خانه اسکاور!اسکاور در حالی که سر میز غذا نشسته بود ، با کلافگی خطاب به همسرش که در آشپزخانه در حال آماده کردن غذا بود گفت : ای بابا زن! پس کو این غذا؟ردن از گشنگی!
_ الان آمادست مرد!یک دو دقیقه دندون رو جیگر بزار!
_
کمی بعدماهی دودی بزرگی که از آن بخار بلند می شد جلوی اسکاور قرار داشت.
اسکاور ابتدا به این شکل در اومد
و سپس گفت : ای کاش به جای این ماهی کسانی که منو از مدیریت بر کنار میکردند سرخ میشدند
و قاشقی را که کنار ظرفش قرار داشت برداشت و مشغول خوردن شد که ناگهان چهره اش به طرز فجیعی تغییر کرد و درهم برهم شد و بعد از مدت کوتاهی شروع کرد به سرفه کردن!
_ ز... زن... یک ... اوهو اوهو!(تیریپ سرفه!) ... آ ...
_ چی میگی حاج آقا؟ چی شده؟آجر میخوای؟
_آ...
_اوا خاک به سرم! آبستن چیه
_آب!
ولی دیگر دیر شده بود اسکاور دمر بر روی بشقاب پر از ماهی اش افتاد!
_
اوا حاجی!چت شد یهو؟
فردای آنروز . سرد خانه!پیکر بی جان اسکاور بر روی ویلچیر به داخل یک قسمت از سرد خانه رفت و مرده شور هم در را قفل کرد و هیئت مدیران را که برای تماشای پیکره بیجان اسکاور آمده بودند را تنها گذاشت.
کوئیریل در حالی که تبمسی میکرد گفت : خوب خدا رو شکر!بالاخره تموم شد!ولی عجب پوست کلفت بودا!دو تا شیشه سیناور تو ماهیش مخلوط کرده بودم اما بعد از بیست دقیقه تموم کرد. همینجوری میشه که به زور از مدیریت کندیمش دیگه
خوب حالا بهتره بریم!فردا همگی برای مراسم خاک گذاری آماده بشین.
فردای آن روز.قبرستان هاگزمیدصف طویلی از زنان و مردان سیاه پوش با قیافه هایی محزون در حالی که قبری سیاه که بر دوش چند تا از اعضا بود ، نگاه می کردند و آهی از سر حسرت می کشیدند به طرف قبرستان حرکت می کردند.
بارانی گرم از آسمان می بارید و باعث میشد که این صحنه غم انگیز تر بشه.
سرانجام بعد از مدتی ، به قبرستان هازگمید رسیدند و شروع به قبر کردن اسکاور شدند.
در این بین کوییریل : شب چهارشنبست ! برای غافل گیری اسکاور عزیز تو جهنم صلوات
_
بعد از مراسم خاکسپاریچهره ی همگان خیس از اشک و باران بود که این بار کریچر با زحمت فراوان به بالای منبر رفت و شروع به سخنرانی کرد.
_ خوب همون طور که استحضار دارید ، یکی از عزیزانمون از این دنیا رفته و ما در فقدان جای خالی وی محزون و ناراحت هستیم.
از آنجا که در کتاب آسمانی عله الکریم در سوره مدیران گفته شده :
" المدیرانة و المدیران لا اذیته . به هیچة وجة و ابداً و اصلاً "
بنا برا این ما نیز به حرف عله گوش داده و به خودمان اجازه ندادیم که ناراحت بشیم ، زیرا که ناراحت شدن هم یک نوع اذیت برای ما به حساب می آید پس بنا براین ما زیاد به خود ناراحتی نداده و اش ویندر عزیز را به جای اسکاور عزیز قرار داده . به امید بهتر شدن کارها!
_ در ضمن ما مدیران عزیز و دوست داشتنی شما ، از قبل برنامه ریزی کرده تا دقیقا سه ماه دیگر اش ویندر توسط سرنگ یادگاری که از مالدبر به جای مانده مبتلا به ویروس ارزشیوس پترانیوس میشه و بیش از دو روز دوام نمیاره
و السلام علیکم.
هوووم...این پست شما هیچ ارتباطی با موضوع این تاپیک نداشت و تنها ارتباطش قبرستان هاگزمید بود!!!اینبار تذکر می دم ولی دفعه ی بعد هر پست بی ربطی ببینم حتی اگر صد خط هم باشه پاک می کنم!!!