با سلام!
انگار بعد از کلی وقت یه تاپیک پیدا شد که من بیام توش نظر بدم
خب اول از همه باید بگم که تعریف شما از واژه ی " سیاسی" یه چیز خیلی خفنیه که باعث می شه حتی منم که 5 ساله با این مقوله سر کار دارم ازش بترسم!
ببینید سیاسی بودن یه موضوع دلیل بد بودنش نیست! پس لازم نیست اینجوری قضیه رو تبدیل به یه درگیری بزرگ کنید.
موضوع بعدی هم اینه که مطمئناً سیاسی بودن به معنی ضد اسلام بودن، ضد شرق بودن، استعماری بودن و ... نیست.
قبل از هر چیز باید بگم به نظر من داستان هری پاتر در نگاه کلی یک نوشته ی سیاسی نیست. به این معنی از نظر قالب موضوعی به این دسته تعلق نمی گیره و از نظر ادبی یه داستان فانتزی مربوط به گروه سنی نوجوانانه.
حالا موضوع بعدی اینه که آیا می شه توی این داستان نماد ها و نشانه های مربوط به سیاست پیدا کنیم؟ جواب از نظر من مثبته.
منظور از این ادعا این نیست که هر چیزی رو مثل چشم بادومی بودن چو یا رنگ ها و حیوانات و اعداد و ... بدون استدلال به سیاست ربط بدیم.
متأسفانه یه تئوری بین ما ایرانی ها و بین بیشتر مردم جوامع توسعه نیافته رایجه به اسم "تئوری توطئه". این تئوری مبتنی بر این موضوعه که توی هر اتفاقی دست عوامل بیگانه و دشمنان فرضی رو دخیل بدونیم. ریشه ی شکل گیری این تفکر به حافظه ی تاریخی این ملت ها از تجربه ی تلخ استبداد و استعمار طولانی مدت بر می گرده. به طوری که اگه مثلاً امسال بارون نیاد و زمین های فلان روستا خشک بشه باز هم مطمئناً یه پای قضیه استعمار پیر انگلیسه.
اگه منظورتون از سیاسی بودن هری پاتر این چیزاست کاملاً مخالفم.
حالا برای بررسی علمی تئوری وجود نماد ها و فاکتورهای سیاسی در هری پاتر باید به 2 تا موضوع توجه کنیم.
1) سیر اندیشه ی سیاسی خاص در داستان 2) وجود نماد هادر مورد اندیشه سیاسی موجود در داستان من یه تحقیق در دست انجام داشتم که متأسفانه مکتوب و منسجم نشد به خاطر کمبود وقت. نظر شخص من اینه که به خاطر بافت جامعه ای که داستان های فانتزی معاصر در اونها شکل گرفتن همه ی اونها از جمله هری پاتر پیرو مکتب سیاسی رئالیسم هستن و این پارادایم رو بین خواننده هاشون که بچه های جوامع خودشون هستن ترویج می کنن. تضاد از اونجایی شروع می شه که داستانی با درون مایه ی رئالیسم وارد سرزمین های شرقی با ریشه های ایدئالیستی می شه. ( این بحث مفصل تر از اینه که بخوام اینجا ادامه ش بدم)
فقط به این نکته اشاره می کنم که در رئالیسم عنصر اصلی سیاست رو "قدرت" تشکیل می ده. صرف نظر از اخلاقیات و ارزش ها، در نهایت کسی پیروزه که قدرتمند تره و بهتر می تونه از قدرتش استفاده کنه.
اندیشه ی بعدی موجود در هری پاتر "لیبرالیسمه". آزادی و باز هم آزادی. هری و دوستانش به عنوان نماد انسان های مطلوب هیچ وقت در گیر و بند قوانین مدرسه و جامعه خودشون رو محدود نمی کنند. هیچ تأکیدی بر مساوی بودن آدم ها نمی شه و هر کس به میزان توانایی و قدرتش از آزادی هایی که می تونه بهش دست پیدا کنه بهره مند می شه.
نماد قوی این مسئله در داستان وجود وزارت سحر و جادو به عنوان یک نهاد دولتیه. در حالیکه قدرت اصلی داستان رو عملاً جادوی قوی و ذهن خلاق دامبلدور تشکیل می ده. اینجاست که به اندیشه ی بنیادین لیبرالیسم بر می گردیم یعنی نگاه به دولت به عنوان یک "شر لازم". چیزی که ناچاریم اونو داشته باشیم درحالیکه به هیچوجه موضوع مطلوبی نیست.
موضوع بعدی که باز هم در پرتوی رئالیسم تعریف می شه حضور پررنگ "ماکیاولیسم" از دید مثبت اون در تمامی جریان داستانه. این تئوری قابل دفاعه که رولینگ در جایگاه اعاده حیثیت ماکیاولی، پدر اندیشه رئالیسم عمل می کنه و با قالب بندی شخصیت محبوبی مثل دامبلدور در چارچوب شخصیت "شهریار" ِ ماکیاولی، در واقع بدگویی های صورت گرفته نسبت به این شخصیت پر حاشیه ی تاریخ سیاست رو پاک می کنه.
2) نمادها: مطمئناً منظور از نماد چیزهایی مثل طلسم و رنگ و نور و اعداد نیست. ما باید این موضوع رو در چارچوب کلی تری بررسی کنیم. این بحث خیلی مفصله اما من به عنوان نمونه در مورد همون بخش مربوط با ماکیاول صحبت می کنم. حضور پررنگ نمادهای حیوانی در این کتاب نه بصورت جزء بلکه به طور کلی ما رو به یاد یادگیری از طبیعت می ندازه که مورد تأکید سیاست شناسان قرون قبل بوده. ماکیاول در تدریس اصول سیاست به شاهزاده ی ایتالیا، داستانی رو نقل می کنه که در اون پادشاه برای یادگرفتن اصول مملکت داری به جنگل می ره تا با سانتور ( موجود نیمه اسب - نیمه انسان) ملاقات کنه و از اون راهنمایی بگیره. پادشاه در این کتاب به بهره گرفتن از روباه صفتی و شیر صفتی به موازات هم توصیه می شه.
جالبه بدونید اسامی شخصیت های هری پاتر رو هم (با اینکه به نظر می رسه بیشتر ریشه ی یونان باستانی داشته باشند) می شه در کتاب شهریار ماکیاول پیدا کرد. از جمله اسم سوروس که این موضوع تئوری تأثیر پذیری رولینگ از ماکیاول رو پر رنگ تر می کنه.
خب فکر می کنم در همین حد کافی باشه.
موفق باشید.