در دنیایی که بینقابان، نقاب برچهره میکنند،
من نقاب زنان، نقاب ریاکاران را کنار خواهم زد!
به نام زندگی که در رگ های ما جریان دارد!
مدت زمان عضویت در بخش ایفای نقش (و حتما در صورت داشتن شناسه پیشین، آن را ذکر کنید):
5 سال، ماه و 15 روز. قبلا شناسه قبلی هم داشتیم ولی همینطور که میدونید برای خیلی قبل بود و مطمعنن یادمون نمیاد که و چه بود.
زمان؟ گذشته؟ خاطرات؟
اینطور نبوده که هیچوقت سعی نکنم به خاطر بیارم. ولی هربار که چیزی رو از گذشته به خاطر میارم، تبعات خوبی نداشته و خودم رو غرق در خون یافتم. خون جادوگران و ماگلهایی که هرگز ندیده بودمشون. اینطور نیست که این مسئله برام خوشآیند و قشنگ باشه. اما چیزی درگذشته هست که نمیتونم تحملش کنم... چیزی که وقتی مثل رعد و برق از ذهنم گذر میکنه، از خودم بیخود و در شنزار بینهایت زمان گم میشم.
درسته که من نقاب میزنم، درسته که کسی از گذشته من چیزی نمیدونه، اما مسیر و هدفم مشخصه... نقاب جادوگران بینقاب و متظاهر رو کنار خواهم زد!
شرح "سوابق اجرایی-خدماتی /فعالیتهای آزاد" قبلی در وزارت سحر و جادو یا مجموعههای وابسته (آزکابان و موزه):
نظارت پر افتخارانه بر انجمن های... چیز... یعنی...اووممممم... هنوز اون انجمن به بوجود نیومدن که نظارت کنم و سوابق شکل بگیره ولی مطمعنن بعد از تشکیل دولت و کشوندن ملت به دعوای گلوبال سوم تشکیل خواهد شد.
مدتها تلاش کردم که خونآشامی آروم و بی حاشیه باشم که فقط در تالار خصوصی خودش زندگی میکنه و تمام تمرکزش روی موفقیت تالار پر افتخار خود بود. ولی بعد از مشاهده اتفاق ها و مشکلاتی بوجود اومده و فساد فی الارضی که برخی از مسئولین بوجود اوردن؛ تصمیم گرفتیم از تاریکی خود بیرون بیایم و در مقابل این لعنتی ها ایستادگی کنیم و دنیای جادگری رو با با یاری مردم و آرمان های خودمون به رستگاری و افتخار ببریم.
همیشه با خودم فکر میکردم که چرا باید کنترل همه چیز دست افراد پنهان شده پشت ماسک ها باشه؟ کسانی که با کلی وعده و وعید افسار را در دست گرفته و خود را مالک وزارت میدانند! هرچند خودم هم چیزی جز وعده و وعید و همین حس میم مالکیت ندارم.
قدرت، ثروت و سرمایه... همهچیز در دست اونهاست و ملت جادوگران عادی همیشه در حاشیه بودند. چه برسد به نژاد های اقلیتی مانند خون اشام و گرگینه ها و... ها که سالهای سال حقوقشان پایمال شده و نادیده گرفته شده اند...
باید اوضاع تغییر کند و اوضاع هیچوقت بدست کسی دیگری جز خودمان تغییر نخواهد کرد. باید متحد شویم. یک صدا چوبدستی هارا بالا ببریم و عربده کشان به سمت تغییرات بزرگ حرکت کنیم.
شرح "سوابق برجسته/خدمات نظارتی-مدیریتی" در انجمنهای ایفای نقش:
نقل قول:
نقل قول:
چیز... یعنی...اووممممم... هنوز اون انجمن به بوجود نیومدن که نظارت کنم و سوابق شکل بگیره ولی مطمعنن بعد از تشکیل دولت و کشوندن ملت به دعوای گلوبال سوم تشکیل خواهد شد.
در درون خودم احساس میکنم که حالا وقتش رسیده که فاشیسمی بوجود ای از دل این دموکراسی پوچ و مریض که کارت بازی را عوض کند. دست اقلیت های دنیای جادوگری را گرفته و دست اقلیت های دیگه جادوگری که عملا با استفاده از ماتریکس دنیارا در دست خود میچرخانند کوتاه کند.
باید قوانین جدیدی در دنیای جادوگران حاکم بشه و اونها این پایمال شدن حقوق رو تجربه کنند! وقتشه که با قدرت بینظیر و فرابشری خونآشام ها، گرگینه ها، پریس ها، تسترال ها، گابلین ها و... مرزهای حاکمیتی جابجا بشند و آرمان دنیای یکپارچه با حکومت کسانی که لایق آن هستند بالاخره محقق بشه. این یک رویاپردازی نیست! میدونم که میتونم این آرمان رو محقق کنم و بالاخره نژاد به حق و برتر رو بر دنیا حاکم کنم. این سرنوشت منه...
شرح برنامههای آینده خود برای وزارت سحر و جادو و مجموعههای وابسته:
وزارتخونه تنها بخشی از پازل بزرگ آرمانشهری منه. سالها جادوگران اینجارو اداره کردند و هرگز تغییری ایجاد نشده. شعارها همیشه سر به فلک کشیدند، اما در میدان عمل حتی ماگلها هم بهتر کشورهاشون رو اداره میکنند. جهان یکپارچه جادویی با حکومت لایقان به حق و هدایت من، قدم به قدم محقق خواهد شد. تمام وزارتخونه باید از کارمندان بیمصرف و بوروکراسی زخمت پاکسازی بشه. در عوض دستور مستقیم به وفاداران من، در سریعترین زمان و با کمترین هزینه، اهداف ما را پیش خواهد برد.
شعار انتخاباتی:
خون سالم، جامعه سالم، وزارت سالم.
In the name of who we believe, We make them believer.