هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.




پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۹:۲۲:۵۹ چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲
قلم پر، فرار، فکر، دستمال، گالیون، پرواز، اعصاب، دیروز، کدوحلوایی، گریه

با حرص قلم پر را روی دستمال مخصوص روی میز اتاقش پرت کرد . چند روزی می شد اعصاب نوشتن نداشت و این کلافه اش می کرد ، چون برای گذراندن زندگی اش به آن چند گالیون ای که به خاطر نوشتن داستان اش به او می دادند نیاز داشت .
جاروی پرنده اش را که نوشته ای با خطی زیبا اما شکسته ، به رنگ مشکی مات، آن را زینت میبخشید از گوشه ی اتاق برداشت و با باز کردن در خانه بدون وقفه روی آن نشست و پرواز کرد.

رفتن به کوچه دیاگون فکر بدی نبود اما علاقه ای به خرید نداشت، حتی با این که می دانست باید دوباره این کار را انجام دهد0. زیرا با این که دیروز ، کدو حلوایی نارنجی و نسبتا بزرگی خریده بود آن را به خانواده مشنگی که در همسایگی او زندگی میکردند داد تا برای شام چیزی برای خوردن داشته باشند و گریه ی دختر کوچکشان بند بیاید.

همان گونه که باخودش فکر می کرد، به دیوار سنگی ای که به خاطر افکارش آن را ندیده بود برخورد کرد و با سر روی دزد بیچاره ای که داشت فرار می کرد فرود آمد.

باورش نمی شد، حالا 500 گالیون به خاطر اتفاقی دستگیر کردن دزد گیرش آمده بود!


جالب بود. یه جاهای هم قبل و هم بعد از علائم نگارشی فاصله (اسیپس) گذاشتی. در حالی که فقط بعدش باید می‌ذاشتی و علائم نگارشی به کلمه قبل از خودشون می‌چسبن و با اسپیس از کلمه بعد فاصله می‌گیرن.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۶ ۱۲:۵۸:۲۴

تصویر کوچک شده

It's all game...want this or not you are player. soo let's play!wwwwww


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۹:۰۴:۱۰ چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲
به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون☣
د)مهربانیتون


۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی
ب)شنل نامرئی☣
ج)ابرچوبدستی
د)دانش پس از مرگ



۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای
د)شمیشر جواهر نشان☣



۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور
ج)داوطلب شدن برای مبارزه☣
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست


۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران



۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری☣
ج)گرسنگی
د)تنهایی



۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ☣
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ




۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور
ج)دیوانه ساز☣
د)انسان



۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری
ج)جادوی سیاه
د)همه ی موارد☣



۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان☣
د)مرگ یکی از دوستانتان


👑👣
قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!
🔮♚
♾✴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۴۰:۵۶ چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲
نام و نام خانوادگی:
هری جیمز پاتر

لقب:
پسری که زنده ماند
پسر برگزیده

رتبه خون:
اصیل

همسر:
جینی ویزلی

عضو:
گریفندور

ملیت:
بریتانیا

تولد:
۳۱ ژانویه ۱۹۸۰

توانایی:
صحبت کردن با مارها
دفاع در برابر جادوی سیاه

جارو:
اذرخش ۲۰۲۳

چوب دستی :
او صاحب دو چوب دستی بود
اولیش خریداری شده از مغازه الیوندر با خصوصیات هسته ای از پر ققنوس بسیار انعطاف پذیر طول حدود ۳۰ سانتی متر و یک دوقلو برای چوب دستی ولدومورت ب حساب می امد هری در سال ۱۹۹۷ وقتی از گودریک هالو فرار کرد ان را شکست .
در سال ۱۹۹۸ ابر چوب دستی به هری رسید جنس ان از خار سیاه و به طول ۲۵.۴ سانتی متر ساخته شده اما هیچکس متوجه نشد در هسته ان چه چیزی قرار دارد

حیوان خانگی:
جغد

اسم جغد:
هدویک

پاترونوس:
گوزن

علاقه مندی ها:
دوستان ،البوس دامبلدور،سیریوس بلک،کوینیچ،هاگرید،شمشیر گریفندور، شنل نامرئی کننده

وابستگی:
گریفندور ،محفل ققنوس

تنفرات:
لرد ولدومورت
پیتر پاتی گروپ ،مرگ خوار ها

ترس:
از دست دادن دوستان و نزدیکان
دیوانه ساز های ازکابان

داستان زندگی:
در سال ۱۹۸۰ به دنیا امد و هنگام تولد پدر و مادر خود را توسط لرد ولدومورت از دست می دهد ولی خودش زنده میماند و برای اولین بار ولدومورت را ناکام میگذارد و صاحب یک زخم بر پیشانی و یک لقب میشود (برگزیده)
۱۱ سال بعد در روز تولدش توسط هاگرید متوجه میشود که یک جادوگر است و پدر مادرش نیز جادو گر بودند که
توسط تاریک ترین جادوگر تاریخ ولدومورت ب قتل رسیدند.
در بدو ورود به هاگوارتز با بهترین دوستان خود هرمیاینی و رون ویزلی اشنا میشود و سنگ جادو را پیدا میکند در سال دوم دفترچه خاطرات تام رایدر را که یک جان پیج بود از بین برد...

