هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳

آليس لانگ باتم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۷ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳
از پسش برمیام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 266
آفلاین
1. جون ِ سالم به در ببرید! [ 15 امتیاز ]


- ( جیمز نیست!)
- ( اینم جیمز نیست!)
- ( عجب گیری افتادیما، آخه جیمز جیغ می زنه وقت تدی رو می بینه؟)

ملت در شیون آوارگان هرکدوم به سمتی می رفتن و به دیوار پاشیده می شدن و دوباره نفر بعدی پاشیده می شد روشون و رنگ دیوارای شیون هرلحظه تغییر می کرد. در این بین صدای اعتراض گیدیون پریوت مبنی بر این که " روی سوال عادلانه نیست! شاید ما جون سالم به در نبردیم و مردیم! جواب امتیاز گروه مارو کی میده؟ کی خون ریخته شده این جوون رو برعهده می گیره؟ " شنیده می شد. عده ای همون لحظه های اول به پنجره ها هجوم برده بودن و به جون تیرتخته ی پنجره ها افتاده بودن و هی بکش، هی بکش، اونقدر کشیده بودن که به جای پنجره ها خودشون کشیده شده بودن و پخش زمین شده بودن و زمین شیون رو هم رنگ کرده بودن و باری از دوش شهرداری برداشته بودند!

تدی لوپین وسط شیون آوارگان نشسته بود و با نیش باز ( ) نظاره گر حرکات ژانگولرانه دانش آموزان سال اولی و خرس گنده بود و ویولت، استاد درس موجودات جادویی، خیلی ریلکس در حال بستن موهاش و خوش و بش با تدی بود:
- باب تدی، یه حرکتی بزن، ما آبرو داریم این جا! بچه ها رو آوردم بترسن تو نشستی مث هیپوگریف نگا می کنی؟
- چه حرکتی باب؟ اینا نیاز به حرکت ندارن! خدا اینارو زده، من واسه چی بزنم؟!

در همین لحظه آلیس مایتابه به دست نزدیک ویولت شد و چرخشی به مایتابه داد و همین جوری به ویولت خیره موند.
- تو چرا فرار نمی کنی؟
- مسخره بازی درنیار دیگه، تدی محفلیه، محفلیام که همو نمی خورن؟ اگه منو بخوره خودتون چارتا می مونین!

ویولت برای لحظاتی به فرمت به زندگی ادامه میده و سپس یادش میوفته که ویولت بودلر هیچ وقت کم نمیاره و فوری فرمتشو به تغییر میده:
- تدی بقیه رو ول کن، اینو بخور!

آلیس لحظاتی همچنان خونسردانه به چرخوندن مایتابه ادامه میده و حتی با مایتابه چندبار به پشت ویولت می کوبه. تدی یه نگاه به ویولت می کنه و یه نگاه به آلیس می کنه و یه نگاه به ملتی که دیوارهای شیون رو به چهار رنگ قرمز، آبی، سبز و زرد تغییر دادن!

یه نگاه مندانه به آلیس می ندازه و در این لحظه کم کم سرعت چرخیدن مایتابه کم میشه، در این لحظه مایتابه از حرکت می ایسته و کم کم آلیس شروع به عقب عقب رفتن می کنه!

آلیس می چرخه تا به سمت در بره، یعنی همون جایی که ازش وارد شدن، اما ملتی که به در و دیوار چسبیده بودن مانع ادامه ی راه بودن! آلیس یه نگاه به تدی میندازه که هرلحظه یه قدم میاد جلوتر و یه نگاه به ویولت که زبونش کم کم داشت به حالات خطرناکی می رسید!

کم نیاورد و با مایتابه شروع به کندن ملت از روی در کرد و هرکس رو می کند به عقب پرت می کرد و تدی حالا تبدیل به جالباسی رنگارنگی شده بود!

آلیس حالا در تونل طویل و درازی قرار داشت که به بیدکتک زن می رسید. از همین جام نور خورشید دیده می شد. تا جایی که روشنایی قرار داشت بُدیه بُدیه خودش رو رسوند و منتظر رسیدن تدی موند. تدی کم کم از دور پدیدار شد. کمی تا قسمتی ملت رو از رو خودش کنار زده بود و الان بیش تر شبیه جا لباسی بود!

آلیس منتظر موند تا وقتی که تدی شروع به دویدن به سمتش کرد. تدی می دوید و آلیس سرجاش وایستاده بود. تدی در چند متری آلیس بود و سرعتش اونقدری بود که نتونه ترمز بزنه. آلیس با حرکتی کاملا حرفه ای از زیر پاهای تدی گذشت. [ این فوتبالیستا رو دیدین، توپو منحرف می کنن از زیر پای بقیه اون مدلی! ]

تدی که سرعتش بیش تر از حد مجاز بود، نتونست خودشو کنترل کنه و وارد بید کتک زن شد که ما به این قسمت از داستان کاری نداریم و به سراغ ویولت می ریم!
- ویـــــــــــــــــــــــولــــــــــــــــــــــــــــــتـــــــــــــــــــــــ!


2. سرنوشت ویولت رو بعد از این بلایی که سر تدی و البته شاگرداش آورد بنویسید. [ 15 امتیاز ]

- می تونی دستمو یکم بکشی؟
- چشمم رفته تو دماغم، به نظرت درست میشه؟
- من قبلا لاغر و کوتاه بودم، الان دراز و پهن شدم!

ملتی که به در و دیوار پاشیده شده بودن، افتان و خیزان راه خروج رو در پیش گرفته بودن و ویولت سوت زنان جلوی بقیه قدم برمی داشت.

- به نظرت باید به دانگ بگیم؟
- نه بابا، اون دزد خودش از خداشه ما نابود بشیم تا راحت تر وسایل هاگو بدزده!
- پس چیکار کنیم؟
- خودمون دست به کار میشیم!

چند ساعت بعد، دفتر معلمان

- ویو! پاشو ببین این دانش آموزات چیکارت دارن؟ دفترو گذاشتن رو سرشون!

