هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۵

باب آگدنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۸:۳۹ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۹۰
از گروه همیشه پیروز گریفیندور
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 527
آفلاین
یک رسم دیگر را شبیه همین رسم هایی که من گفتم تعریف کنید مثلاً چمیدونم رسم عاشقی ، رسم درس خواندن ، رسم های دیگر ، تکراری هم بود رسم ها مهم نیست ، مهم این است که متن تعریف کردنتان فرق بکنه!
رسم خواستگاری برره ای
این رسم بسیار قدیمی هست که شیر فرهاد اول، کشفش کرد
در این رسم پسر باید مثل بچه آدم با خانوادش بیاد بره خونه دختر خواستگاری. شرایت پسر:
۱-باید موجودی بانکش بیشتر از سیصد هزار تومان باشد

۲-الاغ داماد (در این زمان ماشین) باید کلاس بالا باشد ( هر چه گوش های الاغ کوتاه تر بود یا به عبارتی به اسب شبیه بود کلاسش بالا تر بود)

۳-مادر داماد نباید زبانش از زبان مادر عروس دراز تر باشد.( معمولا کوتاه تر از دومتر)

۴-داماد باید یک خانه بزرگ تر از خانه عروس داشته باشد.
شرایت عروس:
۱-عروس باید پولدار باشه.

۲-از وقتی در خانه داماد رفت هر چی داماد میگه گوش بده.

۳-خواهر شوهرش را از مادرش بیشتر دوست داشته باشد.

۴-خانه کوچک داشته باشه( به شرایت داماد مورد ۴ مراجعه شود)

۵- جهیزیه کامل همراه با تلویسیون ۴۵ اینچ داشته باشد

بعد از قبول کردن، آنها مراسم کتک زنون رو اجراع میکردن که داماد تا میتونست کتک میخورد


ویرایش شده توسط باب آگدن در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۰ ۱۶:۳۶:۳۷



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱ یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۵

لارتن کرپسلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۰۲ شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۲
از یو ویش!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 471
آفلاین
ک رسم دیگر را شبیه همین رسم هایی که من گفتم تعریف کنید مثلاً چمیدونم رسم عاشقی ، رسم درس خواندن ، رسم های دیگر ، تکراری هم بود رسم ها مهم نیست ، مهم این است که متن تعریف کردنتان فرق بکنه!
-------------------
رسم دو دره بازی!
این رسم یکی از رسوم ماگلیست که تاریخدانان پایه گزاری آن را در ایران باستان ردیابی کرده اند. مترادف آن نیز پیچاندن است که بعضی ها اعتقاد دارند در عمل تفاوت های ظریفی با دو دره کردن دارد.
این رسم در مدارس و به خصوص در دانشگاه های ماگلی ایران رواج دارد و معمولا یک دانشجوی دودره باز در شان خود نمی بیند که در تمام جلسات یک کلاس در یک ترم شرکت کند و معمولا هر ساله راه های زیادی برای اینکار ابداع می شود.
یکی از روش های مرسوم این است که تمام دانشجویان بطور توافقی در کلاس حاظر نمی شوند که البته پدیده ای به نام پاچه خاریسم با این روش در تقابل است.
روش دیگر این است که فرد دودره باز از رفیقش می خواهد که به جای او حاضری بزند که این هم با توجه به خطرش درجه بالای رفاقت را می طلبد.
البته روش ها در مقوله دودره بازی زیاد هستند که در این مقال نمی گنجد.
---------------------------------------------------------------
پروفسور ، مطمئن باشید این پست بدآموزی ندارد. چون بروبچز هاگوارتز تشنه علم می باشند!


نارنجی رو بخاطر بسپار!

طنز نویسی به موجی از دیوانگی احتیاج داره...

