هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: عتیقه فروشی و فروشگاه لوازم جادوگری گل نیلی
پیام زده شده در: ۱:۳۶ جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۲
#21
نیو سوژه!!!

این جعبه رو بذار اینجا.
این جنسا رو بچین تو ویترین.
کف مغازه رو جارو کن.
اینارو ببر انبار.

صبح سرد زمستانی بود و آپولین که توانسته بود با دادن رشوه شایستگی فراوان سند یکی از مغازه ها را به اسم خود کند.مشغول آماده سازی مغازه به کمک چند کارگر بود.
همان موقع در مغازه باز شد و دو طفل آپولین خرامان وارد مغازه شدند.

آپولین: گابریل٬عزیزم ٬ بیا بشین کنار شومینه تا گرم شی . فلور تو هم به این آقایون کمک کن تا کارا زودتر تموم شه .

فلور بیچاره با گفتن:« آخه تبعیض تا کی؟؟؟؟» به سمت جارو رفت و شروع به جارو زدن کف مغازه کرد.
گابریل هم که در بغل آپولین نشسته بود و شکلات میخورد برای فلور زبان در آورد,و به خوردن شکات ادامه داد.

در همین لحضه در مغازه برای بار دوم باز شد و هیکل ضایع آیلین پرنس نمایان شد.

آپولین:این بوقی این جا چیکار میکنه :worry: ؟


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۰:۰۱ جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۲
#22
اهم اهم سلام بر آیلین بانو قصد ما از تشریف فرمایی این بود که مغازه ای را اجاره کرده و زیر سایه مرلین و عله و دولت مقتدر بانو آمبریج به فعالیت بپریدازیم.
اسم تاپیک هم عتیقه فروشی گل نیلیه لینک هم نمیدیم تا خودت کل دیاگنو بگردی و پیداش کنی

ویرایش پس از پست آیلین بانو:

آیلین٬ مرلین شاهد است که هدف ما از باز کزدن این مغازه تنها کسب درآمد کمک به رفاه حال ساحرگان عزیز میباشد.
لذا خواهشمند است این انگشتر را به رسم رشوه هدیه دریافت کرده و مغازه و مجوز جواهر فروشی را به ما بدهید.


ویرایش شده توسط آپولین دلاکور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۳ ۰:۲۶:۳۸

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر ثبت نام دانش آموزان
پیام زده شده در: ۱۳:۳۷ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲
#23
شناسه:


آپولین دلاکور


در کدام ترم های گذشته شرکت کرده اید؟


ترم قبلی که نبودم اما 4 ترم قبلشو حضور داشتم.


کلاسهای مورد علاقه خود:


کلاس هایی که در آن نیاز به رول نویسی نباشد.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۳۰ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲
#24

- یک کلاس مناسب طراحی کنید تا با روحیه گیاه شناسی جور در بیاید. (رنگ سقف و دیوار، وسایل، فرش، ... ) (15 نمره)

استاد ما اصلا روحیه گیاهشناسی نداریم.پس هیچگونه کلاسی طراحی نمیکنیم.





اهم اهم از پشت صحنه اشاره میکنن که مجبوریم به این سوال جواب بدیم و گرنه.....

خب باید درختان بسیار قطور را دور یک محیط دایره شکل بکاریم به طوری که دیواره های کلاس ما طبیعی و از جنس درخت باشد.(ترجیحا درخت میوه دار چون همان طور که میدانید,انسان در کلاس درس بسیار گرسنه میشود.)

نیازی به سخف(سفخ؟ سقف؟) نیست بذارید که آفتاب بخوریم و به طور رایگان برنزه شویم.

همچنین نیاز به تعداد زیادی گلدان سفالی و سنگی داریم تا گیاهان مورد نظر پرفسور را در آن بکاریم چند باغچه هم مورد نیازاست.همچنین از تخته سنگ های بزرگ و صاف نیز به عنوان میز استقاده میکنیم.

یک زیر انداز حصیری هم لازم تا دانش آموزان بر روی آن بنشینند.




