هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   5 کاربر مهمان





Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۷

آقای الیوندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۴ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۲۴ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۰
از دستت عصبانیم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 266
آفلاین
جلسه سوم کلاس تشویقی پرواز و کوییدیچ :

پروفسور الیواندر ناراحت از حضور کم دانش آموزان در کلاسش به سمت حیاط راه افتاد. وقتی به آنجا رسید دو نفر را آنجا دید. گابریل دلاکور و جیمز سوروس پاتر. به سمت آن ها رفت و گفت :
فقط شما دونفر اومدید؟ اشکال نداره خب.
گابریل سرش رو بلند کرد و گفت :
چهار نفر که به رحمت الهی رفتند و بقیه هم ترسیدن. البته با وجود جیمز که تدی گذاشتدش مراقب من نمی ترسم. البته وقتی که کلاس تشویقی بود که کسی نیومد حالا که تشویقی در تشویقی شده که دیگه هیچی.
الیواندر گفت : خب دیگه! اهم! امروز دربارۀ خودکشی از راه کوییدیچ می خواهیم صحبت کنیم. در قدیم اولین بار این روش خودکشی برای جادوگری اتفاق افتاد که از زندگی نا امید شده و عشقش کوییدیچ بود. خودکشی از راه کوییدیچ راه های زیادی داره. گابریل بیا اینجا.
- بای بای جیمز .! به جیمزی سلام برسون.
پرفسور الیواندر جارویی را به خر خودش کشید و گفت :
- این جارو حامل سیصد کیلو تی ان تی و هفتصد عدد نارنجک است.
سپس به گابریل گفت : خب سوار شو.
گابریل با ترس سوار شد. پرفسور الیواندر ضامن پنج تا از نارنجک ها را همزمان کشید و بر پشت جارو زد. جارو شیهه ای کشید و با تمام سرعت به جلو تاخت. سه سانیه بعد جارو مانند آتش بازی در هوا منفجر شد.
جیمز :
پرفسور الیواندر گفت : البته الان خودکشی نبود و قتل بود ولی این یکی از روش های خودکشی بود.
جیمز :
جیمز ناگهان از جا پرید و سوار جارویش شد و با مغز رفت به طرف تیر های درواز و بعد از چند دقیقه ...
شپلخ ... پاش
پرفسور الیواندر برای کسی که نبود گفت :
این هم یکی دیگر از راه های خودکشی! ترس از فرد دیگری.
سپس چوبش را تکان داد و رفت. اما تکلیفی گذاشت تا اگر کسی رد می شد آن را ببیند.

تکلیف :

1 . راهی از خودکشی اختراع کرده و خود و یا فرد دیگری را در رول مورد امتحان آن قرار دهید.(20)
2 . جادوگری را که برای اولین بار روش خودکشی با کوییدیچ را کشف کرد نام برده و راه او را بنویسید. (10)


چوبدستی ساز معروف
چوب می خوای؟
تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۷

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
داستانی را را تعریف کنید که در آن خودتان به یک نفر صدمه می زنید که یکی به خودتا یا یکی به یکی و در کل یکی به یکی صدمه بزند.

- جیمز این چی گفت؟
- گفت : داستانی را را تعریف کنیم که در آن خودمان به یک نفر صدمه می زنیم که یکی به خودما یا یکی به یکی و در کل یکی به یکی صدمه بزند!
- تو یعنی الان منظورشو فهمیدی ؟
- کاملا !
- خوبه...

تدی که هنوز چشمانش گرد بود همراه با جیمز از کلاس خارج شد .

- خب ، حالا داستانی تو مخت داری؟

جیمز فکری کرد و گفت :
- هومم... آره یکی یادمه... اون روزهای اولی که اومده بودم هاگوارتز....

فلش بک – زمین کوییدیچ هاگوارتز – پنج سال پیش

جیمز سال اولی با نیشی باز جارویش را در دست گرفته و وارد زمین شد ، با هیجان به هم تیمی هایش که در آن بالا منور میدادند چشم دوخت :

- واو.... یعنی میشه منم یه روزی مث اونا شم؟

جیمز کوچولو آهی از سر حسرت کشیده و سوار بر جارویش اوج گرفت ، غافل از اینکه...
در فاصله ای نه چندان دور از جیمز ، اعضای تیم اسلیترین با پوزخند های همیشگی پرواز ناشیانه ی پسرک را زیر نظر داشتند .

- میدونی که باید چیکار کنی مورفین؟
- بله !

دقایقی بعد :


مورفین گانت کوافل به دست با سرعت به سمت دروازه ی گریفندور پیش میرفت که ناگهان برگشته و با شدت توپ را به سمت جیمز پرتاب کرد .

دوفش !