ویولت پاهاشو از رو میز بلند می کنه و مری رو از لوستر سقف برمی داره و ماگتو از رو سر پروفسور تافتی پایین میاره و راهی بیرون دفتر میشه.
- با داوشتون کار دارین؟
- نه ما با معلـ... یعنی بله با شما کار داریم!
- خوب؟
- هیچی، می خواستیم ازتون بخوایم با ما بیاین بریم به دشت قاصدکای پشت هاگوارتز.
-

نیم ساعت بعد، دشت قاصدک ها

- گیدیون، تو این مارمولک بگیر بنداز تو کیفش!
- سارا، این سوسکو تو یه فرصت مناسب پرت کن تو چاییش!
- نویل، این عقربو بنداز روی موهاش!

و هیچ کس در این بین به فریاد اعتراض آلیس که "به مرلین اینا تاثیری نداره"، گوش نکرد!

ملت یکی یکی از راه می رسیدن و انجام ماموریت خودشونو اعلام می کردن. همه منتظر چشم به ویولت دوخته بودن که از این ور دشت می دوید اون ور دشت و از اون ور می دوید این ور دشت!
-
- شروع شد!
- چه مارمولک خوشگلی!
- چه سوسک نازی!
- چه عقرب کوچولویی!

ملت:



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۴:۰۳ چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین
جلسه‌ی اول!


خیله خب. بذارید ماجرا رو با این درس براتون شروع کنم که: "به طرف مقابلتون نه، به کسی که تأییدش می‌کنه، دقت کنید." و باید بگم این درس، برای اونایی که داشتن با ویولت بودلر به سمت شیون آوارگان می‌رفتن، متأسفانه دیگه خیلی دیر شده بود. به قول ِ معروف، از اونا که گذشت.. تمنا می‌کنم شما یادتون بمونه وقتی مثلاً لرد ولدمورت یه بابایی رو معرفی می‌کنه جهت سرپرستی از شیرخوارگاه، وقتشه نگران ِ بچه‌هایی که توی اون شیرخوارگاه هستن، بشید. ایضاً..

وقتی هاگرید، کسی رو معرفی می‌کنه برای تدریس مراقبت از موجودات جادویی!

به هر حال، دانگ فلچر هم وقتی با تدریس بودلر موافقت کرد، قرارشون این نبود که نیمه‌های شب، بروبچه‌های هاگوارتز و نوگلان باغ علم و دانش توی یه صف، پشت سر ویولت بودلر وسط هاگزمید قدم‌رو برن. برای مدیر بعدی می‌گم: "موقع قرارداد بستن با استاد، ازش یه طرح درسی بگیرید. جون ِ مادرتون!"

- فکر می‌کنم وقتشه که نگران خودمون شم.

آها! دختر باهوش! چرا این آلیس لانگ‌باتم افتاده توی گریفندور؟! اونو ولش کن، چرا این آلیس لانگ‌باتم اصلاً تازه وارد محسوب می‌شه؟!
به هر حال، صاحب مایتابه‌ها، خودشو رسونده بود به ویولت و اینو زیر گوشش طوری که بقیه بچه ها نشنون، گفت.

ویولت همونطور که دستاش توی جیبش بود و بی‌خیال، داشت قدم‎زنان از منظره‌ی هاگزمید زیر نور ِ ماه لذت می‌برد، نیشخند زد:
- به قیافه‌ی آروم و خونسرد من میاد برنامه‌ی ناجوری واستون تدارک دیده باشم آلی؟!

آلیس با بدبینی فزاینده‌ای نسبت به برنامه‌ی کذایی ویولت، جواب داد:
- اونا شاید ندونن، ولی من می‌دونم هرچی قیافه‌ت خونسردتر و خوشال‌تر باشه..

و خورد به ویولت که بالاخره جلوی شیون آوارگان واساده بود. حرفشو قطع کرد تا کنار جمع دانش‌آموزا، ساختمون مخوف و نیمه‌تاریک که با تور ِ سفید مهتاب، شبیه یه عروس ِ شوم شده بود، تحسین کنه. صدای پچ پچ و آه و واه دانش‌آموزا، کم کم ساکت شد. ویولت دستاشو از هم باز کرد و انگار ساختمون رو خودش ساخته، با افتخار گفت:
- به شیون آوارگان خوش اومدید!

و بعد، نیشخند شیطنت‌آمیزی روی صورتش نشست. برگشت و اشاره کرد که بچه‌ها دنبالش وارد شیون آوارگان شن. همونطوری که از راهروی پیچ در پیچ و خاک‌گرفته‌ی ساختمون می‌رفت تو، آروم‌ توضیح داد:
- خب، حقیقتش اینه که ما اینجا اومدیم تا از نزدیک، با یکی از گونه‌های نادر، جذاب و دوست‌داشتنی موجودات هوشمند و جادویی آشنا بشیم. چیزی که می‌خوام اینجا بهتون یاد بدم اینه که اصلاً و ابداً از هیچ موجود زنده‌ای نترسید. هیچ کدومشون، تا وقتی نترسید، تا وقتی مجبورشون نکنید، بهتون آسیب نمی‌زنن..

قبل از پیچ راهرو واساد. دستشو آورد بالا و دانش‌آموزایی که هنوز گیج و سردرگم بودن که: "آخه چه موجودی توی شیون آوارگان زندگی می‌کنه!؟!" هم واسادن. بعد، ویولت پیچید و...
- سلام تدی! تصویر کوچک شده


وسط جیغ و داد دانش‌آموزایی که با دیدن تدی لوپین نیمه‌ برهنه‌ی در حال تبدیل شدن، تازه فهمیده بودن موضوع جلسه‌ی اول، "گرگینه‌ها"ست، بلند از جیغ ِ "می‌دونستـــــــــــم! " آلیس؛ صدای غرّش تدی ِ نیمه‌گرگ، به وضوح شنیده می‌شد:
- می‌کشمــــــــــــــــــــــت!!

گفته بود موجودات زنده بهتون آسیب نمی‌زنن؟!
خب..
مزخرف گفته بود!!

