هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (آگوستوس.پای)



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰
#51
تکلیف جلسه دوم

1. به غیر اژدها های نام برده شده ، 5 اژدهای دیگر نام ببرید. ( 5 نمره )
1- اژدهای دندانه دار نروژی؛ Norwegian Ridgeback
2- زهر نیش پرویی؛ Peruvian Vipertooth
3- شاخ بلند رومانیای؛Romanian longhorn
4- پوزه پهن سوئدی؛ Swedish short-snout
5- شکم فولادی اوکراینی؛Ukrainian Ironbelly

2. در مورد اژدهای سیاه هیبرایدی هر چه میدانید بنویسید. ( 10 نمره )
مشخصات و ویژگی های هیبراید سیاه:
1- همچون هم وطن خود اژدهای ولزی، در انگلستان زندگی میکند.
2- از اژدهای ولزی وحشی تر و ستیزه جوتر است.
3- طولی در حدود 9 متر دارد.
4- دارای برجستگی در امتداد پشت بدن دارد که به دمی میخ مانند( شبیه سر پیکان) ختم می شود. این برجسنگی کاملا تیز و برنده است.
5- سطح بدن این جانور پوشیده از فلس های زبر و ناصافی است که ان قابلیت نفوذناپذیری در برابر طلسم ها را می دهد.
6- بال های این جانور شبیه خفاش و بسیار قدرتمند است و او را قادر می سازد تا مسافتهای دور پرواز کند.
7- خذای این جانور عمدتا گوزن است ولی گزارش هایی مبنی بر اینکه این اژدها را در حال حمل سگ های بزرگ و گوساله دیده اند، بدست آمده!
8-خانواده مک فاستی که قرن هاست در منطقه هیبراید زندگی می کنند، بطور میراثی مسئول نگهداری از این جانور هستند.

3. رولی در مورد رویارویی خود با یک اژدها بنویسید. نوع و اندازه و جنس اژدها بر عهده ی شما. ( 15 نمره )

مدت ها بود که مرگخوارن هوای یک پیک نیک به سرشان زده بود تا اینکه در یک روز نیمه ابری لرد سیاه به تعدادی از مرگخوارانش مرخصی دو روزه ای داد تا کمی استراحت کنند!

لینی، آستوریا، رز به همراه دالاهوف، زابینی و آگوستوس با اجازه لرد سیاه شش تسترال قبراق را زین کردند و با تجهیزات کامل که قبلا توسط دالاهوف اماده شده بود به سمت منطقه هیبراید به پرواز در آمدند.

رز که تا بحال این همه از سواری کردن بر تسترال لذت نبرده بود، به سمت آگوستوس که بر روی تسترال چموشش خم شده بود، فریاد زد:

- خودمونیما واقعا از ایده آستوریا خوشم اومد که بجای پرواز و یا غیب و ظاهر شدن با تسترال بریم گردش.... یوهو برو تسترال خشکلم برو... نذار تسترال زابینی ما رو شکست بده... تندتر بال بزن!

آگوستوس که هنوز در حال کنترل کردن تسترال جفتک پرنش بود با ناراحتی رز را نگاه کرد و او دید که سعی می کرد با کنار زدن تسترال لینی خود را به بلیز برساند.

- لعنتیه مسخره! حیف اونهمه تیمارکردنات! نمی تونی مثل یه تسترال جنتلمن پرواز کنی! اوی چیکار می کنی!
.
.
.
سرانجام پس از چند ساعت پرواز، پنج مرگخوار قبراق و سرحال و یک مرگخوار در آستانه مرگ به منطقه هیبراید رسیدند. آگوستوس همین که پایش به زمین رسید درحالیکه رنگ و رخش کاملا سبز شده بود، با اوق زدن های اخطار آمیز تلو تلو خوران به سمت حاشیه جنگل رفت و از دید دیگران خارج شد.

لینی و آستوریا که نگران حال پای شده بودند برای کمک به سمتی که او رفته بود دویدند. اما رز بی توجه به حال و روز آگوستوس با خوشحالی تسترالش را نوازش کرد و سپس به سمت زابینی و دالاهوف رفت تا در برپا کردن چادر به آنها کمک کند.