چه کسی بود صدا زد : لارتن!؟


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۲ سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۵

مگورینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۳۹ سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷
از همین نزدیکیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 103
آفلاین
رسم ناخن کوتاه کردن
قدیم بود خدایی بود و شرم و حیایی. ننه ای بود و ابهتی و ناخن گیری به سان ابزار شکنجه( دیدم به مناسبت این ایام فرخنده یه ربطی هم بدم یادی کنیم دور هم باشیم) تا مادر می گفت "ن" دختر سه دور دور خودش می چرخید و در ایک ثانیه او را در مقابل مادر میافتی و مادر( بشمارید ببنید چند تا مادر توشه!) نیز شروع می کرد به ناخن گرفتن و برای محکم کاری نصف گوشت ناخن را هم با آن می گرفت ... اما امروزه چه؟ چیزی به نام ننه وجود ندارد فقط مامی جون! چیزی به نام ناخن گیر نیز در خانه ها یافت نمی شود. فقط سوهان ناخن! ناخن هم که خدا برکت دهد! همه در کود پاشی تبحر دارند... وسیله ای برای کسب شهرت هم شده ... رکورد های گینس و این حرفا ها!بعید نیست در آینده به سیاست هم ربط پیدا کند!


ویرایش شده توسط مگورین در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱ ۲۳:۴۶:۳۲

؟!


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۰:۵۱ یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۵

ارنی مک میلانold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۳ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۰۶ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶
از دوردست ترین قله
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 135
آفلاین
به نام يزدان پاك

در مورد يكي از رسوم !

رسم جوانمردي

اين رسم يكي از برترين آييني هست كه مشنگ ها به وجود آورده اند ، جوانمردي در مشنگ ها معنايي همانند يكدل و رعايت كردن امورات و .. انسان هاست .

جوانمردي در ايران

در كشور ماگل نشين ايران ، متاستفانه جوانمردي فقط در فوتبال فرهنگ سازي شده است ، كه بجز اين ورزش پرطرفدار ، در هيچ چيز ديگري اين رسم را نميتوان يافت . ( جزييات مهم نيست ) .
جوانمري حكايت از داستاني ميكند كه ، در غروب يكي از روزهاي سرد پاييز ، جواني از نوع + ، به يه پير مرد لب گور كمك شاياني كرد كه جزييات كمكش موجب بلاك ميشه ! .
و اين چنين شد كه جوانمردي به نقطه ي عطفي در رسومات رسيد ...

جوانمردي در خارج از ايران

Manly
در كشور هاي بيگانه و خارج از محدوده ايران زمين ، جوانمردي نوعي ديگر به خود ميگيرد . ايجاد مهر و محبت ، كمك به هم نوع و .. در هر عرصه اي از دوران زندگي ، در جهان اين چنين معني گرديده است .

پ ن --> جوانا زنده كنيد رسم جوانمردي رو امشب . ( زنده ياد محمد حسين آقاسي ) <-- پ ن


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۹ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۵

اما دابزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳
از تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 457
آفلاین
رسم خواستگاری
قديما دو نفر که مي­خواستن با هم ازدواج کنن تا قبل از خواستگاری اصلاً همديگه رو نمي­ديدن. مثلاً دو تا حاج­آقا تو بازار با همديگه آشنا بودن؛ خب يکيشون يه دختر داشته دم بخت و اون يکی يه پسر که حواسش فقط تو کسب و کاره! بعد با هم قرار مدار مي­ريختن و يه روز رو مشخص مي­کردن برای اين امر خير.
باباهه تا روز خواستگاری به دخترش چيزی نمي­گفت و وقتی هم بهش خبر ميداد که قراره شب براش خواستگار بياد دختره ذوق مرگ ميشد، انگار نه انگار که اصلاً اين يارو رو نمي­شناسه! فقط ميخواد يهو تو خونه نمونه و بترشه.
شب ميشد و خواستگاره ميومد، داماد فرق وسط و کت و شلوار تريپ! دختره ابروهاش پيوسته و قجری، لباس گل منگلی و يه چادر دهاتی­تر از اون روش.
يه کم مي­شستن و عروس چايي مي­آورده، يه رسم خيلی مهم اين بوده که دوماد حتماً هول بشه و چايي­ها رو بريزه! بعد از اينکه بابای عروس، دوماده رو سوال پيچ مي­کرده بزرگترها مي­رفتن يه جا ديگه تا دو تا جوون سنگاشون رو با هم وا بکنن.
آخر سر هم دختره چه خوشش بياد چه نياد بله­هه رو ميگه وگرنه آقاش دَمار از روزگارش در مياورد.

