هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: نقد فيلم هري پاتر و جام آتش
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۴
#1
عمرا اگه يك همچين كاري بكنن .دو قسمتي كردن فيلم به معناي :
1. هزينه بيشتر
2. زمان بيشتر
3. بزرگ تر شدن بازيگران
4. فاصله افتادن ميان دوقسمت
5. خسته كننده شدن مجموعه




Re: آخرين جاودانه ساز
پیام زده شده در: ۹:۲۷ پنجشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۴
#2
مال گريفيندور شمشيري است كه هري در سال دوم از داخل كلاه در مياره و جايش در دفتر مديريت هاگوارتز امن است. طبق شمارش دامبلدور :
1 دفترچه خاطرات ريدل
2 حلقه مارولو
3 نشان اسلايترين
4 جام هافلپاف
5 مار ولدمورت( نجيني)
6 نشان خانوادگي ريونكلا
7 خود ولدمورت
پس ما بايد دنبال نشان خانوادگي ريونكلا باشيم .




Re: ویدا اسلامیه
پیام زده شده در: ۱۶:۳۴ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#3
خيلي ها مي گن معادل مشنگ براي واژه ماگل چيز خوبي است ولي موضوع اين است كه اصلا چرا بايد براي يك همچين كلمه اي معادل پيدا كرد . براي كلماتي مثل همان جاودانه ساز خيلي خوب عمل كرده است . ولي واقعا تعيين واژه اي به جاي ماگل حتما لازم بوده است . يا اگر مي خواد مي تونه سانسور كنه ولي نبايد داستان را تغيير بده . يا با واژه هاي قاطي پاتي بدتر همه را سردرگم كنه . كار خوبي نكرده . بعدش هم كه تمام سانسور ها دست خودش است .




Re: بحث راجع به معادل کلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۴
#4
آره جاودانه ساز است . در واقع در ترجمه محمد نوراللهي هم جاودانه ساز آورده شده است كه البته واژه خوبي است . نميشه معادل بهتري پيدا كرد .




Re: دفتر ناظران تالار اسرار
پیام زده شده در: ۹:۳۲ شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۴
#5
تا همين چند روز پيش يك تاپيك ديگر هم در اينجا بود ( سرفصل هاي كتاب هفتم ) ولي امروز نيست موضوع چيه ؟


تاپیک هایی که من در آوردی و غیر مستند باشند پاک خواهند شد اسم فصلهای کتاب هفت هم نمونه یاین چنین تاپیک هایی هست


ویرایش شده توسط کريچر در تاریخ ۱۳۸۴/۶/۲۶ ۱۰:۲۵:۱۶



Re: آیا جادو و جادوگری وجود دارد؟
پیام زده شده در: ۹:۲۳ شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۴
#6
نه به نظر من هم وجود دارد داره دقيقا بر طبق آيات قرآن . ولي همين آيات افراد جادوگر را مورد لعن قرار داده و جادوگري در اسلام حرام است .




Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
#7
24 تير 1384
امروز يك طرح پيشنهادي از طرف آقاي ويزلي تصويب شد مبني بر اينكه به رون اجازه بدن بدون همراه بره بيرون . رون هم از فرصت استفاده كرد و رفت ناصر خسرو . وقتي برگشت خانه يكراست رفت پيش هري و از آنجا رفتند دنبال هرميون اتاق بغلي ( اتاق جيني )
رون : هي هري نگا كن امروز كه رفته بودم بيرون يك قرصائي خريدم ، آ. واسه خر كردن مك گونگاله
هرميون : پروفسور مك گونگال ! خرم خودتي . كم فهم .
رون : به تو مربوط نيست من چي مي گم ناراحتي برو بيرون .
هري : حالا مي گي چه قرصي خريدي يا واستادي تا علف زير پاهامون سبز شه .
رون : يعني نمي دونم اسمش چيه يكي از اين ماگل ها اومد جلو يك ذره چشم و ابرو تكان داد و گفت مي دونم مجيد سياه فرستادت . بگير شرو كم كن . من هم گرفتم .
هرميون : همين
رون : آره . تازه ميگن جديده . مرده گفت اسمش ..... اسمش .... چي بود ... واستا الآن مي گم آهان اسمش x بود .
10 روز بعد هاگوارتز 3 مرداد 1384
رون : بيا يكي از اين قرص ها مال تو اينم مال تو هرميون
هرميون : ترجيح مي دم شما بخورين ببينم چه بلائي سر شما مي آيد
رون : زرشك . يا همه يا هيچ كس
هرميون : باشه
هر سه نفر قرص هارا انداختند بالا و يك استكان كمر باريك هم آب به همراه يك هورت مشتي هم روش
هري : رون تو چرا گوشهات دراز شده .
رون : به همون علت كه تو هم پاهات كوتاه شده
هرميون : چه دنياي زيبائي
رون : آره جدا . آدم فكر مي كنه خل شده
هري : خب آقا امشب شام چي بخوريم .
رون : سبد پيك نيك را آماده كن . مي ريم جنگل ممنوع پيك نيك شبانه . براي شام هم امشب جغد من را مي خوريم . فردا هم جغد تو را . پس فردا هم ( به صورت آهسته ) هرميونو .
سه شنل پوش خل در جنگل ممنوع
هي هري عجب شام مشتي قراره بزنيم تو رگ ها
يكهو از دور يك نفر پيدا مي شه . و اون كيه يعني اون كيه
بله هاگريده فرشته نجات رده سنگين وزن
هاگريد : بچه ها شما اينجا چي كار مي كنيد ؟
هرميون : بچه ها درختو داره باهامون حرف مي زنه
هاگريد : هرميون ازت انتظار نداشتم اينقدر بي ادب باشي .
هري : ( در حال خنديدن ) هرمي ميگه انتظار نداشته ( و قهقهه مي زنه )
هاگريد : آقا مي گم مثل اينكه حال شما خوب نيست . بياين بياين برين روي كولم . ببرمتون درمانگاه .
رون آخ جون هذي الاغ سواري .
هاگريد : اگه به مادرت نگفتم يه آشي واست نپختم ، هاگريد نيمه غول نيستم .
و بدين صورت هر سه مجرم خاطي به درمانگاه منتقل مي شن و چون مادام پامفري و بقيه اطلاعي درباره قرص x نداشتن ، همه فكر مي كنن كه آنها مسموم شدن .



