هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۰۵ شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۳
#39

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
هرمیون:ببیند خیلتونو راحت کنم تا من اینجام نمیزارمت کون بخوری
سیریوس به جمیز:من میدونم این کله وزوزیو چه طوری سر گرمش کنم ببین فقط ببینم هرمیون حوصله ت سر رفته
هرمیون:آره سیریوس کاشکی که کتاب داشتم الان میخونم
سیریوس:من یه کتاب خوب در مورد تارچخه مدرسه دارمسترانگ دارم میخوای بخونی
هرمیون:واقعا دستت در نکنه سیریوس :bigkiss:
سیریوس:قابلی نداره
سیریوس لوپینی مرین سر کمد لوپین
سیریوس:میگم جمیز ما چقدر خری ما لوپین یه چیز بیشتر بلدی نیست بزار
جمیز:چیه
سیریوس:مهتابی دیگه
جمیز:آهان باز شو !جان مادرت باز شو !جون مادر سیریوس باز شو

سیریوس:مادر من من که رو مادرم حساس میکشم
جمیز:بابا بیخیال جاروی هریو به چسب
سیریوس:کاشکی برای خودم نگرش میداشتم جو گیر شدم یوهو دادم بهش
نیم ساعت بد
سیریوس و جمیز:
یو هوووووووووو
جمیز:بچه مشنگ رو دیدی
سیریوس:آره
جمیز:اونم مارو دید
بچه مشنگ:آه دو تا آدم دارن پرواز il:میکنن
بابا مشنگی:برو بچه انقدر کامپوتر بازی کردی مخت تاب ورداشته
بچه مشنگ:نه به جون کامپوتر راست میگم
بابا مشکنگی:اه پس بریم ببینم
بچه مشنگ:به خدا الان اینجا بودن
بابا مشنگی:دنگ دونگ دیش نفهم بزغاله که فکردی من خرم
بچه مشنگ:

سیرویس:ببین ما کار اشتباهی کردیم بیا از دلش در بیارم دورسته
دم اتاق بچه مشنگ
جمیز:بیا این شملات بگیر بخور
بچه مشنگ:مسی
سیریوس:آخی چقدر بچه نازیه
جمیز:وا!این بچه چرا دماغش انقدر بزرگه هست ببین قبلا انقدر بود
سیریوس:خاک بر سرت اینکه شکلات دماغ گنده کنه چیکار کنیم
جیمز:لوپین!زنگ بزنه به لوپین
سیریوس از جیبش فدنک در میار یکم پودر فلو میریزه ((لوپین برام پیداکن))
_الو لوپین هستم بفرمایید
سیریوس لوپینو میکشه میاره تو اتاق یارو
سیریوس:ببین لوپین ما داشتیم از اینجا در می شدیم که دیدم یه آدم خیلی بدی اینکار کرده ما نبودیم
لوپین: آره جون خودت..کوچلو مچولیوس
سیریوس واقعا متاسفم اما باید خاطرات پاک کنیم
خاطرات پاکوس پوخ!
یک ساعت بعد
لوپین: کحابیدم برم سر کارم
محفل ققنوس_مرکز فرماندهی
هرمیون:واقعا دستت درد نکنه چقدر جالب بود :bigkiss:
سیریوس:قابل نداره :ylash:
جمیز به سیریوس


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۲۱ شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۳
#38

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
لوپین : اما پروفسور من باید به شما یک چیزی میگفتم ...
دامبلدور: باشه برای بعد ریموس باید برم هاگوارتز
لوپین : ... اما
دامبلدور: خوب باشه پس حاضر شو با هم بریم تو راه برام بگو
لوپین و دامبلدور با هم میرند
هرمیون و جیمز : آخیش
هرمیون یک خورده بعد : نکنه برای هاگوارتز اتفاقی افتاده باشه ؟
جیمز چپ چپ هرمیون را نگاه میکنه : تو هم شدی ریموس؟
هرمیون : :yshy:
جیمز رو به سیریوس : خوب الان بهترین فرصته همه رفتن بیرون .. فقط هرمیون اینجاست هرمیونم که دختر خوبیه مگه نه ؟
هرمیون : از چه لحاظ؟
جیمز : خوب از این لحاظ که ما رو لو نده
هرمیون : راستشو بگو میخوای چی کار کنی ؟
جیمز و سیریوس :