دماغ جیمز خرد شد !
تماشاگران : خطاااااااااااااا !
داور : خطا !
مورفین : نه ببخشید تقصیر من نبود ، اون سبز پوشیده بود من فک کردم از تیم ماست ، کوافلو پاس بدم !
ملت با تعجب به خونی که ردای جیمز را سرخ تر از پیش میکرد خیره شدند .
- اون که سبز نپوشیده نا لوتی !
- عهه! ببخشید من کوررنگی داشتم ، شرمنده !

دیششش.... پایان فلش بک !


- .... واقعا که چه آدم خزیه این مورفین !

جیمز که با به یاد آوردن آن خاطره ی ناخوشایند ، ناخودآگاه دماغش را میمالید گفت :

- آره تازه میگن معتادم هس !
- هیییعع... نه بابا ! از کجا فهمیدی ؟
- اسمش داره داد میزنه دیگه!
- عجب !

یک روش صدمه رساندن بدون خطا را که خودتان ابداع کرده اید شرح دهید.


کاری نداره ! یه مارمولک از تو جیبت درمیاری ، میچسبونیش به بلاجر ، بلاجرو پرت میکنی سمت حریف .
یارو مارمولکو میبینه سکته ی ناقص میکنه !

در کل ، چسباندن هر گونه موجود ریز و خطرناک به توپی که به سمت حریف پرتاب میشود !



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ جمعه ۸ شهریور ۱۳۸۷

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
- من از تو نخواسته بودم که کاری انجام بدی که دو امتیاز از تیم کم شه!
- تو نخواستی، اون که خواست!

دستش به سوی مری اشاره رفت. مری از جایش بلند شد و به اعتراض فریاد زد:

- گابریل این واقعا عنده نامردیه بوقی! تو به من گفتی توی بازی های کوییدیچ باید شرکت کنم و من هم همین کار رو کردم! به نظرت باید چی کار میکردم وقتی ریموس لوپین کاملا با چوبدستی داشت تورو جادو میکرد؟

گابریل که جو کاپیتانی تیم او را فرا گرفته بود و ول نمیکرد ! فریادی زد و بقیه ساکت شدند. چشمان گابریل بین چو، فلور و مری گشت. وینکی نیز مشغول تمیز کردن مبل های راحتی برای آنها بود. گابر با نگرانی نقشه ای از جیبش بیرون کشید.

- خب حالا که قبول نمیکنید کاری رو که من میگم بکنید، بیاید از یک روش دیگه برای این کار استفاده کنیم! روش هایی که خطا نیستند و برای از بین بردن بازیکن حریف استفاده میشن.

مری: خیلی خوبه! همین یه کارمون مونده بود. من مثلا یک جادوگر خوب باید باشم.
گابر: نمیتونی چون تو ساحره ای، نه جادوگر!

---
زمین بازی کوییدیچ
---

گابریل با اشاره ی دست به چو فهماند که وقت عملی کردن نقشه اشان است. جیمز سیریوس با چالاکی پرواز میکرد و به دنبال گوی زرین ذره ذره ی ورزشگاه را می پیمود.

چو کنار جیمز ایستاده بود. صابونی از جیبش بیرون کشید و به دسته ی جارو مالید. جایی که جیمز برای لحظه ای رها کرده بود تا عینکش را روی صورتش سفت کند.

و سپس دستانش لیز خورد و محکم روی جارویش افتاد. خواست دسته ی جارو را بگیرد اما موفق نشد و از جارو به پایین پرتابید.

چو:

----
اون ور زمین.. نه اون ور.. ای باو؛ اون ور!
----

در همون اون ور نه اون یکی اون ور ِ زمین() مری با بی رضایتی (اگه کلمه باشه! ) کنار نیمکت گریفندور ایستاده بود. استرجس که کاپیتان بود دراز کشیده بود در نتیجه مری به راحتی میتوانست کار خودش را انجام دهد و هزاران برقک را به سوی استر فرستاد ، که طلاهای زیادی برای حفظ کلاس مدیریتی اش از خودش آویزان کرده بود!

مری:

---- درازه ی ریون ----

گابریل منتظر رسیدن سرخگون بود. سیریوس بلک به سوی دروازه ها روانه شده بود و سرخگون در دستش دیده میشد. سیریوس سرخگون را در هوا بلند کرد (بی تربیت!) و برای پرتاب آن به سوی گابر آماده شد که به صورت ناگهانی ماتش برد...

گابریل مشغول خواندن وردی بدون چوبدستی بود.. ورد؟ جادوی پریزادی !!

داور :
گابر :


----
دفاع!
----

فلور: اوهو ... اوهو ...! حیف میشید شما ها ... اوهو اوهو ... اما دیگه باید ... اوهو اوهو ... برید! ...
فلور ناخن هایش را که در دست داشت (مصنوعی هاش باو! ) به سوی یکی از مهاجمان پرتاب کرد که به سوی سرخگون میرفت تا آن را بگیرد. آن مهاجم مجهول کور شده و از دور مسابقه خارج شد.

