1-مقاله ای درباره چفت شدگی گاندولینی بنویسیم. در این مقاله درباره تاریخچه این روش توضیح بدیم. تاریخچه به وجود اومدن روش و معرفی مبتکر این شیوه. (15 امتیاز)روزی روزگاری در سرزمین های دور، دورتر از هفت دریا و هفت دشت و هفت جنگل و پشت هفت کوه، از هفت کهکشان که عبور می کردی به سرزمینی می رسیدی که مردمانش 100 در 100 جادوگر بودند و هیچ ماگلی در میانشان نبود. قدرت جادویی ایشان به حدی بالا و پیشرفته بود، که نیازی به استفاده از چوبدستی نداشتند و تمامی مسایل خود را از طریق طلسم های بی کلام حل و فصل می کردند. مصداق این مطلب را حتی از لحظۀ بیدارشدنشان از خواب، می توانستید ببینید.
هرکسی در این سرزمین، صبح که از خواب برمی خاست، برای رفع قضای حاجت، نیازی به دستشویی رفتن نداشت. در ذهن خود مکان مورد نظر برای راحتی خود را مجسم می کرد و محتویات مثانه و رودۀ خود را به وسیلۀ نوعی آپارات پیشرفته، به محل مورد نیاز منتقل می کرد. (
)
روزی در میان این مردم، مردی جوان ظهور کرد که مدعی بود، از نظر قدرت ذهنی از دیگران برتر است. او برای خودن غذا نیازی به جویدن نداشت و حتی برای هضمشان، زحمتی به لوزالمعدۀ خود نمیداد. تمام این امور پیش پا افتاده را به کمک نیروی ذهن خود انجام میداد. ذهنش را روی غذا متمرکز می کرد و لقمه ها خرد می شدند تا حدی که به حالت جویدگی در می آمدند. کمی بعد با قدرت ذهنی خود آن ها را به معده منتقل میکرد. (به همان روش شبه آپارات) و کمی بعد، مواد غذایی به سلول ها آپارات می کردند و زوائد به چاه فاضلاب!
پیری از میان مردمان، به وی انتقاد کرد:
- نیروی ذهنی که فقط به درد گوارش بخوره، مفتم نمی ارزه «لین دو گان» عزیز. اگه مدعی هستی که نیروی ذهنی فوق العاده ای داری، باید بتونی بدون هیچ زحمتی، تفکرات دیگران رو کنترل کنی و اونا رو به انجام کارای مورد علاقۀ خودت واداری.
«لین» پوزخندی زد:
- اینکه کاری نداره «انگ نیلادو» ی گرامی. توی روش من، برای هضم غذا، از طریق ذهنم معده رو به غذا متصل می کنم، بعدم توی ذهنم مواد مفید رو به اعضای بدن و مواد مضر رو به روده ها متصل می کنم. برای انکه افکار کسی رو کنترل کنیم، کافیه از طریق ذهنمون، مغز خودمون رو به مغز اون متصل کنیم و در این صورت، تمام افکارش متعلق به ما میشه.
همه مشتاق بودند تا عملا آن را مشاهده کنند. «لین دو گان» کمی تمرکز کرد و برای کنترل افکار «انگ نیلادو» آماده شد. چهره اش بر اثر تمرکز بسیار، به سفیدی گرایید و کمی بعد، سکوت تمام مردم را فرا گرفت زیرا مرد جوان، مانند پوستۀ خالی پروانه ای که از پیله خارج شده، به زمین سقوط کرد و دیگر برنخاست.
همگی بانگی از حیرت برآوردند زیرا در همان لحظه، انگ نیلادوی پیر لبخند زنان برخاست و با پایش به مرد جوان ضربه ای وارد آورد. او نمرده بود ولی از هر فکری خالی شده بود. انگ نیلادوی پیر رو به همشهریانش کرد:
- می بینین که جادوگر بزرگ ما، با اتصال فکرش به فکر من، تمام افکارش رو به من منتقل کرد و حالا توی ذهن خودش هیچی باقی نمونده. این نشون میده که درمورد ذهن آدمها، روش لین دو گان ابدا جواب نمیده و اثر معکوس میذاره. پس می تونیم اینو به هرحال یه روش جدید بدونیم.
کسی از میان جمعیت فریاد کشید:
- چون کارش برعکس شده، بیاین اسمشو برعکس کنیم و بذاریم روی این روش.
شلیک خندۀ مردمان، گواه پذیرش این پیشنهااد بود. و بدین سان، روش گاندولینی پا به عرصۀ وجود نهاد.
2-هر کدوم از مراحل این روش رو به اختصار در یک یا دو خط توضیح بدیم. (15 امتیاز)ذهن رو از هر فکری خالی می کنین. روی شیئی که می خواین بهش متصل بشین، تمرکز می کنین. دونه دونه اجزاش رو تصور می کنین و به حالتی که دلتون میخواد توی ذهنتون درش میارین. با حرکت چشم، امواج ساطع شده از چشم رو بهش منتقل می کنین تا بر اثر لرزش اون امواج، انرژی لازم برای آپارات رو پیدا کنن. زمانی که از کافی بودن انرژی مطمئن شدین، به مقصد آپاراتش فکر می کنین و مرحلۀ نهایی یعنی آپارات دادن شیء رو انجام میدین.