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۳
#37

بردیا کبیری فر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۶ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۳۲ جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۸۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 153
آفلاین
صداي در مياد ،يكي پشت دره!
لوپين مياد كه در را باز كنه اما قبل از اينكه در را باز كنه ،صداي جيغ بلندي تمام ساختمان را مي گيره!
لوپين:اي لعنت خدا بر هر چي مزاحمه اخه مگه نمي دونن كه نبايد در بزنن، سيريوس برو اون مادرت را خفش كن!
جك وارد مي شه.
لوپين:ببينم مگه تو نمي دوني كه نبايد در بزني؟
جك:حالا ناراحت نشو گذشته !
لوپين:حالا چي كار داشتي؟
جك:با پروفسور دامبلدور كار داشتم گفتم شايد اينجا باشه!
لوپين:حالا چي كارش داري؟
جك:شما دامبلدورين؟
لوپين:امان از دست اين بچه هاي پررو.
لوپين:پروفسور دامبلدور بياييد ببينيد اين چي كارت داره؟
دامبلدور:از طبقه ي بالا مياد؟
دامبلدور:كيه؟اه...جك تويي؟كارم داشتي؟
جك:بله پروفسور يه لحظه گوشتون را بياريد!
و يه چيز هايي در گوشه دامبلدور ميگه!
دامبلدور:راست مي گي؟
جك:بله پروفسور همين الان هاگريد توي مغازم بود گفت هر چه زودتر به شما خبر بدم!
دامبلدور:باشه برو الان ميام!
جك:فقط زودتر الان همه ي هاگوارتز را از بين مي بره ها!
********************************************
حالا يكي بگه اين كي كي است كه همه ي هاگوارتز را از بين مي بره و به هم مي ريزه؟




Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۰۲ جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۳
#36

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون : هووم .. این جیمز معلوم الحال اومد از من بپرسه
جیمز یک نگاه به هرمیون میندازه که یعنی : نه تو اینکارو با من نمیکنی
ریموس: که چی بپرسه؟
هرمیون هم یک نگاه آروم به جیمز میندازه که یعنی : تو چطور اون کارو با من کردی؟ اما خوب باشه .. الان کارتو درست میکنم .
هرمیون : که ندیدم کسی بره بالا چون گفت یک صدا هایی از اون بالا میومده
جیمز با خوشحالی به هرمیون نگاه میکنه که یعنی : مرسی ...
هرمیون یک لبخند میزنه : قابلی نداشت
لوپین : هووم ... مشکوکه نکنه سیاها یک راه نفوذی پیدا کردند ؟ باید به دامبلدور خبر بدم
هرمیون و جیمز:
جیمز یک نگاه به هرمیون میندازه که یعنی : اینجوری درست کردی ؟
هرمیون : حالا بیخیال .. احتمالا" صدای باک بیک بوده ...
لوپین : پس اون جادو چی؟
هرمیون : شاید فرد و جرج بودن لابد میخواستند باهات شوخی کنند . تو که میشناسیشون !
لوپین : نه فکر نکنم ... باید با دامبلدور مشورت کنم
جیمز به هرمیون:
هرمیون : من سعیمو کردم ...


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۱۸ ۱۱:۰۶:۲۰

world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: مرکز فرماندهی محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۰:۱۹ جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۳
#35

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
هرمیون زل زده به جیمز :تو با من این کارو نمیکنی !! مگه من چی کار کردم ؟
مونی: هرمیون ناراحت نباش خودم باهاش صحبت میکنم .
کرام میاد تو فرم رو پر میکنه میزاره جلوی سیریوس
سیریوس یک نگاه به کرام میکنه که یعنی : معلوم الحالی ها !!!
کرام :منظورتون از اصرار همون اسرار بود ؟
سیریوس : کی ؟ چی؟ من؟
کرام یک لبخند میزنه میره بیرون
هرمیون میره بالا سر فرم :هووم ... مشکوکه .... این یک دسیسه استش ...
اصرار؟ هووم !!! من ننوشتم ... کی بوده؟ هووم سیریوس بودش .. من فقط کپی پیست کردم . ویروس دامبل؟ببینم سیریوس مگه تو انتی ویروس نصب نکردی؟
سیریوس : خودت مگه انتی ویروس نداشتی که تو هم غلطشو گذاشتی ؟
هرمیون : چرا دارم آپ دیت نشده
جیمز داره تند تند چیزی مینویسه : خوب هرمیون این حرفایی که الان زدی میتونه از امتیازات کم کنه .. طبق محاسبات من .. 20 امتیاز برای آوردن کرام به این تاپیک
هرمیون : به من چه من نگفتم بیا که ..
جیمز : به هر حال اگه نیومده بودی نمیومد اینجا . 30 امتیاز هم برای بد حرف زدن با سیریوس ازت کم میشه
هرمیون : من که بد حرف نزدم ...
جیمز : هووم 40 امتیازم برای اینکه داری با م جرو بحث میکنی ازت کم میکنم
هرمیون دهنشو باز میکنه بعد نمیبنده : من کاملا" حق دارم از خودم دفاع کنم . من نسبت به همه ی این کسر امتیازات اعتراض دارم .. مخصوصا" اون جایی که به جای نوشتن تو از سیریوس استفاده کردم اوج بی انصافی بود .. منظور من از گفتنش تاکید بر خوشگل تر بودن سیریوس بود . نه پایین بودن آی کیو ... در ضمن به هر صورت اون حرفتون یک توهین بود و شما حق ندارین به من توهین کنید . در ضمن اگه جای شبکه ی فلو و محل اقامت را خالی گذاشتم واسه اینه که شبکه ی فلو نداریم و در ضمن محل اقامتم هم ثابت نیست .
اگه اینجوری ادامه بدین طرفدارای محفل را از دست میدین . خداحافظ . و میره


