هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (Pouya-Mysterious-Prince)



*مسابقات حذفی جادگران*
پیام زده شده در: ۱۰:۰۱ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۷
#1
نام فارسی: گودریک گریفندور
نام لاتین: Godric Gryffindor
دلیل شرکت: می خوام ببینم چقدر از کتاب های هری پاتر یادم مونده. (آخه من کتاب های هری پاتر رو فقط یک دور خوندم، تازه کتاب های اولو که 6-5 سال پیش خوندم.)


[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


دفتر ناظران انجمن جادو و جادوگری
پیام زده شده در: ۱۰:۰۹ دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۶
#2
به آنتونین دالاهوف:
در مورد تاپیک پدر و مادر هاگرید چطوری با هم زندگی می کردند؟
نقل قول:
والا من هنوز تنظیم خانواده رو پاس نکردم وگرنه جواب سوالاتو میدادم!

این تاپیک قفل و تا 24 ساعت بعد پاک میشه

راستشو بخوای منم هنوز تنظیم خانواده رو پاس نکردم، ترم بعد برش میدارم.
ولی دلیل قفل شدن و پاک شدن تاپیک چیه؟
این موضوعیه که خیلی جای بحث داره و به نظر من یکی از بزرگترین سوتی های رولینگ بوده.
موافق نیستی؟
حالا تو هم به اون سوال تنظیم خانواده ش گیر دادی، ولی سوالای دیگه هیچ ربطی به تنظیم خانواده نداشتن.
امیدوارم که این تاپیک باز بمونه.
چون جای بحث زیادی داره.


[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۴۴ یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۶
#3
نام: گودريك گريفندور

یکی از موسسین مدرسه ی جادوگری هاگوارتز (در حدود سال 1000 میلادی)

گودريگ گريفندور معتقد بود كه به هركسی كه توانايی جادويی نشان می دهد بايد اجازه داده شود كه به هاگوارتز بيايد.

شكل ظاهری: بر اساس تصوير لايت ميكر در سايت جی كی رولينگ او دارای موهايی قرمز و يال مانند ، چشمانی سبز و بدنی قدرتمند می باشد. حكم قانونی يا اجازه ی هنری طرح؟ تا وقتی توسط رولینگ تایید نشود، نقاشي های لايت ميكر را نمي توان معتبر دانست.

وطن: به گفته ی كلاه قاضی گريفندور از يك «سرزمین بكر» مي آيد. در کتاب تاريخ جادوی باتيلدا باگشات كمی بيشتر معلوم شده است: گريفندور در دهكده ای در غرب کشور به نام گودريکز هالو كه از اسم خودش گرفته شده به دنيا آمده بود.(ی.م.16)

مهارتها: به گفته ی رولينگ "گودريك گريفندور بهترين دوئل كننده زمان خودش و يك مبارز روشن فکر عليه تبعيض نژادی نسبت به مشنگ ها بود.

مصنوعات: كلاه قاضی در اصل متعلق به گريفندور است.

شمشير گريفندور نیز، با ياقوتهای سرخ روی دسته اش، در اختيار دامبلدور بود.

نماد: شیر

رنگ: قرمز و طلایی

وی همچنين جادوگر ماه رولينگ در جولای 2007 بود.

ممنون


ویرایش شده توسط گودریک گریفندور در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۱۲ ۱۰:۵۰:۲۳
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۱۲ ۱۲:۱۲:۴۴

[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۶
#4
من با سیریوس صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که در حال حاضر وقت انجام وظایف دامبلدور در سایت رو ندارم و به همین خاطر می خوام که شخصیت گودریک گریفندور رو بهم بدین.
گریفندور قبلی
الانم وقت معرفی شخصیت ندارم.
اگه میشه الان تاییدش کن.
من در صورت لزوم بعدا معرفی شخصیت می کنم.

