هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





مرخصي گرفتن پروفسور به خاطر تحقيق دامبلدور!
پیام زده شده در: ۱:۲۱ سه شنبه ۳ آبان ۱۳۸۴

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
كلاس تموم شده بود و پروفسور كالين! هنوز در كلاس مانده بود.
هنوز در كف تحقيق دامبلدور! مانده بود.
حق داشت...چون تحقيقش خيلي خفن بود....در حد توهم!
كالين:گراپ گراپ بدو بدو بيا اينو ببين چقدر قشنگه!
گــــــورومپ گــــــــورومپ گــــــــورومپ
گراپ:من خواست قشنگ!
كالين:بيا ايناها
و تحقيق دامبلدور رو به گراپ نشون ميده.
====================================
تحقيق:

تبديل آفتابه به سوسك نوعي از تبديل است كه انواع و اقسام گوناگي از سوسكها رو پديد مياره.
به مثال هاي زير توجه كنيد:
تصویر کوچک شده














در اين نوع تبديل ابتدا آفتابه اي با رنگ تيره را در رويروي خود قرار ميدهيم.سپس با زاويه ي 65 درجه چوبدستي رو در كنار قسمت خروجي آفتابه!قرار ميدهيم.سپس ورد مخصوص يعني"آف ایریدیومیس آن سوسکیس"را با صداي پايين ميگوييم.مراحل تبديل به شرح زير ميباشد:
1-آفتابه با يك حركت چرخشي بر خلاف عقربه هاي ساعت به دمپايي تبديل ميشود(دمپايي پلاستيكي)
2-سپس دمپايي به اون گندگي به يك عدد تخم سوسك تبديل ميشود!
3-و كم كم سوسك از تخم در مياد! و بزرگ ميشه
تصویر کوچک شده














باز ميگويم كه آنقدر انواع مختلفي داره اين تبديل آفتابه به سوسك كه حوصله ندارم همشو بگم!
در اين نوع تبديل يك عدد آفتابه با رنگ روشن را در روبرو قرار ميدهيم و با زاويه ي دلخواه ورد مربوطه را ميخوانيم و تبديل به شرح زير است:
الف) آفتابه به يك عدد كفش گرون قيمت تبديل ميشه(در بعضي موارد جادورگان طمعكار ميرن كه كفش رو بقاپن تا برن بفروشنشون(مثل كينگزلي شكلبوت) كه تا دستشون به كفش خورده بلاياي طبيعي اي كه در قسمت آخر تحقيق توضيح داده شده به سراغ اونها اومده.)
ب)سپس كفش به يك عدد فرچه پشمالو تبديل ميشه كه جنسش از جنس ريش سرژ تانكيانه!(و مطعاقبا كثيف و عنكبوتو!)
پ)فرچه به يه سوسك ماماني پشمالوي دوست داشتني تبديل ميشه!(اميدوارم شب خوابتون ببره! )
تصویر کوچک شده













اين نوع تبديل يك تبديل فانتزي(غير آكادمي)است.
در اين نوع تبديل يك عدد آفتابه خوشگل مشگل ماماني لازم است كه ترجيح داده ميشه دختركش(بر وزن كشتن) باشه!
(توضيح:البته در اين عكس عكاس ما به اشتباه از يك عدد آبپاش عكس گرفته است!!!)
در اين جا بايد يه نكته اي رو ذكر كنم كه وجود چند عدد شاخه گل در آفتابه مورد نظر لازم است.(بهتر است از نوع گل رز باشد!)
در ضمن قبل از تبديل وجود يك نمكدان پر از نمك واجب است.(اين قسمت رو كه يكي از واجبات هست كه ممكنه در كنكور هم از اين سوال بياد و البته در كلاس منكرات و بينش اسلامي در اين باره توپيح كوچكي داده خواهد شد)
مراحل تبديل:
1-آفتابه به يك عدد دمپايي تبديل ميشه.
2- در اين مرحله دمپايي تبديل نميشود تا شما نمك ها را با نمكدان به روي آن بپاشيد.
3-اگر پاشيدن كل نمكهاي داخل نمكدان(بدون باز كردن در نمكدان)بيش از 10 ثانيه طول بكشد به بلاياي طبيعي اي كه در زير گفته شده مبتلا ميشه!!!!!!!!
4-بعد از پاشيدن نمك يك عدد سوسك مكانيكي خوشگل(اين دفعه واقعا خوشگله!) به دست ميارين.
---------------------------------------------------------------------------
بلاياي طبيعي ممكنه در تبديل آفتابه به سوسك:

