خب صد در صد اولش کپ میکنم. بعدم واسه اینکه عرصه رو خالی نذارم یه مدت به ریش دامبلدور میخندم
بعد که کلی خندیدم به دوست پسر مشنگم اطلاع رسانی میکنم! باهمدیگه تا چند روز سر اینکه من نباید بدون اون جایی به این دوری برم دعوا میکنیم
بعدشم که قهر کردیم و هیچکدوم حوصله ی منت کشی نداشت تصمیم میگیرم یکم تحقیق کنم ببینم قضیه چیه کلا!
و در آخر به این نتیجه میرسم که خواب میدیدم