داور : !!!!
فلور :

اون طرف زمین! مری کنار استر ایستاده بود. برای او جفت پا گرفت و استر؛ با مغز وارد شیشه ای پر از زنبور شد!

.
.
.
.
و راون در آن بازی ِ خیلی عجیب به پیروزی رسید.

----

2.

صابون: استفاده از صابون برای همه ی مواقع خیلی به درد بخور هست. مثلا با صابون سرخگون را لیز کنید؛ هیچ مهاجمی دستش به آن نخواهد رسید. مثل مثال آورده شده در پست آنرا به جارو بمالید! یا آنرا زیر جارو بگذارید تا لیز بخورد(!)!

جادوهای پریزادی: که متاسفانه فقط پریزاد ها میتونند این جادو رو انجام بدهند. که بدون نیاز به چوبدستی و چیزی است! در نتیجه خطا محسوب نمی شود.

استفاده از موجودات جادویی: جایی از قوانین کوییدیچی چیزی از ورود موجودات جادویی به زمین بازی را ممنوع اعلام نکرده است. بنابراین استفاده از موجودات ِ مجاز؛ مثل برقک بسیار خوب هم هست!

استفاده از اشیای تیز، مثل ناخن!: که خیلی روش خوبیه چون طرف کشته میشه!

جفت پا گرفتن: اینم که معلومه!


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۸ ۱۴:۳۷:۱۲

[b]دیگه ب


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۷

آقای الیوندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۴ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۲۴ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۰
از دستت عصبانیم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 266
آفلاین
جلسۀ دوم کلاس تشویقی پرواز و کوییدیچ :

پرفسور الیواندر غمگین از کم بودن تعداد شرکت کننده ها در کلاسش نمره های همان چند نفر را هم داد و گفت :
واقعا انتظار نداشتم تعداد دانش آموزای این کلاس اینقدر کم باشه. طبق محاسبه من اگر سی نفر دانش آموز داشتم فقط پنج نفر تو کلاسای من زنده می موندن ولی دیگه حالا از شما چند نفر که چیزی نمی مونه!
همان چند نفر :
پرفسور الیواندر آهی کشید و گفت : خب بریم سر درس امروزمون. همانطور که گفتم امروز روی این مبحث کار می کنیم که چگونه در کوییدیچ و معمولا بدون خطا بازیکنان دیگر را مصدوم کنیم. پرسی بیا اینجا. آلفرد تو هم بیا.
پرسی و آلفرد با ترس به سمت پرفسور الیواندر رفتند. پرفسور پنجه بکسی را به بچه ها نشان داد و گفت :
اسم این پنجه بکسه. خب حالا آلفرد اینو توی دست راستت بکن.
آلفرد پنجه بکس را در دست راست خود کرد. پرفسور الیواندر پرسی را به سمت راست آلفرد برد و آنجا ایستاند.سپس به آلفرد گفت :
خب حالا به سمت راستت اشاره کن.
آلفرد به سمت راستش اشاره کرد و دستش با پنجه بکس محکم خود توی صورت پرسی. ناگهان پرسی جیغی کشید و به گریه افتاد. سپس در حالی که به سمت قلعه می رفت داد زد :
دامبلدور. دامبلدور کجایی که صورت پرسیتو خط خطی کردن.
پرفسور الیواندر رو به بقیه کرد و گفت : دیدین گفتم. این اولین نفری که بوقیده شد. همانطور که دیدید الان به پرسی ویزلی صدمه رسید ولی آلفرد وانمود می کرد که به جایی اشاره می کند و این نمی تواند خطا حساب شود. یکی دیگر از روش های صدمه رساندن که بهتون توضیح می دم اینه. آلفرد و گابریل بیاید اینجا! نه برای رعایت شئونات آسلامی آریانا و گابریل بیاید اینجا.
پرفسور الیواندر گابریل را ایستاند و سپس آریانا را سوار جارویی کرد. سپس به سمت گابریل رفت دهانش را به طور کامل باز کرد و بعد از آن به طرف آریانا رفته و جارو را به سمت دهن گابریل نشانه رفت. سپس گفت :
خب آریانا به آسمون نگاه کن و با تمام سرعت مستقیم برو.
آریانا سرش را به سمت آسمان گرفت و با تمام سرعت پیش رفت. اندکی بعد در دهان گابریل فرو رفت و گابریل به طور کامل جارو را بلعید. ( آریانا خودش را نجات داد ) سپس به سمت قلعه دوید و به طوری که سرش به شکل جارو در آمده بود فریاد زد : تدی! تدی کجایی که گابریلو کله جاروویی کردن.
پرفسور الیواندر به چند نفر باقیمانده در کلاس گفت : خب اینم یکی دیگه که بوقیده شد خب دیگه این جلسه تمومه. اینم تکلیفتون. سپس به کلمات شناور در هوا اشاره کرد و به سمت قلعه رفت.