-____________________________-


تکالیف:

طی دو عدد رول:

نقل قول:
1. جون ِ سالم به در ببرید! [ 15 امتیاز ]
توجه: در و پنجره‌ها همه‌شون کیپ تا کیپ بسته‌ن و تنها راه خروج هم همونیه که زیر بید کتک‌زن در میاد. تصویر کوچک شده


2. سرنوشت ویولت رو بعد از این بلایی که سر تدی و البته شاگرداش آورد بنویسید. [ 15 امتیاز ]


نکات:
اولندش! راحت بنویسید و با هر سبکی دوست دارید. جدی، طنز، طنزوجد. تأکید می‌کنم: راحت بنویسید. برای من هیچ فرقی نداره شما سبکتون چیه و حتی از خودتون یه سبک نوشتن اختراع کردید. خوبه! خلاقیت به خرج بدید تا می‌تونید!

دومندش! سؤال اول، تأکیدم روی شخصیت‌پردازیه. جون سالم به در بردنتون باس مختص شخصیت خودتون باشه و البته با خلاقیت خاص خودتون! می‌دونین چی می‌خوام ازتون دیگه.

سومندش! سؤال دوم، ازتون می‌خوام با شخصیت یکی دیگه بنویسید و تأکیدم روی آشنایی با شخصیت‌های سایرینه. مهم نیست هنرپیشه اول این رولتون کیه، ویولت، تدی، دانگ، دانش‌آموزای کلاس یا هرکی. مهم اینه که نزدیک به شخصیتی که افراد ساختن، در موردشون بنویسید.

چهارمندش..!
هی..
فک می‌کنین جلسه‌های بعد ممکنه با چی روبه‌رو شید؟ تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۰:۳۹ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳

ماندانگاس فلچر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۸:۰۵:۵۲ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲
از مرگ برگشتم! :|
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
درود

کلاس مراقبت از موجودات جادویی در این ترم توسط پروفسور ویولت بودلر در تاریخ های زیر تدریس خواهد شد:

نقل قول:
چهارشنبه، 18 تیر؛ مراقبت از موجودات جادویی (ویولت بودلر)
چهارشنبه، 1 مرداد؛ مراقبت از موجودات جادویی (ویولت بودلر)
چهارشنبه، 15 مرداد؛ مراقبت از موجودات جادویی (ویولت بودلر)
چهارشنبه، 29 مرداد؛ مراقبت از موجودات جادویی (ویولت بودلر)
چهارشنبه، 12 شهریور؛ مراقبت از موجودات جادویی (ویولت بودلر)
چهارشنبه، 26 شهریور؛ مراقبت از موجودات جادویی (ویولت بودلر)




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲

رومیلدا وین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۱۰ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
از بیکران دور در روزگار نور در شهر بی عبور زیر درخت مهر
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
۱.اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

اسمشو میذاشتم دنجر

چون واقعا خطرناکه خب

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )

والا از اونجایی که هم ژن پرنده داره هم سگ :

مرغ شکم پر میخوره داخل شکمش پر از دانه مخصوص پرنده ها باید باشه و همچنین پاستیل ... استاد تعجب نداره همه پاستیل دوس دارن خو


3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )

والا در مناطق گرم و خشک مخصوصا بالای درخت های مناطق گرمسیر


4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )


هوا گرم بود من یعنی استاد به سمت قلعه می آمدم خورشید همچون تشتی از گالیون های طلایی رنگ می درخشید
از محوطه ی درختان جنگل می گذشتم که صدای جنب و جوشی در درختان کوتاه تره جنگل توحه ام را جلب کرد من هم که تنم میخاره واسه فضولی این ور اون ور رفتم که از منبع صدا آگاه بشم
ناگهان صدایی عجیب من را سر جایم میخکوب کرد این صدا به قدری آشنا بود گویی در گذشته های دور صاحب این صدا را میشناختم .
کمی جلو رفتم و به بالای سرم نگاه کردم که ناگهان موجودی از بالای درخت پرواز کنان بر روی من سقوط کرد و مرا به زمین زد با چنگال هایش لباس من رو پاره پاره کرد هرجه کردم از من جدا نمی شد با چوبی که از زمین برداشتم ضربه ای به او زدم و خود را عقب کشیدم قیافه ی کریح آن موجود آشنا بود . آن به اصطلاح سگ پر را میشناخت جلو رفت و دستش را در جیب کرد و قدری پاستیل درآورد خوب میدانست سگ پر پاستیل دوست دارد زیرا این موجود همانی بود که در کودکی به اصرار معلمش به دلیل آنکه چند تن از دوستانش را زخمی کرده بود آن را در جنگل رها کرده بود و حال چندین سال میگذشت . سگ پر جلو آمد و پاستیل را بلعید و با بو کردن من به یاد آورد که من صاحبش هستم اینگونه شد که او را در قفسی گذاشته و به کلاس آوردم


چشمانت را

به مناظره دعوت می کنم


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
۱.اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

اسم من گرین گرس ـه. من هیچ وقت می پرسم چرا؟

بنده اسم این موجود رو گوسپند می نهم. باشد تا رستگار شوی! البته اختلاف هایی وجود داره. بعضی ها می گن گوسفند و بعضی ها به اصل گوسوَند (!) اعتقاد دارم. شما هرچی دوست داری بنها اسمش را...

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )


غذای خوشمزه را دوست می دارد مثل ما و شما. جسارت نباشه.

اوشون یکمی به علف و چمن و سبزه زار علاقه دارن که یکی از دلایل گذاشتن اسم ِ گوسپند روشونه و هم دلیل این که چرا شصخ من ازش می ترسه.

اما اونا بیشتر به همبرگرد یا در بعضی از داستان ها همبرگر علاقه دارن. چون هم توش سبزی + گوجه داره و هم گوشت. البته هات داگ هم دوست دارن. البته نه برای خوردن. پدر مرحومشون رو سرخ کرده می خوان ببینن. حالا یکی دو گاز هم شاید زدن.