اما حالا... خواستگاری؟! خواستگاری يعنی چه؟
دختر و پسر همديگه رو يه سه چهار سال ميشناسن و رفت و آمد و اينا، بابا و مامانه هم بی­خبر از دنيا؛ فکر ميکنن دخترشون مريم مقدسه و پسرشون حضرت يوسف!
اگه دختره و پسره خيلی از مامان و باباشون حساب ببرن و بچه مثبت باشن بهشون ميگن، مامان و باباهه راضی ميشن و يه خواستگاری واسه ظاهرسازی ميرن و بالاخره دو تا کفتر عاشق به هم ميرسن... اما در حالت دوم يا بابا و مامان راضی نميشن يا اصلاً بچه­ها خودشون ميدونن که قبول نميکنن و با هم فرار ميکنن و چند سال بعد با پنج شش تا بچه بر مي­گردن... بعضی وقت­ها هم که ديگه دختره و پسره خيلی جونشون واسه هم در ميره و هيچ راهی ندارن، نه مامان و بابا راضی ميشن و نه قصد فرار دارن اول دختره خودشو ميکشه و بعد پسره!

پس به اين نتيجه مي­رسيم که رسم خواستگاری در بين مشنگ­ها، عملاً ديگه وجود نداره.



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲:۰۷ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۵

جرج  ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۵ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۳۶ یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷
از مغازه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
یک رسم دیگر را شبیه همین رسم هایی که من گفتم تعریف کنید مثلاً چمیدونم رسم عاشقی ، رسم درس خواندن ، رسم های دیگر ، تکراری هم بود رسم ها مهم نیست ، مهم این است که متن تعریف کردنتان فرق بکنه!

رسم خرخونی در شب امتحان.

این رسم یکی از رسمهایی است که از دیربازدر بین پسرها جا افتاده و خیلی کلاس داره یعنی اگه یک پسر یک هفته زودتر درس رو خونده باشه میشه مایع ننگ پسرها.
این دسته از پسران گل که به علت مشغله فراوان نمی تونن در طول سال یا ترم درس بخونن میان از شب تا صبح روزی که امتحان دارن شروع می کنن به خوندن کتاب یا جزوه که اگر پیداکنن یا در اون شب مهمون یا فوتبال یا مخصوصا نود نداشته باشه حداقل یک نمره 10 رو بگیرن که مایه ابروریزی نشه.این مشکل که متاسفانه امروزه در تمام مقاطع تحصیلی برای پسرها به علت جامعه ای که دران زندگی میکنیم اتفاق افتاده مشکلاتی بسیاری برای مردهای اینده این مملکت پدید اورده است. این امر سبب شده که دختر ها دربین پدرومادرها بسیار عزیزشوند چون علاوه بر درس خوندن در کار خونه هم کمک می کنند. نتیجه دیگری که از درس خوندن درشب امتحان حاصل شده تجدید و معدل کم و درنتیجه ثبت نام در مدرسه غیر انتفاعی و پیاده شدن 400 500 تومان است. یک نتیجه بسیار بدی که از قبلی افتضاح تر است کاهش فاجعه بار امارقبولی پسرها در دانشگاه سراسری درهر رشته ای چه فیزیک هسته ای چه شمردن مورچه است . این امار درسال 84 بسیار وحشتناک بود به طوری که فقط یک نفر از پسرها در رشته انگلیسی اول شده بود که اونم فکرکنم برای کلاس گذاشتن پیش .....................(الان میگن داره بی ناموسی می نویسه).البته من گفتگویی که با یکی از دوستان داشتم اون بر این باور بود که پسران امروزی چون از دوستشون می ترسند در دانشگاه قبول نمی شوند ولی من گفتم برای اینکه بسیارعاطفی هستند و نمی خواهند دل دوستخود را بشکنند ونمی خواهند اونها خودکشی کنند در دانشگاه قبول نمی شوند.