تصویر کوچک شده



















1-تبيدل شدن آفتابه به كفش كهنه:در بعضي تبديل ها آفتابه به كفش كهنه به درد نخور تبديل ميشه كه فرد رو ورشكست ميكنه.چون كه يك آفتابه زيبا و گرون قيمت رو از دست داده!

2-چشمك مرلين:واااااااي!خدا نصيب نكنه!.....در بعضي از تبديل ها كه ورد اشتباه خوانده ميشه به وقوع ميپيونده.در آن لحظه كه ورد اشتباه خوانده ميشه آفتابه به چشم مرلين تبديل ميشه و چشم با يك چشمك ناگهاني رمانتيك فرد رو به درون قبر ميفرسته!

3-تبديل به گلابي!!!:وقتي در تبديل يك آفتابه چاق و چله!(منظور آفتابه اي است كه پايينش پهن تر از بالايش باشد)اشتباهي رخ بدهد فرد تبديل كننده به يك گلابي چاق و چله تبديل ميشه.

4-قطع شدن دست و پا!:در همه مواردي كه تلفظ سوسك در خواندن ورد اشتباه باشد اين حالت پيش مي آيد.حالا چجوري هنوز كشف نشده ولي تعدادي از دانشمندان كه از حادثه جان سالم به در بردندميگويند كه رد پاي يك سوسك غول پيكر رو ديدن.

با تشكر
آلبوس دامبلدور
====================================
گراپ بدو بدو در ميره
گراپ:مــــــــــامـــــــــــان!!!!!من ميترسم!!!!
كالين:اوه!چه ترسو!
كالين بلند ميشه تا بره يه چيزي بخوره.
اما....
در بين راه فقط زمين رو نگاه ميكنه تا يه موقع از اين سوسكها سر راهش نباشه!
و اين شد كه كالين اون روز رو مرخصي گرفت!

--------------------
پروفسور كالين اميدوارم تحقيقم خوب بوده باشه و شما امتياز خوبي به من بدين!


