دوربین وارد استدیوی برنامه نود میشه
عادل با لبخند همیشگیش
:سلام عرض میکنم به علاقمندان کوییدیچ خصوصا طرفداران برنامه نود...با دو کارشناس در خدمتتون هستیم برای بررسی بازی بین دو تیم پوپیتر و ترانسیلوانیا......جناب جوزف ورانسکی کارشناس کوییدیچ و جناب کینگزلی کارشناس داوری.....اگر صحبتی دارید بگید
ورانسکی:منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان ...در خدمتتون هستم
عادل:جناب کینگزلی؟
کینگزلی که یه پیپ دستش هست:منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان....خدمت مرلین عزیز هم میرسم!!
عادل:خب جناب ورانسکی بازی رو چطور دیدید؟
ورانسکی:آقای فردوسی پور اگر شانس و داوری همراه تیم پوپیتر بود مطمئنا شکست نمیخورد چرا که درک درستتری از کوییدیچ داشتند!!!....پست اول هر دو تیم رو ببینید....درک میکنید که چی عرض میکنم...در پست اول پوپیتر بازی کوییدیچ آغاز شده ولی شما در پست دوم ترانسیلوانیا((عادل تو گوش ورانسکی یواشکی میگه:تریسیلوانیا نه ترانسیلوانیا!!!)).... تازه می بینید که افراد میخوان بازی رو شروع کنند
عادل:خب میریم سراغ تصاویر کارشناسی جناب ورانسکی رو تصویر صحبت میکنند!!!
تصاویر بازی.....
ورانسکی:بله اینجا میبینید تیم پوپیتر چه تعداد زیادی به هم پاس میدند ...البته در تصاویر سریع مشخص نبود!!!...ولی اینجا مشخصه به جای سرخگون دارند به هم مک بون رو پاس میدهند!!!
...من معذرت میخوام میریم سراغ صحنه بعد....
عادل میپره وسط:متاسفانه کارگردان اشاره میکنه که فیلم مسابقه نباید صحنه دار باشه!!....تصویر بعدی لطفا!!!
ورانسکی :اینجا همون صحنه ایه که چو چانگ با ساشی هاش((ساشی یا سوشی ،هم اسم یک سوپ ژاپنیه و هم اسم چوبهای غذاخوری ژاپنی ها)) سرخگونو به طرف دروازه تیم پوپیتر پرتاب میکنه!!! و توپ وارد دروازه میشه... ببینید چه فضای خالیی وجود داره!!
تصاویر تموم میشه و دوربین باز روی عادل میاد...عادل تو فکره که چه کارشناسی رو اورده تو برنامه
عادل:از ورانسکی عزیز ممنونیم میریم سراغ داوری....جناب کینگزلی داوری این بازی پر از حرف و حدیث بود
کینگزلی با عصبانی میگه:از اول هم مشخص بود که کمیته داوران از عهده این بازی سنگین بر نمیاد....رئیس کمیته داوران، همون پیرمردی بود که هی ضد من کودتا کرد تا خودش بشه جانشینم!!!اینم نتیجه کاراش!!
عادل که سعی میکنه اوضاع رو بخوابونه:البته این موضوع ربطی به بحث حال جاضر نداره
......به نظر شما این خطاست؟
صحنه کریچر رو نشون میده که چوب چوبدستیشو وارد دماغ مونتاگ میکنه!!!
کینگزلی:من که چیزی نمیبینم!!!
عادل:اینو داور خطا گرفته؟!!
کینگزلی:نه ..بازی باید ادامه پیدا میکرد
عادل:به نظر شما این عجیب نیست که یک جن خونگی از چوبدستی استفاده میکنه!!!
کینگزلی:کجای این دنیای جادوگری قانون رعایت میشه!!...ایشونم یک ریونی هست!! وخب داور هم هواشو داره و......
عادل:اهم!!...بریم سراغ تصویر بعدی
صحنه داره نشون میده لرد ولدورمت داره به هدویگ هی آوداکداورا میزنه
عادل:اینو چجور تفسیر میکنید؟
کینگزلی:برخورد عادی بازیه!!!کوییدیچ بازی خشنیه!!!
عادل:داره سعی میکنه هدویگو بکشه!!!اقدام به خطا هم نیست!!
کینگزلی:من که چیزی نمیبینم!!!
عادل با حرص:
بریم سراغ صحنه بعدی!!
بین دو نیمه.....کاپیتان چو چانگ داره دو کیسه گالیونو بزور به دست مرلین میده!!مرلین به اطراف نگاه میکنه و کیسه ها رو توی رداش مخفی میکنه
عادل: راجب این صحنه توضیح بدید!!
کینگزلی:من واقعا برای این کوییدیچ متاسفم!!که رئیس کمیته داورانش رشوه بگیره!!!
عادل:اتباط مستقیممون با جناب مرلین برقراره...سلام جناب مرلین!
مرلین:به نام یزدان بخشاینده!!....منم عرض ادب دارم خدمت بینندگان عزیزتون
کینگزلی:
میبینید چقدر بی ادبه که به من سلام نمیده؟
عادل:جناب مرلین....امشب جناب کینگزلی مهمان ما هستند...بهشون سلام نمیکنید؟
مرلین:من ایشونو ریز میبینم!!!
کینگزلی به زور خودشو کنترل میکنه
عادل:جناب مرلین راجب این صحنه چی دارید بگید؟....صحنه تکرار میشه
مرلین:
آهان اینو میگید...من حقیقتش چند وقت پیش به چو چانگ یه مقدار پول قرض دادم ...بین دو بازی به من پس داد!!!
عادل:بین دو نیمه پس داد؟
.....بنظرتون این رشوه نیست؟
مرلین:مردک حرف دهنتو بفهم!!
....من عمری با وجدان ابرو زندگی کردم....من نمیام به خاطر این بازی کل آبرومو بذارم در خطر محض....من همونجور که گفتم داشتم قرضی که بهش داده بودم رو صاف میکردم همین!!!اینا همه توظده های دشمنان منه!!
عادل:
خیلی ممنون از تماس شما......من هنوز نفهمیدم سیستم گرفتن اسنیچو!!...اسنیچ رو پوپیتر گرفت ولی امتیازشو به تریسیلوانیا دادن!!!
کینگزلی:تا وقتی حقوق داوران همینقدر باشه....همین وضع پیش میاد!!!!
عادل :خب دیگه وقت ما تموم شده .....ادامه صحبت درباره این بازی رو برای قسمت بعد میذاریم!!!....ممنون از بینندگان عزیزی که تا پاسی از شب با من بودند!!
ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷ ۱۷:۰۵:۵۲
ویرایش شده توسط ارباب لرد ولدمورت کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷ ۱۷:۱۰:۳۳
[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت