هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

شصت و نهمین دوره‌ی ترین‌های سایت جادوگران برای انتخاب بهترین‌های فصل بهار 1403، از 20 خرداد آغاز شده است و تا 24 خرداد ادامه خواهد داشت. از اعضای محترم سایت جادوگران تقاضا می‌شود تا با شرکت در عناوین زیر ما را در انتخاب هرچه بهتر اعضای شایسته‌ی این فصل یاری کنند.

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۸ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۵

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
جلسه ی هفتم:

_ هدی گوش کن! میخوام با یکی از پرات یه معجون درست کنم! که وقتی توی نوشیدنی مشنگا بریزم، اونا رو خنگولی بکنه!... فقط یه دونه!
_ نه!... ترو خدا!... دردم میگیره!
_ ببین من سریع میکنم تا دردت نگیره، خب؟
_ نه... خواهش میکنم!
_ یادت نرفته که من تکالیفتو نوشتم؟!
_ نه... اما... آخ!...اوهو! تو خیلی نامردی بلیز! اوهو!
_ زوهاهاهاها !

یهو در باز میشه و آنیتا با حالت خفنگی وارد میشه! لبخند خیلی خبیثانه ای میزنه و میگه:
_ خب آقای زابینی! بازی تموم شد! هر گونه حرفی که بزنین، علیه شما در دادگاه استفاده میشه!.... ببریدش!

یهو مک بون پشمالو رومسا( معاونان آنیتا در سازمان مبارزه با سو استفاده از وسایل مشنگی) میریزن توی کلاس و بلیز رو به خاطر این معجونی که میخواست درست کنه، بازداشت میکنن! بلیز می یاد حرف بزنه که مک بون یه مشت پشم میکنه تو دهنش تا ساکت شه!

خلاصه در کلاس بسته میشه و آنیتا شروع میکنه:
_ خیله خب... میدونید وقتی یه خون اشام میبینید، باید چی کار کنید؟!
لونا مجله طفره زن رو میذاره کنار و با خنگولی خاص خودش میگه:
_ بله!... باید فرار کنیم!
همه: هر هر هر کرکرکر!
آنیتا ابروهاش رو میندازه بالا و میگه:
_ نخیرم! بلد نیستی!... "کارلوس اروین" کسی بود که با تفکر بسیار تونست یه طلسم رو اختراع بکنه تا در مواج شدن با خون اشام ها استفاده کنیم. اسم طلسم "نوفنگیوس" هست. به معنی " بدون دندان نیش"!
دنیس جفت پا میپره تو حرف آنیتا و میگه:
_ خب حالا این چی کار میکنه؟!
آنیتا با خنده میگه: این تکلیف شماست!... خب... برای اجرای این طلسم باید سر خون آشام رو هدف قرار بدید، به صورت ذهنی طلسم رو اجرا میکنیم و باید حواسمون باشه که طلسممون به رنگ قرمز کم رنگ باشه. مواردی که حتما باید رعایت کنیم اینه که 1- باید بدون ترس بگیم 2- باید با چشمامون به چشمای خون آشام خیره بشیم. چون اگه یکی از این دو تا رعایت نشه، طلسم اجرا نمیشه، یا ناقص اجرا میشه که به ضرر شما خواهد بود!...
هلگا خمیازه میکشه! آنیتا هم زیر لبکی 10 امتیاز از هافل کم میکنه!
آنیتا می یاد بین بچه ها، و در حالی که یقه ی روقوری ادوارد جک رو گرفته بود و می کشید بالا تا از زیر دست و پای وینکی بیاد بیرون، میگه:
_ طلسم بعدی که میخوام یادتون بدم، اسمش" بادکنکیوس" هست!
این طلسم رو خانم" آنجلینا جولییون"() اختراع کردند! وقتی ایشون داشتن با آقای برادر پیت(!) در فیلم آقاا و خانم اسمیت بازی می کردند، وقتی می فهمه که ایشون قبلا زن داشته، عصبانی میشه و این طلسم رو اجرا میکنن! و آقای برادر پیت، باد میکنن، باد میکنن و یهو خانم جولییون(!) بهشون سوزن میزنن و بوم!
این طلسم دارای رنگ صورتی هست! و باید یا با خشم بسیار گفته بشه، یا با پوزخند زیاد! یعنی باید از ته دل گفته بشه!
بعد از اینکه حرفای آنیتا تموم شد، بچه ها ساکت موندند تا آنیتا تکالیف رو بگه! اون هم نامردی نکرد و گفت:
1- وقتی روی یک خون اشام، ورد "نوفنگیوس" رو اجرا میکنیم، چه اتفاقی برای خون اشام می یفته؟ 8 امتیاز
2- اون کودوم صحنه از فیلم آقا و خانم اسمیت بود که خانم جولییون اونقدر عصبانی شد؟! 8 امتیاز
3- عاقبت بلیز چه شد؟ 8 امتیاز!
4- ....
اما قبل از اینکه آنیتا شماره 4 رو بگه، همه از کلاس ریختن بیرون و آنیتا رو له کردن!
پس شماره ی 4 شد:
4- چرا همه یهویی ریختن بیرون؟! 6 امتیاز!