شناسه ی جدید: اسکاور


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۲۱:۰۰ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
در کلاس باز میشه و یه عنکبوت زشت و بیريخت وارد کلاس میشه و رون با دیدن این صحنه چنان وحشت میکنه که میپره بغل هرمیون و جيـغ بلندی میزنه !
کل کلاس یه دفعه میزنن زير خنده و به این صحنه تماشایی نگاه میکنن و رون همچنان در آغوش هرمیون بود و هرچی سعی میکرد نمیتونست خودشو از اون رها کنه !
دراکو : هی ! پسره ابله اون پروفسوره که تغيير شکل داده ! خاک عالم بر سرت کنن !
رون با شنیدن این حرف از بغل هرمیون بیرون میاد و به جایی که عنکبوت در اونجا بوده نگاه میکنه و کالین رو میبینه که اونجا وایستاده !
پروفسور : خیله خوب زود برو سر جات بشین و به درس جدید توجه کن !
رون با خجالت به سمت میز خودش میره و اونجا میشینه !
پروفسور : خوب بچه ها کی مقالش رو تهیه کرده ؟؟؟
دراکو دستش رو بالا میبره !
پروفسور : آفرين پسر ! میدونستم که اگه با لرد بپری یه چیزی میشی ! حالا بیار ببینم !
دراکو مقالش رو تحويل میده و پروفسور مشغول نگاه کردنش میشه !
گزارش : تبديل آفتابه به سوسک
نام گرد آورنده : د . م
نام استاد راهنما : پروفسور و استاد گران قدر و بزرگ , اعلا حضرت پروفسور کالین کروی
پروفسور : ببینم پسر چرا اسم خودت رو روی مقالت ننوشتی ؟
دراکو : خوب فکر کردم الان خودتون میدونید کی بهتون داده دیگه ! نیازی به این کار نبود که ! بازم به اختصار نوشتم که یادتون نره .
با شنیدن این حرف همه داستان موضوعو میفهمن اما پروفسور بدبخت هنوز هم منظور این کار دراکو رو نفهمیده !
پروفسور : خوب پس چرا این قدر اسم منو کش دادی ؟ حتما اگه اسم تو یادم بمونه اسم خودم رو هم بلدم دیگه !
دراکو : پروفسور جان به هر حال هر چیزی یه رسمی داره دیگه ! نمیشد که تو یه همچین مقاله مهمی اسمی از شما نباشه .
کالین که حسابی حال کرده از این حرکت خوشش میاد و با تشکر از دراکو میخواد که مقالش رو ادامه بده .
شارزاس به پنسی : بدبخت این بیچاره ! این دراکو رو من میشناسم ! برای اینکه تحقیق ضایعه ای بوده اسمشو ننوشته که قرنهای بعد که کالین خواست سری به مقاله هاش بزنه اسم اونو تو همچین مقاله ی در پیتی نبینه !
هر دو میزنن زير خنده !
پنسی : واقعا ضایع بازيه که در مورد تبديل افتابه بچه های سالهای بعد مدرسه اسم اونو به عنوان استاد راهنما ببینن ! فکرش رو بکنن . استاد کالین کريوی استاد راهنمای تبديل آفتابه !
این بار خنده اون دو با نگاه کالین قطع میشه و دراکو مقالش رو ادامه میده .
دارکو : استاد من اول به سمت تالار عمومی گريفندور رفتم تا بتونم ماده اوليه این تحقیق بزرگ و جاودانه رو پیدا کنم .
پروفسور که کلی حال میکرد با اشتياق پرسید : خوب ... چی بود اون ماده ... پیدا کردی ؟؟؟
دراکو : آفــــــــــــتــــــــا بـــــــــــه استاد ! این ماده با ارزش رو تونستم بالاخره پیدا کنم .
رون از جاش بلند میشه و با اعتراض میگه : پروفسور ببینید این دراکو رو ! بازم داره ما رو مسخره میکنه ! آخه افتابه رو تو گريفندور پیدا میکنن ؟؟ نه شما بگید ؟؟
پروفسور : درست میگی !! دراکو !!! شما چرا اوجا رفتی ؟؟
دراکو : والا استاد از شما توقع نداشتم ! شما باید بدونيد که آفتابه فقط و تنها فقط در اون تالار پیدا میشه ! اونم به خاطر حضور شخصی به نام مرلين که شهرتی جهانی در این موارد داره !!
با شنیدن این حرف تمام گريفندوری ها ناچارا ساکت میشن و پروفسور هم با لبخندی از دراکو میخواد که ادامه بده و گويا دليل رو منطقی دیده !
دراکو : پروفسور ! وقتی افتابه رو پیدا کردم به سرعت به سمت تالار خودمون رفتم و کلی سعی کردم تا ورد مخصوص رو به خاطر بیارم اما نتونستم !
پروفسور با عصبانیت : یعنی درس جلسه قبلو بلد نیستی ؟
دراکو : نه قربان ! بعد از کلی تلاش فهمیدم که این ورد رو در ذهنم بین وردهای پرکاربرد و حیاتی ذخیره کردم درحالی که اولش تو قسمت مزخرفات ذهنم دنبالش میگشتم .
پروفسور : احسنت ! به این میگن یه شاگرد خوب ! من همیشه میگم که در اینده ارزش این ورد رو خواهید دونست و این پسر از الان اینده خودش رو دیده .
دراکو : بالاخره با گفتن این ورد اون افتابه تغيير شکل داد اما جای بسی شگفتی بود .
- چرا ؟ چیز بدی ظاهر شد ؟ من حدس میزدم و برای همین نمیخواستم اولش این تحقیقو بدم بهتون ! متاسفم !
- نه پروفسور ! من هر کاری کردن اون تغییر شکل نمیداد و بعد از تکرار 36 مین بار کمی تغییر کرد .
- واقعا آفرين ! به این میگن پشتکار ! تو فوق العاده ای دراکو !!
- یه دفعه اون آفتابه تغییر شکل داد و من در حاله ای که ازون بیرون اومد دیدم که مرلین به دستشویی رفته اما به دلیل نداشتن اف ...
- خیله خوب ! بسه ! دیگه نمیخواد ادامش بدی ! حدس میزنم !
پنسی : پروفسور چرا این اتفاق افتاده ؟
پروفسور : چون اون افتابه تنها آفتابه در تاريخ جهانه که غير قابل تغییره و از ابتدای خلقت تا ابد به همون شکل میمونه و یکی از هفت چیز ثابت و پایدار جهانه !
دارکو : پنسی جون ! قربونت بشم ! اون آفتابه رو در اساطیر باستان مادر آفتابه ها مینامیدن و برای همین امکان این کار اصلا وجود نداشت اما من یادم نبود .
پروفسور : دقیقا ! در مورد اون خیلی افسانه ها وجو داره که میگن او....ن ....
زيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنگ !
صدای زنگ به صدا در میاد و همه به قدری در مقاله دراکو غرق شده بودن که اون یک ساعت رو اصلا درک نکرده بودن !
------------
با تشکر
ببخشید که طولانی شد ! نخواستم سنبل کنم !