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲:۱۷ جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۳
#34

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
مانیا:خوب خوبه دیگه بیا بریم بقیه بازیمون
هاگرید:تو که باختی
مانیا:نه کی گفته؟
هاگرید:من
مانیا:تو چرت و پرت زیاد میگی
جیمز و سیریوس:
هاگرید:حالا هی منو ضایع کن
مانیا:
به علت خواب آلودگی بقیه رو فردا مینویسم


تصویر کوچک شده


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱:۴۲ جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۳
#33

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
هاگرید : که تازه مانیا را به طرز خفت باری شکست داده بود با یه صحنه عجیب روبرو شده ! سیریوس و جیمز داشتن سوار باک بیک میشد ن !
=====================================
هاگرید : شما دوتا چه غلطی میکنید ؟
جیمز :
سیریوس : هیـ..... هیچی داشتیم ! اصلا مگه تو فضولی میخواستیم با هاش پرواز کنیم !
هاگرید : شما دوتا بیخود میکنید ! آبروی من را جلوی دامبلدور میبرید !
سیریوس به جیمز یه نگاه میکنه یعنی : هوم ... فکر کنم باید از ورد خشکیوس استفاده کنیم !
جیمز با اشاره سر به سیریوس نگاه میکنه یعنی : فکر خوبیه ! یک .... دو .... سه !
ولی قبل از این که بتونن حرکتی بکنن هاگرید با صدای بلند داد زده بود خشکیوس و چترش را به طرف اونها حرکت داده بود !
هاگرید : مانیا ! مانیا ! بیا این دوتا حیف نون را از اینجا برداریم بکوبیمشون به دیوار تا یخشون وا شه !
مانیا : چقدر این دوتا اینجوری خوشکل تر به نظر میرسن !
هرمیون : هوووم ....من که اینجوری خیلی راضی هستم
با هر زحمتی که شده سیریوس و جیمز را میکوبن به دیوار !
سیریوس در حالی که هنوز خشک شده و از دیوار آویزونه به جیمز نگاه میکنه یعنی : تو هم برو گم شو با این فکرهای بکرت ! وقتی زنده بودی هم فکرهات همیشه ما رو به دردسر مینداخت !
جیمز در حالی که چپ چپ نگاه به سیریوس میکنه یعنی : من لااقل فکر را به کار انداختم ! تو که سال به سال ازش استفاده نمیکنی ! در ضمن نه اینکه خودت خیلی زنده ای !


آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي


بدون نام
جیمز و سیریوس از پله ها میرن بالا. جیمز یه نگاه به سیریوس میندازه که یعنی: پنجره طبقه بالا بازه!
سیریوس هم سرش رو تکون میده که یعنی: آخ جون! هوای تازه!
جیمز به یه کمد اشاره میکنه که یعنی: جاروم اون توئه! ریموس توقیفش کرده!
سیریوس ابروهاشو میکنه تو هم که یعنی: ای نامرد! فکر کرده ما هنوز بچه ایم که بهمون دستور میده؟
جیمز به لبخند میزنه که یعنی: نگران نباش ریفیق. خرجش یه آلوهوموراست!
جیمز چوبدستیشو در میاره و میگه: آلوهومورا ولی در باز نمیشه!
سیریوس مشتشو تکون میده که یعنی: لعنتی قفل پیشرفته زده. رمزداره! فقط خودش میتونه بازش کنه!
جیمز یه اشاره به طبقه پائین میکنه که یعنی : این دختره خرخورن میتونه بازش کنه.
سیریوس و جیمز از پله ها میرن پائین. هرمیون از خوشحالی میپره هوا: وای نظرتون عوض شد؟ میخواین تو ت.ه.و.ع عضو بشید؟ جیمز من میدونستم تو همیشه پسر خوبی بودی!
جیمز ابروهاشو میندازه بالا که یعنی: این چقدر حرف میزنه!
جیمز میگه: ا! ببینم. تو بلدی قفل رمزدار باز کنی؟
هرمیون: اصلا من با تو قهر بودم... ایش!
سیریوس یه نگاه به جیمز میندازه که یعنی: ولش کن بابا! منت اینو دیگه نمیخواد بکشی!
جیمز و سیریوس بیرن طبقه بالا. غمگین و ناراحت!
یهو سیریوس یه نگاه خوشحالی به جیمز میندازه که یعنی: باک بیک!
جیمز هم همون نگاه خوشحالی رو به سیریوس میندازه که یعنی: ای ول!
و هر دو به طبقه بالا اقامتگاه باک بیک میدوند


