نقل قول:
به نظرتون دلیلی داشت که اونقدر راحت کشته شد!!حتی بدون مقاومت کوچکی
بله دلیل واضح و مسلم و اصلیبش این بود که اسنیپ توان کشتن ولدمورت رو نداشت چون دامبلدور بهش گفته بوده که فقط هری میتونه کار ولدمورتو تموم کنه و اون یعنی اسنیپ فقط باید کاری کنه که لو نره.
اینکه ولدمورت نمیمرد رو اسنیپ نمیدونست ولدمورت هورکراکسی داشت که اسنیپ ازش بی خبر بود و در هر حال ولدمورت توسط اسنیپ یا هیچ کس دیگه ای کشته نمیشد
اگر اسنیپ مقاومت میکرد این نشونه نا فرمانی اون بود و باعث لو رفتنش میشد ( که طرف دامبلدور بوده) و امکان داشت دامبلدور هم لو بره و هری هم همینطور
در نتیجه تنها کاری که اسنیپ میتونست بکنه این بود که تا لحظه آخر رولش رو جلوی ولدمورت خوب بازی کنه که همین کارم کرد و اگر قضیه چوب ارشد مطرح نبود هرگز نمیمرد.
اسنیپ از جریان چوب ارشد خبر نداشت ولی دامبلدور با اطلاع بود.
از این جملات به این نتیجه میرسیم که در واقع دامبلدور اسنیپ رو کشته چون میدونست که ولدمورت بالاخره از جریان چوب ارشد سر در میاره و بعدشم سر در میاره که اسنیپ باید صاحب چوب باشه و بعدشم میاد سراغش.
اینه که میگم هری پاتر رمان پلیسی پیچیده ایه
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.