هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:  جوزفین مونتگومری    1 کاربر مهمان





Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۰:۰۵ سه شنبه ۲ تیر ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.


- ریتا،ریتا،هووووووی.
- چیه؟چی میگی؟
- تو لیوانت!نیگا کن،بـ...بین!
ریتا اسکیتر با بی توجهی نگاه به درون لیوان کرد و در این لحظه بود که آن اتفاق افتاد.
سر ریتا اسکیتر گیج رفت و محکم به زمین افتاد.مونتگومری به سرعت به سمت لیوان هجوم برد و به دقت درون آنرا وارسی کرد.
در این میان،ریتا جویده جویده کلماتی را بر زبان میراند.


- آتش،خون،درگیری،مرگ

- ریتا،ریتا!بیدار شو.
- لرد سیاه در راهست،آتش و خون در انتظار غیر اصیل زادگان.
مونتگومری با ترس گفت : تسخیرش کرده،باید بلندش کنیم ببینیم توی لیوان چی میبینه.به سختی وی را اززمین جدا کدند و روی میز نشاندند.
- ریتافخوب نگاه کن،ریتا،خواهش میکنم،بگو چی میبینی.
ریتا تلوتلو خوران به درون لیوان نگریست.
- بگو چی میبینی!
- آتش،خون،لرد سیاه در راهست.اون داره میاد،داره میاد اینجا،باید فرار کنیم،دارم بچهها و هاگوارتزو میبینم که تو آتیش میسوزن،پروفسور خواهش میکنم،به مدیر بگین،باید اینجارو تخلیه کنیم.
مونتگومری نگاه نافذی به او کرد و به سرعت اتاق را به مقصد دفتر مدیریت ترک کرد.



در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید .

در عصر جدید،اطلاعات بسیاری میتوان از بزاق برداشت کرد.به همین دلیل در دنیای جادویی از این خواص در جهت دست یابی به موارد مجهول در آینده استفاده میشه.این اطلاعات از قبیل دی ان ای میتونن با مخلوط شدن با تفاله چایی(که خودش دارای خواص جادویی و موثر در زمینه پیشگویی هست) جلوه های تازه ای از آینده رو به فر پیشگو نمایش بدن.


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۱:۱۳ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.

مونتگومري همين طور كه بيل زيبايش در وسط كلاس تكيه زده بود رو به بچه ها كرد و گفت :
- حالا لطفاً ليوان و استكان هاي خودتون رو برداريد و تفاله هاي توش رو نگاه كنيد .
در انتهاي كلاس دو نفر از چهار بنيانگذار مدرسه در كنار هم نشسته بودند و به تفاله هايشان نگاه مي كردند .
-
- چي شد روونا ؟ اه بودن يا نبودن مسئله اين است ؟ آيا در ليوان تفاله با شمايل سگ سياه ديدي؟
- نه باو! چرا مخرف ميگي؟.
- پس چه ديدي كه اينطوري ناراحت شدي اي بانوي گرانقدر؟
- شمشير مسخره ي تو رو ديدم صد دفعه نگفتم كه اين قدر مشيرت رو اينجا و اونجا ننداز . تو دست و پا مي يافته واسه يكي بدبختي درست مي كنه ، بيا اينم نتيجه اش !!

تمام دانش آموزان با سرعت كتاب هايشان را ورق مي زدند تا معني شمشير گريفيندور را مطالعه كنند . در همين حين يكي از دانش آموزان بلند شروع كرد به خواندن كتابش :
- اگر در طالع شما شمشير گريفيندور ديده شده باشد به معناي عشق و علاقه ي عاشقانه و ازدواج او در اينده با شخصي است كه در هنگام افتادن طالع در كنار او نشسته است .

همه ي نگاه به سمت روونا و گودريك بر مي گردد .
گودريك :
روونا :
جيمز در آن سوي ديگر كلاس:
- چه كردم با تغيير فنجان ها به وسيله ي ساعت برنارد

--------------------

در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید .

تفي بودن تفاله ها آن قدر مهم و داراي اهميت است كه نوشتن آن را نمي توان در چند خط بسنده كرد ولي چون استاد محرتم مي خواهد ما هم اطاعت امر مي كنيم .
لز لحاظ علوم پزشكي زماني كه تفاله تفي مي شود اطلاعاتي از زمان ، فكر ، انديشه ، خصوصيات اخلاقي و ... از شخص به تفاله داده مي شود و تفاله با استفاده از اين اطلاعات شكل و شمايل مي گيرد .
پس تف در حقيقت يكي نوع اطلاعاتي است كه به تفاله داده مي شود و اهميت زيادي دارد .
ولي من يه نكته ي اساسي رو بگم . خيلي خوب است كه امروزه از تف استفاده مي شود چون در زمان كودكي بنده پيشگويان آن زمان از مغز انسان براي پيشگويي استفاده مي كردند كه پس از برداشتن مقداري از مغز شخص پيشگويي خود را مي گفتند و غالبا پس از برداشتن سگ مغزي ديده مي شد كه به معناي مرگ بود و شخص در همان لحظه جان به جان آفرين تسليم مي شد .
و اين خود موردي ديگر بر موردهاي اهميت تفي بودن تفاله ها بوده است .


ویرایش شده توسط گودریک گریفيندور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱ ۱۱:۲۴:۵۰
ویرایش شده توسط گودریک گریفيندور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱ ۱۱:۳۴:۰۴

[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۹:۵۹ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۸۸

دراکو  مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۲ دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۸:۳۳ سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۸
از دحام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 117
آفلاین
رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.
دانش آموزان دور میز های گرد کلاس پیشگویی،رو به روی هم نشسته و با فنجان های شان درگیر بودند!
- تد مدام فنجون رو میچرخونه،انگار قصد فیتیله پیچ کردن داره!اما نه...،فنجون صاف میکنه و دستش رو روی سطحی از اون که با هوا تماس داره میذاره و برعکسش میکنه،حالا یه خم زیبا...
تد در حالی که فنجان را بر عکس روی دستش گذاشته بود نگاه غصبناکی به جیمز کرد و گفت:بس کن دیگه!بیا یه شکلی پیدا کردم،فکر کنم عقابِ...
جیمز سرش را جلو آورد و بعد از دیدن آن تفاله که به پشت فنجان چسبیده بود گفت:نابغه جان!اون تفاله مال کسی که چایی رو خورده نیست!در اثر خوب ظرف شستن جن های هاگوارتز همونجا مونده!
در سمت دیگر کلاس،مونتگومری روی صندلی اش لمیده و پاهایش را روی میز دراز کرده بود.در همین لحظه پرسی ویزلی داخل کلاس شد و به سمت او آمد.
- پروفسور،یکی از شاگرد های قدیمی برای دیدن کلاس پیشگویی اومده.بیل،برادرم!
- بیل؟
پرسی با تعجب نگاهی به مونتگومری انداخت و گفت:نه پروفسور،بیل ویزلی!
- حالا از هر نوعش!بیل عزیزم!بیا اینجا برات فال بگیرم!این چایی رو بخور..
بیل که سعی میکرد فنجان را از دهانش دور کند گفت:نمی خورم،باب پروفسور..باشه میخورم!خفه شدم!
بعد از خوردن چای،بیل نگاهی به درون فنجان انداخت.بعد از چند دقیقه لبش شروع به لرزیدن کرد،درحالی که رنگش پریده بود گفت:پپروفسسور،سگه!
مونتگومری اخم هایش را در هم کشید و پرسید:چی میگی؟!سگ تو فنجون بیل من؟!امکان نداره!الان درستش میکنم...
سپس انگشت اشاره اش را دخل فنجان برد و روی تفاله گذاشت.چند میلی متر آن را به عقب کشید و با خوش حالی فریاد زد:بچه ها!نگاه کنید تو فنجون بیل عزیز چی افتاده؟!یه یویو!نماد خوشبختی!
بیل:

2- در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.
ببینید!چگالی تف از آب بیشتره،(چون مواد درون بزاق دهان بیشتر از مواد درون آب خالص با همون حجم است)در یک عملیات انتحاری هم می تونیم نتیجه بگیریم چگالی تف کمتر از چای غلیظ هست.بنابر این وقتی تف و چای مخلوط بشن،تف هایی که به ته فنجان رفته به خاطر چگالی کمتر روی سطح چای میان و در این بین حالت چای خشک(تفاله) را نیز تغییر میدهند!به همین علت تفاله حتما باید تفی باشد تا پیشگو سرنوشت شخص را به درستی پیشگویی کند.



Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

ریتا اسکیتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰
از تو اتاقم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 568
آفلاین
تکلیف اول

ریتا نگاهی به پیوز که لیوان رو در دستش میچرخاند انداخت، بعد آن را از دستش گرفت و گفت: « باید بریزیش تو پیش دستی، اونجوری که نیست »

بعد از اینکه تفاله ها رو روی پیش دستی خالی کرد، با دقت به آن زل زد تا مگر بتواند شکلی از بین آنها پیدا کند، پیوز هم محتاطانه کنار ریتا خم شد تا داخل پیش دستی رو ببیند، با هیجان گفت:

- ریتا ببین، یک مرد ریشو قد بلنه، چه ریش بلندی هم داره، نگاه کن، اینجا... اع، تازه اینم شکل یک ماهه! ببین اینجارو...

ریتا خم شد تا جایی که پیوز با دستش اشاره میکرد رو ببیند، بعد کتاب فال چای رو از کیفش بیرون کشید و شروع به گشتن کرد:

- پیوز، اصلا همچی شکلی اینجا نیست، اما چرا ماه هست، گوش کن: مربوط به اتفاقات شبانه، مسئله ی مهمی به هنگام نیمه شب برای شما رخ خواهد داد؛ جلسات و کلاس های شبانه مخفی...

پیوز با تعجب به ریتا نگاه کرد، بعد با صدای بلندی پرسید: « پرفسور از کجا بفهمیم این لیوانا مال کدوم یکی از استاداست؟ »

مونتگمری بدون اینکه به پیوز نگاهی بندازه جواب داد: « زیر لیوان برچسب زدم »

پیوز لیوان رو از روی میز برداشت و آن را برعکس کرد تا برچسب زیر آن را بخواند

- نوشته پرفسور ویزلی... فهمیدم منظورش چیه نمیخواد بخونی.
- خب چیه؟
- بیا از کلاس که رفتیم بیرون برات میگم، اینجا بگم مونتگمری ازمون نمره کم میکنه.

بعد تفاله های چایی رو از تو پیش دستی، داخل لیوان ریخت و آن را با لیوان میز کنار دستش عوض کرد.

........

تکلیف دوم:

وقتی که تف انسان با تفاله ها برخورد میکنه، باعث میشه دی اِن آی بدن از راه تف، وارد لیوان بشه و بعد از ترکیب شدن با تفاله ها طالع مارو رقم بزنه!! از طرفی تف، چایی هارو حسابی به همدیگه میچسبونه و باعث میشه شکل های مختلفی رو به وجود بیارن

اما دلیل اصلی همون دی اِن آیی بود که خدمتتون عرض کردم


... بگذرم گر از سر پیمان
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم...


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۰:۱۰ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.

جیــــــــــــــــــــــــــغ!
- خیلی خب تدی آروم باش، میدونستم! به هر حال این سگ باید واسه یکی خودشو نشون میداد دیگه، ریلکس باش و از دقایق آخر زندگیت لذت ببر.
- سگ نیس!
تدی با رنگی پریده به تفاله های چای پرسی چشم دوخته بود. چانه اش می لرزید و چشمانش پر از اشک شده بود.
- یه نهنگه!
در کسری از ثانیه تمامی دانش آموزان حاضر دفترچه های روی میزشان را برداشتند تا وجود یک نهنگ به گل نشسته را در تفاله های پرسی ویزلی! تعبیر کنند. دقایقی بعد کلاس در سکوت محض فرو رفت.
نهنگ مظهر بلاک بود.
تدی بار دیگر آب دهانش را قورت داد و به مونتی که با نگاهی نگران به او چشم دوخته بود، خیره شد.