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
چگونه سوسك شدم!

همانا امروز براي اولين بار پايم را در دستشويي نهادم به هر حال پي بردم كه تا آن لحظه چه نعمت بزرگي را از خودم دريغ كرده بودم لحظاتي چند در آن مكان زيبا نشستم و با خود خلوت كردم و همي بر اين اختراع بزرگ بشريت درود فرستادم..
پس از لحظاتي كه در اوج لذت بودم به خودم آمدم و همي به يادم آمد كه به چه منظور پا به اين مكان گذاشتم..آفتابه مرلين را بر روي دستانم بلند كردم و لحظه اي خيره در ابهت اين شي و مخلوق در شگفت ماندم!!

هذا شَيءِ عَجيبا!!

آفتابه عظيم را بر دوش گرفته و با پاي چپ از منزل عشقم بدر آمدم كه همانا آسلام فرموده كه با پاي چپ بدر آييد لحظاتي چند بعد رهسپار كلاس ترانسفيگوريشن گرديدم!

آف ایریدیومیس آن سوسکیس!

آه صداي وردي آشنا
خداي من كالين همي مرا گول زده بود او همانا ميخاست آفتابه عظيم را به سوسك تبديل كند....نه من بايد از وي محافظت مي نمودم اما چگونه؟!
لحظاتي ديگر كالين از كلاس بدر مي شد و آفتابه را در دستان من ميديد از ترس از دست دادن اين گنج گران دستانم به لرزه افتاده بود.
آري من خود بايد تبديل به آفتابه مي شدم و اين گنج را براي آيندگان حفظ مي نمودم!!

لحظاتي بعد

آف ایریدیومیس آن سوسکیس!


و اينگونه بود كه من براي هميشه تبديل به سوسك شدم .......


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


بدون نام
ادریان لب تابشو از کیفش در میاره
پیشه خودش میگه :من که لب تاپ نداشتم از دست این نمایشنامه نویسی
خلاصه لب تاپشو در میاره میره تو جادوگران اسمشو میزنه میخواد وارد شه نمیتونه پیشه خودش میگه باز این گیلیدی چیکار کرده من نمیتونم وارد بشم
میره تو جادوگرانو میگرده اهان پیدا کردم
سریع لب تاپشو میذاره تو کیفش و میره سراغ درس
ادریان:پروفوسور من دارم مرحله کارامو میگم گوش میکنیید
کالین:بفرما
ادریان:پروفوسور ابتدا من چوب جادو رو در دست راستم گرفتم و همونجور که شما گفتین با صدای بلندگفتم ولی اخرش یکدفعه یه دودی بلند شد رو دود نوشته شده بود سوسک بلاک شده
بعد رفتم با صدای اهسته گفتم یکدفعه دیدم افتابه تبدیل به سوسک شد همین دیگه
راستی فکر کنم منظور شما سوسک بی همتا بود نه؟



Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کوییرل بعد از اینکه پروفسور کریوی درس رو میده دستشو بالا میبره و از پروفسور میخود تا چواب سوال رو بده:
کوییرل:آفتابه باید از چه جنسی باشه؟
آقا اجازه ما فکر میکنیم که آفتابه بهتره فلزی باشه ولی از جنس سبکش چون اگه سنگین باشه نمیتونیم بلندش کنیم و همونطوری نجبوریم بیایم بیرون ما خودمون یه دونه از اون خوباشو داریم اونایی که از جنس آلومینیومه خیلیهم سبکه حالا چرا پلاستیکی خونیست چون اولا رنگش خیلی ضایهس دوما اینکه ممکنه سوراخ شه ما یه دفع رفتیم دست به آب آقا خدا نصیب نکنه وقتی کارمون تموم شد خواستیم پاکسازی کنیم که یه دفع ته آفتابه از جاش در اومدو مجبور شدیم به روش گزشتگان پاکسازی کنیم تر جیح میدم نگم چیکار کردم چون حالتون بهم میخوره در ضمن اگه زلزله ای سیلی آتشفشانی اتفاق بیوفته آفتابه فلزی چیچیش نمیشه تازه جونمونم نجات میده ولی پلاستیکیه رو آب میبره لی میشه تازه آبم میشه

تمرین تبدیل آفتابه به سوسک:
اول یه آفتابه فلزی بر میداریم و میزاریم رو ی میز بعد روبه روش میشینیم و چوبدستیمونو بالا میگیریم و میگیم:آف ایریدیومیس آن سوسکیس
هیچ اتفاقی نمی افته دوباره:آف ایریدیومیس آن سوسکیس آفتابه منفجر میشه بعد یه آفتابه دیگه میاریم و همون کارها رو دوباره میکنیم ولی اینبار با قدرت بیشتری میگیم آف ایریدیومیس آن سوسکیس الان آفتابه من سیاه شده پس تا اینجاش درسته یه باره دیگه آف ایریدیومیس آن سوسکیس خوب ایندفه هم بد نبود چون آفتابم بال دراورد و رفت یکی دیگه میارم و چشامو روش متمرکز میکنم آف ایریدیومیس آن سوسکیس الان آفتابم هم سیاه هم بال داره هم چشم تازه تکونم میخوره یه بار دیگه آف ایریدیومیس آن سوسکیس آخجون سوسک شد فقط یکم گندش دوباره آف ایریدیومیس آن سوسکیس اءءءءء دوباره شد آفتابه اءءء داره یه چیزی ازش بیرون میاد آخچون سوسک حالا من هم آفتابرو دارم هم سوسکو نه فکر کنم از اول توش سوسک بود سوسکرو زیر پام له میکنم تا با آفتابه عوش نشه آف ایریدیومیس آن سوسکیس درست شد حالا شد سوسک پروفسور حالامن اینو چیکارش کنم؟





Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۵ شنبه ۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۲۰ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳
از دفتر کارآگاهان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 162
آفلاین
پروفسور کریوی عزیز:
بنده پس از کلاس شما به سرعت به سمت دستشویی مدرسه رفتم ولی با بدشانسی تمام دیدم که همه دستشویی ها دارای شلنگ می باشند و دریغ از یک آفتابه کوچک ، لذا مخم را به کار انداختم و به سمت درمانگاه خانم پامفری رفتم و از ایشان تقاضای یک عدد آفتابه نمودم ، اما به یک باره خانم پامفری به من حمله کرده و به اینجانب تهمت غیر بهداشتی بودن زدند و گفتند بهتر است از شلنگ استفاده کنم. از آنجا بیرون آمدم و با شکی که بهم وارد شده بود بار دیگر مخم را بهتر از قبل به کار انداختم بلکه به نتیجه ای مطلوب برسم. بعد از حدود 5 دقیقه قدم زدن دریافتم که فقط شخص جناب دامبلدور می توانند به من کمک کنند و به سمت دفتر ایشان به راه افتادم اما اصلا یادم نبود که رمز ورود را بلد نیستم ، ولی برای اولین بار در تاریخ آفتابه یابی ام شانس به من رو کرد و پروفسور مک گوناگل که قصد صحبت با پروفسور دامبلدور را داشت به من پیوست و به همراه ایشان داخل شدم ، پس از اینکه پروفسور مک گوناگل از دفتر دامبلدور خارج شدند و من و جناب آلبوس را تنها گذاشتند در خواست بی شرمانه ام را با ایشان در میان گذاشتم که جناب پروفسور هم با نهایت سخاوتمندی پذیرفتند و آفتابه پلاستیکی مخصوص خود را از پشت اتاق آوردند و در اختیارم گذاشتند و از من خواستند که در حضور ایشان کارم را انجام دهم چون ممکن است به آفتابه احتیاج پیدا کنند ، من هم طبق گفته شما طلسم آف ایریدیومیس آن سوسکیس را بر روی مبارک آفتابه رهسپار نمودم که حاصل کار این بود:
تصویر کوچک شده


























نمی دانم چرا به جای اقشام در بدنش گردو بود!!!
بعد از چندین بار پیاپی شکست در کار با هزار خواهش و تمنا از جناب آلبوس کمک خواستم و ایشان هم بدون اینکه کلمه ای از دهان مبارکشان خارج شود با نهایت سخاوتمندی و به راحتی آب خوردن ، تنها با تکان کوچکی به چوبدستیشان آفتابه را به سوسک تبدیل کردند. بعد از چند ثانیه ایشان متوجه شدند که طلسم عکس را فراموش کرده اند ، به همین خاطر آفتابه یا همان سوسک جدید را به من قرض دادند تا هفته بعد که طلسم عکس را یاد گرفتم آفتابه را به ایشان بازگردانم.