اهم اهم پرفسور مدیر مدرسه شخصا فرمودند«ای بوقی به معلم بوقی ترتان بگو برای طراحی کلاس پول نداریم٬ پس همه تان باید در یک کلاس کثییف و کوچک بنشینیم»

- فرض کنید روز تولد نویل لانگ باتم است. معاون احساس پشیمانی می کند برای کم کردن امتیاز و می خواهد برای او هدیه بیاورد: یک گیاه! یک گیاه خانگی جادویی معرفی کنید و راه و روش نگه داری از آن را هم یاد بدهید. (15 امتیاز)

گیاه خودنگار
گیاهیست بسیار بسیار بسیار بسیار مفید!!!!

این گیاه تشکیل شده از یک ساقه کلفت به رنگ قرمز و دو شاخه به رنگ های سبز و آبی .
این گیاه فاقد هر گونه گل و برگی میباشد اما دارای فواید بسیاری است.
یکی از مهم ترین فواید آن این است که اگر یک قلم پر و کمی جوهر به او بدهیم و بگوییم درس عربی جادویی خود گیاه قلم را برمیدارد و شروع به نوشتن فعل های درس شیرین(!!!)عربی و صرف آن ها میکند و خاطر مارا آسوده میکند . و مامی توانیم به جای تلف کردن وقت و نوشتن مشخ(مخش؟مقش؟ مشق؟) به جادوگران برسیم.

اما مشکل این است که نویل اصلا درس عربی جادویی ندارد پس مجبوریم آن گیاه مفید را برای خودمان برداریم. و به نویل یک عدد کاکتوس بدهیم.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۳۳ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲
#25
1. با توجه به خــط یک تدریس بگویید پروانه چه صدایی از خود در مــی آورد؟ 5 نمره

نقل قول:
اصــن اینا فــکــ کردن کــین؟ بـوقیای بوقــی! بـوق بر آنان... چنین پروانه ای درون حلقشون می کنم که تا آخر عمرشون صدای پروانه در بیــارن... !


برهمه ی ما واضح و مبرهن است که پروانه صدای بسیار ضعیفی دارد, به نحوی که یک پریزاد هم صدای آن را نمیشنود, چه برسد به انسان ها.
و با شناختی که از دخترمان داریم,احتمالا میخواسته بلایی سر آن بوقی ها بیاورد که تا آخر عمر مثل پروانه لال شوند

2. بگویید در فـرم چه چیزی نوشتید؟ 15 نمره


ما این نامه را به بانو آمبریج مینویسیم.زیرا که گانت ملعون سرنگون شده و هیچ اثری از آثار او موجود نیست.

بانو .
همانطور که مستحضرید در زمان گانت چیزکش چیز پرور موتاد هرگز به شایستگی افراد توجه نمیشد و مشاغل را برحسب ارادت به چیز تسخیم میکردند.
بحث ما بیشتر بر روی اداره سنس(سازمان نجوم و ستاره شناسی) است که زمان گانت افراد برجسته ای (مثل پرفسور سینسترا مرحوم) را به جرم نداشتن علاقه به چیز از کار برکنارکردند و به اسم سفر به فضا آن جا را تبدیل به محلی برای کشیدن چیز ملعون کردند.
اکنون از شما تقاضا داریم مدیریت آن دوباره به افراد شایسته بسپارید و با این کار مشتی محکم به دهن استکبار جهانی بزنید.

3. مــقــصــر افتضاح بودن وضعیت سازمان نجوم و ستاره شناسی کیست؟ چرا؟ 10 نمره


مقصراصلی کسی نیست جز گانت ملعون.که با بی توجهی به علم و دانش موجب پدید آمدن این شرایط مسخره شد.به نظر من بهتر است پس از دسگیری گانت به جرم کارهای ضد علمی اش یک تلسکوپ گنده در حلقش کنیم.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۳ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲
#26


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۰:۲۵ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲
#27
هووووووووووووووووم!!! چشممان روشن دخترمان بدون اجازه ی مادرش فعالیت میکند.فعلا فرم را پر کنیم.بعدا برایش داریم.