تایید شد!
سه روز فرصت دارید تا معرفی شخصیتون رو اینجا بنویسید وگرنه این شخصیت از شما گرفته میشه. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۱۱ ۱۷:۱۸:۲۸

[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۶
#5
نام:آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور
تاریخ تولد: 1840
حیوان خانگی: ققنوس
ظاهر کلی
رنگ چشم: آبی
رنگ مو: سفید (سابقا بور)
مشخصات دیگر: مردی قد بلند و لاغر و با توجه به موها و ریش سفیدش بسیار پیر. بینی، مو و ریش هایم به قدری بلند هستند که به کمرم می رسند. دارای یک شنل بنفش رنگ و بلند هستم. چکمه هایم پاشنه بلند و سر خمیده بودند. چشم های آبی روشن و براق دارم. عینک های نیمه دایره ایم بروی بینی عقابی ام که حداقل یک بار شکسته است، قرار دارد.
در ضمن زخمی به شکل نقشه ی متروی لندن در بالای زانویم دارم.
گروه: گریفندور
رشته: در سال 1940 استاد تغییر شکل و رئیس گروه گریفندور در هاگوارتز بودم، در سال 1970 نیز سمت مدیریت مدرسه را عهده دار شدم.
چوبدستی: چوبدستی برتر (Elder Wand)
وسایل: قدح اندیشه، آیینه ی آرزوها، لامپ خاموش کن، وسایل نقره ای رنگ بی نام.
خوردنی های مورد علاقه: لیمون چکیده شده، شکلات گرم
دارنده ی نشان مرلین درجه ی یک
موسس و راز دار محفل ققنوس
رئیس کل کنفدارسیون بین المللی جادوگران
رئیس کل دیوان عالی جادوگران یا همان ویزنگاموت
استعدادها: چفت شدگی و ذهن جویی، تغییر شکل، توانایی جادوکردن بدون چوبدستی، نامرئی شدن بدون شنل نامرئی
سپر مدافع: ققنوس

این شخصیت جزو شخصیتهایی هست که اعضای سایت باید رای به دادن شخصیت به فرد بدن. لطف کن با سیریوس بلک ناظر محفل ققنوس صحبت کن. این شخصیت مسئولیت زیادی در سایت داده و همینطوری نمیشه به دیگران واگذارش کرد. در صورت موافقت سیریوس در این تاپیک دوباره معرفی کن.موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۱۱ ۱۲:۵۱:۴۰

[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۲۳ شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۶
#6
من با شناسه ی قبلیم هرمیون گرنجر عضو گریفیندور و ایفای نقش بودم.
الانم شخصیت آلبوس دامبلدورو می خوام.
دامبلدور قبلی 1 ماهه به سایت سر نزده.


[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۶
#7
اسم: پویا
جنسیت: مذکر
سن: 18 سال (متولد 1989)
شهر محل تولد : تهران
محل زندگی: تهران
شغل: دانشجو
تحصیلات: فعلا دیپلم
نحوه ی آشنایی با هری پاتر و میزان علاقه: راهنمایی بودم که رفته بودم تولد یکی از دوستام. یکی برای اون دوستم که تولدش بود کتابای هری پاترو خریده بود. (اگه اشتباه نکنم، اون موقع تا کتاب چهار بود.) یه چند وقت بعدش، مامانم برای اینکه منو کتابخون کنه، یکی از کتابای هری پاترو (فکر کنم سنگ جادو بود.) برام خرید و به زور به من گفت: باید بخونیش. منم که البته گوش نکردم. تا اینکه چند وقت بعد همین جوری از سر بیکاری برش داشتم و همین جور از وسط بازش کردم و یه ذره خوندمش و ازش خوشم اومد و .... البته من بازم کتابخون نشدم و تنها کتابی که حال خوندنشو دارم، هری پاتره. خیلی کم پیش میاد که حال کنم کتاب دیگه ای رو بخونم. علاقه ام هم به هری پاتر زیاده (ولی نه اینکه 6-5 بار کتاباشو خونده باشم، همون یکی دو بار کافیه.)