Re: بهترين نويسنده در بحثهاي هري پاتري((غير رول پليينگ))
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
#8
من به james potter راي مي دم . نويسنده خوبي است .



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۸۴
#9
طبق معمول هميشه جشن كريسمس است اما با بقيه جشن ها فرق دارد .
هري : چه فرقي بين جشن امسال با جشن سال هاي قبلي است .
هرميون : من هم همين سوال را از پروفسور مك گونگال كردم و اون گفت كه امسال چند مهمان ويژه داريم كه قراره هنرهاي خود شان را به ما نشان بدهند .و صد البته يك جشن مفصل با آتش بازي هم داريم .
رون : خوب پس كريسمس خوبي است . ولي حالا دعوت مامان را چه كار كنيم . كلي تدارك ديده . منو مي كشه .
هرميون : ولي اينكه تقصير تو نيست . ولي خوب اگه خيلي نگراني مي تواني تو كريسمس را بري به پناهگاه و ازطرف من و هري به مامانت سلام برسوني .
رون : توي خواب ببيني .
هري : بسه ديگه . خودم از خانم ويزلي معذرت مي خوام .
روز جشن ساعت 12
هرميون :‌دامبلدور عجب كارهاي عجيب غريبي مي كنه .
رون : لابد مي خواد ما را هيجان انگيز كنه
هرميون : هيجان انگيز واژه كجائي ؟ شايد واژه ترك استامبولي باشد .
هري : اينو پروفسور مك گونگال بهت گفته بود يا اينكه توي كتاب خانه در موردش كتاب خواندي .
هرميون:
هري : اوه ، سلام هاگريد . . . . هاگريد . .. . سلام
رون : هري جان لطفا بيشتر از اين تقلا نكن چون صدايت را نمي شنوه ،‌ضايع مي شي ، بده ، قباحت داره .
هري : آره مثل اينكه راست مي گي .
رون : آخ من كه خيلي گشنمه . دارم مي ميرم
هرميون : خوب به جهنم
رون : هري بلند شو بريم . اين دختره ظرفيت نداره .
هري و رون مي رن اون ور مي شينن
رون : آخ جون ديگه هرميون اينجا نيست كه مثل كنه بهت بچسبه و مختو بجويد .
هري : يا اينكه مثل كنه ( پرسي ) دائم غر بزنه و امر و نهي كنه
رون : زندگي بدون هرمون گرنجر ، فكرش را بكن
هري : دارم حسش مي كنم .
هري : مثل اينكه مرض ديوانگي هرميون به همه سرايت كرده نگاه كن دامبلدور داره با هاگريد والس مي رقصه . :bigkiss:
رون : پس بگو چرا هاگريد صداي تو را نشنيد چون فكرش پيش دوشيزه دامبلدور بوده .
هري : من كه دارم خل مي شم . هرميون گفت قراره چند نفر مهمان ويژه داشته باشيم . پس كوشن .
رون : به احتمال زياد حواس هرميون پيش اين بوده كه زود تر سوال مربوط به تغيير شكل بپرسه حرفو خوب تحويل نگرفته .
هري : بعيد نيست در حالت معمولي هم گوش هايش مشكل
داره .
رون : بيا حالا كه همه زدن روي دور خل و چلي من و تو هم بهشون بپيونديم . كي به كيه بابا
هري : آره من مي خواهم جرقه بتركانم . خيلي باحالن
رون : نه او بيا بريم به هاگريد براي ازدواج با دوشيزه دامبلدور تبريك بگيم .
هري : آره فكر خوبه ، بيا بريم .
رون : موقع رد شدن به هرميون نگاه نكني يا يك وقت فكر ما اومديم منت كشي به سقف نگاه كن يا اگه خواستي بنده حجت الاسلام ويزلي بهت مجوز مي دم به چوچانگ كه ميز بغلي نشسته نگاه كني ، ok؟ افتاد ؟
هري : باشه



Re: انتخاب بهترين ترجمه هري پاتر و محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ جمعه ۱۷ تیر ۱۳۸۴
#10
البته مشكل اصلي اين است كه بيشتر سانسور هاي هري پاتر مربوط به رده بندي كتاب در ايران است هري پاتر در ايران جزو كتاب هاي كودكان و نوجوانان طبقه بندي مي شود به همين علت خيلي از جاها بايد حذف شود كه در واقع با فرهنگ ما يكي نيست . در حالي كه اگر كمي دقيق تر نگاه كنيم مي بينيم كه كتاب هاي رولينگ از بعضي از كتاب هاي ايراني مثل كتاب هاي مودب پور بهتر است .
و در آخر كسي تا به حال ترجمه هاي بهارك رياحي پور را خوانده ؟‌
به جز مشكل غلط املائي چيز ديگري در ترجمه هايش نبود ترجمه هاي رواني دارد .








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.