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )


در خیلی جاها استاد... آخرین باری که من یک گوسوَند دیدم وقتی بود که منو دختر عموی بن تن رفته بودیم بازار ماهی فروشان فیلادلفیا! البته دقیقا روز قبلش هم یکی توی جیبم پیدا کردم.

البته این رو هم باید بگم که قبلش هم یک دونه رو توی خیابون دیدم که یک سوسیس فروش داشت دنبالش می کرد. چون همبرگرش رو دزدیده بود و تو دهنش پیتزا بود.

دروغ چیه استاد...

البته اونا خیلی جاهای دیگه مثل بازار سوسیس فروشان واشینگتون، آبدار خونه هالیوود، روبروی بانک ملی ایران، بغل خونه مادر بزرگه و خیلی جاهای دیگه یافت می شند.

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

کسی فکر نکنه که من گرین گرس هستم. من پروفسور ویلبرت اسلینک... نمی دونم چی چی هستم و به دنبال یک پر سگ رفتم. نه! اشتباه نکنید. پر ِ سگ نه. پر- سگ یک حیوونه. شما صدای من رو از آمریکا... منظورم ایرانه؛ می شنوید.

الان دارم به اون سگ نزدیک می شم. داره به من حمله می کنه. الان می خوام جیغ بزنم و فرار کنم.

بعد از یک استراحت کوتاه به پیش شما برمی گردیم. در برنامه ویلبرت و طبیعت!


استراحت کوتاه شده و شما به پیش من برگشتین.

- سلام!
- سلام!
- حالت چطوره؟
- خوبم!

این دوستم ممد کوماندو بود از شمال روسیه و الان با من همراه می شه. الان قراره من جیغ بزنم. هوی! آهنگ ساز. اون صدا رو یخورده بلند کن. حالا...



الان من می خواستم فرار کنم. اما ممد کوماندو میگه که... چی می گی ممد؟

- می گم که فرار نکن.

آره. می گه فرار نکنم. پس من فرار نمی کنم.

- بزن قدش ممد.

یک لبخند بزرگ زدم و بعد عطسه کردم و چشام اتوماتیک بسته شد. اما هیچ وقت دوباره نور ندیدم. من کجام؟ این جا کجاست؟ کی زنده مونده؟ ممد؟

هیچ صدایی نمیاد. وای. دوربین! این جا رو ببین. این از قیافش معلومه که معده سگ پره. اِی سگ پر ِ نامرد. کی من رو خوردی؟

همه می دونن که این سگ پر یک سگ پر ِ گرسنه بوده که من رو خورده. نگین که نمی دونستین. حالا هم این رو حتما می دونین که این سگ پر ِ عزیز ما حتما با یک قلقلک رام می شه. اما مشکل ما این جاست. معمولا با قلقلک از بیرون رام می شه.

پــــس شرمنده... باید برم بیرون. آفرین سگ ِ خوب. حالا من رو بفرست بیرون.

وای! دارم دوباره نور ِ خورشید رو می بینم. از ترس داشتم می مردم. ولی مرلینی عجب تحملی که من ندارم. اِ...

- ممد؟ تو این جایی؟ چــــی؟ من فقط دو دقیقه اون تو بودم؟ حالا... بگذریم...

مشاهده کردین که سگ پر حرفِ من رو گوش کرد و من رو بیرون آورد که فقط سگ- پر های رام این کار رو می کنن. پس حتما این سگ رام شده... اما کی این کار رو کرد؟ تو؟ مطمئنی؟

گویا دوست روسیایی من این کار رو کرده! خواهش می کنم... تشویقم نکنین...


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۲

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین

1. اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

چنگیز!
شما یه نگاه بنداز به این موجود. اصن خشن. اصن خونخوار. اصن از قیافه ش تابلو نیس؟ از اوناس که یه چش غره میره همه موجودا دیگه میگرخن! بعد میدوه میره قلمروشون رو تسخیر میکنه. این همه وجه شبه داره دیگه! همون چنگیز!

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )

استاد شما بیا بپرس این چی دوست نداره! فقط خوردنی باشه براش کافیه.حتی خوردنی هم نباشه،فقط باشه،همین او را بس! ولی از دندوناش و وجناتش بر میاد که عاشق گوشت باشه. اونم یه گوشت خاص
غذای مورد علاقه ی سگ پر گوشت پروفسوره! امروز دور همی یه نمونه شو مشاهده کردیم دیگه!

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )

از اونجایی که این موجودات اکثرا پروفسور خوار هستند، معمولا دور و بر مدرسه ها سکونت میگزینن! مثلا احتمالا استاد این سگ پرو از جنگل ممنوعه آورده. دور و بر جنگل های کوهستانی نزدیک بوباتون هم باید باشن.
یه دسته شونم مثل سگ های وحشی توی بیابون زندگی میکنن و از مردمی که تو بیابون رفت و آمد میکنن تغذیه میکنن!

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

پروفسور اسلینکرد توی دفترش قدم میزد و از این طرف دفتر سراسیمه میرفت اونور دفتر و بر می گشت. هر چی فک میکرد، به ذهنش نمی رسید که واسه جلسه ی بعدی کلاسش چه موجودی رو انتخاب کنه. اصلا فک نمیکرد انقدر زود سوژه هاش تموم بشن.
وقتی دید به نتیجه ای نمیرسه،تصمیم گرفت بره توی محوطه قدم بزنه،بلکه اکسیجن بخوره به کله ش و فرجی بشه.
چند دقیقه بعد پروف رفته بود توی محوطه و داشت قدم میزد و همون طور که به زمین خیره شده بود، با خودش حرف میزد.

- ای خدا! چه حیوونی؟ آروم باشه؟ نه اون که جذابیت نداره. وحشی باشه؟ آخه من چه جوری حیوون وحشی بگیرم!

پروفسور پریشون همینجوری رفت و رفت و رفت و رفت و رفت و رفت و بعد با شنیدن یه صدایی دیگه نرفت.

- به جنگل خوش اومدی!

پروفسور سریع برگشت و دید که پشت سرش یه سگ پر روی درخته!

- هی! حق نداری به من حمله کنیا. من جادو های زیادی بلدم. ناسلامتی یه پروفسورما!