و آنیتا ریغ رحمت رو سر کشید! روحش شاد و یادش گرامی باد!

نمرات:
اسلیترین:
بلیز زابینی: 15 + 6 + 6 = 27

هافلپاف:
هلگا هافلپاف: 13 + 7 + 7 = 27
ادوارد جک: 5 + 5 + 6 = 16
دنیس: 12+ 3 + 3 = 18
آناکین استبنز: 5+ 3+ 4 + 4 = 16

گریفیندور:
چارلی ویزلی: 8 + 6 + 4 + 8 = 26
پاتریشا وینتربون: 14 + 7 + 7 = 28

ریونکلاو:
لونا لاوگود: 12 + 6 + 5 = 23
وینکی: 8 + 8 + 5 = 21

در کل:
اسلیترین: 27
هافلپاف: 77
گریفیندور: 54
ریونکلاو: 44

---
امیدوارم درست جمع زده باشم!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۷ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۲۵ دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 122
آفلاین
نام مخترع و نحوه ی اختراع طلسم نبینیوس! 15 امتیاز
یه روز سرد زمستونی بود سیریوس شونزده ساله از خونه فرار کرده بود داشت فکر میکرد که چرا خونوادش به اشرافیت بیشتر از اوون اهمییت میدن اوون مدت زیادی راه رفت دنبال جایی میگشت تا از سرما یخ نکنه
چشمای سیریوس از باد سردی که بهشون میخورد به اشک افتاده بودن با خودش فکر کرد اگه از سرما بمیره ممکن نیست برگرده اونجا
در همین فکر بود سریع موبایلشو درآورد شماره ی جیمز و گرفت
جیمز:الو لیلی چرا دیر زنگ زدی؟
سیریوس:مردشور منم لیلی کجا بود چشای کورتو باز کنی میبینی شماره ی منه
جیمز:ا ببخشید رفیقهواسم نبود
سیریوس:خیله خوب منم حالا من از خونه فرار کردم پاشو بیا دنبلم
جیمز:آخ شرمنده دیشب بابام ماشینو ازم گرفت
سیریوس:خوب با تاکسی بیا
جیمز:خوی عقل کل خودت تاکسی بگیر بیا
سیریوس:دیونه من پول تو جیبم نیست
جیمز:خوب کیفتو نکاه کن شاید اونجا باشه
سیریوس: بامزه نشو
جیمز میخندید:عزیز نمیشه آخه لیلی میاد دنبلم بریم بیرون
سیریوس که موخش به کار افتاده بود گفت:لیلی ماشین میاره؟
جیمز:نه پس با موتور میاد دنبال من
سیریوس"خوب پس بیاین سرراه لند خیابون ترجاستو منو سوار کنین
جیمز :اوکی رفیق
سیریوس:گوشه ی خیابونه ترجاستو نشسته بود که یهو یه ماکسیما ی صورتی جلوش نگه داشت
دختر تو ماکسیما:کجا میری برسونمت
سیریوس:هیچ جا
دختر:آهین یعنی جایی نداری بری؟
سیریوس:خب چرا اول میرم پیشه جیمز بعد میرم هاگوارتز
دختر:چیچی وارتز؟راستی جیمز کیه؟
یه فراری قرمز سریع پشت ماکسیما نگه داشت:پسر چه قیافه ای میخوای تو هالی وود واسه خودت کسی بشی
سیریوس:نه قربان من تو هالی ویزارد قرارداد دارم
فراری:دیونه
فرراری گزشو گرفت رفت
دختر تو ماکسیما:بالاخره من چی کار کنم میخوای برسونمت؟
سیریوس:نه خانم شما تشریف ببرید
جیمز همین الان رسیده بود از ماشین لیلی پیاده شد
جیمز:ا نه خانم کجا
جیمز رو به سیریوس: همین کاراو میکنی که اگه منو لیلی نیایم دنبالت از سرما یخ میزنی
سیریوس:برو بابا
