هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۴:۴۲ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵

الستور مودیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۴ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵
از یک جای دور ولی نزدیک به شما
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 192
آفلاین
مصاحبه سیاسی با حزب مرگخوارن !

مجری : در خدمت آقای ولدی کچل نژاد و معاونشون مونتاسبی هستیم ، بنیان گذار و رئیس این حذب ، سلام آقای کچل نژاد خسته نباشید .
کچل نژاد : سلام ، آوادکداورای صلح آمیز حق مسلم ماست .
مونتاسبی : من اینجا بوقم !
مجری : قبل از اینکه به مسائل دیگه برسیم ، خودتون رو کامل برای مردم ارزشی معرفی کنید .
کچل نژاد : بله من لرد ولدی کچل نژاد هستم یک یتیم !
مجری رو به مونتاسبی : بله ، بله .... مونتاسبی دستت رو از دماغت بکش بیرون ....... سپس روش رو به کچل نژاد می کنه ...... خوب شما چی شد که این حزب رو تشکیل کردید ؟
کچل نژاد : والا من بچه که بودم بابام مرد ....... بعدش ننم مرد ..... بعدش نصل ما منقرض شد .....بعدش کچل شدم ..... بعدش عکسم رفت روی بسته های پفک مشنگی ..... الانم عقده ای شدم و این حزب را راه انداختم .
مونتاسبی : از من سوال نمی پرسی ؟
مجری : وقتش که شد می پرسم !
مجری در ادامه : جناب کچل نژاد نظر شما دربارهء هدویگ که با تازگی معاون حزب محفل شده چیه ؟
کچل نژاد : چیزه خوبیه ، فقط بدیش مکانشه که باعث طرافیک میشه !
مجری : بگذریم ، نظر شما در مورد سخت گیری های آزانس وزارت برای دست یابی به آوداکداورای صلح آمیز چیه ؟
کچل نژاد : والا خیلی خوبن ولی بدیشون اینه که در بستی ندارن !
مجری : خوب ، به پایان آمد این دفتر اما حکایت باقیست . خداحافظ .
مونتاسبی : بابا ، چرا با من حرف نزدین آخه این چه وضعیه .
کارگردان : نور قطع ، صدا قطع ، صحنه رو خالی کنید .
مونتاسبی در تاریکی در پشت در قفل شدهء استدیو مرد .( چون این برنامه فقط یک ماه یکبار پخش میشه )


تصویر کوچک شده










[b][size=med


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
کلیپ قبل برنامه ای از هدنا و هدویگ(به سبک MT)
دروازه ی طلایی!
تصاویر بکگراند: لیتل هنگلتون!
هدی(آرام): دروازه ی طلایی!
ور آر یو گواینگ؟
منم این جغدک خسته
سر در بالکم، یه جا نشسته
دکلمه ی هدنا:
_ پاشو پرواز کن، برو به اسمونها...
هدویگ در حالی که یک گیتار سفید در دست میان مونتاژهایی از هاگزمید راه میرود و گیتار میزند(در حالی که صدای شیپور می اید!) و صدایش اوج میگیرد:
_ منم اون جغد خسته!
یه جا نشسته!
تو که از آسمونی!
کلید درای بسته!
درارو وا کن!
منو صدا کن!
ای سپیده! نور دیده!
هدی و هدنا حرکات موزون سر میدهند.
هدی و هدنا با هم(با صدای باریک):
_ بیا کلید بسته!
قلبا همه شکسته!
بیا درارو وا کن!
ننه ی منو صدا کن!
بهش بگو که مادر!
دوست درم همیشه!
هدنا: هاهوهاهویی!
هدنا گیتار میزند و میان خانه ی ولدمورت قد میزند و شروع به خواندن میکند(با صدای آرام):
_ اینجا میشینم
همرنگ احساس
قلبی شکسته، پر از اضطراب!
زندگی من! با این کلیداست
درارو واکن!
منم جغده!
مشخصات کلیپ با افکت فیداینفرامبلک شکل میگیرن:
مدرن بغبغواینگ!
هدویگ و هدنا
آلبوم: کلید
شاعر: عمو سرژ!


I Was Runinig lose


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۵ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
اثبات پایین بودن آی کیو محفلی ها
-ایگور برو اون انگشتره که جان پیچ لرد هست رو بذار کنار در جلسه محفلی ها و سریع بیا اینجا قایم شو!
-اوکی
ایگور با سرعت میره انگشتر رو میذاره کنار در محفلی ها و بر میگرده پیش آناکین.

