هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
#1
باشه قبوله



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۳۶ پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
#2
نام:هربرت فلیت

پاترونوس:عقاب

گروه خونی: دورگه

چوبدستی:25سانتی متر

جارو:2000نیمبوس

ویژگی ظاهری:قد متوسط و موهای کوتاه و پوست نسبتا روشن

ویژگی اخلاقی:مهربان و خونسرد

خلاصه ی زندگی: وقتی از طرف هاگوارتز برای هربرت نامه فرستادن خانواده اش خیلی به او افتخار می کردند
پدرش کارگر ساختمانی، بود
وقتی که فهمید پسرش در هاگوارتز انتخاب شده تمام پول هایش را داد و برای هربرت وسایل جادوگری خرید و او را به هاگوارتزفرستاد هربرت وقتی به ایستگاه کینگز کرایس رسید انجا روی بلیطش نوشته بود سکوی نه و سه چهارم ]او تعجب کرده بود هرجا پرسید مسخره ش میکردن او دیگه ناامید شده بود که یک دفعه هربرت تعادل چرخش رو از دست داد و به یک ستون خرد در ان لحظه هیچ اتفاق عجیبی برای هربرت افتاد او از توی ستون رد شد انجا یک قطار بود و که نوشته بود قطار نه و سه چهارم و یک نفر داد زد و گفت قطار نه و سه چهارم هاگوارتز او سوار قطار شد در طول راه با یک نفر دوست شد انجا هردوی انها به گروه هافلپاف شدند هربرت بعد از چند سال به عنوان دروازبان گروه هافلپاف انتخاب شد و انجا افتخارات جدید کسب کرد




سلام به شما امیدوار هستم پذیرفته شوم چون مطمئنم پیشرفت خواهم کرد


یکم نامنظم نوشتی و جملاتت رو پشت سر هم نوشتی بدون اینکه با علائم نگارشی از هم جداشون کنی. من یکم درستش کردم اما این چیزیه که توی پروفایلت ثبت می‌شه و لطفا اگه بعدا خواستی تغییرش بدی حواست باشه که با دقت بنویسی و اشکالی توش نباشه.

تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۵ ۲۱:۳۴:۱۵
ویرایش شده توسط Yosofiran در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۵ ۲۳:۴۹:۱۵
ویرایش شده توسط Yosofiran در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۶ ۱۱:۴۰:۵۷
ویرایش شده توسط Yosofiran در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۶ ۱۱:۴۳:۰۳
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۶ ۱۵:۲۷:۵۴


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۲۸ پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
#3
سلام کلاه عزیز میشه نظرت رو تغییر بدی و من را به ریونکلاو بفرستی



کلاه گروه بندی
پیام زده شده در: ۰:۱۸ پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
#4
سلام کلاه گروه بندی پیشنهادت رو خواندم ولی نظرم منفی است اگه میشه من رو به ریونکلاو بفرست



مرحله دوم:کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۱ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
#5
سلام کلاه عزیز...
میخواستم که برم به گروه گریفندور ولی اولش یکم از خصوصیاتم رو میگم که خودت تصمیم گیری کنی
خب: من مهربون و احساسی هستم.
اما هر گروه میفرستی،لطفا اسلیترین نباشه خیلی ممنون



شماره 6 دراکو در حال گریه کردن
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
#6
وارد دستشویی شد. ناگهان اشکهایش سرازیر شد نشست و زد زیر گریه میرتل بالای سر او بود و از اینکه دراکو گریه میکرد او خیلی متعجب شده بود او کنار دراکو رفت و گفت دراکو تا حالا اینجوری ندیده بودم تورو اینم فیلمته نه؟
داراکو گفت برو بابا به تو ربطی نداره میرتل گفت اگه این کارت واقعه ایه میتونی با من راحت باشی
دراکو گفت اگه بین خودمان میماند باشه میگم
دیگه خسته شدم از بد بودن
دلم میخواد ادم خوبی باشم با بد بودن هرماینی هم بهم توجه نمی کند و از من بدش میاد
اخه من به اون علاقه دارم و کارهایم هم برای جلب توجه او است
تازه چند وقته اون رو با رون ویزلی دیدم اخه من که از اون ویزلی خیلی بهترم چرا به من توجه نمی کند ؟
مرتل به او گفت میدونی اگه این حرف ها به گوش پدرت برسه چه بلایی سرتو میاره؟دراکو گفت اره میدونم ولی دیگه خسته شدم چیکار کنم
مرتل به او گفت سعی کن ادم خوبی باشی و جلوی هرماینی کارهای قشنگی انجام بدی تا او نظرش نسبت به تو عوض شود. دراکو از صبح ان روز تصمیم گرفت کار خوب انجام دهد مثلا اگر ضعیفی به نا حق در حال کتک خوردن بود. دراکو میرفت و از او دفاع میکرد یا به هری ، رون و هرماینی کمک میکرد. چند روز بعد هرماینی پیش دراکو رفت و گفت:چی شده خیلی عوض شدی. دراکو گفت: هرماینی من به تو علاقه مند هستم.و تمام این کار هایم برای این است که به جای دوستی با رون و هری کمی هم به من توجه کنی. هرماینی گفت اگر قول بدهی
همینجوری ادم خوبی بمانی من هم حرفی ندارم و باتو دوست میشوم ....


