خلاصه:
لرد و مرگخوارا به سالن ورزشی رفتن. دامبلدور و محفلی ها هم اونجا هستن. دامبلدور به لرد پیشنهاد می کنه با هم مسابقه بالا رفتن از طناب بدن.ــــــــ
- تنها چیزی که میتونه باعث نگرانی ما بشه اینه که عملکردت اونقدر بد باشه که حواسمون پرت مسخره کردنت بشه. ولی ما قادر به کنترل خودمون هستیم.
لرد سیاه همچنان در حال کش و قوس دادن به خودش بود و در این بین مرگخوارا دور هم جمع شدن.
- ما باید مطمئن شیم که ارباب هرطور که شده برنده شن.
- مگه ارباب خودشون نمیتونن برنده شن؟
البته که سدریک توی عالم خواب و بیداری به سر میبرد و متوجه نشد که چه جمله ای گفته اما بلاتریکس هم از فرصت استفاده کرد و بالشتی که سدریک روش خواب بود رو، یهویی از زیر سرش بیرون کشید و باعث شد سر سدریک زمین بخوره و برای چند لحظه کوتاه بیدار بشه و بره جای دیگه بخوابه.
- البته که ارباب برنده میشن، اما محفلیها متقلبن و...
- ولی بلا الانه که مسابقه شروع بشه.
مرگخوارا برگشتن و دیدن که لرد سیاه و دامبلدور هردو آماده بالا رفتن از طناب هاشون هستن و شمارش معکوس شروع شده.
اما نکتهای که وجود داشت، انگار طناب لردسیاه با طناب دامبلدور فرق داشت، طناب کلفت تر از حد معمول بود و یه سرش به یه جعبه مستطیلی نسبتا بزرگ وصل بود.
بلاتریکس حتی فرصت نکرد که طناب عجیب غریب رو بررسی کنه، چون بلافاصله مسابقه شروع شد و لردسیاه و دامبلدور شروع به بالا رفتن از طناب هاشون کردن.
- بلا نگران نباش، من طناب هوشمند برای ارباب نصب کردم. خودش خود به خود به بردشون کمک میکنه. ماگلا بهش میگن جاروبرقی.
لایتینا با یه لبخند گشاد به بلاتریکس که گیج شده بود نگاه کرد و کنار جعبهای که به طناب لردسیاه وصل بود وایستاد.
- ببین این دکمه رو میزنی و به لردسیاه کمک میکنه.
بعد از این که لایتینا یکی از دکمه های جاروبرقی رو زد، طناب لردسیاه شروع به لرزیدن شدید کرد و کار لرد رو صدبرابر سختتر شد!