- چی گفتی؟ پروفسوری؟

سگ پر، پرید به سمت پروفسور. پروفسور با نهایت سرعت شروع کرد به دویدن که سریع از جنگل بره بیرون. همه هم منتظر بودن پاش گیر کنه به یه شاخه ای چیزی،ولی نعخیر!
پروفسور دوید و دوید و دوید، درست وقتی که کسی فک نمیکرد در یک اقدام خود جوش پاش گیر کرد به شاخه و افتاد. سگ پر هم شتابش خیلی زیاد بود، نتونست ترمز کنه،با سرعت از بالا سر پروف رد شد و با مخ فرو رفت توی درخت رو به رویی!
پروفسور اسلینکرد از جاش بلند شد، سگ پر بیهوش رو گرفت و راه افتاد.

-حالا فقط مونده ساختن یه داستان قهرمانانه برای تحویل دادن به بچه ها



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۰:۲۵ جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۲

پروفسور تافتی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۸ پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۳ چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۹
از آمدنم نبود گردون را سود!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
1. اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

والا اسمشو میذاشتم ادسون شخلک وارو دهان عربده!
آخر هر کلمه با سکون خونده بشه پلیز.

دلیل خاصی نداره استاد جان، اصن چرا اسم من پروفسور تافتیه استاد جان؟ اصن تافتی اسمه استاد جان؟ اصن دلیلی داره استاد جان؟

قیــچ ویـــج میـــج... استاد ِ عزیز بزرگ و خوگشل، ملت بی دلیل به من میگن تافتی، من بی دلیل وارد کلاس ِ شما میشم، شما بی دلیل هوا رو جوانمردانه گرم میکنی، جیمز بی دلیل جیغ میکشه، آقـــــا! اصــــن یکی بیــــاد منو توجیــــه کنه دلـــیـل یعنی چــــی؟ استـــاد جان، شوخـــی ندارم بنده! دلیل اصلن وجــود دارد آیــــا؟ فیـــلم نیا واســـه ما اســـتاد، ما مستـــندیم خودمـــون...

والا D: !

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )

نهنگ! ما خعلی فکر کردیم استاد، خعلی به مغزمون فشار آوردیم، خعلی در مرلینگاه نشستیم... ناسلامتی پروفسوریم خو !

هیچی دیگه استاد، به این نتیجه رسیدیم یک حیوان با همچین ظرفیت دهانی و لبان کمانی و شیطنت نهانی فقط میتونه نهنگ رو به عنوان غذا دوست داشته باشه.

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )

کنار دریا، ساحل، زیر آب، روی آب، بالای آب، توی آب، کنار آب، اصولن هر جا نهنگ باشد!

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

ویلبرت کنار ساحل قدم میزد، هوا هم مثل ِ پست تدریس همچنان جوانمرد باقی مونده بود و گرم هم بود و ملتی هم عریان و لخت گرمای فضا رو تشدید میکردن. این ملت عریان و لخت کنار هم بودند و اجناس ِ مخالف لب هاشون روی لب های هم بود و با نگاهشون با هم دیالوگ برقرار میکردن و فضا طوری که اصلن تصورش ناممکن است عجقی بود و بیناموسی!

ویلبرت اطراف رو دقیق میپایید و منتظر بود یه سگ پر سر پرسه، اما سوال اینه که وظیفه یه منتظر ِ واقعی چیست؟ آیا یه منتظر نباید برای تعجیل در فرج و ظهور اقدامی بکند؟ جایگاه منتظر در جهان امروز و در تقابل با غرب و آستاکبار چیست؟ هر سوال سه نمره !

ویلبرت قلم و کاغذشو درمیاره و شروع میکنه که به سوالا پاسخ بده، اما حین نوشتن پاسخ ِ سوال ِ دو یک عدد سگ پر که مشغول پریدن بوده یک فقره کثافت کاری ِ تیره رنگ رو روی سر ویلبرت آزاد میکنه؛ و همانا خداوند پاداش ِ منتظران را خواهد داد !

ویلبرت سرشو تکون میده تا شاید از شر کثافت کاری راحت بشه، اما به طور اصولی کثافت کاری ها خعلی چسبنده و لزج هستن، و از قضا این سگ پر گویا مبتلا به آسهال بوده... بگذریــم، تصویر سازی از کثافت کاری اشاره شده رو به ذهن پویای مخاطب وامیگذاریم...

- هـــی! سگ پــر! بیا ایــنجا بینم، باس ببرمت سر ِ کلاس.

خوب شما چی فکر میکنین؟ فکر میکنین سگ پر به همین راحتی گرفتار میشه؟ فکر میکنین اگه بهش بگیم بیا میخوام بگرمت میاد که بگیرینش؟ الکی جو نده خواننده عزیز، پاسخ مثبته!

بعد از فرمان ویلبرت، امداد غیبی ِ حق تعالی دهان آستاکبار رو خورد میکنه و منتظران ِ واقعی رو حمایت میکنه! دهان دشمنان آسلام رو هم عنایت میکنه! بوف های کور رو هم هدایت میکنه! حق تعالی درجا دست به معجزه میبره و تا ویلبرت فرمود بیا، کاری کرد که بیاد، چی بیاد؟ آب که پا نداره بیاد دوست من، سگ پر میاد دیگه! عهه!

به همین راحتی! به همین خوشمزگی! یه جو ایمانـم بد چیزی نیس به ریش ِ مرلین. اون پیراهن پاره هم ظاهر سازی بوده... ربـــنا لا تزغ قلوبنا!



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
1. اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

قازقلنگ! قزمیت!

اصن هرچی اسم زاقارته(زاغارت؟) شما میتونی برداری و روش بذاری. اصن همین زاقارت هم میتونه یکی از اسماش باشه. بس که الدنگ و کج و کوله س این حیوون! اصن یه ذره طبیعی نی! هیچیش به بچه آدم با طبیعت جور در نمیاد اصن. بی شک جادوییه و متعلق به دنیای خودمونه.