دو ساعت بعد:

همه مرگخواران درون چادور بدور اتش نشسته بودند و به بحث کردن های آنتونین و بلیز در مورد اینکه چرا دم تسترال لینی دو درجه انحراف به سمت راست داشت گوش میدادند و می خندیدند.

لینی که حس شوخ طبعیش گل کرده بود رو به بقیه کرد و گفت چطوره برای بررسی استدلال های انتونین و بلیز یه سری به تسترال ها بزنیم تا بفهمیم دلیل کدوم یکی درست تره!

آگوستوس که بعد از بالا اوردن حالش کمی بهتر شده بود، با شنیدن این حرف بار دیگر سگرمه هایش در هم رفت و گفت مگه جونور قحطیه که بریم پیش اون تسترال های خاک برسر! پاشین بریم بجای این حرفا یه چیزی بخوریم...

اما بقیه با نظر اگوستوس مخالفت کردند و تصمیم گرفتند بعد از کمی تفریح با تسترال ها کمی در اطراف قدم بزنند و اگر شکاری در تیرسشان قرار گرفت قدرت هدفگیریشان را به رخ هم بکشند.

آگوستوس که هنوز نا و رمق همراهی کردن را نداشت تصمیم گرفت کنار چادر منتظر آنها بماند و وسایل خوراک را برای شب تهیه کند. پس با این نقشه ها دوستان از هم جدا شدند.

چند ساعت بعد:

هنوز خبری از باقی دوستان نبود. مدتی گذشت کم کم هوا ابری شد و نم نم باران شروع به خیس کردن اطراف کرد. ضربات ملایم و یکنواخت باران بر سقف چادر کم کم حالت خواب آلودگی به پای داد.

- این رفتن یه پیاده روی ساده کننا! پس کجا موندن؟ شاید شکاری چیزی پیدا کردن؟
حوصله آگوستوس سر رفته بود. اکنون که از ضعف صبح هیچ اثری در او نمانده بود تصمیصم گرفت در مسیری که دیگران رفته بودند کمی پیاده روی کند. با این فکر از چادر خارج شد. اما هنوز چند قدمی از اقامتگاهشان دور نشده بود که ناله و سرو صدای عجیبی از سمت تسترال ها بلند شد. مرگخوارن تسترال ها را برای محفوظ نگه داشتن از نور خورشید در حاشیه جنگل در مکان تاریکی بسته بودند. بنابراین آگوستوس نمی توانست علت سرو صدای تسترال ها را بفهمد.

- یعنی اینا چشون شده؟ بهتره برم یه سری به اونا بزنم!

و با این فکر به سمت انها به راه افتاد. کم کم شدت بارش باران بیشتر و بیشتر می شد، بطوریکه آگوستوس برای دید بهتر مجبور به اجرای طلسم محافظتی شد. سرانجام مرگخوار افتان و خیزان خودش را به جایی که گمان می کرد تسترال ها در آنجا بسته باشند رساند. اما با کمال تعجب مشاهده کرد اثری از آثار تسترال ها نیست که نیست!

- هی ریش دراز( اسم تسترال رز)!.... مرکاپت( اسم تسترال چموش خودش) .... دنتاکورنتوپسوتاکورنانتو ... ام.. حالا هرچی!( اسم کذایی تسترال انتونین)...کجایین؟

آگوستوس تمامی اسم ها را صدا زد ولی هیچ پاسخی نشنید. تا به حال نشده بود که تسترال ها اینطور ناگهانی غیبشان بزند. آگوستوس خم شد و شاخه درختی که تسمه ی پاره شده ای به آن آویزان بود را برداشت. کم کم داشت وحشت تمام بدنش را فرا می گرفت. حالا چوبش را بیرون کشیده بود و با اندک نوری که از آن ساطع میشد با اضطراب گوشه و کنار را بررسی می کرد.