تکلیف :

1 . داستانی را را تعریف کنید که در آن خودتان به یک نفر صدمه می زنید که یکی به خودتا یا یکی به یکی و در کل یکی به یکی صدمه بزند. (البته بدون خطا) (25)
2 . یک روش صدمه رساندن بدون خطا را که خودتان ابداع کرده اید شرح دهید. (5)


بقیه تکلیف هایشان را نوشتند و رفتند ولی آلفرد و آریانا که برای شرکت در عملیات پرفسور وقتشان تلف شده بود تازه تکلیف را دیدند. گراوپ هم که کمی کند ذهن بود بعد از یک ربع گفت :
بچه ها پرفسور تکلیف رو داد.
در حالی که سه نفر باقیمانده تکلیف را می نوشتند دامبلدور و تد خودشان را به سمت حیاط رسانده و چوبهایشان را به طرف آلفرد و آریانا نشانه رفتند و طلس مرگ را زمزمه کردند. گراوپ هم جو فداکاری گرفتش و جلو پرید و طلسم های مرگ به او خوردند. او هم تلو تلویی خورد و روی آلفرد و آریانا و مدیر مدرسه که تازه از بیمارستان مرخص شده بود و جهت بازدید از کلاس کوییدیچ آمده بود افتاد.


چوبدستی ساز معروف
چوب می خوای؟
تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۷

آقای الیوندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۴ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۲۴ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۰
از دستت عصبانیم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 266
آفلاین
نقد و امتیاز دهی جلسه اول پرواز و کوییدیچ :

گریفیندور :

پرسی ویزلی :

پست خوبی بود و سوژه رو خوب پیش برده بودی و پاراگراف بندی خوبی هم داشتی ولی از افکت ها استفاده نکرده بودی. درسته که از صدمات کوییدیچ استفاده کرده بودی ولی بهتر بود از افکت ها گفته شده هم استفاده می کردی. پستت کمی هم طولانی بود ولی در کل به خاطر زیبایی داستان این بلندی داستان به چشم نیومد.
امتیاز 19
در مورد تکلیف دوم هم بعضی افکت ها به توضیحاتش ربط نداشت ولی به خاطر افکت اضافه نه نمره رو دادم.
امتیاز کل : 28

جمع امتیازات گریفیندور : 28
امتیاز گریفیندور بعد از تقسیم : 5.6 --- > 6

هافلپاف :

دنیس :

سوژه عالی بود و خوب پیش برده وبودیش و پاراگراف بندیت هم خوب بود و فقط از شکلک ها کم استفاده کرده بودی که زیبایی رو اونو می پوشوند. عالی بود.
امتیاز : 20
تکلیف دومت هم چهارتاش خوب بود ولی چهارمیش بازیکن صدمه نمی بینه ولی چون نوشتی برخورد و برخورد می تونه با سرعت بالا باشه قبول و ده رو میدم.
امتیاز کل : 30

پیوز :

سوژه خوبی داشتی و خوب از افکت ها استفاده کرده بودی ولی یک لحظه برام سوال پیش اومد مگه روی روح ها صدمات تاثیر دارن؟ با این حالاز شکلک خوب استفاده کرده بودی و پراگراف بندی خوبی داشتی ولی خیلی سریع سوژه رو پیش برده بودی.
امتیاز : 19
پست دومت هم ده امتیاز. کامل و عالی و بی نقص.
امتیاز کل : 29

آلبوس سوروس پاتر :

سوژه خوبی بودی و خوب از وزیر و اتفاقاتی که براش افتاده بود استفاده کرده بودی. پاراگراف بندی خوب و استفاده خوب از شکلک داشتی. در کل خوب بود.
امتیاز : 20
چهار تا افکت اولت خوب بود ولی در افکت آخر کسی صدمه نمی دید ولی به خاطر دو کاره بودن افکت اولت نه امتیاز بهت دادم.
امتیاز کل : 29

جمع امتیازات هافلپاف :88
امتیاز هافلپاف بعد از تقسیم : 17.6 ---> 18

راونکلا :

گراوپ :

سوژه خوبی رو انتخاب کرده بودی ولی زیاد خوب پیش نبرده بودیش. خیلی سریع تمومش کرده بودی. در ضمن هری پاتر هم به این راحتی ها از جارو نمی افته و بهتر بود از شخصیت های دیگری استفاده می کردی. از علامت تعجب هم زیاد و بی مورد استفاده کرده بودی.
امتیاز : 16.
تکلیف دومت هم کامل و صحیح بود و ده امتیاز رو گرفتی.
امتیاز کل : 26.