درون جلسه محفل!!!!
-عزیزان،من به عنوان رییس محفل به شما دستور میدم برید جان پیچ لرد که انگشتر اسلیترین هست بیارید.جلسه تمام شد،برید انگشتر رو بیارید.

اول از همه چو میاد بیرون!
-اااا،کدوم بیچاره ای این انگشتر رو اینجا انداخته،بهتره بهش دست نزنم تا خودش بیاد بردارتش!
ایگور و آناکین: ، ،

نفر دوم هدویگ بود.پرواز میکنه و به سرعت میاد بیرون.
-ای بابا،این آلبوس انگشتر اسلیترینش را جا گذاشته.حتما خودش میاد برمیداره.
ایگور و آناکین قاه قاه میخندند و از این کارهای محفلی ها لذت میرند.

نفر سوم آنیتا بود.با وقار از در میاد بیرون و پاش میره رو انگشتر.
-ای خدااااا،این انگشتر چو هست.چقدر سیاه هست.آرم اسلیترین هم داره روش.خوش به حال چو که چنین انگشتری داره.
ایگور و اناکین اینقدر خندیده بودند که اشکاشون دراومد.

نفر چهارم خود دامبل بود.در حالی که ریشش را ناز میکرد از در اومد بیرون.
-ای خدااااااا،این از وسایل آنیتا هست.چقدر پول من رو میگیره میره برای خودش انگشتر با آرم سالازار میگره.من چقدر بدبخت هستم آخه؟

و به این صورت بود که ایگور و آناکین از خنده دلدرد گرفتند و به اجبار با انگشتر لرد به لیتل هنگلتون برگشتند.


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

الستور مودیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۴ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۵
از یک جای دور ولی نزدیک به شما
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 192
آفلاین
آهنگ های در خواستی بفرمایید !

برنامهء آهنگ های در خواستی به مجری گریه عسل !!

عسل : جوونم بفرمایید ؟
- سلام من گودزیلا هستم 3 ساله از ابرقو !
عسل : چه آهنگی می خواستی عزیزم ؟
- بابام میگه بهتون بگم ( بوق )
عسل : آخیش قطع شد ، تلفن بعدی رو میگیریم .
-----------------------------------
عسل : هلو ، بفرمایید ؟
- سلام من سکینه هستم از اهواز !
عسل : چه آهنگی می خواستید ؟
- من عاشق این آنی هستم . اون آهنگ پارسال بهار رو از ایشون میزارید ؟
عسل : به به ، این خوانند خز صدای میهن عزیزمون ، حتما براتون میزارم . همین الانه حاضره میریم ببینیم !
ویدئو ------------------------------
آنی در پشت فرمون تریلی 18 چرخ .: پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم به هاگزمید .
هم خونیه ولدی کچل : هاگزمید
آنی : تو راه همسفر ما شده بود یک ایکبری با سخاوت .
هم خونیه ولدی کچل : سخاوت
آنی : یک دل میگت بهش بگو
آنی دستا بالا بالا
ولدی با حرکات مزون : این قسمت به دلیل داشتن حرکات بی ناموسی سانسور شد .
----------------------------------
عسل : خوب با هم دیدیم ویدئو پارسال بهار رو . جونم بفرمایید ؟
- سلام من فری هستم از سلوقون !
عسل : چه آهنگی می خواستید ؟
- آهنگ ماج رو می خواستم از هدویگ
عسل : عزیزم حتما میزارم واستون .
ویدئو ------------------------------
هدویگ : هول هولکی یک نوک داد ، چه جور بگم بدجوری ، کرک و پرام ریخت زمین ، باغت آباد انگوری .
هدویگ دنبال یک قمری ماده تو خیابون داره میره جلو و هی تقاضای نوک می کنه:banana: . بعد قمری میره تو یکی از خونه ها و با دادشش میاد بیرون و ......
هدویگ از کف خیابون جمع میشه این ویدئو به علت زخمی شدن هدویگ ناقص مونده .