مشخصات ظاهری:
موی مشکی ،عینک،چشمان سبزی که از مادرش به ارث برده بود و مهم ترین قسمت ظاهری زخمی است ک از شب قتل پدر و مادرش توسط لرد ولدومورت روی پیشانی اش بر جای ماند.
هری پاتر پسر برگزیده و صاحب فعلی شمشیر گریفندور


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۶ ۲۱:۰۲:۱۷

👑👣
قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!
🔮♚
♾✴


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۱۱:۵۰ چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲
نقل قول:

alikhan نوشته:
مرسی از پاسختون
من خیلی فک کردم دیدم که اشتیاق قلبیم منو به سمت
گریفندور میکشونه پس ازتون میخوام منو عضو گریفندور کنین ممنون


درود بر تو فرزندم.

خوش‌حالم تونستی با دوگانگی درون خودت کنار بیای و مسیری رو انتخاب کنی که با نوادگان گودریک همراه باشی. برو به...

گریفیندور!

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


بلندپروازی، پشتکار، شجاعت و فراست
در کنار هم
هاگوارتز را می سازند!


پاسخ به: باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸:۴۴ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲
ایزابل مک‌دوگال
vs
گادفری میدهرست & هیزل استیکنی




به هنگام هوای گرگ میش، جنگل مه گرفته رازهای زیادی را در خود پنهان کرده است. ناگفته های بی شماری که هرگز کشف نخواهند شد.

در این موقع، دختری که آبشار سیاه موهایش بر روی شانه هایش ریخته است، با پاهای برهنه و پیراهنی سفید رنگ، بی هدف در جنگل پرسه می‌زند.
پوست برفی‌اش از سرما یخ زده است، اما ایزابل مدت‌هاست که دیگر هیچ احساسی ندارد.
گویا شیئی مانند آهن ربا او را به سمت خود می‌کشد، چیزی که با رفتنش بخشی از وجودش را خالی کرده بود.

مه غلیظ، دریاچه‌ی کوچک جنگل را پنهان کرده است.
پا هایش را داخل آب می‌گذارد و جلو می‌رود.آستین های توری و بلندش بر روی آب می‌کشند و شناور می‌شوند.
برایش مهم نبود که در اعماق این دریاچه‌ی ناشناخته چه چیزی انتظارش می‌کشد.
نفسش را گرفت و سرش را زیر آب برد.
درون آب چشمانش را باز کرد. دریاچه عمیق نبود.
سنگ سیاهی کف دریاچه خودنمایی می‌کرد... سنگ زندگی مجدد!

دقایقی بعد

پسر جوانی با جسم بی رنگ که از آن سمتش دریاچه‌ی مه گرفته مشخص بود، رو به روی ایزابل ایستادبود و بی روح نگاهش می‌کرد. انگار نه انگار که قبل از مرگش، برای آخرین بار عاشقانه سر تا پای دختر را نظاره کرده بود.
این دفعه نوبت ایزابل بود که معشوق از دست رفته اش را با حسرت نگاه کند.
با دقت به تمامی اعضای صورت پسر خیره شد.
پسر لب هایش را از هم گشود و گفت:
- دقیق تر نگاه کن عزیزم... خوب نگاه کن تا یادت بیاد چرا من اینجا ایستادم.
- یادت میاد بهت گفتم یا من یا هیچکس؟ توی اون دنیا منتظرم بمون. وقتی بهت ملحق بشم، دیگه هیچی نمی‌تونه ما رو از هم جدا کنه... !


•« ʜᴇ ᴡᴀs ʜɪᴅɪɴɢ ʜɪs sᴀᴅɴᴇss, ʙᴜᴛ ɪ ᴄᴏᴜʟᴅ sᴇᴇ ʜɪs ᴛᴇᴀʀs »•
تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴:۳۷ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲
مرسی از پاسختون
من خیلی فک کردم دیدم که اشتیاق قلبیم منو به سمت
گریفندور میکشونه پس ازتون میخوام منو عضو گریفندور کنین ممنون


👑👣
قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!
🔮♚
♾✴


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹:۳۱ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲
قلم پر، فرار، فکر، دستمال، گالیون، پرواز، اعصاب، دیروز، کدوحلوایی، گریه

هنوز چشماش به خاطر گریه‌هایی که شب پیش کرده بود سرخ و باد کرده بود. همه‌شم به خاطر یه دستمال که معلوم نیست از دست کی روی زمین افتاده بود! بله دستمالی که باعث شده بود اون در حالی که عمیقا تو فکر قلم‌پر جواهر نشانی بود که دیروز تو فروشگاه دیده بود، ناخودآگاه روش پا بذاره و بعد از یه پرواز طولانی، با کله روی کدوحلوایی‌ای فرود بیاد که با هزار زحمت اونو تراشیده بود و بهش طرح داده بود. اعصابش حسابی به هم ریخته بود. نه تنها به قلم‌پرش نرسیده بود (چون کلی گالیون قیمت داشت در حالی که جیبش فقط تارعنکبوت داشت) که حتی کدوحلوایی خوشگلش هم به فنا رفته بود!




