هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۵ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶
#1
هي.... هري رو ببينيد كه چه طوري چرخيد! اه درسته مثل اينكه توپ طلايي رو پيدا كرده و اين چيزيه كه همه انتظارشو داشت...
ناگهان صداي گزارشگر قطع شد.هري بر روي جاروي نو خود آنچنان اوج گرفت كه از ديد همه پنهان شد. حتي صداي گزارشگر هم واضح به گوشش نمي رسيد.خيلي سريع سرش را به اطراف چرخاند . توپ طلايي را ديد كه كنار دست راستش به آرامي در هوا معلق است.دستش را دراز كرد تا توپ را بگيرد ولي توپ ناگهان با سرعت خيره كننده اي به سمت زمين حركت كرد.
هري محكم به جارويش چسبيد. آماده شد و با آخرين سرعتي كه مي توانست به طرف زمين پرواز كرد.
كم كم صداي گزارشگر واضح مي شد:
....و اين تيم گريفيندوره كه ده امتياز ميگيره. آفرين.... آفرين به....
آره آره خودشه هريه....
صداي هياهوي جمعيت صداي گزارشگر را قطع كرد. بعد از اينكه سر و صدا خوابيد:
مثل اينه كه داره شيرجه ميره به سمت زمين. مگه ديوونه شدي..
و جيغ كشيد:
ببخشيد كنترلمو از دست دادم. حالا بر گرديم سر ....

هري تمام هواسش را به توپ داده بود طوري كه هيچ صدايي رو نميشنيد. توپ نزديك زمين ايستاد. هري نميدانست چكار كند چون موقعيت خيلي خطر ناكي بود ممكن بود به زمين بخورد .گوش هايش را تيز كرد.مثل اينكه يار تيم حريف داشت با سرعت زياد به دنبالش مي آمد.گويي او هم توپ طلايي را ديده بود.
فكري به سر هري زد. سر جا رو را گرفت وراهش را كج كرد. ارني مك ميلان با همان سرعت هري را جا گذاشت و به سمت زمين رفت. كنترلش ر از دست داد و با سر به زمين خورد. توپ با سرعت به سمت بالا آمد.
هري آن را ديد و با حركتي سريع قاپيد.
بازي تمام شده بود و هري همان طور كه به سمت هم تيمي هايش مي رفت از چهره شان خواند كه بازي را برده اند.


پايان

آیرون عزیز!
پست خوبی بود. اما بعضی قسمت ها ناگهانی سرعت پست را برده بودی بالا و بعد دوباره به حالت عادی برگشته بود.
اول پستت خوب بود و شروعش جالب بود. اما اواسط پست.
گفته بودی " آره آره خودشه هری " اما دقیقا مشخص نکرده بودی که این رو تماشاچیا فریاد می زنن؟
خوب اگه می گفتی صدای فریاد برخی از تماشاچیان بود بهتر بود. بهتر بود به جای " صدایی رو نمیشنید " می نوشتی " صدایی را نمی شنید" چون روند نگارشی داستان به هم می خوره!
اما آخر پست. یعنی اینقدر هری نامرده؟ یا اینقدر ارنی مک میکلان متوجه خطر نیست که بخواد این کار رو بکنه؟
خب این قسمت رو یه ذره نامعقول و نامتناسب با قوانین هری پاتری نوشته بودی.
در کل کارهایی که در یک نمایشنامه باید رعایت کنی رو کردی!
سعی کن از این به بعد هم برای پست های داستانت وقت بزاری.
موفق باشی!

تأیید شد.


ویرایش شده توسط سارا اوانز در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۳ ۹:۰۶:۱۳


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶
#2
متعفن - نقطه - افسون - ترک - ناپدید - عاشقانه - دهکده - ربوده - جاده - حلقه

هوا بسیار سرد بود. دهکده نسبت به همیشه خلوت تر بود و مه , زیبایی جاده را از آن ربوده بود.
هری و دوستانش در حالی که از شدت سرما می لرزیدند در کنار جاده منتظر بودند. همان طور که هری به نقطه ای خیره شده بود و عاشقانه صورت جینی را ور انداز می کرد که ناگهان بوی متعفنی را حس کرد.احساس گرمای عجیبی میکرد. تمام دوستانش او را ترک کردند و یکی یکی ناپدیدشدند. حلقه ی دوستانه ای که زده بودند پاره شده بود. او با خود فکر کرد یعنی چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد؟

تایید شد !!!(پادمور)


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۹ ۹:۱۱:۰۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.