خوب...
همه ی مردم به ترتیب صف کشیده بودن توی کلوپ تا با شکلبوت بازی کنند!(البته معلوم بود که شکلبوت همه ی بازی ها رو باخت!!)
زاخی هم با اوری و دیدالوس پشت در کلوپ وایساده بود تماشا!
کینگزلی شکلبوت با هر باختش بیشتر خودش رو ضایع می کرد!!
-صبر کن ببینم!
این صدای هوکی بود که اومده بود تماشای بازی!!!
شکلبوت: :no:
-بله کینگزلی!بعد از بازیمون تو به جرم محکوم کردن مردم به دو سال زندان محکوم می شی!!!حالا بیا بازیت رو بکن!!
بازی شروع می شه!!!!!
کینگزلی بازی رو شروع می کنه و مهره ی سربازش رو سه تا خونه جلو میاره!!
-این تقلبه!تو علاوه بر 2 سال،به 3 سال دیگه به جرم تقلب اونم در مقابل رئیس سحر و جادو(!!!)متهم شدی!!همین الان تو رو به آزکابان منتقل میکنیم!!
کینگزلی:
-یعنی چی؟
-یعنی همون که شنیدی!!زود باش بیا توی این کالسکه تا تو رو ببریم آزکابان!
و بعدش کینگزلی بدبخت رو سوار کالسکه میکنند!!
یه مرد سیبیلوی کچل کنار کالسکه وایساده بود که بوی گندش تا هف تا محله پیچید!!
-می گم یه حموم بری بد نیست ها!!!
مرد کچل:
-الان می گیرم و می چلونمت سیاه پوست!!!
-آروم باش باب...
-باشه ولی یه بار دیگه این کارو بکنی من می دونم با تو ها!!!
بعدش هم سوار کالسکه می شه و می ره!
من هم وقتی مطمئن شدم که همه سوار شدن،در جا پریدم روی کالسکه و رفتم به آزکابان!
اونا از وسط را به دیوانه ساز ها برخورد کردین!البته کسایی که توی کالسکه بودن هیچیشون نشد ولی من بیچاره این وسط فنا شدم!
دلتون میاد؟!!من هنوز جوونم!آرزو دارم!اگه بمیرم...
خواننده:
اهم!ببخشید!خلاصه من رو گرفتن و حسابی بی حالم کردن!!از بدشانسی من هم هوکی اینو دید و هر دوتا مون رو انداخت تو آزکابان!
ادامه دارد...
...............................
می شه یکی اینو بنقده لطفا؟!