- آخه چی باعث شده این تسترال ها رم کنند؟! باید یه اتفاقی افتاده باشه!
هنوز در فکر علت رم کردن تسترال بود که حس کرد صدای خش خش وحشتناکی بگوشش رسید. لحظه ای طول نکشید تا متوجه شود که سایه سیاهی روی او افتاده و ریزش باران در ان نقطه متوقف شد. اکنون بند بند وجودش به لرزه افتاده بود. آهسته و آرام به سمت بالا نگاه کرد.

- اووووه خ...خ... خدای من!!!

موجودی سیاه رنگ به طول نه متر با چشمانی زرد به او خیره شده بود. همان یک نگاه برای آگوستوس کافی بود تا بداند در چه هچلی قرار گرفته است. حالا آگوستوس میدانست چرا تسترال ها غیبشان زده بود. در واقع آن مکان امنی که آنها برای تسترال ها پیدا کرده بودن در اصل اشیانه یک اژدهای هیبراید بود!

آگوستوس در شرایط ناجوری قرار گرفته بود. کوچکترین حرکت و اقدام به فرار می توانست به قیمت از دست دادن جانش تمام شود. غیب و ظاهر شدن هم نیاز به حرکت داشت که این خودش نوعی اعلام خودکشی بود. تنها چاره ای که داشت لمس کردن نشان سیاه و در خواست کمک کردن از دوستان مرگخوارش بود.

در حالیکه چشم در چشم اژدها نگاه میکرد، آهسته و آرام دست راستش را به سمت بازوی دست مخالفش برد. هنوز اژدها اقدامی برای حمله از خود بروز نداده بود شاید از اینکه موجود دوپایی را میدید که با پای خودش وارد حریمش شده بود در تعجب بود!

- اروم باش، اورم باش... الان تموم میشه...
اعصاب پای بشدت تحریک شده بود!
- یکمی دیگه مونده ... آره آره...

سرانجام توانست بازوی دیگرش را لمس کند.اکنون تنها یک کار باقی مانده بود. پس با تمام وجود در دهنش فریاد زد:
-کـــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک!!!
.
.
.
- پاق..پاپاپاق... پاق!

پنج مرگخوار بدون فوت وقت کمی دورتر از مکان اگوستوس و اژدها درست در کنار چادر ظاهر شدند و کورکورانه به سمت های مختلف نشانه می رفتند.
- چی شده!؟ آگوستوس کجایی؟
- آگوستوس؟

انتونین با عجله به سمت ردپایی که روی زمین گل الود برجای مانده بود رفت.
- این رده پا درست به سمت اصطبل موقت میره... زودباشین بریم! و با این جمله هر پنج مرگخوار به سمت اصطبل در اصل اشیانه دویدند.
.
.
.
آگوستوس سر و صدای گامها و خش خش رداها را شنید. اکنون از اینکه درخواست کمک ناگهانی کرده بود به خود لعن و نفرین می کرد با همان حرکت ناچیز دست، اژدها را برای حمله ترغیب کرده بود سر و صدا ها نزدیک تر شده بود. آگوستوس دیگر فرصتی برای فریاد زدن نداشت به سرعت عصایش را بیرون آورد و در شرایطی نامتعادل آماده شد تا طلسم ملتحمه چشم را روانه هیبراید کند. اما عکس العمل اژدها از او بیشتر بود و طلسم به فاصله کمی از جانور وحشی گذشت. اکنون اژدها خشمگین تر از قبل شده بود. اینبار این اژدها بود که حمله اش را آغاز می کرد.
به سرعت بال هایش را باز کرد بر روی پاهایش نشست و سرش را پایین آورد تا مرگخوار را به اتیش بکشد.

حال فقط یک کار از دست آگوستوس برمی امد و آن پریدن به گوشه ای برای در اماندن از دندانها و آتش اژدها بود. اما بر اثر حرکت ناگهانی و غافلگیر کننده هیبراید و سرعت غلت زدن های آگوستوس بر زمین گل الود، عصایش از دستش در آمد و گوشه ای افتاد.آگوستوس نفس نفس زنان، بی سلاح خود را بر پشت درختی انداخت و آماده حمله بعدی جانور شد!