جیمز که دوتا چشم داشت دوتای دیگم قرض گرفته بود داشت دختر تو ماکسیما رو دید میزد گفت:خانم شما گفتین چه رشته ای میخونین؟
لیلی از ماشین پیاده شد دید جیمز بدجوری تو نخ این دخترست ناراحت شد:سیریوس نگاش کن
سیریوس که حس برادرانش گل کرده بود چوبشو درآورد:جیمز برگرد بیا بریم
جیمز:هیش یه لحظه واستا شمارشو بگیرم
سیریوس که عصبی شده بود چوبشو گرفت طرف جیمز:نبینیوس
سر جیمز 180 درجه چرخثید روبه روی لیلی واستاد
لیلی:دستت درد نکونه داداش حال کردم
سیریوس:قابل نداره
بگید چرا من وقتی که وارد کلاس شدم، 100 امتیاز از هدی کم کردم و 50 امتیاز به آوریل دادم! که 8 امتیازه و فقط دلیل بیارین
از اونجایی که گریفین دور پیشتازه کورشه چشم حسود خیلی ها چشم دیدن این شبانه روزی قدرتمندو ندارن ولی این ربطی به موضوع نداره قبل
قبل از کلاس
هدی:میدونین این آنیتا چطوری معلم شده؟
بروبچ:نچز
هدی:هیچ جا استخدامش نکردن دامبی چون فامیلش بوده اینجا بهش کار داده
بچه ها داشتناز خنده ضعف میکردن که
آوریل:نخیر اصلا اینطور نیست
آوریل پرهای هدی رو کند
هدی هم زد تو سر آوریل
درنتیجه هدی 100 امتیاز از دست میده چون آوریلو زده
آوریل که بعد از ضربه به سرش یه مواشی میزنه تو دهن هدی
دهن چه عرض کنم نوکش
آوریل به خاطر این ضربه 50 امتیاز میگیره ولی چون مواشی اشکال داشته 50 امتیاز دیگه بهش تعلق نمیگیره در صورتی که اینجا کلاس کارته نیست


شبی نصف شبی فردو جورج داشتن تو قلعه ول میگشتن که ناگهان صدایی اومد
هری از پشت یه مجسمه پرید بیرون
هری:اینجا چی کار میکنین؟
فرد :راه میریم مشکلی هست رفیق؟
جورج:تو تنهایی چی کار میکنی؟
هری:هیچی داشتم تو قلعه ذور میزدم که رون خنگ بازی درآورد فیلیچ گرفتش
فرد:رون
هری باید بریم نجاتش بدیم بردش تو سرداب
سرداب
رون از سقف آویزون بود:هی این دیونه میخواد منو تا صبح آویزون نگه داره
فرد و جورجو هری سراشونو نزدیک کرد که چی کار بکنیم چی کار نکنیمو از این حرفا که قرار شد برن آفتابه ی عمو ورلینو قرض بگیرن
چی آفتابه ی عمو ورلین نه ساری اشتباه شد
قرار شد برن از مرلین کمک بگیرن از او نجایی که مرلین آفتابه دوست داره باید براش یه آفتابه ببرن که بهشون کمک کنه
فرد:دفتر اسنیپ همین بغله بریم آفتابشو کش بریم
رفتن تو
اسنیپ:هم اهم اوم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
جورج:چرا خرناس میگشه
هری رفت تو سرویس بهداشتی دفتر اسنیپ
هری:آفتابه نداره
فرد:آفتابشو بغل کرده خوابید
جورج :تو هاگوارتز آفتابه ارزش خاصی داره داداشی
هری رفت جلو سعی کرد آفتابه ی اسنیپو از بغلش بکشه بیرون نشد
هری فکر کرد و گفت:فروم آزادیوس
آفتابه آزاد شد
فرد:آیکیو خوب از همین طلسم واسه رون استفاده میکنیم
---------------------------------
من قبلا تکلیفو انجام داده بودم