[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت


زیباترین جمله ی کتاب هفتم از نظر شما چی بود !؟
پیام زده شده در: ۱۱:۱۵ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶
#8
تعداد جمله های زیبا در کتاب آخر زیاده. من سعی می کنم تعدادی از آن ها رو در زیر بیارم:

1- هری خطاب به پسرش، آلبوس سوروس:
نقل قول:
Albus Severus, you were named for two headmasters of Hogwarts. One of them was a slytherin and he was probably the bravest man I ever knew.

آلبوس سوروس، تو به یاد دو نفر از مدیران هاگوارتز نامگذاری شده ای. یکی از آن ها یک اسلایترینی بود و او احتمالا شجاعترین مردی بود که من تا بحال شناختم.

2- دامبلدور خطاب به هری:
نقل قول:
Harry, Do not pity the dead. Pity the living, and above all, Those who live without love.

هری، دلت برای مرده ها نسوزه. برای زنده ها دلسوزی کن، بیشتر از همه، برای کسانی که بدون عشق و محبت زندگی می کنن.
و در ادامه: شاید با برگشتنت بتونی کاری بکنی که روح های کم تری ناقص و علیل بشن و خونواده های کمتری از هم بپاشن. اگر این به نظرت هدف ارزشمندیه، پس فعلا با هم خداحافظی می کنیم!

3- فصل ایستگاه کینگز کراس، دامبلدور خطاب به هری:
نقل قول:
Of course it's happening inside your head, Harry, but why on earth should it mean that it is not real?!

معلومه که همه ی اینا تو ذهنت میگذره هری، ولی از کجا معلوم واقعی نباشه!؟

4- شعار دامبلدور و گریندلوالد:
نقل قول:
For the Greater Good

برای نیکی اعظم (منافع مهم تر)

5- نبرد نهایی هری و ولدمورت در هاگوارتز که هری به ولدمورت میگه:
هیچ وقت از اشتباهاتت درس نمی گیری ریدل، نه؟
(ترجمه ی ویدا اسلامیه, جلد دوم, صفحه840, خط18)

6- در نبرد آخر ولدمورت و هری جملات ديگه ای هم گفته شد. اينجا هری رو به ولدمورت ميگه:
بله، درسته. حق با توست. اما پيش از اينكه قصد كشتن منو بكنی بهت توصيه ميكنم به كارهايی كه كردی،فكر كنی..فكر كن و سعی كن توبه كنی،ريدل...!
و بعد در جمله ی بعدی دوباره هری:
اين آخرين فرصتيه كه داری. تنها چيزيه كه برات باقی مونده... من ديدم كه در غير اين صورت چه شكلي خواهی شد... مرد باش... سعی كن... سعی كن توبه كنی!

7- جمله ای كه هری روي قبر دابی می كنه:
اينجا دابی آرميده است. جنی آزاد

8- دو جمله هم که بر روی سنگ قبر ها وجود داشت:
آخرین دشمنی که باید نابود شود، مرگ است.
هرجا که گنجینه ات هست، قلبت هم همان جاست!

9- یک چیزی بیشتر از خون داشت از اسنیپ چکه میکرد. آبی نقره فام، نه گاز بود و نه جامد. از دهانش و از گوشهایش میجوشید. هری فهمید آن چه بود، چیزی را که کار یک قمقمه را انجام دهد در دست نداشت اما توسط جادو یک عدد فراهم کرد. از هوای رقیق جادو شده بود. هری ماده ی نقره فام را با چوبدستیش برداشت. وقتی که قمقمه تا لب پر شد اسنیپ دستانش را به ردای هری گرفت و با صدای بسیار ضعیفی گفت:
به...من...نگاه کن....
چشمهای سبزش چشمهای سیاه را پیدا کرد، اما بعد از چند ثانیه چیزی در ژرفای تاریکی به نظر رسید که ناپدید شد. چشم هایش ثابت ماند. صدای خفه ای درآورد و اسنیپ جرکت بیشتری نکرد.

10- فرد:
حقایق تاکید دارن که اون (ولدمورت) میتونه هر موقع که بخواد، سریع تر از سوروس اسنیپ وقتی که در مواجهه با شامپو قرار میگیره، حرکت کنه.


[b][color=006600]فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذره ای از خاک ایران را ت






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.