روز تولد هری پاتر بود
.او بعد از باز کردن هدایای دوستان وآشنایانش جعبه بزرگی دیدکه بر چسبی روی آن بود:
ویکتور کرام جعبه را باز کرد .
متحیرشد.
درو ن جعبه
جاروی پرنده ی زیبایی به چشم میخورد.در بالای دسته آن عبارت:" آذرخش 07" نوشته شده بود.در جعبه نامه ای به این شرح بود:
هری عزیز
سلام.تولدت مبارک.من همیشه جدیدترین جاروها را میخرم و مدل قبلی ام را به کسی میدهم.چون پرواز زیبای تو را در مسابقه سه جادوگر دیدم این جارو را به تو هدیه میدهم.
پی نوشت:روز تولدت را از هرمیون پرسیدم.در ضمن من بیشتر از 6 بار با این جارو پرواز نکرده ام.
هری که خوشحال شده بود زیرلب گفت:امسال هم گریفیندور جام کوییدیچ رو میبره.
پروفسور مک گونگال خوشحال میشه.
سپس به سالن عمومی گریفیندور رفت.رون و هرمیون را دید که کنار
شومینه ایستاده بودند وطبق معمول با هم دعوا میکردند.هری به آندو گفت:
هیس!سالنو بردین تو هوا !
رون و هرمیون با این حرف ساکت شدند.
هری به رون گفت:میای با جاروی جدیدم پرواز کنیم؟
رون گفت:جاروی جدید؟!عالیه! بریم.
رون و هری بدون توجه به هرمیون که
چپ چپ نگاهشان میکرد از سالن بیرون رفتند.هرمیون گفت:همه اش به فکر کوییدیچن.چرا یه ذره به درس اهمیت نمیدن؟
باید با این کلمات بنویسی:
کلاه گروه بندي - گريفيندور - خوشحال - غرور -دامبلدور - قرمز - اميدوار - انتخاب - سخت - دوست
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۱۶ ۱۹:۳۳:۱۲