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۱۸ ۱:۱۶:۳۸
ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۱۸ ۱:۴۳:۲۳


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۵۴ پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۳
#31

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
جیمز رو به سیریوس : ببین توروخدا به ما میگه مراقب باشیم بعد خودش یک سیاه اونم چی دختر خونده سالازارو ور میداره میاره تو
سیریوس: بابا حالا بیخیال این مانیا بی خطره از من گفتن
جیمز :هووم شاید
در همین موقع هرمیون میاد تو
هرمیون : وای بیرون چه سرده ...دارم یخ میزنم ...
بعد چشمش میفته به جیمز و سیریوس میره پیششون : یوهو .. سلام
جیمز : وای باز این دختره پیداش شد ... نمیدونم هری چه طور اینو 5 سال تحمل کرده
هرمیون وانمود میکنه نشنیده ... جیمز , سیریوس ... چطورین؟
جیمز یک نگاه معنی دار به سیریوس میندازه که یعنی : مشکوک میزنه وقتی مهربون میشه یعنش یک چیزی ازت میخواهد .. میدونی که چند وقته به چی گیزر داده ؟
سیریوس سرشو کج میکنه که یعنی: همون قضیه نظارت و اینا ؟؟؟
جیمز :
هرمیون : هووم .. هدفتون از این پانتومیم بازی ها چیه ؟
جیمز : هرمیون اگه بیکاری ...
هرمیون : اوه نه اتفاقا" خیلی کار دارم ...
سیرویس و جیمز : آخیش
هرمیون یک دفتر قطور از کیفش درمیاره که بعد معلوم میشه دفتر ت.ه.و.ع است .
سیریوس : وای نه ... اون نه ...
هرمیون : خوب ببینم هیچ کدوم از شما ها نمیخواهید عضو ت.ه.و.ع بشید ؟
سیریوس یه نگاه معنی دار به جیمز میندازه که یعنی : ای کاش به همون نظارت گیزر داده بود ...
جیمز یک ابروشو میندازه بالا که یعنی: مگه ت.ه.و.ع چیه؟
سیریوس یک پوزخند میزنه که یعنی: سازمان حمایت از جن های خانگی
چشمای جیمز گرد میشه که یعنی : تازه باز شده؟
سیریوس چشماشو میچرخونه که یعنی: ا یادم نبود تو مرده بودی.. چیزه ... این کار خود هرمیونه
جیمز ...
هرمیون : ببینم شما همه این چیزا رو با اشاره به هم گفتین ؟
جیمز: ا چیزه ..اگه تو هم مثل ما اینقدر صمیمی بودی میتونستی ...
هرمیون خیلی تند میگه : خوب به هر حال خواستم بدونم حاضرید عضو ت.ه.و.ع بشید ؟
سیریوس خودشو میزنه به اون راه : هوی هگرید .. یار کم نداری ؟ منم بیام کمکت ؟
جیمز: ا آره منم میرم کمک مانیا

هرمیون :


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۵۰ پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۳
#30

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
هاگرید : خجالت نمیکشید ! خسهای گنده بان کارهاتون آخرش محفل را لو میدید !

سیریوس و جیمز : تو از کجا پیدات شد؟ مگه نرفتی با گراپی بازی کنی ؟

هاگرید : خوب دامبلدور به شما اعتماد نداشت منو مامور کرد که مراقب شما باشم !
سیریوس :

جیمز :
هاگرید : حالا مثل دو تا بچه آدم بشینید یه گوشه و مار پله بازی کنید ! میدونید که چتر من بعضی وقتها خطرناک میشه ! اما حالا که بچه های خوبی شدید من هم میرم مانیا را صدا بزنم بیادش یه دست مارپله بزنیم ! بین خودمون بمونه مانیا جاسوس ماست توی سیاها !
مانیا : سلام هاگرید
سیریوس : تو مگه با هاگرید قهر نکرده بودی ؟
جیمز : راست میگه !
مانیا : نه بابا رفتم ببینم رودی خوب به تخت بسته شده یا نه ! آخه میدونید توی ترکه !


آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.