اگر به یک انسان فرصت پیشرفت ندهید لیاقت چندان تاثیری در پیشرفت او نخواهد داشت. ناپلئون


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

کلاس خیلی خوبی پروفسور ، بزودی نتیجه بازرسی به دستتون خواهد رسید !

رسم بازرسی

قدیم بود ، مهر و وفا بود ، اعتماد بود و رعایت حال دیگران . هر چی که اون یکی میگفت ، این قبول میکرد و هر چی این میگفت اون یکی قبول میکرد . وقتی فکر میکردند که یکی از آشنایان ، دوستان ، خانواده و ... دارن یه چیزی رو ازشون پنهان میکنند ، صادقانه سوال میکردند و صادقانه جواب میگرفتند . نه دروغی بود ، نه پنهان گری و نه کذب . همه وقایاع و اتفاقات به یه پرسش ساده بند بود . اگه کسی میزد یکی و لت و پار میکرد وقتی میپرسیدند : تو این کارو کردی ؟ چرا ؟ خیلی راحت و در عین حال شرمسار میگفت : بله ، به خاطر اینکه اون به پدر و مادرم توهین کرد ، البته من نمیخواستم ولی تحریک شدم . طرف اول هم که حالا چه دوست بود ، چه همسایه بود و چه پلیس ، حرف فرد رو متین به حساب میاورد و بی چون و چرا قبول میکرد .
ولی هم اکنون !
نه قدیمی ، نه مهر و وفایی ، نه اعتماد و نه رعایت حال یکدیگری . در واقع در زمان حال حاضر صحبت کردن هیچ اهمیتی نداره ، چیزی که نقش مهمی رو در حال حاضر ایفا میکنه ، سند و مدرک و شاهده . وقتی اعتماد و اطمینان وجود نداشته باشه ، حرف زدن ذره ای اهمیت نداره .
اگر از شما صادقانه سوال کنند و صادقانه جواب بدید ، باز هم حرف شما رو بدون دلیل و مدرک قبول ندارند . مثال عامیانه میزنم : شما ساعت 5 بعد از ظهر رفتید خونه دوستتون و ساعت 10 شب برگشتین خونه ، مادرتون که نگران هم هستش از شما میپرسه : کجا بودی پسره عزیزه ، گله ، فلان فلان شده من !!! شما هر چی میگی بخدا خونه دوستم بودم ، باور کن اونجا بودم ، مادرتون حرفتون رو قبول نمیکنه و اولین کاری که میکنه این هست که گوشی رو برداره و به خونه دوستی که ادعا کردی خونشون بودی زنگ بزنه و بپرسه که آیا شما اونجا بودید یا نه !
این یکی از ساده ترین و عامیانه ترین بی اعتمادی ها هست ، چه برسه در دادگاه و کلانتری و ... که دیگه هیچی !
در واقع عاملش میتونه این باشه که دروغ زیاد شده ، و صداقت کم . رسم بازرسی هم همینطوره .
بازرسی از کلاس شما چرا صورت میگیره ؟
چون توضیح شما درباره نحوه تدریس ، امتیاز دهی ، رفتار با شاگردان ، امتحان و ... برای بازرس اهمیتی نداره و مورد قبول واقع نیست و باید به عینه ببینه و از کلاس شما گزارش بنویسه ! در واقع اینجا بازرس تو دهنه این مدرسه میزنه !!!!


با تشکر


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۱۰ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
رسم عزاداری


قبلاها به قول استاد انسانیت بود مرام بود رفاقت بود اما اینا هیچ ربطی به عزاداری نداشت . قبلا وقتی میخواستن عزاداری کنن مثل آدم این کارو میکردن , احترامی در کار بود ملت حقیقت واقعه رو درک میکردن . اما الان چی؟ هیچی . یک شمع خاموش میگیرن دستشون مثل منگلا توی خیابون راه میرن . دو کیلومتر میکوبن سربالایی میرن بالا تا یک غذا بخورن . میرن شمع میخرن که با شمع یکی دیگه ( حالا بماند) روشنش کنن سر صحبت رو باز کنن. الکی خودشون رو به آبو آتیش میزنن یک جوری زنجیر میزنن انگار میخوان خودشون رو هلاک کنن . سر و صدایی راه میندازن که طلفاتش بیشتر از چیزی میشه که به خاطرش عزاداری میکنن . موهارو میبندن عینک آفتابی رو تو شب استاد میکنن میرن زیر الم بعد بیشتر از جلو حواسشون به دورو بر هیئته. خلاصه که قبلا ها خوش نمیگذشت اما الان خوش مگیذره