با اون دهن ِ گشادش و هیکل ناقص و ناجورش. مرلین وکیلی این حیوونو از کجا پیدا کردین پروف؟ با این قیافه ش بی شک چنین اسمایی شایسته و برازنده شه.

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )

با اون دهنی که شونصد متر وا شده، بعید نی هرچی جلو دستش بیاد میل بفرمایه و به هیچی نه نگه! ولی خب طبیعتا اصلی ترین غذاش گوشت حیواناته که کاملا با دندونای تیزی که مشاهده میکنیم جور در میاد.

میتونه یه خرگوشو یه لقمه چپ کنه و با یه حرکت ببلعه و نوش جان کنه. غذای اصلیش حیوانات کوچیکی هستن که با جثه ش جور در بیان و یکهو و کلهم بدنشون تو دهن مبارکش جا بشه. اما اگه گشنگیش خیلی زیاد باشه، ممکنه یه جونور بزرگ تر از خودشم مورد حمله قرار بده و یه گاز بزنه و یه تیکه از بدن طرفو بکنه و بخوره و بپره بگریزه.

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )

برفای انبوهی مشاهده میکنیم که نشون میده از جنگلای مناطق سردسیری مثل سیبری و قسمت شمالی کانادا و امثالهم برمیخیزه و به حیاتش ادامه میده.

حالا چرا در قطب شمال و جنوب یافت نمیشه؟ چون به هر حال تیکه ای از وجودش پرنده س دیگه، پرنده هم به درخت نیازمنده که بره و روش بشینه و تو عکس هم میبینیم. اما قطب شمال و جنوب که درخت نداره، داره؟

نه دیگه نداره، حالا داشته باشه هم مهم نیست، مهم اینه که از اونجاهایی که نام بردم برخواسته و فقط اونجاها یافت میشه. تو جنگلای سرسبز و گرمسیر استوا هم عمرا پیدا بشه چون پوست بدنش برای محافظت ازش متناسب با سرما و برفه و تو این جنگلا به خاطر رنگش بدنش سریعا لو میره و چون خیلی هم نمیتونه بپره (پرواز کنه) طعمه ی شیر و ببر و پلنگ میشه.

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

ویلبرت با هیجان زیاد و کوله باری از تجربه مواد مورد نیازش تو جنگلای سیبری ول میچرخه و به دنبال موجود جالبی میگرده که بتونه سر کلاس بیاره و باهاش فک همه بچه هارو روی زمین بندازه و حسابی اونارو غافلگیر و شگفت زده کنه.

در همین حین که جلو میره و حواسش به شدت جمعه که مبادا خودش طعمه ی جانوری بشه، صداهای عجیبی میشنوه و متوقف میشه. بعد از یکم گوش دادن متوجه میشه که اینا صدای یه سری انسان البته از نوع بچه س که به گوشش میرسه.

بنابراین راهشو کج میکنه و صدارو دنبال میکنه و در نهایت به چهارتا توله تارازن بچه ی جنگلیه کوچیک میرسه که دور هم جمع شدن و گویا کلاغ پر بازی میکنن. ویلبرت بدون اینکه توجه اونارو به خودش جلب کنه، یه گوشه میشینه و مشغول تماشای بازی اونا میشه و یه چندتا عکس هم ازشون میگیره تا براش خاطره بشه.

- کلاغ!

- پر!

- تسترال!

- پر!

بچه ها متوجه حضور ویلبرت میشن و در حالیکه همگی سرشونو چرخوندن و به ویلبرت زل زدن به بازیشون ادامه میدن.

- سوسک!

- نپر!

- هیپوگریف!

- پر!

- مانتیکور!

اما جوابی با محتوای "نپر" به گوش ویلبرت نمیرسه و به جاش دهنای کف کرده ی بچه هارو میبینه که با وحشت به ویلبرت و شاید پشت ویلبرت، زل زدن!

- نپر! مانتیکور موجود بسیار خطرناکیه که درجه بندی اون توی کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه اونا ...

- سگ پر!

- نه نه نه! ببینین بچه ها! اول مانتیکورو یاد بگیرین بعد برین سراغ سگ.

- سگ پر!

- خیله خب اصن بیخیال مانتیکور. سگ هم نمیپره! یه موجودیه که هم تو دنیای مائه و هم مشنگا و حتی اون مشنگا هم میفهمن که سگ نمیپره اونوخ شماها ... اوپس!

بچه ها جیغ و ویغ کنان در عرض یک ثانیه صحنه رو ترک میکنن و ویلبرت میمونه و یه جونوری که از پشت رداشو جر داده.

- واق جیک واق جیک! (افکت صدای سگ پر! ترکیب شده از سگ و گنجیشک!!)

ویلبرت با وحشت "لوموس" میگه و با چوبدستش سعی میکنه سگ پرو بترسونه و برونه، اما این موجود نفهم تر از این حرفاس و یه بار دیگه بهش حمله ور میشه و مچ ویلبرتو نشونه میره و از اونجا که پروفسور ما خیلی حرفه ایه، متوجه میشه و تا جونوره میاد بجهه جاخالی میده اما سرعت سگ پر بیشتر از این حرفاس و باز از پشت به رداش میچسبه و یه تیکه دیگه رو جرواجر میکنه.

همینطور کشمکش بین سگ پر و ویلبرت ادامه پیدا میکنه و گیس و گیس کشی ای بوجود میاد و ویلبرت هی "استیوپفای استیوپفای" میکنه بلکه طرف بیهوشه، اما اثر نداره. در نهایت در حالیکه جونوره فکشو دو متر باز کرده و کله ی ویلبرتو نشونه رفته، ویلبرت در یک حرکت سریع چوبدستیو میکنه تو حلقش!

- استیوپفای!

سگ پر اندرون زمین و هوا و تو راه بلعیدن کله ی ویلبرت، بیهوش میشه و رو زمین میفته. ویلبرت عرق صورتشو پاک میکنه و میگه:

- قازقلنگ! عجب زبون نفهمی بود.