اینبار اژدها دم پرقدرت خودش را بلند کرد تا درخت و صد البته مزاحم پشت آن را یکجا از بین ببرد که با صدای گروهی از جانداران دوپا به سمت دیگر چرخید.

پنج مرگخوار که از صدای غرش اژدها و فریاد رفیقشان پی به وخامت وضع برده بودند به سرعت خود را به محل رساندند.

در یک لحظه پنج چوب در جهت چشمان اژدها بالا رفت و یک صدا طلسم ملتحمه را بر زبان آوردند. غرش درد آلودی در جنگل طنین انداز شد. آگوستوس برای درک وضعیت آهسته سرک کشید و با مشاهده اتفاق درحال رخ دادن از وحشت بر خود لرزید!

اژدها که دیگر جایی را نمی دید وحشیانه با دمش به هرجایی ضربه می زد. دیگر مرگخوارن برای حفظ جانشان خود را در گوشه و کنار مخفی کرده بودند.

بار دیگر دم پرقدرت و پیکانی اژدها بلند شد و میرفت تا جانپناه گوستوس را نابود کند.
آگوستوس ناامید، خود را برای در آغوش کشیدن مرگ آماده می کرد که ناگهان حضور جانوری را در کنارش حس کرد. صدای شیهه ناله وار جانوار بارقه امید را دوباره در دل مرگخوار روشن کرد. بله، مرکاپت، تسترال بدقلق و چموش بود که برای نجات صاحبش بازگشته بود!

- شتــــــــــــــرق! ( صدای برخورد دم اژدها با درخت و خرد شدن آن)

آستوریا وحشت زده چشمانش را بست تا بقیه ماجرا را نبیند. اما رز،آنتونین و بلیز به همراه لینی بار دیگر تمام نیرویشان را جمع کردند و یک صدا طلسم بی هوش کننده را بر زبان آوردند. برای یک لحظه مرگخواران فکر کردند که شکست خوردند اما با تلو تلو خوردن های جانور و صدای بامپ بلند متوجه شدند که توانسته اند اژدها را بیهوش کنند.

اما چه بر سر آگوستوس آمده بود؟

بلیز و آنتونین در سومین اقدام هماهنگ در طول تاریخ زندگانیشان! به سمت جایی که احتمالا جسم اگوستوس آنجا افتاده بود رفتند. آستوریا که به لینی چسبیده بود با ناامیدی پرسید:

- چیزی ازش مونده!

بجای آنتونی و زایبنی رز جواب داد:
- نگران نباش ظاهرا بیشتر از یه تکه ازش مونده! اونجا رو نگاه کنید!

جمع مرگخوارن به جاییکه رز اشاره کرده بود چرخیدند. همه آگوستوس را دیدند که بدون توجه به دیگران تسترالی را با تمام وجود نوازش می کرد.

--------------------------
* پدرم در اومد تا این رولو نوشتم. پس با اجازتون اونو توی یکی از تاپیک هم می زنم.

4 . سنگین وزن ترین و سبک وزن ترین اژدها چه اژدهایی است؟ ( 5 نمره ی قانونی)

شکم فولادی اوکراینی؛Ukrainian Ironbelly با وزنی در حدود 6.5 تن جز سنگین اژدها و زهر نیش پرویی؛ Peruvian Vipertooth جز کوچکترین و سبک وزن ترین نوع اژدها محسوب می شوند.( برگرفته از سایت http://www.hp-lexicon.com )


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۷ ۲۲:۴۶:۵۸
ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۸ ۷:۳۹:۴۷

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰
#52
امتیازات جلسه اول درس معجون سازی:

گریفیندور: 29 امتیاز
1. گودریک گریفندور: 28+5( با توجه به شناخت حدودی که در مورد سطح رول زنیتون دارم نمی دونم چرا حس کردم این رول معجون سازی یک جورایی تکلیف انجام دادن سرسری بود!)