آلفرد بلک :

پستت سوژۀ خیلی خوبی داشت و خوب هم پیش برده بودیش. پاراگراف بندی خوبی هم داشتی.در مورد این که از افکت های گراوپ استفاده کردی هم تصمیم داشتم امتیاز کم کنم ولی به علت زیبایی داستان کم نکردم .
امتیاز : 20.
تکلیف دومت هم چهار تاش خوب بود ولی برای افتادن فرد چاق در بیابان بی آب علف می تونستی افکت بهتری بزاری . برای همین نه امتیاز دادم.
امتیاز کل : 29.

گابریل دلاکور :

پستت دارای سوژه جالبی نبود ولی دارای پاراگراف بندی خوب بود. تازه از طبلیقات خز شده هم استفاده کرده بودی. از افکت های تدریس هم هیچ استفاده ای نکرده بودی. البته از صدمات استفاده کرده بودی ولی آخرش فرد مورد نظر هیچ صدمۀ خاصی نمی دید. یک مورد دیگر هم این که استاد پرواز منم نه پرفسور ویزلی البته چون سوژت بی ناموسی داشت مشکلی نیست.
امتیاز : 14.
از پنج تا افکتی که نوشته بودی دو تاش خوب بود ولی سه تای دیگه تقریبا ربطی به موضوعش نداشت. یکیش هم که اصلا بازیکن صدمه نمی بینه. افکت اول. پنج امتیاز برات خوبه. زیاد هم هست.
امتیاز کل : 19

آریانا دامبلدور :

سوژه جالبی بود و کمی هم با تقلید از کتاب هری پاتر و سنگ جادو ولی جالب بود. پاراگراف بندی خوبی نداشتی و از شکلک ها هم استفاده نکرده بودی. در قسمت آخر که آریانا روی درخت افتاد بهتر بود افکتش رو هم (گوپس) می گفتی ولی اشکال ندارد.
امتیاز : 17.
تکلیف دوم رو هم که ننوشتی و امتیازش رو نمی گیری.
امتیاز کل : 17.

مری باود :

سوژت خوب بود و خوب از افکت ها استفاده کرده بودی. پاراگراف بندیت خوب بود ولی از شکلک استفاده نکرده بودی. خیلی هم زود سوژه رو تموم کرده بودی و خوب پرورشش نداده بودی.
امتیاز : 18
تکلیف دومت عالی بود و توضیحاتت کاملا به افکت میومد و افکت های جالبی هم نوشته بودی ولی یک نکته مگر این افکت ها افکت های صدمه دیدن نیستن؟ اما توی افکت اول بازیکن صدمه نمی بینه. اما یک افکت اضافی هم نوشته بودی و بهت امتیاز 9 رو میدم.
امتیاز کل : 27

جمع امتیازات راونکلا : 118
امتیاز راونکلا بعد از تقسیم : 23.3 ---> 23

اسلیترین :

دانش آموزی شرکت نکرد.


چوبدستی ساز معروف
چوب می خوای؟
تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۰:۰۶ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
خاطره ای تعریف کنید که در آن خود یا فرد دیگری با یکی از افکت های بالا صدمه می بیند.

جمعیت زیادی دور تا دور تریبون بزرگی را گرفته بودند و شعارهای مردمی سر میدادند. خبرنگار مردمی در حال مصاحبه با وزیر مردمی بود که با آغوش مردمی در حال فرستادهای بوس و لاو های مردمی به مردم مردمی بود! (کل جمله کپی رایت بای چتر )

در همان لحظه جسم کوچک قرمزی رنگی در آسمان بالای جمعیت کثیر وزیر دوست!! به پرواز در آمد، سپس با حرکتی قوسی شکل و آنتحاریک به سمت وزیر حرکت کرد...

شوپ! (افکت برخورد گوجه فرنگی به صورت وزیر)

ناگهان ده ها جارو سوار در آسمان ظاهر شدند و در حالی که ماسک های خوفناکی بر صورت زده گوجه های بسیاری را به سمت وزیر پرتاب کردند و فریاد زنان به دور سر او پرواز می کردند.

-همین گوجه ای که می بینی شده پوندی هفت گالیون!
-این چه وضعشه؟
-تف به...(سانسور!)

وزیر:

در همان لحظه صدای انفجاری به گوش رسید و مردم جیغ کشان پراکنده شدند. افرادی با لباس های قرمز و آرم مخصوص وزارت به سمت تریبون حرکت می کردند و در عین حال طلسم های بی شماری را به سمت جارو سواران می فرستادند.

شپلخ!
یکی از جارو سوارها با صدای مهیبی بر روی زمین افتاد و صدای مرغ در اورد.

