نقل قول:
فكر ميكنيد اگه هري پاتر نبود ديگه همه چي حل بود؟
یکی از مهمترين ایرادهایی که از این کتاب گرفته میشه اینکه یه سری مسائل غیرمنطبق با دین و مذهب ما داره اما فکر نمیکنم این تناقض به این شدت که بیان میشه در این کتاب وجود داشته باشه ...
اگر سرتو بچرخونی بدتر از اینها رو کنارت به جای خوندن میبینی !
اینی که دریکو گفته درسته. منم فقط یه کم بازش میکنم.
ما چه انتظاری از یه نویسنده انگلیسی داریم. انتظار داریم بیاد یه رومان معنوی یا دینی بنویسه. توی کشور خود ما که اسلامی هست و حکومت دینی داریم، در سال چند رومان نوشته میشه یا فیلم ساخته میشه که میشه عنوان دینی رو روش گذاشت؟!!! بنابراین این انتظار از یه نویسنده غربی غلطه. رولینگ از ساختار ارزشی جامعه خودش عدول نکرده. این کتاب یه کتاب انگلیسی هست و اونچه رولینگ در مورد دوستی هری و جینی و ... نوشته، در فرهنگ خودش غلط به حساب نمیاد و یک روال طبیعیه. اما در فرهنگ ما نیست. حالا باید چه کار کرد. کتابی مثل این رو تکفیر کرد؟؟؟
این زاویه دید ماست که روشن میکنه که ما از این کتاب چی قراره یاد بگیریم یا چه چیزی در این کتاب روی ما تاثیر بزاره. مثلا توی این کتاب دامبولدور جملات حکیمانه ای میگه یا کارهایی انجام میده که می تونه در طول زندگی ما تاثیرات مثبت زیادی داشته باشه. مثلا
«این توانایی های ما نیست که نشون میده ما واقعا چه انسانی هستیم بلکه انتخاب های ماست.» یا «وقایع ناخوشایند اتفاق خواهند افتاد و ما فقط باید تصمیم مناسب در برخورد با آنها را بگیریم.»تازه اینها دو تا جمله نمونه هستن. خود شخصیت دامبولدور و کارهاش یک دنیا درس هست: خستگی ناپذیری، مبارزه دمادم با ظلم، حکمت، بخشش، دوراندیشی و ... . اگر اینها آموزه های دینی یا شبه ـ دینی نیستن، پس چی هستن؟ چرا کسی اینها رو در این کتاب نمیبینه؟!!! چرا ما فقط اون چیزی رو میبینیم که دوست داریم ببینیم؟؟؟ پس مشکل از کتاب نیست. مشکل از خود ماست.
اینجا جا داره که سوال دریکو رو تکرار کنم:
اگر کسی قسمتهای هری و چو رو بخونه زندگیش تغییر میکنه ؟!!!