پ.و


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
1- نحوه ی اختراع ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر.( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 8 امتیاز
طلسم آزادیوس توسط یکی از پاتر ها اختراع شد . ماجرا از این قرار بود که روزی از روز های بهاری پاتر بر روی پشت بام خانه شان مشغول کوزه گری بوده (potter= کوزه گر) و ققنوسی را در قفس و بر روی پشت بام همسایه می بینید او به طرف قفس می رود و آزاد شو اما نتیجه ای نداشت در همین حین صاحب ققنوس بر روی پشت بام می آید و می گوید : ciao amore!!!!
پاتر
بعد از این که مرد همسایه می بیند پاتر قصد آزاد کردن ققنوس او را دارد عصبانی می شود و می گوید :
Tu sei un matto ragaza (تو یک دختر دیوانه هستی!!)
در این موقع پاتر می گه : هوو !!! مگه من دخترم ؟!!! در ضمن مراقب حرف زدنت باش!!!
مرد همسایه : matto da leggare ( دیوانه ی زنجیری!!)
پاتر : خودتی !!! تو نباید بزاری این ققنوس تو قفس باشه !! اون باید پرواز کنه !!! و بعد می گه آزاش کن تا ...
مرد همسایه با لهجه ی افتضاحی می گه : تاچی ؟
پاتر : تا خوشبخت شی !!!
با این حرف پاتر مرد همسایه به خود می اید و می گوید : فروم آزادیوس !!!
پاتر: چی گفتی ؟ لطفا فارسی جواب بده !!!
مرد همسایه : این وردی است که در آن هر چیز ازاد شده است !!! ( اشتباه لفظی!!)
پاتر : کسی این ورد رو می شناسه ؟
مرد همسایه سرش را به علامت منفی تکان می دهد.
پاتر : این ورد رو میدی من ؟
مرد همسایه : به شرطی که منو برای نگه داشت ققنوس ببخش!!!
پاتر : io perdono tu per tutto guel che fai.( من تو را می بخشم . برای همه ی کار هایی که کردی)
بعد از این اتفاق همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود و سال بعد پاتر این طلسم را ثبت می کند!!!
پروفسور معذرت می خوام شاید من سر کلاس درست گوش ندادم اما شما طلسم فروم آزادیوس رو درس داده بودید؟
2- بلیز بعد از کلاس، چجوری حال آنیتا رو گرفت؟! ( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 7 امتیاز
احتیاجی به نمایشنامه نویسی نیست . وقتی که آنیتا روی یکی از پله های مدرسه که یک اهرم بهش وصل بوده ایستاده بوده بلیز طلسم فروم آزادیوس رو روی اهرم ایجاد می کنه که باعث آزاد شدن اهرم بشه و پروفسور با کله به زمی بیفته!!!
3- دوست الکساندرو پاتر، کی بود و چه شغلی داشت؟! ( کوتاه لطفا) 5 امتیاز
چارلز ویزلی دوست الکسانندرو پاتر و و شغل وی خرید و فروش لوازم جادویی دسته دوم بود !!!
مقاله:
تاریخچه و نام مخترع طلسم"نبینیوس" ! که 10 امتیاز داره!
کورشو نابین یکی از مخترعان نابینا که اختراعات زیادی کرده و همچنین معجون ها و ورد های بسیاری را اختراع کرده است به دلیل نابینا بودن همیشه مورد تمسخر دوستان قرار می گرفته است با اختراع این طلسم و همچنین طلسم ببینیوس!! دوستان خود را نابینا و خود را بینا کرد و به تمسخر آن ها پرداخت . لازم به ذکر است که 2 سال بعد توسط مامورین وزارت شناسایی و دستگیر شد و به آزکابان انتقال یافت.