وزیر که جو زده شد و می خواست خودی بین مردم نشون بده چوبدستیش رو به سمت یکی از جارو سوارها گرفت و عربده کشید: سکتوم سمپرا!

پاش!

یکی از جارو سوارها ترکید و دل و رودش پخش هوا شد!
وزیر:

به ناگاه موجی گولاخ که از سونامی جنوب شرق آسیا می آمد و کلا عقده ای بود و کشت و کشتار را دوست داشت دور تا دور وزیر را گرفت و او را به آسمان برد.

ارتشی ها: وزیـــــــــــر!
جارو سوارها در حالی که با این حالت به آلبوس سوروس خیره شده بودند دور تا دورش را گرفتند و بسی او را با حرکات رزمی کوباندند و سپس خواباندند...نه...چیزه...هیچی دیگه شوتش کردن زمین!

در میانه راه زمین و هوا دوباره آن موج سونامیِ بوقیِ ارزشی مسیر حرکت هوا به زمین وزیر را به هوا به درخت تغییر داد و آسپ با سرعتی بس بالا به سمت درخت شوت شد!

گوپس!

و این است سزای وزیران مردمی!

نج افکت دیگر نام ببرید و توضیحی کوتاه دربارۀ هر کدام بدهید.


شوووپ: دو کاربرده! افکت برخورد گوجه فرنگی یا طلسم سکتوم سمپرا به آدمی!
ماااااااع: افکت بالا آوردن مواد غذایی همراه با تعجب!

جییییییز: افکت سوخته شدن نقاط مختلف بدن مخصوصا دماغ!

وییییییر: افکت ویبره! لرزیدن گور در کفن!

هوووم: افکت تفکر! از با کلاس ترین افکت های شناخته شده!




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۳۴ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین

1.خاطره ای تعریف کنید که در آن خود یا فرد دیگری با یکی از افکت های بالا صدمه می بیند. (20 امتیاز)


انجمن ارواح !

بینز :

پیوز :

نیک بی سر : چی ؟

بارون : بلاکیوس

...

پیوز بالاخره به حرف میاد و میگه : « بینز ! تو واقعا فکر می کنی من نمیتونم با جارو پرواز کنم ؟ »
بنیز : تو ؟

...

پیوز بالاخره به حرف میاد و میگه : « بینز ! تو واقعا فکر میکنی من نمیتونم با جارو پرواز کنم ؟ »
بینز : تو ؟
(از پشت صحنه اشاره می کنن که صحنه دوبار تکرار شد اما من انکار میکنم و میگم این ارواح اسکل صحنه رو دوبار تکرار کردن


نیم ساعت بعد - حیاط انجمن ارواح


پیوز سوار بر جارو در محوطه باغ مانند انجمن ارواح به سمت بالا حرکت می کنه !

گوپس ! گوپس ! گوپس ! گوپس !


بارون : تصویر کوچک شده

(در این صحنه پیوز تک تک به تمامی ردیف درختانی که در باغ بود به ترتیب برخورد کرد)

پیوز به زحمت اوج گرفت و در یک حرکت آکروباتیک مستقیم وارد دیوار قلعه شد اما چون خودش روح بود از دیوار رد شد ولی جارویش همانجا باقی ماند.

پیوز با سرعتی باور نکردنی سوار بر مرکب باد ( ) به حرکتش ادامه داد و سرزمین های دوردست را از فراز آسمان کاوید و با ماتحت بر چمن های انجمن ارواح فرود آمد :

پاش ! :lol2:

بینز :

...

2.پنج افکت دیگر نام ببرید و توضیحی کوتاه دربارۀ هر کدام بدهید. (10 امتیاز)

1- ایشپاخ
وقتی جارو سواری آلمانی به دیوار برخورد کند

2- جرینگ
وقتی شخصی با سر همآغوش شیشه شود

3- پف
وقتی روحیه با دیواری برخورد کند و از آن عبور کند اما جارویش پشت دیوار بماند

4- زرت !
وقتی در بین مسابقه کوییدیچ بازیکنی جان به جان آفرین تسلیم کند

5- پیسسسسسسسس !
وقتی باد جارو خالی شود


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۱:۰۰ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۷

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
از هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 809
آفلاین
خاطره ای تعریف کنید که در آن خود یا فرد دیگری با یکی از افکت های بالا صدمه می بیند.

مامان دنیس: پسرم بیا بخواب رو تخت تا دست و پاتو ببندم!
دنیس: مامان... اصلا خوابم نمیبره اونجوری... تو رو به مرلین! لااقل فقط یه پامو ببیند اوکی؟
مامان چشم غره ای به دنیس میره و دنیس خودشو پرت میکنه رو زمین و شروع میکنه به لیسیدن پاچه مامانش و بعد از دو ساعت مامان راضی میشه که فقط یه پای دنیسو ببینده به تخت!
مامان با بغضی حاکی از دلسوزی: پسرم بزار اون یکی پات رو هم ببندم! یه وقت جفت پا نزنی تو دهن کسی
دنیس: مامان بوقی آخه کسی دور و بر تختم نیستش که!
مامان: دهن خودت چی؟ تو دهن خودت نزنی!