- جیـــــــــــــــــــــغ!
- جییییغ!
- یه نهنگههههه!
- توی تفاله های روی میز من، شیش تا نهنگ به گل نشسته!
- نهنـــــــــگ! ما می میریم، ما می میریم، ما میمیریم!
- امم..من نهنگ نمی بینم..مشاهده ی کوییرل نشانه ی چیه پروفسور؟
- جیییییییغ! نهنگ!

آرامش کلاس به فنا رفته بود و همه جیغ می کشیدند، مونتگمری با خونسردی از همان ردیف اول کلاس شروع کرده و سعی در آرام کردن دانش آموزانش با بیل داشت. در این میان مک هنوز به دنبال معنی کوییرل، دفترچه اش را زیر و رو میکرد. تنها دانش آموز آرام ِ کلاس جیمز سیریوس بود که نمیتوانست درک کند چرا یک نهنگ باید اینقدر برای همکلاسی هایش وحشتناک باشد؟ جیمز سرش را پایین انداخت و به سگ سیاه ِ داخل تفاله هایش خیره شد که به صورت دو نقطه دی به او نگاه میکرد.

در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.

هیچ اهمیتی نداره!
این از بی فرهنگی ِ اساتید هاگوارتزه که هر چیزی رو هر جایی و هر زمانی تف میکنن عین شتر!
زشته عزیزان من! زشته این کار! زیر سوال می بره آبروی چندین هزار ساله ی مدرسه ی هاگوارتز رو، خجالت نمی کشید؟ نه شما خجالت نمیکشید؟
در هر حال، نکته ای که استاد فراموش کرد کاملا، این بود که تفاله ها هر چی که هستن بازم مربوط به اساتیدن! هر چیزی که در اون ها دیده میشه، هر بلایی که قراره، مربوط به اون هاس و به سر اونا میاد.
ما فقط وسیله ایم عزیزان، خدا هر وقت بخواد عجل رو میفرسته!

پ.ن : هیچکدوم از تکالیف قبلی توسط بنده خونده نشده، مسئولیت تشابهات احتمالی رو به عهده نمیگیرم.



Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۹:۴۱ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
1. رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.(20 امتیاز)

كينگزلی ، با انزجار در فضای پر از دودِ كلاس تفاله ها را درون پيشدستی لب پريده ای ريخت كه در متن آن چند تسترال نقش بسته بودند . كينگزلی نگاهش را از روی تسترالها برداشت و سعی كرد در فضایِ كسل كننده كلاس روی تفاله هايش كار كند .

پس از كمی دقت فهميد كه تفاله ها شكلِ يك گوريل را به خودشان گرفته اند . با نگرانی كتابِ قطور پيشگويی اش را باز كرد و دنبال كلمه گوريل گشت و وقتی پيدايش كرد با حالتی عصبی به آن نگاه كرد . توجهش را به تصوير گوريل پشمالويی معطوف كرد كه مدام می غريد . با نگرانی شروع به خواندن توصيف كتاب كرد :

گوريل : بی شك شما فردی تنومند و كچل هستيد . اگر شما محصل هستيد در يكی از درسهايتان نمره بدی خواهيد گرفت . چند روز ديگر شما در دوئلی شكست خواهيد خورد . شما كه به كله تاس خودتان افتخار می كرديد موهايی مثل گوريلی كه مشاهده می كنيد در خواهيد آورد .

كينگزلی ، حاضر بود هر كدام از آن اتفاقات مسخره برايش بيفتند مگر آنكه موهايی مثل آن گوريل پشمالو در بياورد . بدون آنكه خودش بخواهد تمام صبحانه ی لذيذی كه آن روز خورده بود از دهانش بيرون ريخت . مونتگومری با نگاه موشكافانه اش صحنه را نگريست و خشمگينانه در دفترِ نمره اش جلوی نام كينگزلی شكلبوت چيزی ثبت كرد كه مشابه به D بود .