2. دابی:30 ( دابی ای جن خونگی، اسم شما تنها در لیست دانش آموزای قانونی درس دفاع در برابر جادوی سیاه ثبت شده، بنابراین به پاسخ سوال ویژه ای که جواب دادید نمره ای تعلق نمی گیره. برای اطلاع بیشتر می تونی با استرجس پادمور صحبت کنی)

3. جرج ویزلی:24( احتمالا وزن هم در ساخت این معجون کشک بود! راستی گمون نمی کنی نحوه ساختی هم خواسته شده بود؟! در ضمن نمره سوال دانش آموزان قانونی به همون دلیلی که به دابی گفتن به شما هم تعلق نمی گیره!)

4.سیریوس بلک:30


هافلپاف:30امتیاز
1. رز ویزلی:30+5

2.سدریک دیگوری:30+5

3.هوگو ویزلی: 25
4.کینگزلی شکلبولت: 30 ( زهی خیال باطل!... ما این معجون رو خوردیم و شما وارد خانه ریدل شدید! )

5. لی لی لونا پاتر:26 ( هدف اصلی از کلاس های هاگوارتز، ارتقاء سطح رول زنی برای ورود به ایفای نقشه، سوژه شما عالی بود اما از لحاظ نوشتاری و دستوری هنوز جای کار داشت. امیدوارم جلسه بعد نمره کامل بیاری)


راونکلاو:31 امتیاز

1. لینی وارنر:30+5

2. لونا لاوگود: 30

3. زنوفیلیوس لاوگود:30 ( مغز تک شاخ هرگز در معجون سازی استفاده نمی شود.برای اطلاعات بیشتر می تونی به درس جلسه دوم مراجعه کنی)

4. اندرومیدا بلک:30


اسلیترین:
بدون شرح!!!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰
#53
جلسه دوم

- بسیارخوب،حالا که نمرات تکالیف درس پیش خودتونو دیدید و از تشویق و تنببیهاتون هم آگاه شدید، ازتون می خوام که... چیه آقای بلک؟
- پروفسور چرا به من نمره D دادید! من که تمام تکالیفم رو درست انجام داده بودم؟!
- ساکت! اونیکه تعیین میکنه که چه کسی تکالبیفشو درست انجام داده منم آقای بلک نه شما!

پروفسور پای با گفتن این جمله نیم نگاهی به سمت گروه اسلیترین انداخت و ادامه داد:
- و با وجود اینکه من قدغن کرده بودم کسی از این معجون روی هم دیگر کلاسی هاش امتحان نکنه، شما آقای سیریوس بلک... بله شما! با وقاحت هر چه تمام اونو روی هم کلاسیتون آقای اسنیپ امتحان کردید... بنابراین من 20 امتیاز از گروه گریفندور کسر می کنم.
- ولی بقیه هم اینکارو کردن!
- و 30 امتیاز دیگه هم کم میشه برای اینکه دیگران رو هم متهم به این اقدام کردی!
-
-

پروفسور پای برای لحظاتی به سیروس نگاه کرد تا مطمئن شود که دیگر قصد اعتراض ندارد. آنگاه به سمت کلاس چرخید و گفت:
-بسیار خوب حالا که کس دیگه ای اعتراضی نداره، لطفا قلم پرهاتونو در بیارید و مطالب درس جدید رو یادداشت کنید:

درس جدید

- همانطور که شاید خیلی از شماها بدونید، یکی از عناصر ارزشمندی که ما در تهیه بسیاری از معجون های پر اثر از آن استفاده می کنیم، موی دم، یال و شاخ تک شاخ هاست. اونچه که این عناصر رو ارزشمند کرده قدرت فوق العاده جادویی است که در تک شاخ ها وجود داره. البته این رو فراموش نکنید که نحوه بدست اوردن این اجزا و استفاده اون در زمان خاص بسیار مهمه!
در طول اعصار گذشته بسیاری از معجون سازان سعی داشتند از بخش دیگری از تک شاخ ها مثل خون، استخوان و یا گوشت این حیوان استفاده کنند. اما این سه مورد تنها با کشتن یک تک شاخ امکان پذیره و چون تک شاخ ها دارای قدرت نفرین کننده هستند، استفاده از این موارد ( گوشت، خون و استخوان) مرگ و بدبختی را پدیدار می کنه. برای اطلاعات بیشتر می تونید کتاب سرگذشت های شوم، بخش آلفیوس کبیر را مطالعه کنید.
بسیار خوب... با این پیش آگهی که بهتون دادم امروز قصد دارم به شما طرز تهیه معجون روغنی گریگوری رو اموزش بدم که اساس این معجون در استفاده کردن صحیح از مو و پودر شاخ تک شاخ است.

