هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)




پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۱۷:۰۹ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳
#1
ریونا بونز.با اینکه تازه وارده اما کلی پست گذاشته و محبوبیت خوبی رو بدست اورده.رای من به ریونا بونز هست
البته نه اینکه بقیه خوب نیستن.همه عالین اما رای من...



تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نظرتون راجع به پایان فیلم 7 چیه؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۳
#2
بر اساس فیلم هری پاتر 7 (1،2) :
خب از نظر من پایان فیلم 7 خیلی حماسه ای بود و جالب.دیگه هری کوچیک نبود.اون تصوری که از هری داشتم تیره شده بود.هری شخصیتش جدی شده بود.و کسی که لبخند رو به اجبار میزنه.الان فقط زنگ مرگ زده میشد.و از نظر من دنیل به خوبی این نقشو بازی کرد.شخصیت نویل خوب دیده میشد.رون و هرمیون هم اتفاق خوبی بودن.ولی در اخر که خانواده ی مالفوی هم از سیاه به سفید تبدیل شدن فوق العاده بود.یعنی نه سفیدا ولی خاکستری.همه چی عالی بود.اسنیپ هم که بزرگ ترین صحنه و قضیه رو به خودش اختصاص داد.واقعا به جرات میتونم بگم بهترین سوپرایز فیلم 7 بود.نویسنده اون اشخاصی که اروم اروم به جلو برده بودو به همون روش نشون داد.و بعضیا مثل نویل به جای یک قدم، یک قدم ده قدم ده قدم به سمت جلو اومد.
همه چی عالی بود.و حمــــــــاسه ای



تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كدوم كاراكتر تو فيلم به شخصيت در كتاب بيشتر نرديك بود؟
پیام زده شده در: ۹:۱۸ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
#3
از نظر من اسنیپ و رون و جرج و مفرد خیلی شبیه به کتاب بودن.
و به طور کلی همشون سعی خودشونو کردن و عالی بود کارشون.همه و همه اونها هری پاترو نقش دادن.ما هری پاترو از روی اون میشناسیم
یعنی ما تازه واردا.شمارو دیگه....



تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۱:۳۵ چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
#4
1- هرگونه سابقه عضویت قبلی در هر یک از گروه های مرگخواران/محفل را با زبان خوش شرح دهید!

خب راستش هرگز جز این گروها به طور رسمی نبودم اما عاشق و طرفدار گروه مرگخواران هستم.به جرعت میتونم بگم دل تاریکی دارم.و مطمنم که میتونم یک مرگخوار باشم

2- به نظر شما مهم ترین تفاوت میان دو شخصیت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چیست؟

خب راستش سرورم ولدمورت اطلاعاتی در مورد زندگی و گذشته ی دامبلدور نداشت اما دامبلدور داشت.و برای سرورم ولدمورت فاش شدن اسرارش خیلی مهم بود.دامبلدور مردی هست که قوی هست.و جدی! و شاید یک تهدید برای سرورمون به حساب میومد.ولی سرورمون همه از خواستش باخبر بودن.و دشمن خودشون میدونستن.

3-مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟

فکر میکنم برای یک مرگخوار سخت باشه که رسمی نباشه...

4-به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.

تانکس = حیوون افتاب پرست.والله ... :|

5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟

ویزلی ها ... خب کسانی که جز این دسته گروه هستن افراد با سواد و پولدارین.مثلا دامبلدور و....

6-بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

گرفتن جون اعضای خانوادشون

7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

اولا که جون سرورمون به این مار وابستست!پس باید خیلی از اون مراقب بشه.دوما هر روز او را ماساژ میدهیم.و اجازه میدهیم هر جا و هر وقت که خواست شکار کند.

8-به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟

همینطور که میدانید سرورمان با دامبلدور خیلی فرق ها دارد.و این هم یکی از انهاست :))))))
سرورمان همیشه قبل از ورود به مجالس با ریشتراش سرش را برق میاندازد و با دستگاهای جدید موهای درون بینی اش هم پاک سازی میکند :|

9-یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهید.

