سوژه جدیددوربین بر روی عله پاتر در حالی که با یک دست آلبوس سوروس رو رو که بر روی شونه هاش انداخته نگه میداره و با دست دیگش از منو مواظبت میکنه و به سرعت در راهرو بیمارستان در حرکته زوم میشه و موزیک غم انگیزی به گوش میرسه و پس از چند لحظه پرسی ویزلی در مقابل دوربین مشاهده میشه.
پرسی:بله بینندگان عزیز , همانطور که در تصاویر مشاهده میکنید آلبوس سوروس پسر عله کبیر امروز در اثر بر خورد پشت سر هم 5 بازدارنده به صورت وی بدین وضع که مشاهده میکنید در اومده و از هوش رفت به هرحال این اتفاق بازتاب های زیادی داشته و تا این لحظه که عله وارد بیمارستان شده بیش از نیمی از کارکنان بیمارستان رو به دیدار جزایر بلاک مشرف کرده.
باز دوربین بر روی عله که در مقابل پذیرش بیمارستان ایستاده زوم میشه.
عله:پسرم داره میمیره یه کاری بکنید.
ساحره مسئول:اسم پسرتون
عله:آلبوس...
ساحره:متاسفم ما اینجا
ها رو راه نمیدیم
عله در حالی که بدین وضع
در اوومده از بخش اول اسم پسرش صرف نظر میکنه و میگه :ببخشید یعنی , سوروس...
ساحره:متاسفم ما اینجا جاسوس دو جانبه ها رو راه نمیدم
عله پس از این که بدین وضع
در میاد ساحره مربوطه رو هم به جزایر نامبرده میفرسته و در حالی که پسرشو بر روی دوش داشته وارد نزدیک ترین اتاق میشه.
درون اتاق:عله به تخت های پر یک نگاه سطحی میندازه و تختی رو که پیرمردی روش هست که دستاش دور گردنش پیچ خورده و انگشت سوم از پای چپش تا دو بند حدود سه سانت در درون دماغ راستش رفته نظرشو جلب میکنه و به طرفش میره و کلا به وسیله منوی خود حذف شناسش میکنه و پسرش رو که تخم چش راستش از دهنش در اومده بوده و تخم چش چپ تو یکی از گوشهاش بوده و کلا دماغ نداشته رو روی تخت میخوابونه و شروع به داد و بیداد و ارزشی بازی میکنه.
در این لحظه تعدادی دکتر و تعدادی پرستار وارد اتاق شده و به طرف تخت آلبوس...پاتر میرن و بدنبال اوون گروه فیلم برداری و پرسی نیز وراد میشن.
دکتر در حالی که مضطرب به نظر میرسیده چوبدستیشو به طرف آلبوس.. پاتر میگیره و میگه: 100000 واتیوس
دززززززت(صدای تولید شده در اثر برخورد ورد به آلبوس)
متاسفانه اتفاقی نمیفته
دکتر:10000000000000000000 واتیوس
دزززززززززززززززت
متاسفانه باز هم اتفاقی نمیفته
دکتر عرق پیشونی خود رو پاک ممیکنه و میگه:100000000000000000000000000000 واتیوس
دزززززززززززززززززززززززززت
برای بار سوم هم اتفاقی نمیفته اما در این میان پرسی اصرار زیادی داشته که با آلبوس.. پاتر مصاحبه کنه
پرسی:چه توصیه ای برای جوون های هم سن و سال خودت داری؟
پرسی منتظر جواب بوده که عله از پشت وی رو مورد هدف قرار میده و راهی جزایر بلاک میکنه.
دکتر در حالی که عینکش رو بر میداشته میگه: متاسفانه پسرتون مرد.
عله:
عشک در چشمان عله جمع میشه و پس از بلاک کردن دکتر شروع به انجام کارهای ارزشی میکنه و در این میان احساس میکنه همه چیز تقصیر نویسنده هست و وی رو هم بلاک میکنه.
=================
خارج از متن از درون جزایر بلاک:بلیت نویسنده رول:من غلط کردم.منو از اینجا بیارید بیرون تا داستان رو ویرایش کنم و پسرتون رو زنده نگه دارم
جواب بلیط:شما بخشیده شدید.طی 10 دقیقه آینده بچه من برنگرده حذف شناسه میشید.
بلیت دوم نویسنده رول: ممنون.میشه من آیدی یاهوی شما رو داشته باشم
جواب بلیط: نه
نویسنده در اثر ضایعگی بیش از حد:
====================
ویرایش داستان( از اوونجا که دکتر عینکشو بر میداره) :دکتر:خوشبختانه به خیر گذشت و پسرتون زنده میمونه اما صورتش ما میتونیم چشماش رو به وسیله ورد ها پیشرفته به حالت اولیه برگردونیم ولی دماغش رو نمیتونیم کاری بکنیم شما باید هرجور شده تا یک هفته آینده یک فرد داوطلب که زنده باشه و سایز دماغش به پسرتون بخوره پیدا کنید تا عملش بکنیم. فقط توجه داشته باشید تا یک هفته دیگه امکان پیوند هست