معجون روغنی گریگوری؛ Unctuous Unction Gregory’s

این معجون بی رنگ و بو که به فرم روغنی مورد مصرف قرار می گیرد قادر است دو کار کاملا متفاوت را انجام دهد.
1. اگر کس دیگری غیر از خود خورنده معجون این معجون را به وی بدهد و او در حضور دهنده این معجون، انرا بخورد، نسبت به فرد دهنده نوعی اطمینان غیر قابل توضیح پبدا می کند به گونه ای که فرد مورد نظر را از هر لحاظ دوست و یار خود تلقی می کرده و حاظر است هر کاری که برای رفاه دوست فرضیش لازم است انجام دهد!
2. اگر فردی شخصا این معجون را در تاریکی و به دور از هرگونه آینه ای بخورد، بطرز باور نکردنی تا زمانی که اثر معجون پایدار است از قدرت ذهن فوق العاده ای بهره مند می شود و به همین دلیل معجون سازان نام دیگری تحت عنوان معجون هوشیاری را به آن نسبت داده اند. در این حالت فرد می تواند از استعداد های نهفته اش استفاده کرده و شاهکار هایی از خود بر جای گذارد!!!

تهیه این معجون بسیار پیچیده است و به دقت زیادی نیاز دارد. همونطور که در مقدمه گفتم بایستی از پودر شاخ تک شاخ و موی دم و یال اون استفاده کرد. پودر شاخ بایستی درست در نیمه شب درون پاتیل جوشان حاوی خریق سفید ریخته و موهای دم در زمانی اضافه شود که دوازدهمین ضربه در نیمه شب نواخته شود. معجونی که در این حالت تهیه شود قویترین معجون خواهد بود.

خب... با این مطالبی که گفته شد و این مواد اولیه ای که بر روی تابلو می بینید امشب راس ساعت 11 زنگ دوم کلاستون رو شروع می کنم. بنابراین ساعت بعد کلاس ندارید. در ضمن یادتون نره که راهنمای کامل ساخت این معجون در کتابتون هست. پس اونو تا قبل از نیمه شب مرور کنید.

تکلیف:

1. بجز مو و شاخ تک شاخ و با توجه به مطالب گفته شده، چه مواد دیگری نیز در این معجون استفاده می شود؟( 5 مورد نام ببرید.)( 5 امتیاز)

2. چرا جادوگران و ساحره ها علیرغم ایجاد و شکوفایی استعداد، بندرت از این معجون استفاده می کنند؟( 5 امتیاز)

3. رولی بنویسید که در آن این معجون را یا امتحان کرده اید و یا به کسی داده اید و ...(20 امتیاز)


تکلیف ویژه دانش آموزان قانونی:
- چه نکاتی را باید در هنگام تهیه اجزای تک شاخ در نظر گرفت تا بهترین اثر بخشی را به معجونمان بدهد؟(5 مورد)(5 امتیاز)


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۹۰
#54
امتیازات جلسه اول درس معجون سازی:

گریفیندور: 29 امتیاز
1. گودریک گریفندور: 28+5( با توجه به شناخت حدودی که در مورد سطح رول زنیتون دارم نمی دونم چرا حس کردم این رول معجون سازی یک جورایی تکلیف انجام دادن سرسری بود!)
2. دابی:30 ( دابی ای جن خونگی، اسم شما تنها در لیست دانش آموزای قانونی درس دفاع در برابر جادوی سیاه ثبت شده، بنابراین به پاسخ سوال ویژه ای که جواب دادید نمره ای تعلق نمی گیره. برای اطلاع بیشتر می تونی با استرجس پادمور صحبت کنی)
3. جرج ویزلی:24( احتمالا وزن هم در ساخت این معجون کشک بود! راستی گمون نمی کنی نحوه ساختی هم خواسته شده بود؟! در ضمن نمره سوال دانش آموزان قانونی به همون دلیلی که به دابی گفتن به شما هم تعلق نمی گیره!)
4.سیریوس بلک:30