2.در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.(غیر رول!10 امتیاز)

برای پاسخ دادن به اين سوال می توانيم نگاهی به كتاب شكل گيری پيشگويی نوشته ماركوس آندرسن بيندازيم :
نقل قول:
در قرون نه الی ده پيشگويی در سراسر جهان گسترش يافت . در آن دوره پيشگويان با گرفتن خون از اشخاص مورد نظر سرنوشت آنان را پيش بينی می كردند . به عقيده جادوگران نخبه آن دوره ، اين روش كاملا خشونت بار بود به همين دليل در قرن نوزدهم جك اسميت ، موفق شد به شيوه ای نوين برای پيشگويی پی ببرد كه اين موضوع موجب شد سر و صدای منتقدان فرو نشيند . وی شكل تفاله اشخاص مختلف را مشخص كننده سرنوشت آنان می دانست . و‍ در روزنامه پيام امروز در طی مصاحبه ار گفت كه هر كس اين شيوه را قبول ندارد بايد به همان روش خشونت بار بازگردد .


در نتيجه اگر از اين روش استفاده نگردد تنها با خون گيری می توان به نتيجه رسيد . همچنين آخرين تحقيقات بدست آمده نشانگرِ آن است كه تفاله چای از خون گيری بسيار بهتر عمل می كند . اين تحقيقات نشان می دهد كه بررسی تفاله های چای بهترين روش برای پی بردن به سرنوشت افراد می باشد .


ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۴۶:۱۷
ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۴۸:۲۳
ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۵۷:۵۵


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۰:۱۷ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

رومیلدا وینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۷ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸
از فضولا خوشم نمیاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
1.
رومیلدا پس از مدتی که به کار دیگر دوستانش نگاه میکرد با جذابیت خاصی تفاله ها را درون پیشدستی ریخت. و به آن خیره شد.

به هر طرف که نگاه میکرد دانش آموزان یا در حال جیغ زدن بودند یا در حال کندن موهایشان!!! به همین دلیل کمی ترسید، منتگومری به رومیل چشم غره ای رفت که نتیجه اش پشت چشم نازک کردن رومیلدا بود!

نیم نگاهی به تفاله ها انداخت... تفاله ها در حال چسبیدن به یکدیگر بودند و اشکال متفاوتی را به وجود می آوردند. ناگهان بی حرکت ماندند. با دقت به آن ها نگاه کرد... بزغاله؟؟؟ دوباره با شک نگاهی به آن انداخت. نه خودش بود! یه بزغالهبود!!!

با قهقهه ی تدی و جیمز به خودش آمد. اخمی کرد و دوباره به بزش نگاه کرد. بز به نقطه ای دوردست اشاره میکرد. کتاب سنگین را برداشت و لایش را باز کرد. دنبال کلمه ی بز گشت... آهان! اینجاست...
بزغاله ی سفید.............
بزغاله ی سرخ..............
بزغاله ی بی ریخت.........
بزغاله ی بزغاله! ...........
بزغاله ای بر فراز کوه......
بزغاله ی روشنایی.........

بعد از گذشت حدود یک و نیم ساعت پیدایش کرد:
بزغاله ی سنگی
بزغاله ای با کفش قرمز
بزغاله در مرلینگاه
بزغاله ای که به دوردست اشاره میکند!

_ایـــــــــــــــــــــــــــــنه!!!

پروفسور با خشم فریاد زد: دوشیزه وین! نکنه میخوای مثل تدی تو رو شکنجه بدم؟ پیشدستیتو بده من ببینم طالعت چیه؟

رومیدا با خودش فکر کرد: مگه چی میشه که ببینه؟ حتما نشانه ی زیبایی یا...

_خدای من! رومیلدای عزیزم متاسفم! تو میخوای پروفسور بشی ولی هیچ وقت نمیتونی!

رومیل با نفرت به منتوگمری نگاه کرد. کیفش را برداشت وا از کلاس خارج شد!

منتوگمری بار دیگر به کتاب نگاه کرد... زیر لب گفت: ای وای اشتباه کردم! من بالاییشو گفتم!!!

.......................
2.
تف باعث میشه که قسمتی از روح که از سرنوشت آگاهه از بدن جدا بشه و مورد آزمایش قرار بگیره. بعد چون یک نوع انگله باید یک بدن یا شی دیگر برای خودش پیدا کنه، به تفاله ها میچسبه و به طور واضح سرنوشت آن فرد را نشان میدهد. و وسیله ی بسیار خوبی برای دیدن طالع افراد است.