گرفتن اب بینی
خشک کردن دور دهان و صورت
گرم کردن ققنوسش
جارو کردن روی میز
بالیشک نرم


آستوریای عزیز

اول به سایت, دوم به ایفای نقش و سوم به محضر ارباب خوش اومدین.
برای عضویت در گروه مرگخواران چند مورد اساسی در نظر گرفته می شه.
اول کیفیت نوشته های شماست.که در این مورد زیاد سخت گیری نمی کنیم.چون بعضی از اشکالات رو بعد از ورود به گروه می تونیم با هم حل کنیم.
دوم فعالیت ایفای نقش شماست.که شما این مورد رو ندارین.چون تازه عضو ایفای نقش شدین و هنوز فعالیت ایفای نقشتون رو شروع نکردین.برای همین پست و فعالیتی وجود نداره که من بتونم بررسی کنم.
سوم رفتار فرد در سایته.شما برای عضویت باید به شکل یه ساحره سیاه رفتار کنین.(این سیاه بودن چت باکس رو هم شامل می شه.)منظورم این نیست که بد باشین, بی ادب باشین,خشن باشین...ولی به هر حال باید با سفیدا فرق داشته باشین.باید مشخص باشه که شما متمایل به کدوم جبهه هستین.ساحره های مرگخوار ارباب می تونن الگوهای مناسبی برای شما باشن.افرادی مثل آیلین پرنس, لینی وارنر, الادورا بلک و بقیه.
در قدم اول فعالیت ایفای نقشتون رو شروع کنین.
اگه سوال یا مشکلی در مورد توضیحات داشتین می تونین از ارباب بپرسین.(با پیام شخصی هم می تونین بپرسین.)


نکته آخر هم این که سیگار چیز خوبی نیست!


تایید نشد.








ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۳۱ ۱۹:۱۲:۳۶
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۳۱ ۱۹:۱۳:۴۴


تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: اگه یهو یه لولوخرخره جلوت ظاهر بشه ،چه شکلی میشه؟
پیام زده شده در: ۱۱:۰۷ چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
#5
لولوخورخوره؟؟؟؟؟
منو از لولوخورخوره میترسونید؟بریم از خدا بترسین!
لولوخورخوره از من نترسته خیلی کاره
ولی اگه ئاقعا حرعتشو داشته باشه من میکشمش! :pashmak:
اخه من از این چیزا نمیترسم فقط حس مرگخواریم گل میکنه



تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
#6
نام : آستوریا گرینگرس

جنسیت : زن

نام گروه : اسلیتیرین

سن : 2 سال از دراکو کوچک تر * متولد 1982

وضعیت خونی : خون اصیل

چوب دستی : 28 سانتی متر از جنس چوب درخت بلوط و مو تک شاخ

ویژگی های ظاهری : مو های تیره بلندی دارد، چشمانی آبی و چهره ای زیبا. کاملا شیک و اصیییییل :) به عنوان یک خون اصیل کاملا خوب بنظر می رسد .

ویژگی اخلاقی : خانواده دوست است ، خیلی محترم است!

خانواده : همسرش دراکو مالفوی است و خواهرش دافنه گرینگرس است . پسری دارد که همسن البوس سوروس پاتر است. تنها عروس خانواده مالفوی محسوب می شود.

به ایفای نقش خوش اومدی آستوریا.