بالاخره مامان دنیس از اتاق خارج شد و دنیس با خیال راحت خوابید!

خوابش پریشون بود... توی یه کویر خشک و سوزان داشت له له میزد و یه پاش هم زیر خاک دفن شده بود! نمیتونست زیاد تکون بخوره!

با چشمایی بسته از روی تخت اومده بود پایین و سعی میکرد جلوتر بره ولی پای بسته شدش اجازه نمیداد!

سعی کرد خاک های دور پاشو کنار بزنه ولی خاک ها داغ بود! می خواست از اون کویر فرار کنه! چشمم به یه چوب جارو خورد! آخ جون!

سعی کرد طناب دور تخت رو باز کنه... ولی با طلسمی که مامان زده بوده به طناب, دستش سوخت! چوب جاروشو برداشت... آخ جوون!

سوارش شد و پر کشید تو آسمون... هوا همچنان داغ بود و اون سرعت گرفت! باید این کویر رو پشت سر میگذاشت...

سوار جارو شد و پرواز کرد! به سمت پنجره بسته رفت و تخت با اون عظمت هم به دنبالش کشیده شد!
"جرینگ!"
شیشه شکست و دنیس از اتاق خارج شد!
"گوپس تخخخخ"
دیوار اتاق متلاشی شد و تخت که از حالا از پای دنیس آویزون بود از اتاق خارج شد!

احساس سنگینی میکرد... گویا چیزی اونو به سمت زمین میکشید! یهو احساس کرد چیزی چکید رو سرش! یعنی داشت بارون میومد تو اون کویر؟ نه نمیومد!

احساس میکرد که تخت داره اونو میکشه پایین ولی مقاومت کرد!
چلیک!
کبوتری که از اون بالا رد میشد کله او رو مورد عنایت قرار داد!

همینطور جلو میرفت و که سنگینی بیشتر شد و او پایینتر اومد... وااااااااااای نه! یه کاکتوس بزرگ پر از تیغ...! جیییییییییییییییییییغ! (کپی رایت بای پسر عله!)
با تمام بدن رفت تو کاکتوس و مثل یه تیکه گوشت متلاشی شد و خونش کاکتوس رو تمامآ سرخ کرد!


داشت به خیابون می رسید و تخت سنگینتر به نظر می رسید! پاش که به طناب بسته شده بود زیر فشار قرمز شده بود! داشت پایین و پایینتر میومد. و چشمهاش که توی خواب بودن همچنان بسته بود... یک هو احساس کرد رفت داخل یک چیز تیز و ...
پاش!
رفت توی سیم های خارداری که تو خرابه ی کنار خیابون ریخته بودن! مثل یه تیکه گوشت متلاشی شد و خونش سیم ها رو سرخ کرد!

مامانش حتما خودشو لعنت میکنه که چرا هر دو پا و دستهای پسرش رو که تو خواب راه میره رو نبسته!

پنج افکت دیگر نام ببرید و توضیحی کوتاه دربارۀ هر کدام بدهید.

1. شِرت!
افتادن با جارو به درون آب اعم از دریا و دریاچه و رودخانه و آبگیر و مرداب و استخر و جکوزی!!

2. دوبس!
برخورد با شیء ارتجاعی... مثل فنر و...

3. جیییییییییغ! (ک.پ.ر بای پسر جینی!)
برخورد با آغوش دامبلدور و هر مرد پسر دوست! (مخصوص پسران سیفید!)

4. ای جان!
برخورد با آغوش یک دختر پنج در پنج! (مخصوص هر موجود زنده و پیر و جوون! )

5. لا جادوگر الا المرلین! (همون لاالله الا الله!)
برخورد مستقیم با عزرائیل!


قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
تکلیف اول :

مری کنار زمین ایستاده بود و در حال نگاه کردن به بازیکنانی بود که در بالای زمین کوییدیچ در حال این طرف و آن طرف رفتن بودند . او یک بازیکن ذخیره بود و خیلی زمانها می‌شد که بدون اینکه بر روی جاروی خود بنشیند زمین بازی را ترک میکرد . اما این‌بار چیزی در دل او زمزمه میکرد که تا لحظاتی دیگر وارد زمین خواهد شد .

گـــــــــــــــــــــــوپس !

دو دقیقه بعد

یکی از بازیکنان در حالی که پر از تیغ های مختلف بود بر روی یک برانکارد به خارج از زمین میرفت و الیواندر کاپیتان تیم در حالی که کنار او حرکت میکرد غرلندهایی را نثار او میکرد .

