هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
به بارتی:

با دومی مخالفم. به نظرم جای زدن یک تاپیک جدید براش نیست. بهتره به عنوان یک سوژه توی یکی از تاپیک ها بدی. این تاپیک رو ببین سوژه بهش می خوره یا نه. اگر لازم باشه حتی اسم تاپیک رو هم عوض می کنم ولی نیازی به تاپیک جدید نیست. همین لینکی رو که بهت دادم حتما چک کن!

تاپیک انبار وزارت رو میتونی بزنی. دقت کن که در پست اول تاپیک یک رول خوب بنویسی و توضیحات مورد نیاز رو بدی. خودت حواست به تاپیک باشه. در صورتی که ارزشی بشه یا استقبالی نشد قفل و سپس پاک میشه.

راجع به ترکوندن (!) وزارت هم خوشحال میشم فعالیت کنی. ولی حتما نیازی نیست که تاپیک جدید بزنی. توی تاپیک های خاک خورده سوژه های جدید بده پست بزن خود وزیر حمایتت می کنه!




Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۷

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۰۰ شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۷ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از اين ستون به اون ستون فرجه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 254
آفلاین
سالها گذشت و سفرهاي استاني كه از ابتدا بوقي بيش نبود به بوق عظيم تري مبدل شد. آسپ با افكاري شيطاني كه از بدو تولد همراه او بوده در دفتر كارش نشسته و در حال ريختن طرحيه كه با يك تير دو نشون بزنه و محفل و وزارت رو بندازه تو جون همديگه و خودش هم زيرر سايه ي اين تفرقه حكومت كنه!( تف تف تف...)

آسپ همچنان با افكار شوم خود بدين حالت بود اما ناگهان با صداي مهيبي به اين شكل در مياد

در دفتر وزير كما في السابق كنده مي شه و در آغوش آسپ ميوفته!

- تو هنوز يه فكري به حال اين در نكردي؟..تو چجور وزيري هستي كه نمي توني درتو كنترل كني؟

آسپ به دور و برش نگا مي كنه تا منبع صدا رو بفهمه اما از اون چيزي كه شما فكر مي كنيد گلابي تره و نمي فهمه كه فليت ويك پير جلوي ميزش وايستاده..شتلق.. با برخورد يك روزنامه ي لوله شده به فرق سرش متوجه اوضاع ميشه..

- عهه فليت تو بازم روي پيشوني من مگس كشتي؟
- نخير زدم بلكه بميري از دستت خلاص شيم... در ضمن بوق بر اين نويسنده اين روزنامه نيس كه استعفا نامه ست..

آسپ گاگول تر از پيش به ريش سفيد فليت خيره ميشه

- استعفا نامه؟


[img align=left]http://panmedi.persiangig.com/DA/Modereator.p


Re: ارتباط با ناظرين وزارت
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
سلام آل سو چطوری ؟ خوبی ؟ زن و بچه ها چطورن ؟ ... آره گابرم سلام می رسونه . داره افطاری درست می کنه ؛ در خدمت باشیم



آل سو جان ، قرض از مزاحمت ... که نه ... مراحمت اومدم مجوز دو تا تاپیک رولو بدی برم که بزنیم وزارتو فعال کنیم
1. انبار وزارت سحر و جادو : انبار وزارت که توش چوبدستی های اضافه برای کارکنان ، غذا ، آب و کلا همه چیز توش هست و همشم واسه وزارته . کلی سوژه توپ داره
2. سازمان بین المللی تورهای مسافرتی وزارت : بالاخره کارکنان وزارت هم نیاز به مسافرت دارن . بعدم این تورهای خصوصی خیلی گرون می گیرن و این حرفا وزارت باید یه سازمانی داشته باشه که همه ی این مسافرت ها ، چه مسافرت های وزیر به اینور و اونور چه مسافرت های کارکنان وزارت و چه مسافرت های ملت جادوگر رو زیر نظر داشته باشه و اینا دیگه ...