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۱:۲۴ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

آناکین  استبنز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۲۳ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۸۵
از زیر سایه ی ارباب لرد ولدومرت کبیر
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 329
آفلاین
- نحوه ی اختراع ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر.( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 8 امتیاز

روزی روزگاری پاتر داشت به تاپیک ها سر میزد یه تاپیکی دید به اسم نحوه ... بعد از خواندن اون تاپیک دید یه کسی حرف های زده و ... خلاصه تاپیک حسابی فعال شد
بگزریم بعد از فعال کردن این تاپیک عله دید با این روش میشه همه جا رو فعال کرد که و این طلسم رو اخطارکرد که به هر کسی بخوره فعال میشه

2- بلیز بعد از کلاس، چجوری حال آنیتا رو گرفت؟! ( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!)

میخواست بره چقولی آنیتا رو به وزیر مردمی بکنه ولی حال خودش گرفته شد
چون چند روز قبل توی همون تاپیک بالای مشکل پیش اومده و البته وزیر هم کناره گیری کرده بود
در نتیجه حال بلیز گرفته شد

3- دوست الکساندرو پاتر، کی بود و چه شغلی داشت؟! ( کوتاه لطفا)

شناسه ی نمایشی جوراب دامبلدور
شغلش خرید و فروش جوراب های پاره و دست دوم بود


تاریخچه و نام مخترع طلسم"نبینیوس" ! که 10 امتیاز داره!

این طلسم حدود 6000 سال قبل توی یه روستا در سرزمین آرتا یه جادوگری زندگی میکرد
ولی یه مشکل داشت همهی مشنگ ها تو کارش فوضولی میکردن برای همین یه حرکت ارزطشی انجام داد و این طلسم رو اختراع کرد تا دیگه کسی نتونه کارش رو ببینه




Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
1- نام مخترع و نحوه اختراع نبينيوس را توضيح دهيد.(نمايشنامه)
سالها پيش وقتي اعضاي جادوگران در دوران كودكي به سر ميبردند: يه جادوگر به دوستش ميگه: ميدوني چيه؟!
دوستش:نه! چيه؟
-من ازت خيلي بدم مياد. تو(...) اصلا حوصله ي ديدن ريخت بي ريختتو ندارم!
-ا؟! راست ميگي؟ مي 2
-واي چه تفاهمي! حالا به خاطر اين تفاهم پايه اي براي امشب يه دوئل بذاريم، كه آخرش يكيمون اون يكي رو بكشه از دست هم راحت شيم.
-باشه.
از هم خداحافظي ميكنن و ميرن.جادوگر براي اينكه بتونه دوستشو از بين ببره ميره هر چقدر ميتونه به مغزش فشار مياره و فكر ميكنه ، ميخواد از يه طلسم جديد استفاده كنه.بعد از كلي فكر مجبور ميشه طلسم نبينيوس رو اختراع ميكنه و حال دوستشو ميگيره!
2- چرا 100 امتياز از هدي كم و 50 امتياز به آوريل داده شد؟
اين سه حالت داره: اول اينكه يه ربع قبل از كلاس هدي چون درس نخونده بوده رفته از آوريل خواسته تا سر كلاس داوطلب باشه و يه جوري سر معلم رو گرو كنه كه وقت نشه از هدي درس بپرسه. و آوريل هم نامردي نكرده و رفته به آنيتا گفته در نتيجه اين اتفاق افتاده. حالت دوم اينه كه آنيتا از در اومده احساس كرده كه از هدي خوشش نمياد ازش نمره كم كرده و براي اينكه بچه ها فكر نكنن اون معلم سخت گيريه به آوريل امتياز داده!
حالت سوم اينه كه خود هدي و آوريل اينو از آنيتا خواستن.(كه اين مورد مشكوكه)
3-چرا ورد ( فروم آزاديوس) توط هري پاتر ساخته شد؟(نمايشنامه)
دوست هري: هري چته؟! چرا اينقدر فكرت مشغوله؟
هري:نميدونم. فكرم خيلي مشغوله! اصلا حس هيچ كاري رو ندارم.جز اينكه فكر كنم به...
- به چي؟
- نميدونم به چي! تو يه كمكي بكن. چي كار كنم؟
- خوب ميتوني بري يه حركت جديد بكني، يه طلسم اختراع بكني!
-بي كاري ها ، طلسم چي؟!
-طلسمي كه به خودت كمك كنه.
هري فكرش مشغول اين موضوع ميشه، پا ميشه ميره، فروم آزاديوس رو ميسازه و به جامعه جادوگري خدمت يكنه و به نفع خودش هم ميشه!
*****************
آنيتا جان من قبل از اينكه بدونم تكليف عوض شده اينا رو نوشتم ديگه فرستادم، اما اگه لازمه تكليف جديدم انجام بدم بهم بگو.مرسي.