الیواندر : آخه مگه تو کوری؟ تا کجا رفتی دنبال اسنیچ؟ آن درخت به آن گندگی رو ندیدی؟
بازیکن مصدوم : الیواندر من ... من میخواستم ... میخواستم برنده ...
الیواندر : بسه دیگه ، برو استراحت کن . مری . نوبت توئه ...

الیواندر درحالی که رو به مری نگاه میکرد این کلمات را ادا کرده بود و با دستانش به او و زمین اشاره میکرد . در دل مری غوغایی برپا بود اکنون نوبت او بود که به عنوان بازیکن جستجوگر تیم وارد زمین شود و حالا که آنها فقط 10 امتیاز از حریف عقب بودند اگر می‌توانست گوی را بگیرد دیگر برد آنها حتمی بود و او باعث این برد می‌شد .پس خیلی سریع سوار بر جاروی خود شد و به سرعت به طرف زمین حرکت کرد .

روز بسیار خوبی بود . هوا بسیار عالی و بادی متعادل در حال وزیدن بود . کلیه بازیکنان در حال تماشای او بودند که خیلی نرم و آهسته در حالی که نوک جاروی خود را بالا گرفته بود به میان آنها حرکت میکرد . حس بسیار خوبی در او در حال شکفته شدن بود . هم اکنون زیر نگاههای جمعیت زیادی از تماشاگران قرار داشت و میتوانست بهترین بازی خود را در یک سال اخیر انجام دهد . صدای تشویق تماشاچیان به گوش میرسید .

« مـــــــــــــــــری ... مــــــــــــــــــــــری ... »

خود مری هم میدانست که این جایگاه او نیست . اینکه همیشه بر روی نیمکت بنشیند تا شاید بازیکنی مصدوم شده و او به جایش به زمین برود اما برای اینکه خود را نشان بدهد احتیاج داشت که فرصتی به او داده شود و این فرصتی بود که بعد از یک سال نصیب او شده بود . باید شایستگی خود را اثبات میکرد . اگر می‌توانست خیلی سریع گوی را بگیرد خیلی موفق‌تر بنظر میرسید و خیلی سریع در دل تماشاچیان جایی برای خود پیدا میکرد . بار دیگر چشانش را بست و خود را در فضایی که بعد از گرفتن گوی در انتظار او بود تصور کرد . وای عجب حس زیبایی بود . صدا تماشاچیان و ...

شــــــــــــــــــــــــــــــــــــپلخ !

دستهایش در هوا در حال حرکت بود . جارو از زیرش در رفته و به سرعت در حال سقوط به طرف زمین بود .پاهایش را به خاطر سرعت زیادی که در زمین خوردن داشت حس نمیکرد . تا لحظاتی دیگر به زمین برخورد میکرد و بدترین مصدومیت را برایش در پی داشت ، مصدومیتی که او را چند سال خانه‌نشین میکرد ، صدای باد در گوشایش فریاد میکرد اما در آخرین لحظات صدای کاپیتان بیشتر او را می‌آزرد .

الیواندر : با یک مشت کور طرفم . بازیکن حریف به این گندگی رو جلوت ندیدی !


تکلیف دوم :

1. مـــــــــــــــاچ ! وقتی که بازیکن حریف خیلی از شما خوشش بیاد و خیلی سریع به طرفتون بیاد و در آغوش بگرتتون و صورت شما رو با جام اشتباهی بگیره .

2.جـــــــــــــــــــــــر ! زمانی که دو بازیکن شمارو از دو طرف بگیرند و شما رو از وسط به دو طرف کش بدهند .

3.دنــــگ دینگ دونگ بانگ ! وقی که با یک درخت سه شاخه برخورد میکنید که ابتدا با یکی از شاخه ها برخورد کرده و سپس با شاخه دوم و سپس با شاخه سوم و در آخر نیز بر روی زمین می‌افتید .

4.آآآآآآآآآآآآآآآآآآخ وای ! زمانی که یکی از توپهای بلاجر به طرف شما می‌آید و از پشت به شما برخورد میکنه و راه خود را ادامه می‌دهد .

5. هــــــــــــــــــاع ! افکت زمانی که از یک پسر که جلوتونه خوشتون نمیاد و حالتون بهم میخوره !

6.فرررررررت !این افکت بعد از افکت قورت که پرسی گفت صورت میگیره و کسی که اسنیچ رو قورت میده در مراحل آخر آن رو باز پس میده !



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
سلام.

استاد یکی از اون افکت های تدریس رو تکلیف 2 یادم رفت که اضافه میکنم.

افکت پنجم :

زوپولوخیشت!

در این افکت شما توسط شخصی جارو میشید و جاروتون پودر خواهد شدو بعد می افتید و فوقع ما وقع!


[b]دیگه ب







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.