هافلپاف:30امتیاز
1. رز ویزلی:30+5
2.سدریک دیگوری:30+5
3.هوگو ویزلی: 25
4.کینگزلی شکلبولت: 30 ( زهی خیال باطل!... ما این معجون رو خوردیم و شما وارد خانه ریدل شدید! )
5. لی لی لونا پاتر:26 ( هدف اصلی از کلاس های هاگوارتز، ارتقاء سطح رول زنی برای ورود به ایفای نقشه، سوژه شما عالی بود اما از لحاظ نوشتاری و دستوری هنوز جای کار داشت. امیدوارم جلسه بعد نمره کامل بیاری)

راونکلاو:31 امتیاز
1. لینی وارنر:30+5
2. لونا لاوگود: 30
3. زنوفیلیوس لاوگود:30 ( مغز تک شاخ هرگز در معجون سازی استفاده نمی شود.برای اطلاعات بیشتر می تونی به درس جلسه دوم مراجعه کنی)
4. اندرومیدا بلک:30

اسلیترین:
بدون شرح!!!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: بهترین نویسنده بحث های هری پاتری
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#55
توی این یه مورد دیگه بدون شک حرف اول رو ریگلوس بلک میزنه کارش فوق العاده است.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: بهترین نویسنده ایفای نقش
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#56
لینی وارنر نویسنده خوب و پرکاریه و میشه گفت بیشتر پستایی که تا حالا ازش دیدم و خوندم جالب بودن. در کل یک اصول و چارچوبی توی رول هاش دیده میشه.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#57
توی این فصلی که گذشت سه نفر توی سایت واقعا پرتلاش ظاهر شدند. لرد سیاه، لینی وارنر و رز ویزلی...

خب از اونجاییکه نمیشه به سه نفر همزمان رای داد من به رز ویزلی رای میدم.


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳ ۲۲:۰۹:۲۹

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#58
ارباب بزرگ، لرد ولدمورت


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#59
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید.

این جانور گوشتخوار زیبا ساکن هند و خاور دور است. (خاور دور اصطلاحی است که مردم مغرب زمین به بخش شرقی آسیا از جمله کشورهای چین، ژاپن ، منطقه هندوچین و غیره داده اند) در کل موجودی است که آب و هوای گرم و مرطوب را دوست دوست دارد و تا حد امکان از مناطق سرد دوری می کند.

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟

با توجه به اینکه این حیوان گوشتخواره مسلما هر نوع گوشتی که دم دستش باشه رو می خوره. از اونجاکه اوکمی ها در منطقه ای زندگی می کنند که پر از میمون است بنابراین میمون جز غذای اصلی اوکمی به حساب میاد.

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید.

و آنگاه آگوستوس با دیدن اوکمی وحشی که به سمتش می آمد،در دل نالید:
- آه ...ســــــــــــــــــــــرورم!

اما صد افسوس که لرد سیاه کیلومتر ها دورتر از برد صدای آگوستوس، مشغول رسیدگی به شم و غم زندگانیش، یعنی کله زخمی بود.

آگوستوس به ناچار برانداخت بار سفر
بپوشید گبر ژیان بر ردای سفر
بنالید زان سوی اوکمی که هی!
ندانی که من یار لردم ز کی!
بیامد جوابی به سویش به جد
که لردت بود نو نژادی ز بوز*؟ ( بوزینه)
به دندان بخایید زین حرف او
همه جز جزئش بشد بورِ بور
همه رخ به یکباره سندروس بشد
بدنبال آن چه حرف ها که خورد!
آگوستوس نیاورد تاب زین حرف او
به ناگه کشید آن سیاه فام چوب
بیاورد نحس واژه را بر زبان
که تیره کند دیده و ذهن مار*( منظور اوکمی است)