یکم یهویی دراکو زیادی خوب شد! اولش که میرتل می‌گفت فیلمته و دراکو مقابله می‌کرد خوب بود و شخصیتا اونطور که انتظار داشتیم رفتار می‌کردن. اما بعدش یهویی همه چیز خوب و زیبا و اعتماد دو طرفه و اینا شد. به هر حال...

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۴ ۲۲:۵۹:۳۲


تصویر شماره 5 کلاه گروه بندی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۶ شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۸
#7
داشتم ناهار می خوردم که یک دفعه جغدی از بالای خانه مان رد شد و یک نامه را داخل خانه انداخت ما همگی گیج شده بودیم جغد اونم این موقع روز من رفتم و نامه را اوردم روی نامه نوشته بود برای اقای استیون میلنر بعد از دیدن اسم من روی نامه همه بیشتر متعجب شدیم نامه رو باز کردیم و دیدیم نوشته است اقای استیون میلنر به مدرسه ی علم و فنون هاگوارتز دعوت شده است خانواده من برایم وسایل رو تهیه کردند و من رو به هاگوارتز فرستادند من خیلی خوشحال بودم که یک جادوگرهستم من به استگاه کینگز کرایس رفتم انجا هرچه گشتم سکوی نه و سه چهارم رو ندیدم داشتم رد میشدم که نتوانستم چرخ دستی ام را کنترل کنم و به یک ستون سکو خورم باورم نمیشد من از توی سکو رشدم و یک قطار جدید دیدم که ایستاده بود مردی داد میزد و میگفت قطار نه و سه چهارم به سمت هاگوارتز من سوار شدم انجا با یک نفر دوست شدم او هم مثل من سال اولی بود ما بعد از چند ساعت به هاگوارتز رسیدیم انجا باید به 4 گروه گریفندور،اسلیترین،هافلپاف و ریونکلاو تقسیم میشدیم و انتخاب این که در کدام گروه بیفتیم به دست کلاه گروهبندی بود اول اسم دوستم رو خواندن و کلاه را روی سر او گذاشتند کلاه با صدای بلند گفت گریفندر همه ی اعضای گریفندر شروع کردن به تشکیق او من خیلی دوست داشتم در گروه گریفندر بیفتم بعد از چند نفر نوبت من شد من ارزو میکردم که در گریفندر بیفتم کلاه را روی سر من گذاشتند و کلاه گفت گریفندر در ان لحظه خوشحال ترین ادم دنیا بودم و بادوستم سال تحصیلی را تمام کردیم



داستانت یکم بیشتر شبیه این بود که داری خاطره می‌نویسی. اما من نتونستم متوجه بشم که دقیقا در مورد کدوم تصویر کارگاه داستانتو نوشته بودی؟ اگه اشتباه از من بوده لطفا پیام‌شخصی بزن و بگو راجع به کدوم تصویر نوشتی. اما اگه مرتبط با هیچ‌کدوم از تصاویر مشخص شده نیست، لطفا از بین تصاویر این تاپیک، یکی رو انتخاب کن و در مورد ماجراهایی که رخ می‌ده توضیح بده. بالای پستت هم ذکر کن که در مورد کدوم تصویر داری داستانتو می‌نویسی.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط Yosofiran در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۱ ۱۰:۵۹:۴۷
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۱ ۲۰:۵۴:۰۲
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۱ ۲۰:۵۴:۴۴






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.