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۰۶ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵

پروفسور پي ير برنا كورد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۱ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۶ شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 141
آفلاین
سلام پروفسور

- یک رسم دیگر را شبیه همین رسم هایی که من گفتم تعریف کنید مثلاً چمیدونم رسم عاشقی ، رسم درس خواندن ، رسم های دیگر ، تکراری هم بود رسم ها مهم نیست ، مهم این است که متن تعریف کردنتان فرق بکنه!

رسم جوانمردي
قديم كه بود، واقعاً جوانمردي يه رسم بود و رسم جوانمردي آخر مرام و با كلاسي و با صفايي بود.
اما الان رسم جوانمردي اسمش هست خودش گور به گور شده خدابيامرز.
قديم تو خيابون مي‌رفتي بري بابا يه سؤال مي‌پرسيدي تا شير فهمت نمي‌كردن دست از سرت برنمي‌داشتن، يه آدرس مي‌پرسيدي تا نمي‌رسوندنت به مقصد ولت نمي‌كردن، اصلاً اينا چيه يه كلمه مي‌گفتي آي ملت من گرفتارم، من مشكل دارم يا نه اصلاً اينم نمي‌گفتي و فقط تو دلت مي‌كفتي اي خدا من گرفتارم، اونوقت انگار كه كمك از غيب ظاهر شده، بيا و ببين كه چه مي‌كردن و تا مشكلت‌رو گم و گور نمي‌كردن راحتت نمي‌ذاشتن.
اما حالا چي
اي ببرم ....(سانسور:به جاي واژة مرده‌شور، ....) اين به اصطلاح تكنولوژي و اين مردنيزه شدن رو كه واي به روزي كه يه سؤالي برات مطرح بشه يا كمكي چيزي از كسي طلب كني.
اول كه اصلاً بي‌خيالت مي‌شن، اگه خيلي مرد باشن.
اگه نامرد باشن كه حالا بيا و تماشا كن.
ديگه اول نصيحت شنفتنه، كه بابا ملت خودشون درد دارن، بدبختي دارن، هزار و يه مشكل كوچيك و بزرگ دارن، حالا تو اومدي داري از مشكلاتت مي‌گي؟
برو خدا روزيتو يه جاي ديگه بده.
بعدش اگه به اصطلاح از جامعه نسوان باشي، خوب البته كه مشكلت حل مي‌شه، اما به شيوه‌هاي ديگه كه گفتنش در اين مقال نمي‌گنجد و موجبات سانسور هم اين كامنت درب داغون رو فراهم مي‌كنه و هم منه بدبخت رو كه تا ميايم واقعيت رو بگيم، اونوقته كه رسم جوانمردي رو از نوع مشت و لگد نشونمون مي‌دن.
اينم از جوانمردي اين سايت محترم، كه همه‌رو سانسور مي‌كنن مبادا ....
عجب روزگاري بود قديم.
صفا بود،
وفا بود،
جوانمردي بود،
اصلاً قديم زندگي بود،
اما الان چي....
بدو دنبال يه لقمه نون مواظب باش دم از جوانمردي هم نزني كه در اين زمونه پست مدرن، خيلي بي‌كلاسيه.
عجب روزگاري بود قديم....