پست ارزشی یعنی این


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۲۶ ۱۹:۲۵:۳۰

تصویر کوچک شده










[b][size=med


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
دوربین مخفی

راه پله های هاگوراتز - ساعت 10:30===

هدویگ گوشه دیوار روی زمین نشسته ... توی تاریکی نشسته در نتیجه هر کی رد می شه نمی تونه اونو ببینه !

آنی مونی میاد از کنار دیوار رد شه ... هدویگ پاشو دراز می کنه آنی مونی پاش گیر می کنه به پای هدویگ با مخ میاد رو زمین !
برمیگرده عقبشو نگاه می کنه ... ولی هیچی پیدا نمی کنه ... سرشو می خارونه و به راهش ادامه می ده !!!

هدویگ از سایه میاد بیرون یه خنده شیطانی می کنه دوباره می ره توی سایه ...

ایگور کارکاروف میاد رد شه ... هدویگ پاشو دراز می کنه ایگور با مغز پخش زمین می شه ! ... بلند می شه رداشو می تکونه و می گه :
- ایول چه حالی داد !
بعد برمیگرده دوباره از همون جا رد می شه هدویگ دوباره بهش پا می ده باز با مخ میاد رو زمین ! ... بعد انقدر این کارو تکرار می کنه آخرش میان از اداره بازیافت زباله های بی مصرف جمعش می کنن می برنش !

هدویگ دوباره میاد بیرون یه خنده شیطانی می کنه می ره توی سایه !

این دفعه لوسیوس مالفوی میاد رد شه ... هدویگ پاشو دراز می کنه تا پا بده بهش ... ولی لوسیوس درست جلوی پای هدویگ توقف می کنه ... یه آینه و شونه از جیبش در میاره شروع می کنه به شونه کردن موهاش و آهنگ "جغد سحر" رو هم زیر لب زمزمه می کنه ! ... بعد چند لحظه می بینه موهاش حالت درست حسابی نمی گیرن همون مسیری که اومده رو برمیگرده و از کادر خارج می شه!

دوربین روی هدویگ زوم می کنه که با پراش دلشو گرفته و داره غش غش می خنده !!!!

تصویر فید تو بلک می شه...

=========تیتراژ پایانی========

مرگخوارا خیلی ضعیفن ... کوچولوهای نحیفن
پخ کنی از ترس در می رن ... اگه داد بزنی تند تر می رن !
لپ کلام محفل سره ... سفیدی همیشه برتره
ولدی کچل ، دماغ قشنگ ... می کشمت با یه فشنگ !!!!




Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۴۴ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
بنگ بنگ
آنی مون یبا یک وانت نیسان وارد کوچه ای میشود و سه سوته دکه ای برپا میکند که روی آن علامت لپ پ است.
در همین حال چند بچه آپارات کرده و به دم دکه میروند.
آنی مونی: آی بچه ی ناز پپر لپ پل بخر جاییزه ببر
آرشام(بچه ی باهوش): اقا؟ میشه شماره سریال و علامت لپ لپو ببینم؟
آنی مونی: بیا ببین!

_ وای ننه این ربا چنده؟
_ حمییییید؟
_ پولی نیست ننه تبرکه!

جی تی وی
جی ایز جی!
با تبلیغات در جی تیوی برکت را وارد کار خود کنید!

اخبار علمی، بی فرهنگی و بی هنری
گوینده ی اخبار( بیگانه): سلام عرض میکنم خدمت شنوندگان عزیز.
اولین خبر ما در مورد علمه.
دانشمندان موجب کشف سلولی در بدن شما شدند که از شما هنگام انفجار اتمی کمک میکنه.
تصویر: پرواز زاغ سیاهان
دومین خبر ما در مورد یک جوانمبتکر به نام مالدبر که با استفاده از یو ام ال توانسته است یک بازی در مورد جنگ محمیلی تهیه کند.
ما با این جوان مبتکر مصاحبه ای داشتیم.
س: شما طی چه مدت ای تونستید این بازی رو بسازی؟
ج: پارسال
س: آیا نرم افزارهای دیگه ای هم تولید کردید؟
ج: نرم افزار چیه؟ ما فقط یک افزار میشناسیم اونم چکشه!
آخرین خبر درمورد هنر
خخخخخخخخخسسسسسسسسسشش زززززززززززززززز
تا فرددا خدانگهدار!


I Was Runinig lose


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۰۲ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۵

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
کالباس و سوسیس،همیشه ماسیس....