جفتشم تاپیک روله . مجوز بدی دو روزه وزارتو ترکوندیم



Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
اسپی با قدم هایی سنگین از دفتر وزیر دور میشد که ناگهان صدای انفجاری به گوش رسید و در دفتر وزیر از جا کنده شد. آسپ با حالتی ژانگولری به بیرون شیرجه زد و فریاد زد: ایـــــــــــــــست!

اسپی:

آسپ در حالی که از روی زمین بلند میشد با صدای رسا و بلندی گفت: همانا ای پرفسور پومانا! خوشحال نمودی ما را! با این پستِ دل آرا!

وزیر صدایش را صاف کرد و ادامه داد: ساحران همیشه از جایگاه ویژه ای در وزارت من برخوردار بودن! من در ستاد انتخاباتیم هم گفتم در نظر دارم دامبل خانه هایی رو تاسیس کنم! احداث این مکان ها فقط در جهت عشق و حال ساحره ها بوده!

صدای پاق فرا شدیدی به گوش رسید و در یک زمان پنجاه ساحره در راهروی دفتر وزیر ظاهر شدند. آلبوس ابتدا با این حالت به آنها نگاه کرد و سپس فریاد زد: آپارات جلوی چشم وزیر؟ اونم وسط وزارت؟! مگه اینجا طویلست؟!!!

ساحره ها: وزیر ساحره دوست! سوت! دست! جیغ!
و سپس به پرتاب گل و سبزه و ماچ و موچ و اینا به آسپ مشغول شدند.

آسپ که جو زده شده بود رو به اسپی کرد و گفت: در جواب شما ساحره جوان! بله برنامه میدم که فعالیت کنید! من همیشه برنامه هام دقیق بوده! همیشه با برنامه جلو رفتم! نصف عمرم در حال برنامه ریزی بودم! شیش ماه دوره وزارتم بود پنج ماه داشتم برنامه می ریختم یک ماه اجرا می کنم!

ساحره ها:

آلبوس کمی سرخ و سفید میشه و میگه: بعله! من قبل از تمام سفرهام برنامه هام رو کامل اعلام می کنم و شما طبق اون برنامه میتونید بهم کمک کنید! هروقت من شروع به اجرای یکی از بخش هاش کردم پا به پام فعالیت کنید و رول بزنید! سفرهای مردمی وزیر انفجار رول پلینگ است! حقوق ساحره ها هم این وسط فراموش نمیشه!

ساحره ها: زنده باد وزیر آسپ

کمی آنطرف تر، در راهروی سمت چپ مکان سخنرانی وزیر، آلبوس دامبلدور و پرسی ویزلی با سوظن به آسپ و حمایت مشکوک او از ساحره ها خیره شده بودند!




Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۶:۵۷ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۷