1. زمــستان یا تــابستان؟

زمستان است
نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاری‍ک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کین است......
اهم ...اهم ... مثل اینکه اشتباه شد اینجارو با شب شعر اشتباه گرفتم .بله دخترم مگه بارش برفو نمیبینی ؟برف تو چه فصلی میاد؟ آفرین زمستون!آخه اینم سواله؟ آبروی خانواده رو بردی!!!

2. بــرای گرفتن انتقام این همه جوان از دست رفته چه می توان کرد؟

مورفین را با همه ی چیز هایش در مقابل چشم عموم ساحرگانی که زندگیشان بر اثر چیز از هم پاشیده در کوره ی جادوگر سوزی ریخته و به آتش بکشیم.


3. نـظـر شما در مورد بانو آمبــریج!

گربه های خوبی دارد!!
محاسبه کردیم هرکدام از روباه های ما روزانه دوتا گربه مبخورند پس به عبارتی غذای روباه های ما تا آخر عمرشان تامین است!!




فلووووووووور بی اجازه مسئولیت قبول میکنی؟ بیا تالار ریون٬ تا حقتو بذارم کف دستت






ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بانو آمبریج صحبت میکنه:

فلور جان ! به مادرت پست "ساحره شماره 4 (ویتامین)" رو بده. همین الان براش حکمشو زدم، فیش حقوقیشم صادر میشه.
در درگیری با جادوگرها، میتونید از مادرتون انرژی دریافت کنید.


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۶ ۱۴:۳۰:۳۱

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲
#28
هری و رون در دخمه های قلعه به سمت دفتر اسنیپ پیش میرفتند.دخمه ها مثل همیشه سرد, ساکت وکم نور بودند .
رون : هری تو کاری کردی که اسنیپ این وقت شب ما رو احضار کرده؟
هری : نه ,خودم هم تعجب کردم که اون چه کاری میتونه با ما داشته باشه؟
از آخرین دالان هم عبور کردند و به دفتر اسنیپ رسیدند.هری نفس عمیقی کشید و آرام در زد و به همراه رون, وارد شد.

دفتر اسنیپ مثل همیشه بود. همان فضای سرد و ساکت, با صدها شیشه معجون که هری هیچوقت از محتویات آن ها سر درنیاورده بود.
اسنیپ همان ردای مشکی همیشگی,را بر تن داشت و با خشم به هری نگاه میکرد.آرگوس فیلچ سرایدار مدرسه نیز در کنار اسنیپ ایستاده بود.هری ازلبخند فیلچ فهمید که به احتمال زیاد اخراج در انتظارشان است .هری با صدای اسنیپ به خود آمد.
اسنیپ: پاتر و ویزلی شما دونفر هیچ وقت نمیخواین دست از قانون شکنی بردارید؟اون طور که من از آقای فیلچ شنیدم شما دیشب قصد داشتین به جنگل ممنوعه برید.اگه شما در گروه من بودید,مطمئن باشید که فورا اخراج میشدید,اما فعلا باید منتظر کسانی باشیم که اختیار این کارو دارن.

چند دقیقه بعد در دفتر استیپ به کندی گذشت,تا این که در باز شد و دامبلدور و مک گونگال وارد دفتر شدند.
فیلچ به محض دیدن دامبلدور شروع به حرف زدن کرد:«پرفسور,پاتر و ویزلی دیشب...»
دامبلدور حرف فیلچ را قطع کرد: بله آرگوس همه ماجرا رو میدونم .اما باید بگم که خودم به اونا اجازه رفتن به جنگل رو دادم.
اسنیپ : چی میگید پرفسور؟شما به اونا اجازه این کارو دادید؟ من که باورم نمیشه!
دامبلدور با لبخند گفت:سورس مگه تو به عقل من شک داری؟ و سپس رو هری و رون کرد:شما دونفر بهتره هرچه زودتر به خوابگاهتون برگردید.

دز زاه بازگشت هری با خود فکر میکرد که چرا دامبلدور باید به خاطر او دروغ بگوید؟؟؟


تأیید شد!