نه کلاس داریم و نه کنکور آزمایشی.فقط همین تخصص را داریم....

چه یونجه ی خوش مزه ای.مارکش چیه؟
-حمیییییییییددددددددددد
-حمید:تبرکه

پدر:تا یه سوژه رو خز نکنند،دست از سرش بر نمیدارند.دو بار میخندی پر رو میشن.
پسر:اصلا این فرهنگ خزپیلاسیون در نهاد ملت حک شده!
پدر:پسر جان سرت رو بنداز پایینو دنبال سیاست نرو .بزن جی تی وی.جی تی وی ر.پ اواردز داره
پسر:

تغییر پیام بازرگانی +تغییر پوشش جسمانی=در قابلمه ای بر روی سقف منزل(تیریپس کنکورز)

اگر به دنبال یک سرمایه گذای مطمئن هستید،اگر میخواهید که سرتان را کلاه بگذارند،اگر دوست دارید اقامت یک ساعته بگیرید ،با ما تماس بگیرید...

کرم های دکتر ماراتون شما را بیش از پیش زیبا میکنند.کرم قبل از خواب،کرم بعد از خواب،کرم صبح،کرم بعد از ظهر،کرم قبل از خوردن غذا،کرم بعد از خوردن غذا،کرم گونه،کرم زیر چشم،کرم ضد آفتاب،کرم روده،کرم معده،کرم..بوق.. و انواع کرم با تایید وزارت بهداشت میدان شوش.
در طول یک ماه، به کرم ریز ترین جادوگر دنیا تبدیل خواهید شد....


پیام بازرگانی به اتمام میرسه و تصویر نیکلاس که پشت به مردم ،در انتهای سالن ایستاده ،نمایان میشه.
بیکله:همون طور که میدونید، جی تی وی ر.پ اواردز در حال برگزاریه و تا به این لحظه گروه قق بازی آهنگ جدید خودش رو خونده.و الان مونتاگ مشغول خوندنه
روح ساکت میشه تا صدای انی مونی واضح تر شنیده بشه.

انی مونی:شهری که توش ر.پ میکنند چند تا از بروبچس.بعضی خوب ر.پ میکنند بعضی برعکس

گنجشکی از بالای سر نیکلاس عبور میکنه و نامه ای را بر سرش پرتاب میکنه.
بیکله:همین الان هدی نوک طلا به من خبر داد که فقط اجازه ی پخش یک اهنگ دیگه رو داریم.پس اخرین اهنگ رو گوش کنید.خدافظی میکنم فعلا.
نیکلاس ناپدید میشه و دوربین تصویر فردی رو نشون میده که در میان لیزر ،فلش و مه گم شده.


بلر:
توی گاراژ چشما رو سی جی منه
لای دفتر خاطرات دا.فت عکس منه

بچس من میزنند مخ....های تو
منم میشکونم سریع شاخ های تو

بادارد:
کی گفته بچه های تهران نمیشن جواد؟
نمونه هاش کنارمند:«مونتاگ و بادراد»

میگی بادررررراد،بچست کجان؟بادررررراد، بگو زود تر بیان
میگی بادررررراد، بچست کجان؟بادررررراد، بگو زودتر بیان

مرلین:
نوبتی هم باشه حالا نوبت منه
توی خیلی گاراژا صحبت منه
من جواتم لاستیک جوانانم سفیده
فرق بین من و تو همینه

آرشام:
میتونید صدام کنید جفنگ نما.قیافم کریه کمی به گرگ شبیه
دارم پا میذارم تو سن بیست. هنوز هم رو دست من کسی نیست
لات نیستیم لات بیخطر.میتونی صدام کنی کبریت بیخطر

لوییس:
سین .ر.واو.شین.
وقتی من پست میفرستم،همه ..بوق...شین
بچه گربه ها میدونستند اسم منو
چون که تا حالا ندیدن مثل منو
بگو فنچ ها در نیارن شاخ بازی بوسشون کن بگو:«نازی»

در این لحظه چهره ی بعضی از فمن های موجود در سالن نشان داده میشه که در حال جیغ جیغ هستند.


ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۲۰ ۰:۰۷:۲۲

[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
راز بقا
صدای گوینده: در میان درختان انبوه جنگلهای تاریک و سیاه آمازون، ما گونه ی عجیبی از جاندار یافتیم که با اینکه پستاندار است، با تخم گذاری تولید مثل میکند. برای همین کشف این راز شگفتی خلقت، جوزف، یکی از اعضای گروه کاوشگر سگ ماستیان، با وی مصاجبه ای انجام داد.
ج: سلام خانم موجود. میتوناید در چند کلمه خود را معرفی کنید؟
م: من موجودی کمیاب هستم که گونه ی من به هزاران سال پیش برمیگرده و این گونه پوفولوف متمدن نام دارد.
ج: میتونید بگید چرا با اینکه پستاندارید، ولی باز تخم گذاری میکنید؟
م: خوب ما موجوداتی هستیم که به مردها علاقه نداریم و ازدواج نمیکردیم و وقتی دیدیم نسلمون تو خطره...
پسر بزرگ موجود: هوی یره تو به ننه ی ما چیکار داری؟
ج: خوب....
بنگ... بینگ... بونگ....
صدای گوینده: اینک گروه سگ ماستیان به سراغ تاریخ رفته است... دایناسورها...
غیژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ
سرژ تانکیان: اووووو هووووو لای لای لای
صدای گوینده: بله مثل اینکه گروه سگ ماستیان به سراغ اینگونه موجود رفته...
ببند بابا!
بوووووممممم


I Was Runinig lose


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
دوربین وارد استدیوی برنامه نود میشه

عادل با لبخند همیشگیش :سلام عرض میکنم به علاقمندان کوییدیچ خصوصا طرفداران برنامه نود...با دو کارشناس در خدمتتون هستیم برای بررسی بازی بین دو تیم پوپیتر و ترانسیلوانیا......جناب جوزف ورانسکی کارشناس کوییدیچ و جناب کینگزلی کارشناس داوری.....اگر صحبتی دارید بگید

ورانسکی:منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان ...در خدمتتون هستم

عادل:جناب کینگزلی؟

کینگزلی که یه پیپ دستش هست:منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان....خدمت مرلین عزیز هم میرسم!!

عادل:خب جناب ورانسکی بازی رو چطور دیدید؟

ورانسکی:آقای فردوسی پور اگر شانس و داوری همراه تیم پوپیتر بود مطمئنا شکست نمیخورد چرا که درک درستتری از کوییدیچ داشتند!!!....پست اول هر دو تیم رو ببینید....درک میکنید که چی عرض میکنم...در پست اول پوپیتر بازی کوییدیچ آغاز شده ولی شما در پست دوم ترانسیلوانیا((عادل تو گوش ورانسکی یواشکی میگه:تریسیلوانیا نه ترانسیلوانیا!!!)).... تازه می بینید که افراد میخوان بازی رو شروع کنند

عادل:خب میریم سراغ تصاویر کارشناسی جناب ورانسکی رو تصویر صحبت میکنند!!!

تصاویر بازی.....

ورانسکی:بله اینجا میبینید تیم پوپیتر چه تعداد زیادی به هم پاس میدند ...البته در تصاویر سریع مشخص نبود!!!...ولی اینجا مشخصه به جای سرخگون دارند به هم مک بون رو پاس میدهند!!! ...من معذرت میخوام میریم سراغ صحنه بعد....

عادل میپره وسط:متاسفانه کارگردان اشاره میکنه که فیلم مسابقه نباید صحنه دار باشه!!....تصویر بعدی لطفا!!!

ورانسکی :اینجا همون صحنه ایه که چو چانگ با ساشی هاش((ساشی یا سوشی ،هم اسم یک سوپ ژاپنیه و هم اسم چوبهای غذاخوری ژاپنی ها)) سرخگونو به طرف دروازه تیم پوپیتر پرتاب میکنه!!! و توپ وارد دروازه میشه... ببینید چه فضای خالیی وجود داره!!

تصاویر تموم میشه و دوربین باز روی عادل میاد...عادل تو فکره که چه کارشناسی رو اورده تو برنامه

عادل:از ورانسکی عزیز ممنونیم میریم سراغ داوری....جناب کینگزلی داوری این بازی پر از حرف و حدیث بود

کینگزلی با عصبانی میگه:از اول هم مشخص بود که کمیته داوران از عهده این بازی سنگین بر نمیاد....رئیس کمیته داوران، همون پیرمردی بود که هی ضد من کودتا کرد تا خودش بشه جانشینم!!!اینم نتیجه کاراش!!