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۴۶:۳۹ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲
نقل قول:

alikhan نوشته:
سلام کلاه عزیز من از بچگیم یه حس خاصی نسبت ب اسلیترین داشتمو به همون قدر عاشق گریفندور هستم
خودمم توی دوگانگی بین اسلیترین و گریفندورم پس تصمیمو میسپارم دست خودتون و سرنوشت
از خودمم بگم زیاد اهل حرف زدن نیستم
توانایی یادگیری هر کاری رو دارم
میتونم هر چیزی رو ب خوبی اون چه تعریف میشه تجسم کنم
و در اخر باید بگم ممنون


درود بر تو فرزندم.

حقیقتا هیچ‌وقت نتونستم درک کنم چطور می‌شه همزمان گریفیندور و اسلیترین رو خواست. چون این دو گروه کاملا در تضاد با هم بودن. احتمالا فکر می‌کنی چون تو این کتاب فقط این دو گروه قوی بودن، توی سایت جادوگران هم همین‌طوره. ولی کاملا اشتباه می‌کنی. اینجا هر چهار گروه به یک اندازه خوب و موفق هستن و هرکدوم ویژگی‌های منحصر به فرد خودشون رو دارن که متمایز از کتاب هست. ازت می‌خوام یه سر به این تاپیک بزنی تا با گروهای جادوگران آشنا بشی و بتونی انتخاب درستی بکنی.

بعدش دوباره برگرد و دو گروهی که بیش از همه دوست داری رو بهم بگو تا گروهبندیت رو انجام بدم.


بلندپروازی، پشتکار، شجاعت و فراست
در کنار هم
هاگوارتز را می سازند!


پاسخ به: محدوده آزاد جادوگران
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰:۲۴ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲
سوژه: فرار
کلمات اصلی: آتش، سنگین، هیاهو، معجزه، چوبدستی، ساعت، دست


از آتش سنگین طلسم هایی که پرتاب میشد، فرار میکرد. باید سریع تر می دوید. دوید و دوید و دوید... ناگهان ایستاد. دیگر صدای هیاهو ی کسانی که دنبالش بودند نمی آمد.

انگار معجزه شده بود. فرار از آن جمعیت کاری تقریبا محال بود. در گوشه ای پناه گرفت. به دنبال چوبدستی اش گشت. در جیبش بود.

آن را بیرون آورد، دوباره صدای پای کسانی می آمد. همان کسانی بودند که دنبالش بودند. اما آنها او را ندیدند و به سوی دیگری رفتند.

از پشت بوته ای که قایم شده بود در آمد. از تاریکی هوا، میشد فهمید دیگر شب شده. او نمی دانست ساعت چند است. دستش را به درخت گرفت و وقتی مطمئن شد که آنها دور شده اند، به سمت خانه اش حرکت کرد.


کلمات نفر بعد: هیزم، هراس، مخوف، جنگل ممنوعه، معجون، شفا بخش، زمان برگردان.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۴۵:۵۶ سه شنبه ۵ دی ۱۴۰۲
بین مسابقه بود و من اون گوشه وایستاده بودم ، و منتظر یک موقعیت مناسب بودم‌ و در این حال ( فکرم ) درگیر ( دیروز ) بود و ( اعصابم ) خورد شد . چونکه من دیروز قلم پری خریدم که تقریبا ۳۰ ( گالیون ) پولش بود و شکست و من بخاطرش خیلی ( گریه ) کردم و گذاشتمش داخل ( دستمال ) تا وقتی مسابقه تموم شد درستش کنم .
اوه مسابقه باید اسنیچ طلایی رو بگیرم تا بتونم مسابقه رو ببرم .‌‌..
بالاخره این موقعیت عالی ایجاد شد و من با سرعت (‌ پرواز ) کردم و به دنبال توپ رفتم درسته که از دستم ( فرار ) می‌کرد اما بالاخره گرفتمش و بردیم و منم رفتم و ( قلم پرم ) رو درست کردم و به خاطر درست شدن قلمم و برد امروزم خودم رو آب ( کدوحلوایی ) مهمون کردم .


یکم داستانو سریع پیش بردی اما در کل خوب بود. در ضمن علائم نگارشی به کلمه قبل از خودشون می‌چسبن و با یه اسپیس از کلمه بعدی فاصله می‌گیرن.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۵ ۲۰:۰۸:۳۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.