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

سپتیما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۳۵ جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۴:۲۳ چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹
از جایی دور ،دور تر از همه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 79
آفلاین
تکلیف جلسه ی اول

1. رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.(20 امتیاز)


سپتیما افنجان را با اکراه برداشت و بعد از نگاهی پر از انزجار رویش را برگرداند . سپس تعداد فنجان های کلاس را شمرد و به پروفسور مونتگومری گفت: استاد تعداد فنجون ها با تعداد بچه ها برابر نیست باید دو نفر به صورت اشتراکی کارشونو انجام بدن می شه من با یکی هم گروهی بشم؟

مونتگومری که بعد شنیدن کلمه ی استاد و کمی نرم شده بود و به خاطر مهم بودن تفاله های لیوانی که سپتیما داشت گفت:اشکالی نداره فقط سرو صدا نکنین.

سپتیما بعد از تبسمی رو به سوسکی کرد که بر روی میز بقلی نشسته بود و گفت: ریتا اگر کمکم نکنی می گم دوباره خودت رو تبدیل به سوسک کردی سر کلاس ؟

ریتا به حالت اول برگشت . لیوان و کتاب را از دست سپتیما گرفت وبعد از خواندن چند صفحه از کتاب و بررسی تفاله ها با بدخلقی گفت: من که چیزی نمی بینم . اون خط کش شابلون دارتو بده.

_تو از کجا می دونی من از این خط کشا دارم؟

_یک دفعه که خوابالو بودی به جای کیف لوازم آرایش به من اون جا قلمیتو دادی.زودباش یک قلم پری چیزی هم بده باهاش.

سپتیما که حدس زده بود ریتا چه قصدی دارد گفت: حالا چرا از وسایل خودت استفاده نمی کنی.

ریتا جامدادی رو از دست سپتیما قاپید و گفت :چون من ناظرم
سپس یک شکل درخت با شابلون (کوچک !) و قلم پر ،با تفاله ها به دقت درست کرد . در همین هنگام مونتگومری گفت :وقت تمومه (ریتا شابلون و قلم پر را به درون جا قلمی انداخت و اصلا به سپتیما توجهی نکرد.) اول در باره ی تفاله های مربوط به چایی که من خوردم دوشیزه سپتیما ویکتور توضیح می ده.

_ام...در میان تفاله های این چای من یک درخت سبز می بینم که معنیش اینه که شما تا آخر عمرتون شاداب و سلامتید و همچنین عمری طولانی دارید.

_به این می گن یک پیشگویی واقعی 10 امتیاز برای هافلپاف.

2.در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.(غیر رول!10 امتیاز)

پیش گویان قدیمی انسان هایی مهربان بوده و به جای این که از خون یک فرد استفاده کنند و اون فرد رو آزار بدهند،به دنبال راهی کم درد تر برای مشتریان خود گشتند تا به کار ببرند و متقاضیان بیشتری هم داشته باشند. بعد از سال ها تفکر آن ها به این نتیجه رسیدند که آب دهان راه حل مشکلشان هست . سپس برای این که به طور مستقیم نمی خواستند با آب دهان افراد تماسی پیدا کنند . از تفاله ی چایی که مشتریانشون می خوردند، که حاوی آب دهان (و تف) آن ها بود استفاده کردند .


تصویر کوچک شده

[i][size=small][color=FFFF00]If you wish for something long enough, it will definitely


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
به نام خدا

تکلیف شماره ی 1: رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.(20 امتیاز)

آبرفورث به شدت ترسیده بود و علاوه بر ناخن ها،دندان ها و لبان (!) خود را پشت سر هم می جوید و صورتش همانند خیار به رنگ سبز در آمده بود!

دستش را آرام آرام به سمت لیوان برد تا شکلک خود را ببیند.از ترس جلوی چشمانش را گرفته بود و جرئت نمی کرد لیوان را نگاه کند.سرانجام با قلقلک موذیانه ی پیوز مجبور شد دستش را از روی چشمانش بردارد.

-هوی بوقی!مگه باهات شوخی دارم؟... کارت خیلی بد بود!

پیوز که قصدش تنها شوخی بود،محضونانه برگشت و شروع کرد به گریه کردن!آبرفورث بدون توجه به پیوز به لیوان خود نگاه کرد و...