عادل که سعی میکنه اوضاع رو بخوابونه:البته این موضوع ربطی به بحث حال جاضر نداره ......به نظر شما این خطاست؟

صحنه کریچر رو نشون میده که چوب چوبدستیشو وارد دماغ مونتاگ میکنه!!!

کینگزلی:من که چیزی نمیبینم!!!
عادل:اینو داور خطا گرفته؟!!
کینگزلی:نه ..بازی باید ادامه پیدا میکرد
عادل:به نظر شما این عجیب نیست که یک جن خونگی از چوبدستی استفاده میکنه!!!
کینگزلی:کجای این دنیای جادوگری قانون رعایت میشه!!...ایشونم یک ریونی هست!! وخب داور هم هواشو داره و......
عادل:اهم!!...بریم سراغ تصویر بعدی

صحنه داره نشون میده لرد ولدورمت داره به هدویگ هی آوداکداورا میزنه

عادل:اینو چجور تفسیر میکنید؟
کینگزلی:برخورد عادی بازیه!!!کوییدیچ بازی خشنیه!!!
عادل:داره سعی میکنه هدویگو بکشه!!!اقدام به خطا هم نیست!!
کینگزلی:من که چیزی نمیبینم!!!
عادل با حرص: بریم سراغ صحنه بعدی!!

بین دو نیمه.....کاپیتان چو چانگ داره دو کیسه گالیونو بزور به دست مرلین میده!!مرلین به اطراف نگاه میکنه و کیسه ها رو توی رداش مخفی میکنه

عادل: راجب این صحنه توضیح بدید!!
کینگزلی:من واقعا برای این کوییدیچ متاسفم!!که رئیس کمیته داورانش رشوه بگیره!!!

عادل:اتباط مستقیممون با جناب مرلین برقراره...سلام جناب مرلین!

مرلین:به نام یزدان بخشاینده!!....منم عرض ادب دارم خدمت بینندگان عزیزتون

کینگزلی: میبینید چقدر بی ادبه که به من سلام نمیده؟

عادل:جناب مرلین....امشب جناب کینگزلی مهمان ما هستند...بهشون سلام نمیکنید؟

مرلین:من ایشونو ریز میبینم!!!

کینگزلی به زور خودشو کنترل میکنه

عادل:جناب مرلین راجب این صحنه چی دارید بگید؟....صحنه تکرار میشه

مرلین: آهان اینو میگید...من حقیقتش چند وقت پیش به چو چانگ یه مقدار پول قرض دادم ...بین دو بازی به من پس داد!!!

عادل:بین دو نیمه پس داد؟ .....بنظرتون این رشوه نیست؟
مرلین:مردک حرف دهنتو بفهم!! ....من عمری با وجدان ابرو زندگی کردم....من نمیام به خاطر این بازی کل آبرومو بذارم در خطر محض....من همونجور که گفتم داشتم قرضی که بهش داده بودم رو صاف میکردم همین!!!اینا همه توظده های دشمنان منه!!

عادل: خیلی ممنون از تماس شما......من هنوز نفهمیدم سیستم گرفتن اسنیچو!!...اسنیچ رو پوپیتر گرفت ولی امتیازشو به تریسیلوانیا دادن!!!

کینگزلی:تا وقتی حقوق داوران همینقدر باشه....همین وضع پیش میاد!!!!

عادل :خب دیگه وقت ما تموم شده .....ادامه صحبت درباره این بازی رو برای قسمت بعد میذاریم!!!....ممنون از بینندگان عزیزی که تا پاسی از شب با من بودند!!


ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷ ۱۷:۰۵:۵۲
ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷ ۱۷:۱۰:۳۳

[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۵

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۶
از برزخ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
سینما 1.... هر هفته... یک فیلم سینمایی... آما!... این بار... نقد...

نگاهی به روند فیلم های هالی ویزارد !!

دهه 50:
نام فیلم:کدخدای قلب عاشق!

بازیگران:فردین پاتر و فروزان گرنجر

شرح فیلم:یه دختری داره تو خیابون راه میره که یه دفعه 4 تا لات مست بهش گیر میدن و چادرشو از سرش میکشن دختره جیغ میزنه و فردین یه دفعه پیداش میشه و اون 4 تا لات و رهگذر ها و عوامل فیلم و … همه رو یه جا له و په میکنه و دختره رو میبره خونه و ازش نگهداری میکنه ... بعدشم دختره(توجه کنید دختره) عاشقش میشه و میره پیش فردین و میگه بیا پسر عموی نامرد منو بزن و باهام ازدواج کن بعدش با هم ازدواج میکنن و همه چی به خوبی تموم میشه!...