ویلبرت جونورو تو یه قفس محکم میچپونه و درحالیکه راه برگشت به هاگوارتزو در پیش گرفته با خودش میگه:

- اونا هی میگفتن سگ پر. با همین اسم به بچه ها معرفیش میکنم اما بهتره یه اسم واقعا درست حسابی براش پیدا کنیم. اینو میسپارم به عهده خود بچه ها ببینم چه میکنن.




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۹:۴۰ سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۱:۳۵ پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
1.اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

استاد ما کلا جسارت نمی کنیم رو این جونور...نه موجود دوست داشتنی نامی بذاریم!نام گذاری الزامیه؟ام...باشه...باشه...عصبانی نشین قاعده این موجود لطفا!
سنگوئن!که مثل وجود نامیزونش...نه منظورم وجود زیبا خوشفرمش ترکیبی از نام سگ و پنگوئنه... س که ابتدای کلمه سگه مثل کله ی مبارک جهش یافته ش اول کلمه قرار گرفته و بقیه هم که مشتق شده از نام پنگوئن!بهش خیلی میاد نه استاد؟ البته به نظر من به مناسبت اون دهان عمیق و ژرفش می تونیم نام غار متحرک رو هم براش در نظر بگیریم!

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )

والا از احوالات این جاندار برمیاد کلا براش فرقی نداره چی جلوش بذارن. به نظر میاد همه چیزو به عنوان یه خوراکی خوشمزه و قابل خوردن می بینه و با اون دهنی که من می بینم بعید می دونم این هیولا سیرمونی داشته باشه! با این همه اگه بخوایم علمی به قضیه نگاه کنیم ظاهر دندون های نوک تیزش نشون میده عموما به خوردن گوشت علاقه منده و در واقع یه گوشت خوار حرفیه ایه. هرچند شما در مورد اندازه و اینا توضیحی ندادین تا بتونم بگم بیشتر دنبال چه جک و جونورایی میکنه! هرچند بیشتر از اون غذای مورد علاقه ش باید پیراهن پروفسور اسلینکرد باشه!

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )

سالازارو شکر از ظاهر این عکس برمیاد جزو اهالی قطب شمال باید باشه و این دور و برا پیداش نمیشه! هرچند من هنوز تو کف این موضوع موندم چه جوری سگ مزبور فریب این پرنده های بی چشم و روی محلی رو خورد و این هیولارو خلق وبه بازار عرضه کرد! ظاهرش به سگای قطبی نمی خوره آخه...شبیه نژاد بولداگه. چه می دانم!لابد سگ یکی از همین پروفسورای مشنگ بوده برای اکتشاف رفته بوده طرفای قطب و در برهه ای از زمان که پروفسوره با کمک همکاراش خواسته یه پنگوئنو برای آزمایشاتشون ذبح کنه! پنگونه رفته رو مخ سگ پروفسوره و اینگونه بوده که در پایان بی توجه به ضرب المثل مشهور تسترال با تسترال و اینا پنگوئنو و سگه با هم کردند پرواز! و سگ پر طی یک جریان حماسی هندی سیاسی در شکل های و اندازه های گوناگون تولید و چون بلایی آسمانی عرضه گردید!

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

استاد...التماس می کنم با من این کارو نکنین...من بچه دارم بچه م یتیم میشه. کلا گناه دارم نگام کنین بلکه دلتون به رحم بیاد...نیومد؟ خب آخه چرا 15 نمره؟چرا 10 نمره نه؟ استاد! بازم نه؟ داره حوصله تون سر میره؟ باشه عصبانی نشین!

ویلبرت شنل سفریش را به سختی دورش پیچید و دستهای پوشیده در دستکشهای پوست اژدهایش را بیهوده ها کرد ولی نفسش نرسیده به آنها در هوا یخ زد و سپس با صدای دنگی روی زمین افتاد و هزار تکه شد.
ویلبرت آهی کشید که آن هم به سرنوشت قبلی دچار شد. در نتیجه ویلبرت کلا بیخیال آه کشیدن و ها کردن شد و با سنگینی به راه افتاد. هوا غیر از اینکه بس ناجوانمردانه سرد بود ناجوانمردانه کولاکی و برفی هم بود و ویلبرت دو قدمیش را هم به سختی می دید. با این همه مصرانه در آن هوا به دنبال یافتن یک عدد سگ پر به راهش ادامه میداد. به خوبی می دانست که محل زندگی این جانداران بیشتر بر بلندی ها و ارتفاعات است تا ناجوانمردانه تر از هوا از همان ارتفاع بر سر شکار بخت برگشته شیرجه بزنند و آن را طعمه کنند. اما چون ویلبرت مورد نظر از فرط اشتیاق یافتن این جاندار خطرناک علاوه بر چشم ظاهرش چشم باطنش هم کمی دچار کم سویی! شده بود بی توجه به این موضوع که کمی صبر کند بلکه هوا اندکی از ناجوانمردانگی دست بکشد بی هوا وارد دره ای شد که دیواره های یخ زده آن محل زندگی سگ پرها بود!
شاید تنها شانسی که ویلبرت آورد این بود که شب گذشته قبیله سگ پرها مهمانی رفته بودند و در نتیجه شب را دیر به خواب رفته و در آن لحظه حساس به منظور جلوگیری از افزایش طول پست همگی در خواب به سر می بردند. مگر یک توله سگ پر تخس که در آن لحظه به منظور رسیدن نویسنده به هدفش از نگارش این پست و اخذ نمره از خواب بیدار شده بود و ورود ناگهانی مهمان ناخوانده را به محدوده زندگیشان می دید. توله سگ پر مزبور به دلیل بی تجربگی مفرط و بی توجه به این نکته که نژاد آنها به صورت دست جمعی به شکار حمله می کنند دچار جوگرفتگی مفرط شد و حتی زحمت آن را به خود نداد تا با سر و صدا کردن هم نوعانش را از ورود یک لقمه غذایی چرب و نرم مطلع سازد و بی هوا از همان بالا بر سر ویلبرت از همه جا بی خبر شیرجه زد و پیش از آنکه استاد درس حیوانات جادویی بفهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است دندانهای سی سانتی متریش را به امید چشیدن طعم گوشتی گرم و لذیذ درون ردا و شنل ویلبرت فرو برد و همانگونه که به سمت پایین سر می خورد آثار دندان هایش را روی لباس های پروفسور ما جا گذاشت. ویلبرت زمانی به خود آمد که متوجه شد پای چپش تا مچ درون حلق توله سگ پر فرو رفته است اما چون پوتین چرم اژدها به پا داشت دندان های سگ پر در آن فرو رفته و توله جسور را گرفتار کرده بودند بی آنکه آسیبی به ویلبرت رسیده باشد ویلبرت متفکرانه به تلاش های سگ پر خیره شد.
- هوم...پس سگ پری که میگن اینه؟چقدر زشته!
سگ پر مزبور با شنیدن این جمله کوشید دندان هایش را از درون پوتین بیرون بکشد و حق ویلبرت را کف دستش بگذارد. اما تنها چیزی که موفق شد ببیند برق چوبدستی ویلبرت و خنده ی شیطانی بود که روی لب هایش می رقصید!




