بالاخره تمام شد...! صفر زیارتی سیاحتی عقیدتی فرهنگی به پایان رسید... دفتر باز شد! همگی خوش آمدید! باشد آسلام و اَسلام و اِسلام هر سه تاشون شما رو ساپورت کنند! گیزر شیمت رنه بیایین ببینم! گیزر شیمت رنه؟!
گراپی اینا کجان؟ اون اتاق پشتی چرا درش قفله بشکنش!
گراپی: حاجی نمی تونم! عکس خودتون روشه! روم به دیوار یعنی عکس شما رو بشکنم!
من: ای گراپی چقدر تو خوبی بیا یه ماچت کنم!
گراپی: :lol2:
من: زهره باسیلیسک! این چه جور خندیدنه!
گراپی:
من چی کار کنم این پاتر گذاشته بود تو سایت!
من: اون استکباره! خوب گوش کن گراپی آسلام خیلی خراب شده حالا اقلا اَسلام خیلی اوضاعش خراب نیستش! همه جا فرندشیپ شده! باید بری....
صداهای مشکوک از پشت در.....
گراپی: حاجی اونجا چه خبره؟
من: نیشت رو ببند! لا اکراه فی الحاجی! نگا کن گراپ یادت بگیر! این چوب دستی رو می بری بالا خوب؟ چقدر دماغم می خواره! نه خنگ این قسمت جزو طلسم نیست بابا نکن دو دماغت! خوب حالا یدونه برگ می ذاری رو سرت؟
گراپی: چرا؟
من: جزوه طلسمه! سوال اضافه نپرس! نیت می کنی می خوایی در رو شپلخ کنی! اوکی؟! حالا چوبت رو می ذاری تو جیبت! یه لگد اینطوری...
شپلخ! می زنی در کنده میشه!
شیمت: ای وای حاجی اومده! قرار بود که توی آتشفشان کیلیمانجارو بیوفته! پس چی شد اون پولایی که خرج کردیم!
رنه: سیس! گیزر بدو پشت بوم دیشا رو جمع کن...
من:
شما فکر کردین من هویجم!
گیزر: نه به خدا حاجی شما بیشتر شبیه خیارین!
من: اسلاماکسیوس!! (طلسمی که تمام چیزهای ضد اسلام رو جذب می کنه!... از تو جیبای گیزر پاسور می ریزه بیرون--- دیوار خراب میشه از بالاش یدونه دیش می یوفته رو سرش گراپی
در که کنده شده از رو زمین بلند میشه از زیر چندتا از خواهرهای نوشابه ای میان بیرون و چیزهای دیگر که به دلیل PG-13 سانسور شدند)
شیمت: حاجی توضیح میدم!
من: برو بیرون! اینا چیه!می کشمتون گراپی منو نگه دار! گراپی چرا داری بی بی سی پخش می کنی!
رنه: موج هاد برد افتاده روش!
گیزر: حاجی جون ما می خواستیم بی بی سی گوش کنیم دنبال شما باشیم نگران شما باشیم!
من: آها... صب کنین ببینم منو ساده گیر آوردین پس این ورقا چیه؟
گیزر: حاجی از این بازی هاست که ماله هر کی بیشتر بود اون برندس!
من: ولی آخه اونا ماشین و ماتور و هواپیما بودن
گیزر: این مدل جدیده حاجی جون!
من: این وسایل ******* بوق بوق بوق**** و اون چیزای توی**** بوق بوق بوق چیه!
گیزر: از سطح سایت جمع آوری کردیم!
من: آها! این خواهرای نوشابه ای با مایو اینجا چی کار می کنن؟! لابد اینا رو هم از سطح سایت جمع کردین؟!
گیزر: نخیر حاجی جان شما که می دونی که ما سه تا چشم پاکیم! این خواهرا اینجوری میرن تو خیابون هر کی بهشون گیر داد دستگیرش می کنیم!
من: عجب فکر خوبی! چرا من زودتر به فکرم نرسیده بود! بیشترشون کنین!
ولی یه چیزی قضیه کلیمانجارو چی بود؟
گیزر: هیچی حاجی جان شیمت جدیدا رو زمین شناسی تحقیق می کنه!
من: آها! ولی خوشم اومد که خوب کار کردین این مدت که نبودم حالا برین بیرون من یه کم با خواهرا صحبت کنم... گراپی رو هم بذارین رو کانال موسیقی بذارین باشه!