ببخشید میشه به من بگید کدوم صندوق رو میگید ؟
ببین اینجا اصلا مسئله رد گم کردن مطرح نیست . تمام برج ریخته به هم همه دارن میجنگن یعنی شما فکر میکنید که رد گم کردن در چنین وضعیتی معنا داره ؟ اصلا فکر میکنید کسی توی اون زمان وقت داره که ببینه این کجا میره اون کجا میره یا این از کجا از این موضوع با خبر شده ؟
مسئله دیگه ای هم که هست اینه که حتی اگر اسنیپ واقعا خیانت کار نبود خیلی بهتر میشد که بقیه رو هم در جریان بزاره چون این کار از همه جهت بهتر بود ! حداقل دو نفر میفهمیدن که اسنیپ بی گناهه . میفهمیدند که اون بخاطر خود دامبلدور این کار رو کرده !
ولی چنین نشد ! اسنیپ این مسئله رو به هیچ کس نگفت چرا ؟ چون که این مسئله به اعضای محفل ربط نداشت ! به نظرت این امکان پذیره که اسنیپ دامبلدور رو بکشه اونم وقتی که بهش وفاداره تازه یک عمر هم بخاطر اینکه بی گناهه فراری بشه ؟ اصلا فکر میکنی وجدان دامبلدور راضیه که زندگی یک نفر رو بخاطر چنین نقشه ای از بین ببره ؟
اگر دقت کنید میبینید که دو تا مسئله هستند که همیشه در مورد این موضوع هیچ توجیهی براشون پیدا نشده :
1- اگر اسنیپ طرف دامبلدور بود پس چرا رفت با نارسیسا پیمان بست ؟
خب یکذره فکر کنید . کسی اسنیپ رو وادار کرده بود که پیمان ببنده ؟ اصلا کسی اسنیپ رو مجبور به انجام کاری کرده بود ؟ جوابش منفیه ، کسی به اسنیپ نگفت که این کار رو کن ! خود اسنیپ به صورت داوطلبانه رفته با نارسیسا پیمان بسته ! خب به نظر شما آیا یک آدم محفلی میاد بی خود و بی جهت پیمان ببنده ؟ اونم پیمانی که میدونه عاقبت خوشی نداره ؟
این موضوع واقعا عجیبه ؛ خب میگید اسنیپ خیانتکار نیست قبول یکی بیاد این مسئله رو برای من توجیح کنه !
مسئله دوم هم پروفسور فلیت ویکه :
اگر اسنیپ طرف دامبلدور بود پس چرا اون شب به پروفسور فلیت ویک حمله کرد ؟
لطفا نگید برای اینکه قضیه طبیعی به نظر برسه ! چون که اسنیپ اگر به دامبلدور وفادار بود اصلا نباید به فلیت ویک حمله میکرد دلایلشم مشخصه :
1- اولا اسنیپ و فلیت ویک تنها بودند و تنها دوتا سفید دیگه اون دور و ور ها بودند ، مرگخواری هم که اون دور و اطراف نبوده ، هرمیون و جینی هم که موضوع رو لو نمیدادند که فلیت ویک اسنیپ رو با خبر کرده ! اصلا توی اون گیر و ویر چه کسی اهمیت میداد کی چطوری از جریان با خبر شده ؟ یک دروغ ساده کار رو تموم میکرد . اسنیپم که چفت کننده خوبی بود پس دیگه زدن فلیت ویک چه ضرورتی داشت ! خیلی راحت میتونستن صحنه سازی کنن ...!!!
2- آقایونی که میگید اسنیپ این کار رو کرد تا همه چیز طبیعی باشه ، بهتره به این نکته هم توجه داشته باشید که در اون لحظه هاگوارتز در خطر بود ؛ هر لحظه امکان داشت که محفلی ها شکست بخورند ؛ در اون وضعیت یک یار هم برای خودش یک یار بود ! به نظر شما امکان داره یک محفلی یکی از یارهای خودی رو از صحنه خارج کنه اونم موقعی که محفلیا همینجوریشم در حال شکست خوردنن ؟!
3- مسئله بعدی ای هم که هست و خیلی خیلی مهمه اینه که راز داری تا یک حدی معنی داره ! قرار نیست که اسنیپ دست روی دست بزاره تا مرگخواران تک تک آدما رو بکشند و اون وقت بگه من هنوزم به دامبلدور وفادارم ! در بعضی شرایط مثل شرایط اون شب باید تمام این راز داری ها رو گذاشت کنار ! مسئله خیلی جدیه به این سادگی نیست که اسنیپ وانمود کنه طرف سیاهاست ! اگر اسنیپ طرف سفیدا بود باید همونجا میرفت کمک محفل ولی نرفت ؟! ترجیح داد که بره دامبلدور رو بکشه ! ترجیح داد که بقیه محفلی ها رو توی بدترین شرایط تنها بزاره ..... یعنی شما به این میگین وفاداری ؟؟؟؟؟؟
مسئله بعدی هم که باز ثابت میکنه این مسئله از قبل نقشه نبوده اینه که به نظر شما امکان داره که دامبلدور برای صحنه سازی مرگ خودش جون این همه آدم رو به خطر بندازه ؟ خودتون دید که خیلی ها واقعا شانس آوردن که زنده موندن ! به نظر شما آیا دامبلدور انقدر اهل ریسکه ؟
باز مسئله بعدی که اینجا مطرحه اینه که آیا شما فکر میکنید اگر دامبلدور مطمئن بود که در آن روز چنین اتفاقی می افتاد هاگوارتز رو ترک میکرد ؟ با کمی فکر میفهمید که نه جواب منفیه ! دامبلدور کسی که بیشترین فعالیت را بر علیه ولدمورت انجام میده امکان نداره در چنین شرایطی مدرسه رو ول کنه و بره سراغ یک کار دیگه !
خلاصه اینکه شما هر جور حساب کنید میبینید که اسنیپ خیانتکاره !