جلسه دوم : اسنیپ با سرعت وارد کلاس شد و به طرف میزش رفت . رداش رو حرکتی داد و به دانش آموزان خیره شد . اعضای گروه هافلپاف که همیشه از مسائل این کلاس و اسنیپ میترسیدن ، حتی جرات پلک زدن هم نداشتن . اسنیپ کتاب روی میزش رو باز کرد ، چند ورق زد و به صفحه کتاب خیره شد . بعد از چند دقیقه سرش رو بلند کرد و رو به کلاس کرد و گفت :
-تکالیف جلسه قبلتون رو خوندم ، بعضی هاش جالب بود و بعضی هاش فقط وقت من رو تلف کردن که البته انتظار زیادی از اون افراد نداشتم .
اسنیپ نگاهی به رون ویزلی انداخت و نیشخندی زد . قدم زنان به ته کلاس رفت .
- میتونید ورقه تکلیف هاتون رو موقع خروج از روی میزم بردارید . درس امروز در مورد ذهن خوانی هست . ذهن خوانی به درد شما نمیخوره چون تقریبا مطمئنم خیلی هاتون به این قدرت نخواهید رسید ولی برای چفت شدگی نیاز هست که بدونید طرف مقابلتون چجوری میخواد ذهنتون رو بخونه .
هرمیون دستش رو بلند کرد تا سوالی بپرسه . اسنیپ نگاهی بهش انداخت ولی بهش اجازه پرسیدن سوالش رو نداد . دوباره به جلوی کلاس رفت و ادامه داد :
-ذهن خوانی کلمه ای هست که ماگل ها برای این هنر داده اند که متاسفانه ما هم ازش استفاده میکنید . این اسم در واقع حتی نزدیک به حقیقت هم نیست . ذهن مثل کتاب نیست که هر موقع دلتون بخواد بازش کنید و بخونید . افکار انسان بر روی مغز انسان نوشته نشده ، ذهن لایه های مختلفی داره و چیز جامدی نیست .
کتاب های جلوی دانش آموزان باز شد و به صفحه 140 رفت . اسنیپ به طرف در اتاق کلاس رفت و گفت :
-شما این صفحه رو بخونید تا من به مشکلات جوخه بازرسی بررسی میکنم . اگر خودم به کارا میرسیدم وقتم کمتر گرفته میشد .
10 دقیقه بعد ! اسنیپ با سرعت وارد کلاس شد و بدون مکث گفت :
-یکی از نمونه های معروف ذهن خوانی ، زمانی بود که لرد ولدمورت سعی در ذهن خوانی هری پاتر داشت . یک رابطه ذهنی بین لرد ولدمورت و هری پاتر وجود داشت که همین باعث میشد لرد هر لحظه و هر جایی که میخواست وارد ذهن پاتر بشه . لرد با اون همه قدرتی که داشت ، نتونست به طور کامل از این قدرتش استفاده کنه . اطلاعاتی که در این زمینه داشت محدود بود و به همین دلیل فقط به بعضی لایه های ذهن پاتر دست پیدا کرد . لرد میتونست ذهن پاتر رو کنترل کنه ، تغییر بده و بخونتش اما لرد فقط تونست بخشیش رو کنترل کنه و پاتر رو به وزارت خونه برسونه .
رو تخته کلماتی نوشته شد و در وسط این کلمات ، کلمه ای بزرگ درج شده بود .
-
اکلومنسی ! ورد ذهن خوانی این هست ولی این فقط شما رو به در ورودی ذهن طرف مقابل میرسونه . بعد از اون باید فکر متمرکزی داشته باشید تا بتونید مراحل ذهنی حریفتون رو رد کنید . هر چقد حریف چفت شدگی قوی تری داشته باشه ، کار شما سخت تر هست . چون ذهن خوانی ذهن شما رو به حریفتون مربوط میکنه ، اگر تمرکزتون از بین بره و حریف قوی داشته باشید ، اون به راحتی میتونه وارد ذهن شما بشه . به همین خیلی از جادوگر های بزرگ این ریسک رو نمیکنن . شما ها که احتمالا جادوگر بزرگ هم نخواهید شد ، در نتیجه هیچوقت سعی نکنید ذهن کسی رو بخونید . تکالیفی که بر روی تخته نوشته شده رو بنویسید و جلسه بعد تحویل بدید .
تکالیف : تاریخ ذهن خوانی رو به صورت کوتاه خلاصه کنید .