پرفسور پومانا اسپراوت old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۷ سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۵۷ شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
از Dark Side Of the moon
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 96
آفلاین
اسپراوت نفس نفس زنان درب اتاق وزیر را باز کرد. ابتدا شکمش وارد اتاق شد و سپس خودش را به زور داخل اتاق آسپ جا کرد.
-واه واه! وزیرو باش! آخه اینم اتاقه تو داری وزیر جان؟ مردم تا رسیدم اینجا حالام که ایمجا این وضعه! چقدر پله آخه؟
-خواهرم ابتدا سلام علیکم و سپس این که وزیر همیشه قناعت پیشه میکنه تا بهترین خدمات برای مردمش باشه خواهرم و این که اتاق وزیر برای رفاه حال هم وطنان در طبفه ی اول هستش خواهرم! تصویر کوچک شده
اسپراوت یه نگاه کج و کوله به وزیر انداخت و گفت:
-مشکل اینه که شما خیلی تاکید دارین که ازطبقه ی هم کف به عنوان حراست استفاده کنید!خفه شدیم پسر جان! تازه من که فقط چند کیلو اضافه وزن دارم، اگه آمبریج بخواد بیاد یه کار داشته باشه باهات که دفترت می ترکه!
-خواهرم شما امرتون رو بفرمایید و لطفا بشینید.
اسپراوت که از کوچکی اتاق به تنگ آمده بود همانجا چادر خود را جمع نمود و اقدام به نشستن نمود!
-عرضم به حضوره جنابه وزیر که سرش به سلامت باد و اینا! حاج آقا به خدا نمیدونی چقدر خوشحال شدم داری حقه ساحره هارو از پرسی و دامبل.. نه ببخشید از این آقایون میگیری! حاج آقا خدا خیرت بده! خدا از جوونی کمت نکنه! حاج نمیدونی که .... تصویر کوچک شده
و صدای حق حق پومانا به همراه صدای موزیک جو متاثر کننده ای را رقم می زد.
- می گفتم! یه سوال برام پیش اومد که وزیر به سلامت بادا یه برنامه ای چیزی بده ما بریم به ترتیب بخش ها و اینارو فعال کنیم. درضمن هزینه ی همه ی بخش ها هم حساب می شن... نه چیزه.. یعنی بعدا با هم حساب می کنیم. حاج آقا به این هاگوارتز که بی عدالتی عینه مگس از سر و روش بالا میره و بعدش میاد پایین بزن ما ساحره ها به شما نیاز داریم وزیر! برنامه ی سفر هاتم یادت نره.
اسپراوت از جای خود بر می خیزد و به سختی از در خارج می شود و وزیر مردمی و میز مدیریته له شده را در صحنه ی دفتر وزیر به جای می گذارد!


I will leave the sun for the rain...


Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۷:۱۶ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
آسپ یک دور از روی نامه خوند. سپس با این حالت به لودو نگاه کرد و دوباره یک دور دیگه نامه رو خوند. آن را به سمت لودو پرتاب کرد و گفت: مضحک! بوقی! این دری وری ها چیه میگی؟ کی گفته پرسی توی تیم کوییدیچ بازی نکرده؟!

لودو جیغ کشید: خودت توی گینس گفتی! من حق اسکاور رو احیا می کنم! من حق رو به حقدار میرسونم! **** *** میگه هرکس با ظلم مقابله نکنه خودش یک ظالمه! یک همچین چیزی! اون رکورد باید به نام اسکاور ثبت بشه!

آلبوس: به هیچ وجه! پرسی لایق ترین فرد واسه اون رکورده! دست بهش نمیزنم! در ضمن این نامه ات رو هم بریز دور! همش دروغه!
لودو چوبدستیش را بلند کرد و فریاد زد: ادغامیوس تاپیکیوس!
و تاپیک گینس و ارتباط با وزیر ادغام شد!

لودو به رکوردهای کوییدیچ گینس اشاره کرد و گفت: اون رو ببین!!!
نقل قول:

گران‌ترین بازیکن کوییدیچ

پرسی ویزلی با قیمتی بالغ بر 3000 گالیون گران ترین بازیکن کوییدیچ محسوب می شود. برگزاری لیگ سوم کوییدیچ و بازی در تیم بوقی ها 1960 از جمله فعالیت های مهم این بازیکن می باشد.

پرسی ویزلی اولین کسی بود که ایده کوییدیچ عمومی جادوگران را مطرح کرد و باعث شکل گیری لیگ های کوییدیچ شد!

لودو:
آسپ:

لودو بار دیگر به رکوردهای ثبت شده نگاه کرد. سپس به این شکل در آمد و دست از پا درازتر از دفتر وزیر خارج شد!