آبر: هه....شتر!


و باخنده کتاب خود را باز کرد...

طبق روایات ،شتر نماد فلاکت،بدبختی،بلاک و... یا از دست دادن گله ی عظیمی از بز بر اثر حمله های یک گله شتر و از دست دادن میلیون ها گالیون است!

آبرفورث به شدت متعجب شده بود و اثری از لبخند بر لبان وی دیده نمی شد.ناگهان همانند پیوز شروع کرد به گریستن...

-نه.....طفلک بز های بیچاره ی من... بیچاره جونیورام!

و مونتگومری بیل خود را برداشته و با چشمانی خون آلود به سمت آبرفورث حرکت کرد...

تکلیف شماره ی 2:در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.(غیر رول!10 امتیاز)

در روزگاران قدیم،از چند ماده به عنوان ماده ی چسبنده استفاده می کردند که آنها شامل موارد زیر می شوند:

1:گلاب به روتون ماده ی درون دماغ!

2:استفراغ!

3:مخلوط خلت و آب دهان یا همان تف!

در آن زمان،این سه ماده را به عنوان مایع مقدس برای تطهیر معبد مرلین استفاده می کردند که امروزه،به دلیل خواص چسبندگی بالای این سه ماده،از آنها در فنجان های پیشگویی و حتی در مهمانی های بزرگ (به عنوان نوشیدنی!) مورد استفاده قرار می دهند.


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۲۲:۰۳:۳۰
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۵۲:۱۲
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۵۸:۲۰
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۱۰:۰۳:۴۳
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۱۰:۰۷:۲۶

[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

برتا جورکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۷ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 145
آفلاین
1)


برتا با بی حوصلگی فنجان چای را از روی میز برداشت و به درون آن نگاه کرد. لیوان را در جهت های مختلفی چرخاند تا شاید چیزی در آن ببیند. این احمقانه ترین کاری بود که در عمرش انجام داده بود. بالاخره حوصله اش سر رفت و گفت:
-پروفسور، من نمی تو نم هیچ شکلی رو توی این ببینم!

پروفسور به برتا نگاه کرد و با عصبانیت گفت:
-جای تعجب نداره؛ منم اگه جای تو بودم هیچی توی اون فنجون نمی دیدم. مگه نگفتم که تفاله ها رو بریزین توی پیشدستی؟ چرا به حرفم گوش نمدی دختر احمق؟

برتا با خجالت سرش را پایین انداخت و زیر لب گفت:
-ببخشید پروفسور.

سپس تفاله ها را در پیشدستی ریخت و به آنها خیره شد. شکل خاصی را در میان آنها تشخیص نمی داد. بار دیگر نا امید شد و می خواست به پروفسور بگوید چیزی نمی بیند که ناگهان موفقشد یک بیل را در میان سایر اشکال بی معنی ببیند. با خوشحالی کتابش را باز کرد تا به صفحه ی مورد نظر رسید:

بیل: شما باید زیر دست یک گورکن کارکنید؛ چون در آینده گورکن می شوید.

برتا کتابش را بست و با وحشت به پروفسور مونتگمری نگاه کرد.



________________________________

پ.ن: گفته بودین بین 10 تا 16 خط، ولی پست های قبلی طولانی تر هستند. اگه این کمه بگین یه کم بهش آب ببندم!

________________________________

2)


در هنگام پیشگویی چای باید حتما تفی باشد زیرا در غیر این صورت(یعنی اگر خشک باشد) تفاله ها هنگام ریخته شدن از فنجان به پشدستی، به صورت مستقیم پایین نمی ریزند و در نتیجه اشکالی که به وجود می آیند واقعی نیست. پس ممکن است در پیش گویی اشتباه صورت بگیرد و فاجعه ای رخ بدهد.

نکته ی دیگر این است که امکان دارد در اثر وزش باد تفاله های خشک (غیر تفی) در پیشدستی به حرکت در آیند و شکل نادرستی تشکیل شود.

چون تفاله های تفی چسبناک و سنگین تر هستند، اتفاقات بالا برای آن ها نمی افتد!


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۱۵:۲۱:۰۲







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.