تصویر کوچک شده














کارآگاه و بازرس ویژه
----------


Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
آوریل در قسمت ته کلاس نشسته و با تمرکز زیاد در تلاشه که آفتابه مسی جلوش رو به یه سوسک تبدیل کنه.
یه نگاهی میکنه به آفتابش و با صدای نیمه بلند مایل به آروم میگه :
آف ایریدیومیس آن سوسکیس
ولی روی آفتابش کوچیکترین تغییری ایجاد نمیشه.
این دفعا با تمرکز بیشتر : آف ایریدیومیس آن سوسکیس
بازم تاثیر نداره. وقتی خیلی عصبانی میشه یه فکری میکنه......یه دونه افسون پشتیبان مبفرسته برای یه نفر و با دله راحت میشینه.
بعد از 5 دقیقه :
سوسک از پنجره میاد تو:
سوسک : ها؟ چیکارم داری؟
آوریل : بیا سوسکه من شو به کالین نشونت بدم....
سوسک : برو بابا امکان نداره...
آوریل : اگه این کارو نکنی همون کاری رو میکنم که توی پیامم گفتم..
سوسک : نه.....تورو خدا اون کارو نکن...باشه قبوله.
آوریل : پر.فسور پروفسور....من تبدیل کردم.
کالین میاد بالا سره آوریل و در حین اومدن به یکی از سوسکای پرنده جاخالی میده.
کالین : خب ببینم؟
آوریل سوسک رو نشونش میده.....
کالین : هــــوم در این سوسک نشانه های سوسک خودمون رو میبینم....
آوریل : سوسک خودمون دیگه کیه؟ نه......من نمی شناسمش .
کالین : خیلی خب.......خوبه آفرین. منم برم اینو بدم به استاد معجون سازی تا بتونه تو معجوناش ازش استفاده کنه.
آوریل : نــــــــــــــــه.....
یهو سوسک از دست مالین میپره بیرون و با حرکاتی آکروباتیک از پنجره بیرون میره.
کالین : هـــــــــــوم عجیبه........این جور سوسکا معمولا مودبن...قاعدتا نباید فرار میکرد.....
آوریل : خب حالا ما خودتون رو ناراحت نکنین...حالا این یکی زیاد مودب درنیومده...عیبی نداره.....


[size=small]جادوگران برای همÙ


بدون نام
گزارش كار جرج ديويس
موضوع گزارش:تبديل آفتابه به سوسك.
متن گزارش:
ابتدا به دستشويي رفتم و آفتابه ام را كنار توالت گذاشتم.(اينجا سجع وجود داره اين يه نكته اساسيه)چوبدستي ام را بالا برده و ورد "آف ايريديوميس آن سوسکيس" را خواندم به علت اينكه يادم رفت چوبدستي ام را پايين آورم(و به سمت آفتابه بگيرم)ورد به سقف برخورد كرد و اين جمله روي آن هك شد:"آفتابه خودتي"
دوباره اينكار را انجام دادم اما امان از نشانه گيري...آقا چشتون روز بد نبينه.ورد خورد به آفتابه ي بابام.اونم روي آفتابش حساس.اين كالين هم كه عكسشو يادم نداده بود(خدا بگم چيكارش كنه)حالا چيكار بكن چيكار نكن.بلاخره آفتابه خودمو يكم بزرگترش كردم و رنگشو سياه و جنسشو به فلز تغيير دادم...و آفتابه ي پدرم كه به سوسك حمام تبديل شد.