آفرین. اصلاً نمی شه گفت این پست و پست قبل رو یه نفر نوشته. این نشون می ده که توانایی زیادی برای نوشتن داری اما وقت و حوصله ی کمی براش صرف می کنی.
امیدوارم برای نوشته های بعدیت در ایفای نقش هم به اندازه کافی زمان بذاری.
به خاطر مشکلی که با کیبورد داشتی به اشکالات تایپی گیر نمی دم. اما سعی کن در اولین فرصت کیبورد فارسی نصب کنی.

موفق باشی.


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۵ ۲۰:۱۵:۵۰

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۰:۴۰ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲
#29
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود, یه مدرسه غیر انتفاعی بود, به نام هاگوارتز .
توی این مدرسه پنج دانش آموز بودند که سرشون توی کار خودشون بود و رابطشون با هم درحد سلام و علیک بود. تا این که یه نویسنده کلاهبردار ,به اسم رولینگ پیدا شد, که برای رسیدن به پول و ثروت زندگی این طفلان معصوم رو جعل کرد ,و ازشون داستان های عاشقانه و جنایی ساخت .

ما نیز صرفا جهت تائید شدن مجبوریم داستان را به شکل جعلی روایت کنیم .باشد که آیندگان مارا ببخشند و بر ما خرده نگیرند.
####################################################

همه از قطار درب و داغون هاگوارتز پیاده شدند.يه هو صداي هاگريد اومد كه گفت: کلاس اولیا از این طرف .
همون موقع ریموس که به سمت هاگرید می رفت که اشتباه پای جیمز را لگد کرد.

جیمز:مگه کوری؟

ریموس:کور تویی گوزن!

جیمز:میزنم لهت میکنما

ناگهان صدای رولینگ به گوش میرسه که میگه: بوقیاااااااا شما مثلا باید باهم دوست باشین

همون موقع سیریوس هم به طرز فوقالعاده خفنزی توسط لیلی زیر پایی میشه و میخوره زمین گرووووووومب (افکت زمین خوردن)

سیریوس هم از جا پاشد که با دختر مردم دس به یخه(یقه؟یغه؟) شه که دوباره صدای رولینگ میاد :ای بابااااااااا چن بار بگم شما باید باهم دوست باشین یه بار دیگه از این کارا بکنین شخصا پس کله همتون میزنما!

خلاصه همه با کلی مکافات سوار قایق موتوری های هاگوارتز میشن و هاگرید استارت میزنه

هیهیهیههی (افکت استارت)

هیهیهیهیههیهیهیهیهیهی (افکت استارت)

هیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهی(افکت استارت)

هاگرید :شرمنده بنزین تموم شده باید پیاده بریم.!.!

سه ربع بعد سالن اصلی


دامبلدور همون طور كه انتظار مي رفت روي صندلي نشسته بود و بعدشم مگی و فيلت و هاگريد و اسلاگهورن و ... ديده مي شدند.
بعد از اينكه همه آمدند دامبلدور جلو آمد و چند تا دست زد ,اما ضايع شد چون هنوز سالن ساكت نشده بود. بعد شروع به سخنراني كرد.
_:اهم اهم با سلام به همه ی دانش اموزان گرامی بهتره از همین اول سال بگم که هرکس....

صدای رولینگ : بوقی این حرفای جدی چیه میزنی تو الان باید مث یه آدم دیوونه و خل حرف بزنی کشتی منو!!!

-:ای بابا مگه زوره اصن ذلم نمیخواد حرف بزنم, حالا هم اون کلاه مسخره رو بیارین که کار داریم.
.

كلاه شعر جديدي ساخته بود كه اين جوري بود:
اسلی ها شیرن مث شمشیرن
گریفا بادکنکن دس بزنی میترکن


بعد هم مک گونگال خواست اسمارو بخونه که کلاه خودش اسمارو خوند و مگی خیلی خیلی ضایع شد .
جیمز پاتر !
جیمز با آن هیکل ضایعش به سمت کلاه رفت وآن را روی سرش گذاشت.

کلاه: اسلیترین

بعد هم به نوبت لیلی و سیریوس و ریموس رسید که همه به اسلیترین رفتند, بعد از گروه بندی هم موقع غذا خوردن رسید.