آلبوس عرق پیشانیش را پاک کرد و خوشحال بود که لودو نکته مهم را ندیده است:
نقل قول:
ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۷:۴۰:۲۵ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷



-----------

هممم... من اشتباه کردم! پرسی دیشب ساعت چهار بامداد!!!! اومد وزارت علاوه بر کلاس خصوصی و اینا یک تاریخچه کامل هم از خودش گفت پست گینس رو ویرایش کردم!




Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱:۴۱ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۷ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰
از ته چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 730
آفلاین
ناگهان درب دفتر وزير از جا كنده و به ديفال كوفته ميشود!

لودو سرش را به چپ و راست گردانده و دنبال وزير ميگردده!
حال نگو كه وزير پشت در بوده و اكنون بين در و ديفال له شوندده!
(متن فوق نوعي دو بيتي بود! )

بعد از دقايقي با فرو افتادن در، لودو وزير رو در نقش كاغذ ديفالي روي ديفال يافته، پس او را از ديفال جدا نموده، كمي تكان داده، مقداري آب به وي پاشيده، نمك را اضافه ميكنيم و هم ميزنيم. خانوم هاي عزيز توجه داشته باشيد كه فر رو از قبل گرم كرده باشيد. آخ! چيز... جيز... اشتباه شد!!
چيز ميشه... از اول!
نور... صدا... دوربين... اكشن!
وزير را از ديفال جدا نموده، كمي تكان داده، مقداري آب به وي پاشيده و بعد از مشاهده ي عكس العمل در كاغذ مذكور (وزير) وي را توسط تلمبه باد كرده و به حالت نرمال در آورده، موهاي وزير را شانه كرده، كلاه را بر سر وي نهاده و وي را پشت ميز قرار ميدهدندده!

آنگاه نامه اي روي ميز وزير ميكوفَت...

-----------------------
با سلام.

در تاپيك گينز نوشته شده:

نقل قول:
رکوردهای کوییدیچ جادوگران

گران‌ترین بازیکن کوییدیچ


پرسی ویزلی با قیمتی بالغ بر 3000 گالیون گران ترین بازیکن کوییدیچ محسوب می شود. داوری لیگ سوم کوییدیچ از عوامل مهم افزایش قیمت و ارزش پرسی ویزلی بود.

از نکات جالب توجه این بازیکن، عدم عضویت در هیچکدام از تیم های کوییدیچ می باشد!!!


همونطور كه خودتون اشاره كرديد اين قيمت به خاطر داوريست و ايشون در تيمي بازي نكردن!
چطور ممكنه كسي كه بازي نكرده و به خاطر داوري قيمتش بالا رفته رو گرانترين بازيكن كوييديچ بناميم؟!

فكر ميكنم بهتر باشه با اشاره به اين موضوع، اسم نفر بعدي رو كه واقعآ به خاطر بازي خودش اين امتياز رو كسب كرده هم آورده بشه.
-----------------------

پ.ن: ما پستمان را زديم. آنگاه از پشت سر اشارت كردند كه در اين تاپيك ميبايس رول خروج دهيم از خود. پس مخرج شديم...


ویرایش شده توسط [en]Ludo Bagman[/en][fa]لودو بگمن[/fa] در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۲۳ ۲:۲۰:۰۵

ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۶:۵۴:۳۰ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
[size=small]


Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۷:۵۶ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
خوشحالم که پیری لب گور و در عین حال باتجربه و قدرتمند رو به عنوان رییس ارتش وزارت دارم! فقط امیدوارم اینجا خونه سالمندان نشه!

به وزارتخونه خوش اومدی مینروا مک گونگال! وفاداریت به وزارت خوشحالم کرد! مخالفین وزارت را دستگیر کن! با شورشیان بجنگ! و هر دو گروه را به جایی که بهش تعلق دارن بفرست! آزکابان!




Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۶:۴۳ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۷

مینروا مک‌گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۲۷ دوشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 45
آفلاین
هنوز استعفاي سارا در دستان وزير بود، خفنزترين فرد ممكن رو از دست داده بود! يحتمل وزارت شكست سختي را تجربه خواهد نمود!
آسپ هنوز در اين افكار مشمئز كننده(!) غوطه ور بود كه حاجب در زد:
_ قربان، يك...
و بدون هيچ رودربايستي سرشو وارد اتاق كرد و سريع ادامه داد:
_ پيري لب گوري ميگه ميخواد شما رو ببينه!
_ حسش نيست! حس هيچ چيزي نيست! بگو جلسه داره! چميدونم!
و دوباره به بازي كردن با برگه ي مذكور، مشغول شد. هنوز داشت فكر ميكرد و گه گاهي با سر آشتين اشكاشو خشك ميكرد! كه يهو در از جا كنده شد! و حاجب هم به صورت لت و پار افتاد يه گوشه اتاق!

آسپ:
طرف:

و در مقابل نگاه مبهوت و گيج آسپ و داد و فريادهاي حاجب پرروري بي شخصيت( ) ، يك ورد زير لبي خوند و يك صندلي با شكوه ظاهر شد و روي اون نشست و با لحني خيرخواهانه گفت:
_ آسپ عزيز! من مك گونگال هستم! من خوب ميدونم كه تو به كمك من احتياج داري! پس حرف نزن و فقط گوش كن!
با اينكه تو و يا اطرافيانت ممكنه فكر كنيد كه من پير شدم و هيچ كاري از دستم ساخته نيست، اما مطمئن باش كه در اشتباهيد!
يادمه آلبوس، هميشه به پدرت كمك ميكرد و از اون محافظت ميكرد، پس مطمئن باش من نمي گذارم كه شاگرد مدرسه ي من_ همونطور كه آلبوس اجازه نداد_ اذيت بشه و شخصا براي اينكه از تو و هدفت محافظت كنم، اينجا اومدم!
مطمئن باش كه با اعتماد به من، ضرر نخواهي كرد و با طيب خاطر، به اهداف خودت خواهي رسيد!

و بعد مگي بلند شد و با نگاهي كه آسپ رو تحت تاثير قرار داد، گفت:
_ آسپ عزيز! اعلام وفاداري من رو صادقانه بدون و بدون كه ارتش تو، هيچوقت بدون رئيس نخواهد بود و من شخصا حاضرم رياستش رو بر عهده بگيرم!

و اينجا بود كه اسپ تحت تاثير شخنان ايول دار مگي قرار گرفت و با سر اين عمل مگي رو تاييد كرد و به اين صورت در اومد:



Re: ارتباط با وزیر سحر و جادو
پیام زده شده در: ۰:۲۵ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۷

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
آسپ فریاد زد: این چه وضعشه؟ چرا هرکس وارد دفتر وزیر میشه یا در رو میشکونه یا من رو پخش زمین می کنه؟
راجر:
-مرض! تو اخراجی!
راجر:

آسپ با گام هایی بلند در دفترش شروع به قدم زدن کرد و هر از گاهی سرش تکان ناجوری می خورد که نشان از تیک عصبیش بود.
-راجر!
...
-راجر!
...
-راجر!
...
-هوی دیویس!
-کلاهت رو بلیس! این چه طرز حرف زدنه؟ من دیگه اصلا با تو کاری ندارم. منو اخراج کردی آسپ؟ منی که این همه سال سگ دو زدم و بهت خدمت شرافتمندانه کردم؟ عهه!
آسپ: راجر!
راجر: پس یعنی اخراج نشدم؟
آسپ: نه

راجر خنده ریزی کرد و از دفتر وزیر خارج شد. آسپ آهی کشید و به سمت میزش رفت. استعفا نامه سارا را برداشت و در زیر آن با خط خودش نوشت:

استعفای شما پذیرفته شد سارای عزیز! از زحماتی که در این مدت کشیدید ممنونم!

------

بسوزه پدر کنکور که بحرانش تا وزارتخونه هم رسیده! هعییی!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.