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۰۳ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
اهم! سلام عرض شد دوباره!
چون تعدادی از تنبلهای بی ثبات اینجا() اومدن و به من اعتراض کردن که آی تکلیفت سنگینه و پر حجم! بنده کمی تا قسمتی رئوف گشتم و تکالیف رو به این صورت تغییر دادم:
1- نحوه ی اختراع ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر.( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 8 امتیاز
2- بلیز بعد از کلاس، چجوری حال آنیتا رو گرفت؟! ( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 7 امتیاز
3- دوست الکساندرو پاتر، کی بود و چه شغلی داشت؟! ( کوتاه لطفا) 5 امتیاز
مقاله:
تاریخچه و نام مخترع طلسم"نبینیوس" ! که 10 امتیاز داره!

-------------
نکات:

1- در ضمن کسایی که قبل تغییر تکالیف، اونا رو انجام داده بودند، لازم نیست که دوباره انجامش بدن.

2- کوتاه بنویسید! من به بلندی متن کاری ندارم، بلکه به سوژه کار دارم!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

آنیتا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۷ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
از قدح اندیشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1323
آفلاین
اهم! سلام عرض شد دوباره!
چون تعدادی از تنبلهای بی ثبات اینجا() اومدن و به من اعتراض کردن که آی تکلیفت سنگینه و پر حجم! بنده کمی تا قسمتی رئوف گشتم و تکالیف رو به این صورت تغییر دادم:
1- نحوه ی اختراع ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر.( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 8 امتیاز
2- بلیز بعد از کلاس، چجوری حال آنیتا رو گرفت؟! ( اجازه دارید نمایشنامه بنویسید!) 7 امتیاز
3- دوست الکساندرو پاتر، کی بود و چه شغلی داشت؟! ( کوتاه لطفا) 5 امتیاز
مقاله:
تاریخچه و نام مخترع طلسم"نبینیوس" ! که 10 امتیاز داره!

-------------
نکات:

1- در ضمن کسایی که قبل تغییر تکالیف، اونا رو انجام داده بودند، لازم نیست که دوباره انجامش بدن.

2- کوتاه بنویسید! من به بلندی متن کاری ندارم، بلکه به سوژه کار دارم!


منوي مديريت، حافظ شما خواهد بود!
بازنشستگی!


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۲ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲
از هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 809
آفلاین
1: نام مخترع و نحوه ی اختراع طلسم نبینیوس! 15 امتیاز!( بهتره که نمایشنامه بنویسید)
روزي روزگاري در پشت دهي كوهي بود.در پشت اين كوه رودخانه اي بود.در پشت پشت اين رودخانه جنگلي بود.در پشت جنگل غاري بود.در درون اين غار غولي بود.اين غول غارنشين بود.درون گوش اين غول...ولش كن.آه........حالم بد شد.
از يك جاي ديگه شروع مي كنيم : در جايي دور افتاده ،خيلي خيلي دور.در پشت غاري كه غولي در آن زندگي مي كرد مگسي زاده شد.اين مگس كه پدر و مادرش مفقودالعصربودند.از تنهايي و شاسگولي رفت تو غار...غول قصه ما خواب بود.اين مگس خنگ و چلمن رفت تو گوش اين غوله.چون خنگ بود هر چي آه آه تو گوش يارو بود نوشيد و هپلي هپو نمود.مگس كه چلمن تر شده بود رفت بيرون.با اون دل پر از :اوق..(ببخشيد)رفت از آب رودخونه خورد بعد سه دور دور غار چرخيد تا درشو يافت كنه.وقتي يافت در را رفت تو و داخل دهن اين اوجوبه شد.وقتي خوب فشار فشور شد و رفت پايين غول يكباره كوچك شد.مگس كه تبديل به معجون شده بودغولو آدمش كرد اما خودش خدابيامرز آدم نشد.آدمه كه انگار ماشالا زيادي آدم شده بود رفت از درختا چوبدستي ساختو بين چوبدستي هم بزاق دهانشو...اوق(ببخشيد)گذاشت.اما غافل از همه چيزكه وزارت خانه آمار غول غارنشينا رو دارد و همه چيزوفهميده به بازي با چوبدستيش مي پردازه.در همون هنگام است كه بقول مرلين گفتني:چون غول انسان نما خواند و به پايانش رسيد* *ديد جنگل لرز كرده هچو بيد* *گويي از محتواي آن چوبدستي* *ساخته ورداني بياد موندلنگ* . بعد از اين بازي باحالش روم به ديوار دست به آبش گرفاته و...اوق (ببخشيد)در اين هنگام است كه يكي از كاركنان وزارتخانه از راه مي رسه و تا مي خواد جلو اونو بگيره غول كه از آدمم آدم تر شده بود خجالت مي كشه و با اون لهجه غولي ميگه:نبينيوس.يعني به زبون انساني نبين.تا اينو مي گه از چوبدستيش نوري زرد رنگ وزيته و كله يارو چپلخيوس مي شه و سه دور دور گردنش مي چرخه.تا حالا كسي پيدا نشده كه بتونه اينقدر قوي اين طلسمو اجرا كنه.بالاخره غول كه خودش رو مخترع كلي ورد كرده بود رو گرفتن و با زبون خوش تحت مراقبت ويژه قرار دادند.
اسمشم:*آدميوس* است.

