هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (lalalalalalamamamamamama)



پاسخ به: چرا هری انتظار داشت اسنیپ جوابش را بدهد؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲
#31
یکی از خصوصیات باز ماندگان و داغدیده ها اینه که برای آرامش و کم کردن احساس گناه به دنبال گناه کار یا مقصر میگردن یا شاید می خوان با این کار کمی از فشار های روانی بر خودشون کم کنن اگه کتابو با دقت بخونین میبینین هری در به در دنبال اینه که اسنیپو مقصر نشون بده


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: داستان های پنــچ کلمه ای!
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲
#32
جرقه های آتش در هوا چشمان لرد ولدمورت را به خود معطوف کرد. اکنون زمان کشتن او فرا رسیده بود.
- لوسیوس زندانی رو بیار.
- اطاعت میشه ارباب!

آتش خشم تمام وجودش را فرا گرفته بود. نقشه باید بی کم وکاست اجرا میشد حتی اگر مجبور به قربانی کردن خادمین خود می شد. سال ها بود که انتظار چنین فرصتی را می کشید. دیگر اجازه نمی داد هیچ چیز مانع او شود حتی...
- نه خواهش می کنم...نه!

افکار لرد با صدای فریاد زندانی پریشان شد. زندانی با لابه و زاری به پای لرد افتاد. بدنش از شدت وحشت همچون بیـد به لـرزش افتـاد. چهـره ی خون آلودش نشانه ی عذابش بود و ترس.

چهره زنداني با دیدن چوب دستی که به سویش نشانه رفته بود چون مردگان رنگ باخت و ناله ای از سر یاس سر داد. چشمانش لبریز از خواهش و تمنا شده بود.
- س...سرورم به من.....

اما هنـوز لب باز نکرده بود که دردی جانکاه تمام وجودش را در برگرفت.
- نــــــــــــــــــــــــــــــــه...خواهش...
- دالاهوف، میدونی معنی خیانت به لرد ولدمورت یعنی چی؟

نگاهش با سردی به پیکری که پیش رویش بر روی زمین افتاده بود، دوخت.
- نابودی و نیستی، دالاهوف!
-... .( سکوت)
- برادرت، آنتونین برخلاف تو ترجیح داده با دشمن من هم پیمان بشه... دشمن قسم خورده ی من!
نگاه خیره ی لرد حین ادای عبارت آخر حالتی مرگبار یافته بود. بدن مرد از ترس دچار رعشه شده بود و صدای به هم خوردن دندان هایش به گوش میرسید


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: بدترين فيلم هري پاتر
پیام زده شده در: ۲:۲۴ سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۲
#33
فیلم 6تفاوت های زیادی با کتاب داشت

مثلا سوختن پناهگاهو حذف هیلی از فسمت های مهم حذف شذن بعذم میگن چرا اسکار نگرفت


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: برای ساخت یک سپر مدافع به چه خاطره ای فکر می کنید؟
پیام زده شده در: ۲:۱۹ سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۲
#34
به وقتی که تیز هوشان قیول شدم
و گرفتن دیپلم کاردانش موسیقی با نمرات عالی


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۱:۰۲ شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲
#35
جرقه های آتش در هوا چشمان لرد ولدمورت را به خود معطوف کرد. اکنون زمان کشتن او فرا رسیده بود.
- لوسیوس زندانی رو بیار.
- اطاعت میشه ارباب!

آتش خشم تمام وجودش را فرا گرفته بود. نقشه باید بی کم وکاست اجرا میشد حتی اگر مجبور به قربانی کردن خادمین خود می شد. سال ها بود که انتظار چنین فرصتی را می کشید. دیگر اجازه نمی داد هیچ چیز مانع او شود حتی یک سوسک سیاه بالدار ترسناک.....


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: اتاق مدیریت
پیام زده شده در: ۹:۳۳ شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲
#36
سلام

منم میخوام کلاس گیاهشناسی رو بگیرم


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۹:۲۱ شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲
#37
پروفسور مک گونگال :pashmak:

بلاتریکس

سدریک

پروفسور سینسترا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلایل زیادی هم داره ولی خب به شما هیچ ربطی نداره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۲
#38
سلام ما همون پروفسور مری تاوت هستیم http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?uid=34174

حالا بنا به دلایلی تصمیم به تغییر شخصیت گرفتیم

شخصیت جدید


*پروفسور سینیسترا (استاد نجوم و اختر شناسی)

گروه ریون کلاو

چوبدستی چوب بید مجنون و ریسه ی قلب اژدهای گوی آتش چینی

پاترونوس اسب تکشاخ

وضعیت خون : دورگه

لولو خورخوره : خون آشام

حیوان خانگی : تعداد زیادی همستر




ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام.
شما اول با همون شناسه "پروفسور مری تاوت" وارد بشین و از طریق بخش تماس با ما،‌ یک بلیت ارسال کنید و این درخواست رو داخل اون بلیت بنویسید. بعد از ارسال اون بلیت و موافقت مدیران، می تونید با همین شناسه جدید بیاین و عضو ایفای نقش بشین با یه شخصیت دیگه. موفق باشید.
فعلا تایید نشد.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام
شناسه ی قبلیمن بسته شده اما این شناسه جدید هنوز عضو ایفای نقش نیست
هرچه زودتر رسیدگی کنید



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تایید شد !


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۳ ۱۵:۲۴:۴۱
ویرایش شده توسط lalalalalalamamamamamama در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۴ ۸:۲۷:۰۶
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۴ ۹:۰۸:۰۸

و همانا بر ساحره و جادوگر(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی امضایش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و این‌گونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامه‌ای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
.
.
.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمی‌شود و غیره.
.
.
.
.
.
وصیت می‌کنم من را یازده متر زیر‌زمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
.
وصیت می‌کنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل درد‌ودل های مردم را ندارم وقتی که می‌میری هم ولت نمی‌کنند!

وصیت می‌کنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر می‌رود خب.
.
وصیت می‌کنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو می‌دهد!
.
وصیت می‌کنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
.
وصیت می‌کنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
.
وصیت می‌کنم حشره کش و مرگ‌موش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
.
وصیت می‌کنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازه‌ام بیفتند.
.
وصیت می‌کنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من می‌آید.
.
وصیت می‌کنم سرقبرم آهنگ‌های قردار بگذارید تا "شادروان" شوم.
.
وصیت می‌کنم دعوا کنید سر قبرم با بقیه‌ی روح‌ها ببینیم بزنیم زیر خنده.
.
وصیت می‌کنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوق‌زن اعظم".
.
وصیت می‌کنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد می‌شود. ثواب دارد.
.
خودمان که می‌دانیم مرده‌ایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
.
وصیت می‌کنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد می‌شود تیکه بیندازد.
.
وصیت می‌کنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقی‌ها.
.
وصیت می‌کنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر می‌رود.
.
وصیت می‌کنم اگر هر چه زور می‌زدید و در قبر نمی‌رفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
.
وصیت می‌کنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.