نکته کلیدی:فردین پسر فقیر و باقالی فروش و دختره تریپ مایه دار ...

نکته کلیدی2: بعد هفت سال هم تازه فروزان گرنجر یادش میوفته که میتونسته از چوبدستیش هم استفاده کنه... ولی کار خدا که بی حکمت نیست!

نکته کلیدی 3:مرحوم پرویز ویزلی هم این وسط واسه اینکه تماشاچی ها حوصله شون سر نره هی تو فیلم شکلک در میاره و کلمات ویتامین و اون با من را به شدت!بیان میکند.

پیام فیلم: فقط آدمای فقیر و درویش مسلک لیاقت عشق دخترای مایه دار رو دارن !
----------------

نام فیلم:اسی خفن!
بازیگران:هری وثوق-گوگوش

شرح فیلم:اسنیپ خفن یه پسر فقیر و خوش تیپه که کارای خلاف میکنه تا خرج 6 تا خونواده رو در بیاره و این وسط یه دختر پولدار میاد که اسنیپ محل فنگم(سگم) بهش نمیذاره و به دختره بر میخوره و میخواد حال اسنیپ رو بگیره اما یه دفه عاشقش میشه و اسنیپ بازهم نگاه سگ بهش نمیکنه ولی ساحره هه اینقد سیریش میشه که داش اسنیپ قبول میکنه و بله رو میگه و فیلم تموم میشه در حالی که اسنیپ و دختره دست در دست هم به همه چیز های مادی پشت میکنند و میرن تو بیابون با هم زندگی کنند!

نکته:رضا کرم رضایی نقش پرویز ویزلی رو در این فیلم بازی میکنه !!
نکته2:این اسنیپ خفن بعد از این که دختره(گوگوش) رو طلاق میده میره امریکا بهش میگن اسی امریکایی!

پیام فیلم:به دختر که رو ندی عاشقت میشه.

***پیام کلی هر دو تا فیلم:تنها کاری که دخترا بلدند عاشق شدنه!
----------------
دهه 60:

نام فیلم:قاچاق مرگ

بازیگران:جمشید مالفوی پور-بازیگر ساحره هم نداریم!
شرح فیلم:یه عده قاچاقچی هرویین با یه عده دیگه دعواشون میشه و همدیگه رو میکشند و پلیس هم اینجا هیچ کاری نمیکنه و آخر سر پلیسا میان وسط و همه مرده ها رو جمع میکنن (تریپ نعش کشی) و داستان تموم میشه!
نکته:صحنه پایانی فیلم همیشه یک گل در حال جوانه زدن یا صدای شرشر آبه! تا اینجوری ما بفهمیم که گل امید در حال جوانه زدنه!!!

نکته 2:جمشید مالفوی پور همیشه آخر فیلم باید بمیره و البته اول آدم خوبی میشه بعد میمیره.

نکته3:ردپای هدویگ توی همه خرابکاری ها به چشم میخوره.

نکته4:صحنه درگیری آخر فیلم حتماً باید وسط صحرا باشه.
پیام فیلم:پیام خاصی ندارد!

----------------
نام فیلم:به خاطر یک گونی تریاک !!

بازیگران:جمشید مالفوی پور- بازیگر ساحره در حد سیاهی لشگر
شرح فیلم:یه پدری یه کامیون داره که باهاش مواد قاچاق میکنه و اصلاً وجدان نداره ولی به جاش یه پسر با وجدان داره و یه روزی این پدره به همراه محموله ای که داره جا به جا میکنه لو میره و بالاخره جناب سرهنگ کمالی میگیره و میندازتش زندان و فیلم تموم میشه! پسره هم این وسط نقش هویج رو بازی میکنه!!!!

نکته :در چند صحنه فیلم پدره باید حسابی اون پسر مثل دسته گلشو بزنه تا انزجاز ما از پدره در حد انفجار بشه و از زندان رفتن پدره دلمون خنک شه!

نکته 2:طبق معمول مادر پسره به رحمت خدا رفته!