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۵۱ سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۵

اسلیترین

گلرت گریندلوالد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۲۲:۲۲
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
مشاور مدیران
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 1310 | خلاصه ها: 1
آفلاین
رسم رانندگى

ايرانى ها در رانندگى استادند. كلا همه اين ايرانى ها مايكل شوماخر كه هيچ، باباشم ميذارن تو جيب كوچيكشون كه اونم سوراخه!
از سرى لزومات يه ماشين تا بهش بگن ماشين يه سيستم ساب با درون مايه استريو و دوبس دوبسه. اگر اين رو نداشته باشه خلاف رسم رانندگيه و فرد از جامعه طرد ميشه. به طورى‌ كه اگر يه نفر تو ماشينى نشست كه ضبطشو تا آخر برده بالا و به اين اعتراض كنه سريعا توسط افراد دور و بر سطحى نگر و پوسيده شمرده ميشه! انگار كه از پشت كوه اومده! اما خوب اينا نميدونن كه خودشون از پشت كوه اومدن و اين مسلمونا رو يه حساب و كتابى حرف ميزنن.

اصولا سنت رانندگى در ايران واقعا كار هيجان آوريه! مثلا شما صبح ميخواى با ماشين از تو پاركينگ خونت بياى بيرون ميبينى يه هيجده چرخ جلو پاركينگ پارك شده! اگه يه پرايد بود يه پژو بود ميشد پنچرش كرد! اما حالا بيا اينو پنچر كن
بعد با هزار بدبختى و بعد از خوردن يه دست كتك راننده تريلى حاضر ميشه راه بده برى و بعد از اينكه رفتى دوباره برميگردونه جلو پاركينگ!!

مياى از كوچه خارج بشى يهو بيست تا موتور از چپ و راستت با تك چرخ رد ميشن چهار تا دختر اونجا وايسادن كه كيف دستشونه، اين موتوريا ميپرن كيفا رو ميزنن و بعد هم كلى صداى جيغ و داد و قال و بالاخره ميرسى به خيابون اصلى!

بوق! بوق يكى ديگه از عوامل اصلى سنت رانندگى ايرانه! اگر بوقو نداشتن چطور ميتونستن واسه مش ممدلى اون ور خيابون لاو بفرستن؟ چطور ميتونستن مسافر سوار كنن؟ چطور ميتونستن براى ناموس بردم دعوت بفرما بزنن؟ و هزار جور كار ديگه؟ همين بوق ماشين خودش هزار تا معنى داره!

1- مرتيكه بوقى بوق صفت بوق زاده اين فرغونتو از سر راه بردار!
2- خانوم بوقى بلد نيستى رانندگى كنى برو بشين تو خونه ظرفاتو بشور!
3- آقاى محترم اين چه طرز رانندگيه؟!
4- براى چى ميزنى رو ترمز مرتيكه؟ مگه نميدونى من عادت دارم پشت سر ماشينا ميلى مترى حركت كنم؟
5- بوق بوق بوق (فحش خالص بدون هيچ مواد افزودنى!)
6- چطورى ... .... بيا سوار شو بريم يه گشتى‌بزنيم.... شام مهمون من... بوق بوق!
7- مگه من با تو شوخى دارم؟
8- عروسيتون مبارك مبارك مبارك، عروس بايد برقصه، از شوهرش نترسه، عروس بايد برقصه از شوهرش نترسه!
9- عمو يه ساعته زنگ زدى‌آجانس ما كه علاف شما نيستيم صبر كنيم تا آماده شي! بيا پايين ديگه!
10- اينجا بيمارستان است لطفا آهسته بوق بزنيد!
11- ...

بعد از اينكه از جماعت بوقى خلاص ميشى ميرى توى اتوبان.

رسم لايى!
دوبس دوبس دوبس دوبس دوبس دوبس يه 206 خفن اسپورت آينه به آينه مياد از كنارت لايى ميكشه چهارتا فحش هم بهت ميده كه چرا آروم رانندگى ميكنى!
مياى برى راست يه دفعه يه زانتيا از راستت بوق بوق كنان رد ميشه و توش يه عده جوون علاف بيكار رو ميبينى كه اكس زدن و با مشت ميزنن تو سر و كله خودشون!

اگر شب زنده به خونه برگشتى خودت بقيه ماجرا رو تعريف كن!


زمان ما رسیده است، برادران و خواهران من! دیگر در خفا نخواهیم بود! صدایمان را خواهند شنید و این صدا کرکننده خواهد بود!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.