ویرایش شده توسط mellatrix-malfoy در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۳۰ ۱۵:۰۵:۳۱
ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۳۰ ۱۷:۴۱:۰۳
دلیل ویرایش: تأیید


تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: الگوی شما کدام شخصیت هری پاتر است؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
#7
ولدمورتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
اسنیپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ
هروووووووووووووووووو



تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۹ پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
#8
سلام .... من افتادم اسلیتیرین....هورررررا
اسم : ملاتریکس
نام خانوادگی : مالفوی
نام پدر : دراکو
سن : 16
توضیحات بیشتر :
دختر دراکو مالفوی...دختری شیطانی...دختری که روحیه ی شیطانی از پدربزرگ خود به ارث برده است...دختری با موهای نیلی و چشمانی همانند چشمان مار بلورین...پوستی سفید همانند گلوله ی برف...بعد از مرگ برادرش تک فرزند خانواده است.مادرش در حین به دنیا اوردنش مرده است...دراکو مالفو همانند شیری از دخترش محافظت کرد...اما بعد از دیدن روحیه ی شیطانی دخترش ، او را رها کرد...حال در کاخ ولدمورت در حال زیستن هست...همیار و پرستار سلطانش ولدمورت شده و اعتبار خوبی پیش ولدمورت داره...و همین زماناست که مالک جادو ، سرورمان ولدمورت بر میگردد...

با توجه به این که شخصیت شما ساختگی بوده و توی شخصیت های کتاب وجود نداشته، نحوه ی معرفی شخصیت شما با بقیه اعضا متفاوته.
شما باید یه معرفی شخصیت کامل و جامع که کاملاً سرگذشت، ظاهر و اخلاقیات شخصیت مورد نظرتون رو مشخص کنه بنویسید و بعد به صورت مشروط و 2 ماهه اجازه ی حضور در ایفای نقش رو دارین.
اگه تونستین با پست ها و رول هایی که میزنین شخصیت خودتون رو به همه معرفی کنین و بشناسونید، اجازه ی موندن توی ایفا رو میگیرین، در غیر این صورت باید از شخصیت های واقعی که توی کتاب بودن یکی رو انتخاب کنید.

یا می تونید همین الان از لیست شخصیت های گرفته نشده یکی رو انتخاب کنید و با اون خیلی راحت وارد ایفای نقش بشید.

*برای تازه وارد ها من راه دوم رو پیشنهاد می کنم.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲۶ ۱۱:۳۱:۵۶
دلیل ویرایش: پاسخ


تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۵۲ پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
#9
اگه به سرورم ولدمورت برسم که کیلیلیلییلیلیلیلیلیلی :hungry1:
اگه منو نخواست میرم با هری پاتر تا سلطان قلبم بدونه کی بودم
ولی به حال بازم همه با هم :
کیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی



تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
#10

سلام...
من ملاتریکس مالفوی هستم...
و همچنین یک مرگخوار...
جدا و حقیقتا به من و رفتارم نمیاد که یک گریفندوری ، هافلپاف و یا راونکلاوی باشم...چون همیشه اروم هستم و کار هایم رو در خلوت انجام میدم.نه چاپلوسم و نه ناز کن ! در مدرسه ممتازم و خیلی طرفدار دارم.همیشه دوست دارم تنها باشم.اهل زیاد حرف زدن نیستم.فرا تر از بچه های هم سن و سالای خودم اندیشه میکنم.وقتی غرورم میشکنه همه کار میکنم زیرکانه تا فقط اروم بشم.اجازه نمیدم حتی یک نفر بویی ببره که این یکی از خاصیت های منه ! همیشه به دنبال تک بودن بودم...
شنیدم بر اساس تعداد افراد گروه های ، گروه بندی میکنید.و مستقیم میگید هافلپاف ! اما لطفا دقت کنید
یک مرگخوار نمیتونه با گروه های دیگه بسازه.
من از سرورم ولدمورت پیروی میکنم.بودن من در گروه های دیگه حکم تخلیه ی تمامیه جادوگران درون اون گروست.
نمیتوانم نقش مار را در دستانم پنهان کنم....

من یک مرگخوارم !!!




تو ضعیفی...من تنهایی صاحب تمام دنیا هستم
اما تو مرا به کمک دوستانت شکست دادی...
بدان ای نادان قدرت مرا...
روزی باز خواهم گشت...
ان زمان تمام دنیا بر من زانو میزنند...
و تو عصای پیری را در دست داری...
من جاودانه ام....

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.