Re: كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۰:۴۴ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
جلسه اول
کلاس غرق در سکوت بود....غیییژژژژژژژ...شاگرد میز اول به کناریش" این حتما استاده"!!!
گراپ وارد کلاس میشه...
همه:
یه دست میره بالا!!!
گراپ:هااا؟
صاحاب دست:ببخشید شما پرفسور کریوی هستید؟
گراپ:نه!!!
صاحاب دست:پس شما کی هستین؟
گراپ:من مبصر کلاسم!!!
صاحاب دست: مبصر یعنی چی؟
گراپ:نمیدونم احتمالا فحش جدید بود!!!کالین به من نگفت یعنی چی فقط گفت بیا تو کلاس مراقب باش
صاحاب دست:پس پرفسور کریوی کجا هستش؟
گراپ:داره میاد...
صاحاب دست:چه...
غیژژژژژژژژژ
من میام تو!!!
من:خوب همانا من پرفسور کالین کریوی میباشم لذا چون از این لقب پرفسور خوشم نمیاد از شما میخوام که منو همون کالین صدا کنید ...خوب همتون میدونین که تغییر شکل یکی از مواد لازم به اندازه دو پیمانه...اهم اهم...آها ببخشید این برنامه آشپزی که واسه آدم حواس نمیزاره... تغییر شکل یکی از دروس اصلی شما برای تبدیل اشیا و اجسام و حتی موجودات زنده به شکل های مورد نظر شماست
خوب من در لیست وسایل لازمتون یکعدد آفتابه نوشته بودم که امیدوارم همه تهیه کرده باشید پس همه آفتابه ها رو میز!!!
دوباره همون دست رفت بالا!!!
صاحاب دست:پرفسور آفتابه باید از چه جنسی باشه؟
من:خوب من جواب این سوال رو به عنوان تکلیف میدم به شما که از شما انتظار دارم بادلیل جنس آفتابه رو بهم بگین!!!
همه:
گراپ:پرفسور اونی که اون ته نشسته دستشو برده بالا!!!
من:بله؟
گراپ:مبارکه!!!
من:بی جنبه منظورم اون بله نبود که... منظورم بفرمایید بود
گراپ:مرسی قبلا صرف شده!!!
من:خوب حالا تشریف داشتین!!!
گراپ میره از کلاس بیرون!!!
همه:
من:یه تحقیق دیگه اینه که از پرفسور دامبل دور در کلاس ماگل شناسیتون بپرسید فعل معکوس چیه
من:خوب حالا درس امروز...
همه سریع میرن کتاباشونو در بیارن!!
من:کتابها توی کیف همه به تخته نگاه کنید و آفتابه ها رو بزارین رو میز مقابلتون
یه دونه با چوب دستیم میزنم به تخته:درس امروز شما اینه تغییر آفتابه به سوسک فراموش نکنید که اولا چون سوسک در هر توالتی پیدا میشه میتونه برای پنهان کردن شیء با ارزش چون آفتابه بسیار مفید باشه دوما اینکه سوسک چون یکی از مواد لازم در درس معجون سازی هست و در معجون های پیشرفته کاربرد داره به درد اون درستون هم میخوره به خصوص که الان کارخانه آفتابه سازی با سیستم ای بی اس به بازار اومده خیلی کاربرد داره...دلیل سومی هم داره که هر کی بتونه بگه 10 امتیز میگیره راهنمایی"به عضو قبلی سایت جادوگران با همین عنوان سوسک مربوطه"...حالا همه نگاه کنین به تخته
روی تخته:
آفتابه------------------>آف ایریدیومیس آن سوسکیس------>سوسک
1-اگر ورد با صدای بلند خونده بشه سوسکتون سیاه میشه
2-اگر ورد با صدای پایین گفته بشه سوسکتون سوسک حمام یا خانگی میشه که برای ترسوندن خیلی ها کاربرد داره
3-اگر روی آن تاکید بشه سوسکتون بالدار میشه و احتمال داره به ریتا اسکیتر تبدیل بشه
نکات آسلامی:همه سوسک هایی که از آفتابه درست شدن با ادبن و نباید زیر پا لهشون کرد 2- سوسکاتونو اینجا میزارید تا جلسه بعد که ورد عکس اینکارو بهتون یاد میدم تبدیل به آفتابه کنید
تکلیف بعدی هم اینه که هر کی حداقل بتونه آفتابشو به سوسک تبدیل کنه نکته مهم اینه که دقیقا تو یه مقاله شرح بده چطور اینکار کرده(تو یه نمایش نامه خنده دار و گرنه ورد بزنه بگه آفتاهب تبدیل شد به سوسک قبول نیست و امتیاز کم میشه)
خوب میدونم که همتون کلاس دارین بپه ها تا جلسه بعد میتونید برید سرکلاسهای دیگتون!!!ریش مرلین پشتو پناهتون باشه


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


كلاس تغير شكل
پیام زده شده در: ۱:۵۶ جمعه ۲۹ مهر ۱۳۸۴

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
اين كلاس دوشنبه ها توسط پروفسور كالين كريوي داير ميگردد.
مدير مدرسه علوم و فنون جادويي هاگوارتز


شناسه ی جدید: اسکاور







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.