2:بگید چرا من وقتی که وارد کلاس شدم، 100 امتیاز از هدی کم کردم و 50 امتیاز به آوریل دادم! که 8 امتیازه و فقط دلیل بیارین! ( میتونید بگید که قبل از کلاس چه اتفاقی افتاده بوده! آخه آنیتا توی کلاسش دوربین مخفی گذاشته!)هدي پراش ريخته بود ديگه.مثل اينكه يكي از پراش ريخته بوده روميز آنيتا بعد با عده اي از بچه ها خنديدن كه چون روانكلاويا به پر جغد آلرژي دارن پس پروفسور:هوتوتو.. به همين دليل آوريل قيرتي مي شه و پرو با دست برمي داره و اين ريسكو به جون مي خره تا به همه بگه اين حرف دروغه(چون خودم هم به حقيقت اين موضوع شك دارم مي گم *ريسك* واگر نه ناراحت نشيد پروفسور ).

3:چرا ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر ساخته شد؟! 7 امتیاز!( میشه نمایشنامه باشه)
اختراع ابن ورد به خاطر شورش عدهاي از كاربران سايت بود كه همه به هري گفتن:سايتو بردارو از اينجا برو نميخوايم ببينيمت ديگه تورو.و هري مجبور شد اين طلسم بس براي ما خوب و براي ديگران ارزشي رو اختراع كنه.از اون موقع بود كه همه ريختن به جون هم.
(اين سوال خيلي سخت بود..)
*******************************
با تشكر از درس خوبتون
*دنيس*


قدرت رولو ببين توي سبك من، تعظيم كرد توي دست من
پس تو هم بيا رول بزن با سبكم، ميخوام شاخ جوجه رولرا رو بشكنم




Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

لونا لاوگودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۵ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷
از اون ورا چه خبر؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 339
آفلاین
1- نام مخترع و نحوه ی اختراع طلسم نبینیوس! 15 امتیاز!( بهتره که نمایشنامه بنویسید )

یه روزی روزگاری یه پسری بود و یه دختری اسم پسره دراکو بود و اسم دختره آنیتا ... این دو تا زندگی عشقولانه ای رو داشتن تا زمانی که آنیت بعد از یه مدتی متوجه شد که رفتار دراک خیلی عجیب شده واسه ی همین روع کرد به تعقیب کردن و کنترل دراک ... تا این که یه روز ... نه ببخشید یه شب آنیت که داشت طبق معمول دراک رو کنترل می کرد دید که دراک یه دوربین رو برداشت و رفت به طرف پنجر و شروع کرد به رصد کردن خونه ی مردم ... آنیت که به این حالت در اومده بود : شروع کرد به فکر کردن و فکر کردن و فکرکردن تا این که یه روز دیگه گذشت و فردا شب رسید و آنیت دوباره رفت سراغ دراک که در حال رصد کردن بود ... و بعد زیر لب زمزمه کرد نبینیوس!!! در همین لحظه دراک سرش 180 درجه چرخید و رو به آنیت شد و از اون به بعد هر شب دراک به جای این که خونه ی مردم رو رصد کنه فقط و فقط به آنیت نیگا می کرد!!!

