هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۵۵:۰۱ چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
#1
نام: دات.
گروه: ریونکلاو.
زاده‌ی یک نقطه و یک نقطه ویرگول.

***

کلمات یکی پس از دیگری نوشته می‌شدند. جمله با هر کلمه طولانی‌تر از پیش می‌شد و کنترلش سخت‌تر و شدت بیماری‌اش بیش‌تر، برای تمام کردن این جمله‌ی بیمار تنها نیاز به یک نقطه بود. کلمات با صدای بلند نقطه را صدا زدند.
نقطه‌ای که نامش دات بود از گوشه‌ی کاغذ بلند شد و به سمت کلمات رفت، بالشش را در کنار آخرین واژه انداخت و بر رویش نشست. حال انتظار تشویق داشت، ولی دریغ از یک تشکر؛ کلمات پس از آمدن دات به خواب فرو رفته بودند.

دات غمگین، خشمگین و افسرده شده‌بود.
- بی‌ریشه‌های بی‌تربیت. می‌دونین من تا حالا کنار چند تا کلمه مشتق بودم؟ می‌دونین من چند بار کنار سعدی مِی نوشیدم؟ آخه گرافیت ناپاک‌خورده‌ها، یه نگاه به کلاس من بندازین؟ من تا حالا کنار جمله با فعل کمتر از اسنادی نبودم، اونوقت شما جای تشکر از اینکه من نجاتتون دادم از مرگ می‌گیرین می‌خوابین؟ ای گرافیت ناپاک‌خورده‌ها.

کلمه‌ی "از" از خواب بیدار شد و با چشمان نیمه‌بازش رو به او گفت:
- چقده جیغ می‌زنی مگه صندلیتو ازت گرفتن؟

دات از شدت خشم بالشش را به سوی "از" پرتاب کرد. نقطه‌ی "از" افتاد و تبدیل به "از" شد.
- وای نقطه‌مو از من گرفت!

کلمات دیگر نیز بیدار شدند. آنها هر چه را در اطرافشان بود از جمله بچه کلمه‌ها را به سوی دات پرتاب می‌کردند.

دات با غضب و افسوس به آن‌ها نگاه کرد.
- الهی بمیرین و هر گرافیتی که می‌خوریم تو گلوتون گیر کنه.

دات سر به بیابان زد. او از تمام علاقه‌هایش و دوستان و خانواده و فامیل‌هایش گذشت.
آنقدر راه رفت و راه رفت... تا اینکه سرانجام له شد.
دات در زیر پای شخص غر می‌زد، تا اینکه سرانجام به زمین یک تالار بزرگ طلایی رنگ کشیده‌شد. دات به سمت وسط تالار رفت... اینبار له نشد ولی کلاهی بر روی سرش افتاد.
ناگهان کلاه با صدای بلند فریاد زد:
- ریــونــکـلاو!

مسئولان کلاه را برداشتند. نگاهی متعجب به آن انداختند. و سپس آن را بر روی سر پسری کوچک در میانه تالار قرار دادند.


تایید شد.


ویرایش شده توسط erfanemi در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۵ ۱۰:۵۹:۴۱
ویرایش شده توسط erfanemi در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۵ ۱۱:۰۰:۳۱
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۵ ۱۱:۱۲:۲۶


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۲:۳۶:۳۰ جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
#2
سلام کلاه عزیز.
من آدم باهوش و درونگرایی ام. کم‌حرفم ولی به شدت لجباز. تیپ شخصیتی‌م INTP هستش. شجاعم، حریص هم هستم.
گروه مورد علاقه‌م اول ریونکلاوه.



پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳:۳۹ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
#3
جارو، رنگ، عصبانی، نخ، رعدوبرق، شاخه، دست، اژدها، پشمک، سیاه

سطل رنگ‌ها را به رویش پاشید. هیچ سطل سیاهی میانش نبود ولی ترکیب آن رنگ‌ها به‌شدت به چشمش سیاه می‌آمد. او نمی‌خواست با او رو به رو شود، نمی‌خواست حتی بویش را بشنود، ولی آن لعنتی هر کاری را برای عصبانی کردنش می‌کرد. آن عوضی با آن مو های پشمک‌مانندش، با آن جاروی فراشی لعنتی رعد و برق مانندش که تمام طول روز و شب در دستش بود. ذهنش از همه جهات فروپاشیده بود، دیگر هیچ نخ امیدی برایش باقی نمانده بود و با دیدن این پسرک حال و روز درخت وجودش را بدتر و شاخه‌هایش را خرد تر می‌کرد. او از آن بچه اژدهای تخس درونش بدش می‌آمد.
دستش را بلند کرد، آن چاقوی زرینش را بلند کرد و درون آن بچه فرو کرد، دیگر آن نبود. او هم دیگر نبود.

مطمئنم که وقتی وارد ایفا بشی خیلی بهتر میشه نوشتنت. الان هم بدک نبود.
تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۰ ۱۱:۰۶:۴۷






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.