چند روز پیش که همون قضیه ی مهد کدوک و ...(باب جون شوخی کرم. حالا چرا میزنی؟)پیش امده بود یادم افتاد که تاپیکی را برای خداحافظی در گذشته دیده ام.
الان پیداش کردم.برای یاد اوری وجود این تاپیک خوب دیدم تا چند دوتا خداحافظی الکی بزنم.
میروم خسته و افسرده و زار///سوی منزلگه ویرانه ی خویش
به خدا میبرم از شهر شما///دل شوریده و دیوانه ی خویش
میبرم تا که در آن نقطه ی دور///شست و شویی دهم از رنگ گناه
شست و شویش دهم از لکه ی عشق///زین همه خواهش بیجا و تباه
میبرم تا ز تو دورش سازم///ز تو ای جلوه ی امید محال
میبرم زنده بگورش سازم///تا از این پس نکند یاد وصال
ناله میلرزد.میرقصد اشک///آه بگذار که بگریزم من
ز تو ای چشمه ی جوشان گناه///شاید آن به که بپرهیزم من
به خدا غنچه ی شادی بودم///دست عشق آمد از شاخم چید
شعله ی آه شدم صد افسوس///....
عاقبت بند سفر پایم بست///میروم خنده به لب خونین دل
میروم از دل من دست بردار///ای امید عبث بی حاصل
---------------------------
دیشب امد پیشم و اتمام حجت کرد.
ساعتی با او
راه میرفتم
گفت او.گفتم
هرچه گفت آخر پذیرفتم
من نمیدانم چه صنعت کرد
دیشب آمد پیشم و اتمام حجت کرد
و مرا آخر به پایانم
با لب پر خنده دعوت کرد
من نمیدانم چه گفتم
هم خوش و خندان.هم آشفتم
بعد از آن خفتم.
-------------
از این آخری خیلی خوشم میاد.
فقط برای یاد اوری تاپیک بود.اگر خواستید برید.یه اثری از خودتون به جا بذارید.
[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به