2- بگید چرا من وقتی که وارد کلاس شدم، 100 امتیاز از هدی کم کردم و 50 امتیاز به آوریل دادم! که 8 امتیازه و فقط دلیل بیارین! ( میتونید بگید که قبل از کلاس چه اتفاقی افتاده بوده! آخه آنیتا توی کلاسش دوربین مخفی گذاشته! (

این اتفاق به این دلیل رخ داد که شوما پروفسور با عرض معذرت توی گروه دچار کمبود امتیاز شدین به همین دلیل از گریفی ها به خصوص هدویگ که خیلی امتیاز میاره 100 امتیاز کم کردین و به آوریل که توی ریونه 50 امتیاز اضافه کردین!!!
آنیت : چی؟! .... تهمت؟!
لونا : کی تهمت زد؟! ... بگید تا دخلش رو بیارم!!!)-:
آنیت : نه خیر لازم نکرده ... خودم زحمتش رو می کشم!

و شد آن چه شد!!!


3- چرا ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر ساخته شد؟! 7 امتیاز!( میشه نمایشنامه باشه(!

آنیت : چرا ورد فروم آزادیوس توسط پاتر اختراع شد؟!

لونا : من چه می دونم باب!!!

آنیت : بوگو وگرنه ...

لونا : خب خب چرا عصبی می شی آنیت جون؟! ... خب این طلسم واسه ی مدیریت سایت و آزاد کردن شروع فروم های ارزشی توسط پاتر ایجاد شد!!!

پ.ن : ببخشید عجله ای شد!!!




Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵

ادوارد جکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۹ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۸۶
از وسط سبيلاي هوريس كنار نيكي پلنگ
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 356
آفلاین
1- نام مخترع و نحوه ی اختراع طلسم نبینیوس! 15 امتیاز!( بهتره که نمایشنامه بنویسید)

اصلا با اين سوال حا نكردم به همين علت جواب نميدم
-چماقيوس
-به به عجب سوال زيبايي نا مخترع اين طلسم نبين نابين نيمون نيسون نبي نيبينيوس بود اخه اون زماني يوناني ها به گذاشتن اسم كوتاه عادت داشتند اين فيلسوف يوناني(فارسي را پاس بداريم)اين طلسم بسيار خفناكه و هر كسي اين طلسم روش اجرا شه ميميره
-تا حالا دودفعه دراكو اين طلسمو رو من اجرا كرده
-خوب اين فنرين اصلا خطرناك نيست و فقط يه نفرو خشك ميكنه به راحتي اين طلسمو يه گداي بد بخت كشفكرد با اين كار گاليون از ثروتمندا ميدزديد


2- بگید چرا من وقتی که وارد کلاس شدم، 100 امتیاز از هدی کم کردم و 50 امتیاز به آوریل دادم! که 8 امتیازه و فقط دلیل بیارین! ( میتونید بگید که قبل از کلاس چه اتفاقی افتاده بوده! آخه آنیتا توی کلاسش دوربین مخفی گذاشته!)

به دليل پايين كشيدن گروه گريفندور و بالا بردن گروه راوانكلاو در اين جنگ گروهي اول هافل پاف و اسلايترين خود را بي طرف اعلام كردند زيرا انها با استرجس پادمور مشكل داشتند

3- چرا ورد" فروم آزادیوس" توسط پاتر ساخته شد؟! 7 امتیاز!( میشه نمایشنامه باشه!)

يك نفرين كاملا ماگلي كه فقط استاداي كم تجربه تدريسش ميكنند
-چماقيوس
- اي بابا تا حالا دو بار اصلا اين استادا كه اين نفرونو ميگن درس بلند نيستند
-چماقيوس...ديشنينگ..بنگ...بوم...دينگ
-عواقب زياد استفاده كردن از نفرين چماقيوس به جلسات قبلي مراجعه كنيد بايد بگم كه فروم به معناي انجمن و ازاديوس به معناي استكبار همه گير وبمستر هست اين نفرين زماني كه كالين با افتابه مرلين داشت به جهانيان حكومت ميكرد اختراع شد اين نفرين را شخص افتابه كريوي كشف كرد و حذب را نابوديد


روح جنمار قديم ميكند:

[url=http://ww







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.