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۹:۱۹ دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
۱.اگه می خواستید یه اسمی برای این جانور بزارید، اون اسم چیه و چرا؟ ( 5 نمره )

آقا اجازه! اینی که من می‌بینم مگه میذاره ما براش اسم بذاریم؟ این نه تنها واسه خودش اسم میذاره، کلا اسم ما رو هم از صفحه روزگار محو میکنه و دوباره واسمون اسم میذاره!!
حالا من یواشکی ازش اسمشو پرسیدم، گفت اسمش اژدر پوست پنگوئنی قطب آبادی شاقول تپه‌ی بالاست...چراشو جرئت نکردم بپرسم ولی حدس میزنم ا‌ژدر پوست پنگوئنی اسم کوچیکشه و قطب‌ابادی شاقول تپه فامیلش که اشاره به محل زندگیش داره که اهل قطبه اونم ناحیه شاقول تپه‌ی بالا!!

2.به نظر شما سگ پر چه نوع غذایی دوست داره؟ ( 5 نمره )

شما بگو چه نوع غذایی دوست نداره! نه شما نگو، من خودم میگم لامصب ۵ نمره داره کم نیس که

دهن سگ‌پر در حالت عادی ابعادش یک متر در نیم متره و در حالت غیر عادی ده متر در ده متر! یعنی تا یه فیل آفریقایی هم تو دهنش جا میشه. ولی اینکه غذای محبوبش چیه بین جانورشناسای خاورمیانه و خاور دور اختلافه که دسته اول میگن کله پاچه رو بیشتر دوست داره، دسته دوم میگن سوشی رو!

3. سگ پر رو در کجا ها میشه یافت؟ ( 5 نمره )

خب اصالتا که از همون قطب میان... ولی به خاطر مشکلات اقتصادی و سیاسی که داشتن کم کم به همه جای دنیا مهاجرت کردن و بعد آب و هوای بعضی از اون جاها بهشون نساخت و منقرض شدن اونجاها ولی بعضیا از این شوک فرهنگی سالم بیرون اومدن و موندگار شدن و زاد و ولد کردن و حتی اقامت اونجاها رو هم گرفتن و کلا تو همون ‌آسیا زیاد پیدا میشن.. بخصوص یه کشور مشنگ‌پروری که نقشه‌اش شکل گربه است!‌

4. فرض کنید جای من هستید، وقتی به دنبال سگ پر رفتم او چجوری به من حمله کرد و من چجوری رامش کردم؟ به صورت رول ( 15 نمره )

سگ پر: عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااع

ویلی قبل اینکه بتونه از خودش دفاع کنه تا کمر توی حلق سگ پر بود و تا لوزالمعده‌ی یارو رو می‌دید. میگید چطوری؟ خب تصور کنید که ویلی رو داره از سر میخوره و فقط پاهاش بیرونه! تصور کردین؟ خب تموم شد..استاد کلهم تو شکم سگ پر بود که به اندازه ی شکار بزرگ میشد.

- لوموس.

با روشن شدن چوبدستی ویلی نه تنها سگ‌پر هم عینهو چراغ روشن شد، که استاد قصه‌ی ما تونست هم سلولیش رو ببینه که همانا یک فروند پرنده ی کیوی بود.

- ‌آخی.. چه پرنده ‌ی نازی... طفلکی.. لابد چون نمی‌تونی بپری طعمه‌ای این شدی، نه؟

کیوی سرشو بالا پایین برد که یعنی بله، اینطوریاس که میگی.

- چه خوبه اینجایی! میدونی من اصلا فکر نمیکردم اینجا همسایه داشته باشم ولی از اون عجیب‌تر اینه که فکر نمیکردم اینجا شام هم سرو بشه.

-

لحظه ای بعد کیوی پوست کنده، و قاچ شده تیکه تیکه تو حلقوم ویلی میرفت. وقتی که خوب جون گرفت تازه مغزش هم شروع به کار کردن کرد و روشهای رام کردن سگ‌پرها رو مرور کرد. بعد کیفشو که اونم تو معده‌ جونوره بود باز کرد و توی یه دستش ظرف سوشی رو گرفت و تو یه دستش قابلمه کلپچ رو!

- بیا سگ پر.. بی ببین برات چی آوردم... سوشی پاچه‌ی فرد اعلا... عطرش کل جنگلو برداشته ها!
-

اینجا بود که طمع کار دست سگ پر داد... واسه اینکه بتونه سوشی پاچه رو بخوره باید به معده‌اش می‌رسید .. شلوار پشت و رو دیدین که بعضی وقتا یه لنگش درسته یکیش درست نیست؟ سگ‌پر هم وقتی سعی کرد سرشو بکنه تو حلقش تا به معده ش برسه پشت و رو شد استاد ویلی از توش زرتی پرید بیرون! ویلی هم یادداشت‌هاش رو کامل کرد و چنین نوشت:

- یک سگ‌پر رام، یک سگ‌پر پشت و رو شده است!


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.