بچه ها كه همشون داشتند از گشنگي مي مردند شروع كردند مثل خرس قطبي غذا خوردن. رولینگ هم وسط تالار ظاهر شد و جیغی کشید که مگی سکته ناقص !!!

_: آخه من از دست شما چي كار كنم؟ چقدر منه پير زن رو زجر ميدين. بدبختم كردين."

بعد نشست رو زمين و زد تو سرش و گفت: ديگه ذلم كردين. من چي كار كنم؟ اصن من غلط بکنم داستان بنویسم منو چه به......با لگد دامبلدور بقیه حرف های رولینگ ناتمام ماند و مثل گونی سیب زمینی پرت شد روی میز ریونکلاو و بچه ها هم به زندگیشون ادامه دادن و بزرگ شدن و رفتن تو صف دیپلمه های بیکار.
###########################################
همچنین در پاسخ به سوال خوانندگان که چرا پیتر نقشی تو داستان نداشت, باید بگم :شما فضولی؟؟؟

آپولین جان، نمی دونم با این پست قصد مسخره کردن من رو داشتی یا واقعاً هنوز هم متوجه ایراداتی که توی نوشته ت هست نشدی؟

من امیدوارم مورد اول درست باشه.
با این وجود باز هم چند تا نکته رو توضیح می دم:

برای درج علامت ویرگول فارسی، از کلید شیفت + حرف T استفاده کن.

بعد از کلمات «گفت»، «می گه»، «فرمود» ، «عرض کرد» و کلاً هر کلمه ای که نشانه ی نقل قول مستقیم باشه؛ باید حتماً جمله ی بعدش رو توی گیومه قرار بدی. برای درج علامت گیومه فارسی از کلید شیفت+حرف L و شیفت + حرف K استفاده کن.

از خط 7 به بعد باز هم مثل نوشته قبلی علامت نگارشی نداری.

علیرغم اینکه دفعه ی قبل هم گفته بودم، باز املای «فوق العاده» رو اشتباه نوشتی.

با وجودیکه توی ویرایش قبل هم توضیح دادم باز این جمله رو با دوتا حرف ربط مشابه نوشتی: «همون موقع ریموس که به سمت هاگرید می رفت که اشتباه پای جیمز را لگد کرد.»

آخر یه جمله نمی تونی 3 تا علامت نگارشی (ویرگول، نقطه و علامت تعجب) رو با هم استفاده کنی!

تقریباً 80 درصد اشتباهات پست قبل در پست جدیدت اصلاح نشدن . تازه چند تا ایراد دیگه هم اضافه شده.
مثلاً توی این جمله : «رولینگ هم وسط تالار ظاهر شد و جیغی کشید که مگی سکته ناقص !!! » چرا فعل رو حذف کردی؟

اگه نحوه ی استفاده از علائم نگارشی رو نمی دونی لطفاً توی پیام شخصی بهم اطلاع بده و ضمناً بگو توی چه مقطعی درس می خونی تا بهتر بتونم راهنماییت کنم.

ضمناً پست بعدی رو باید بر اساس عکس جدیدی که قرار دادم بنویسی.

تأیید نشد.

موفق باشی.


ویرایش شده توسط آپولین دلاکور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۵ ۰:۴۵:۵۹
ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۵ ۹:۵۰:۴۰

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۰:۲۵ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲
#30
چیز! چیز! چیز! چیز از همه رنگ٬ سرتو با چی میشوری ؟ با شامپو چیز بنگ!!!
چیز بنگ ٬به کچلی خانواده می اندیشد




مستند آمبریج اسطوره دوران با برسی نظر کارشناسان٬ کارمندان وزارت خانه ٬اساتید هاگوارتز ٬بازاریان دیاگون و....

برسی نقش منوی مدیریتی
برسی تاثیر چیز در جامعه ب
رسی وضعیت ساحرگان در دوران گانت
برسی نقش چیز در خانواده

و صدها برسی دیگر

به زودی از جادوگر TV



چیز! چیز! چیز! چیز از همه رنگ٬ سرتو با چی میشوری ؟ با شامپو چیز بنگ!!!
چیز بنگ ٬به کچلی خانواده می اندیشد




تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.