پس از آنکه آگوستوس طلسم مخوف آواداکداورا را بر زبان آورد و اوکمی بی ادب را به سزای اعمالش رساند:

بیاورد فرمان سرور بجای
سر و تخم حیوان ببرد سوی شاه

آگوستوس نامه؛ خان هفتم مبارزه با اوکمی

4. نام اوکمی در جامعه ی جادوگری یا مشنگی ( فرق نداره کدوم )معنا های خاصی دارد. دو معنا نام ببرین.( 5 امتیاز)( مخصوص دانش آموزان قانونی)

1.اوکمی در زبان انگليسی به معنای يك تركيب فلزی شبيه به نقره است.
2. اوکمی یکی از حرکات اساسی در هنرهای رزمی و بخصوص در تکنیک های حرکات پرتابی می باشد و در زبان ژاپنی به معنی طریقت نرمی یا انعطاف است.


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳ ۱۷:۵۰:۱۷

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۱:۳۰ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#60
جلسه اول درس معجون ها:

تصویر کوچک شده

استاد معجون ها مثل ترم های گذشته با برداشتن لیستی از اسامی دانش اموزان جدید و گفتگوی کوتاه و مختصری با شاگردان سابق خود (همچون تهدید و تمجید) کلاس خود را آغاز کرد:

- بسیار خوب... همونطور که خیلی از شما می دونید اسم من آگوستوس پای و معلم درس معجون های شما در این ترم هستم. حالا که با هم تا حدودی آشنا شدیم، بهتره هرچه سریعتر به درسمون برسیم:

شربت پرحرفی (Babbling Beverage)

-این نوشیدنی یا بعبارتی این معجون باعث میشه که فرد خورنده آن شروع به پرحرفی و یاوگویی کند!
این معجون به طرز خطرناکی می تونه دردسر زیادی برای نوشندش ایجاد کنه. چرا که فرد رو ناخواسته وادار می کنه که در لابه لای حرف های بی ربطی که میزند، اسرار زندگی، افکار و احساسات واقعی خودش و یا حتی دیگران را بیان کند.

در سال های 1350- 1300 ائورورها از این معجون جهت به حرف آوردن مجرمان استفاده می کردند. اما پس از اینکه در یکی از جلسات بازجویی، مجرمی بی وقفه به مدت 13 روز حرف زد و دست آخر از شدت فشاری که به او وارد شده بود دیوانه شد، وزارت سحر و جادو تصمیم گرفت که از معجون تازه اختراع شده ای به نام معجون راستی به جای شربت پرحرفی استفاده کنند.

با ورود معجون راستی و عملکرد مناسب اون، تقریبا معجون پرحرفی از یادها رفت تا اینکه در سال 1520 دانشمندی به نام دیگو تروچ متوجه شد که می توان از این معجون از یاد رفته برای درمان افراد کند ذهن و همچنین افراد دچار لکنت زبان استفاده کرد.

در این زمان استاد معجون ها رو به تخته آویزان در کلاس کرد و با حرکتی مختصری که به عصایش داد مواد اولیه ساخت معجون را نوشت.
- حالا با این مقدمه ای که برای آشنایی شما با این معجون گفتم و با توجه به دستورالعمل روی تخته سیاه دو ساعت وقت دارید تا این مجحون رو درست کنید... در ضمن فراموش نکنید که برای درست کردن این معجون سرت عمل و دقت کافی لازمه... بسیار خوب می تونید شروع کنید.

تکالیف:

1- مواد اولیه بکار رفته در این معجون چیست. نحوه درست کردن این معجون را به طور مختصر بنویسید؟( 10 امتیاز)

2- مقداری از این معجون بطور تصادفی به دست شما رسیده و به شما این امکان را میدهد که فرد یا تعدادی را با این معجون مسموم کنید. رولی کوتاه در این مورد بنویسید؟( 20 امتیاز)


تکلیف ویژه شاگردان قانونی:

پنج تفاوت بین معجون راستی و معجون پرحرفی را بنویسید.( 5 امتیاز)


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.