پیام فیلم:زنده باد سرهنگ کمالی!

***پیام کلی:ایول جمشید مالفوی پور!
----------------
دهه 70:

نام فیلم:حاجی سیدت هنوز زنده است !

بازیگران:تعداد زیادی بازیگر...

شرح فیلم:عراقی ها 70 تا تانک و شستاد تا سرباز و 200 تا موشک و 900 تا تفنگ دارن ولی ایرانی ها دو تا چاقو و نیم کیلو موز (ایول ...) و یه تفنگ با ۴ تا تیر دارن و در نهایت همه اون تانکا منفجر میشن و عراقی ها یا میمیرن یا اسیر میشن و ایرانیا فقط دو تا زخمی میدن که یکیشون زخمش در حد کشیدگی عضله چهارسر رانه !!!

نکته:عراقی ها باید شخصیتی پپه و نفهم و بیناموس داشته باشند ...

نکته2:هیچ اسمی از نیروهای نوشابه ای در فیلم برده نمیشه!
پیام فیلم:جنگ خیلی چیز راحت و آب خوردنی بوده و این همه شهید که ما دادیم احتمالاً توهم بوده!
----------------
دهه 80(1380-1389):

نام فیلم:آبی راه راه خاکستری مایل به صورتی با نقطه های قرمز!

بازیگران:گری‌رضا گلزار- مهناز اوانز
شرح فیلم:یه پسر خیلی پولدار(چون نیمبوس7000 داره!!!) و احتمالاً گیتار هم داره وقتی داره تو کافه‌ی هاگزهد "هات چاکلیت جاماییکایی" میخوره خیلی خیلی اتفاقی میبینه که یه دختره داره از خیابون جولوی کافه رد میشه و از اونجایی که پسره خیلی مایه دار بوده و هرکاری که میخواسته میکرده پس عاشق دختره میشه و میره جولوش گیتار میزنه و دختره هم حال میکنه میگه بیا دوست پسرم بشو و فیلم تموم میشه!

نکته:پسره بابا نداره!

نکته2:دختره به احتمال 90 درصد فقیره و آه نداره با ناله سودا کنه!
پیام:با نیمبوس 7000 هر گونه غلطی میتونی بکنی!
----------------

نام فیلم:بیا تنفس مصنوعی... جیگر نانازم!
بازیگران:لوسیوس حیایی- بلاتریکس فولادوند

شرح فیلم:هم پسره و هم دختره جفتشون پولدارند و از اول فیلم هم قراره ازدواج کنند و آخر فیلم هم ازدواج میکنند!جریان فیلم بیشتر حول و حوش وقایع روزانه این دو تا زوج عاشق میگذره و نصفشم پشت تلفن!

نکته:این وسط حتماً باید این دختر و پسر یه روز ببرن اماکن بخوابونند وگرنه فیلم فروش نمیکنه(بخش اعتراضی فیلم!!!)

نکته2:پدر و مادر پسره و دختره در این فیلم نقش هویج رو ایفا
میکنند!

نکته3:ماشین و موبایل نقشی حیاتی رو در فیلم ایفا میکنند!

***پیام کلی:عشق مشق سرش گرده !!!
----------------

دهه 1390:

نام فیلم:دوست دختر پدرسگ !
بازیگران:شروین و شرمین و پدی!(همون پدرام پتی‌گرو)

شرح فیلم:پسره دوست دخترشو میبره خونه و با هم میشینن تلویزیون نگاه میکنن و چیپس "با تو" میخورن !شب هم دختره زنگ میزنه به خونش و میگه فردا صبح بیاید دنبالم من امشب پیش شروینم کار داریم...!(یه چیزی تو مایه های جلب مخفی !! )و آخر فیلم هم دختره پسره رو قال میذاره و با یه پسر دیگه دوست میشه و میره خونه این پسر جدیده که تلویزیون فلترون دارند!

نکته:پسره و دختره به هیچ وجه با هم ازدواج نمیکنند!

پیام:علم بهتر است یا دختر!!!؟

***ضمناً فیلم "دیشب دهن بابات بو سگ مرده میداد آیدا" به عنوان فیلم برگزیده 100 سالگی سینمای هالی‌ویزارد(که توسط هدویگ در دهه‌ی سی زده شد!) برگزیده شد!


شک نکن!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.