هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
اربابا... سرورا
این بازی پینگ پونگ را نقد و بررسی و کارشناسی میکنید لطفا؟


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام

ارباب ممنون میشم این رو نقد کنید:

خـــــانــــه ریـــــــدل !! پست شماره ی 518



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۷ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 517 خانه ریدل، روبیوس هاگرید:


نقل قول:
-با سلام خدمت مردم فهیم مشنگ ...

شروع خوبی داشتین. ماجرا رو یک راست از پایان پست قبلی ادامه دادین و نذاشتین موضوع پراکنده بشه! مخصوصا شکلکی که زدین با حال و هوای لرد هماهنگ بود. ولی شاید بهتر بود کمی بیشتر ادامه می دادین. لرد می تونست سخنرانی بسیار مسخره ای بکنه! یا درباره اعتقاداتش (که اونا هم به نظر ملت مسخره هستن) حرف بزنه. سعی کنین از همه اجزای سوژه استفاده کنین. وقتی چنین فرصتی به دست میارین راحت و سریع از کنارش رد نشین.


نقل قول:
-می دونستم ظلمای اربابو می جواب نمیذارن.

جمله با وجود اشتباه تایپی خیلی جالب بود. یه جمله طنز مرگخوارانه! با وجود ساده بودن خیلی به جا و مناسب بود.بکار بردن طنز در مورد لرد و مرگخوارا گاهی می تونه کار سختی باشه. اینجا و در دیالوگ بعدی این کار رو به خوبی انجام دادین. دیالوگ هایی که پشت سر هم نوشتین وظیفه خودشونو به خوبی انجام دادن.


نقل قول:
وچنان بود که مرگخواران به زور ولدمورت شاد و شنگول را از آن سالن عجیب دور کردند.رفتند و رفتند تا رسیدند به صفی بس طویل و خنفگ.

شاید کمی زود بود برای تموم کردن این قسمت...ولی اینکه ماجرا رو بیش از حد کش ندیم و بریم سراغ سوژه های بعدی هم کار خوبیه. به سوژه توجه کنین...به نکات ریزش...سوژه های فرعی که می شه ازش در آورد. سعی کنین از همه این موقعیت ها استفاده کنین و بعد بدون کش دادن بی دلیل ماجرا و خسته کردن خواننده برین سراغ سوژه بعدی.


نقل قول:
- از کجا فهمید پدر ما مشنگه؟لودووووو نذري چیه!

دیالوگ لرد خیلی خوب بود! و اینجا از معدود موقعیت هایی بود که باید شکلک رو قبل از دیالوگ می زدین. تشخیصش کار آسونی نبود. کارتون عالی بود. شما به نکته های ریزی توجه می کنین که زیبایی نوشته تونو بیشتر می کنن. مثل بولد کردن کلمه "رایگان". اینا کارای ساده ای هستن که موقع خوندن تاثیر زیادی روی لحن داستان می ذاره.


نقل قول:
وی که چارقدی بس جادار را از کردستان به اینجا آورده بود چندین ظرف را زیر چارقد گرفته و می رفت برای چندین+1 امین ظرف نذري که توسط نظری دهندگان شناسایی و به اَشَدِّ مجازات محکوم شد.

توجهتون به پست های قبلی خیلی خوب بود. این که هنوز به لباس های نه چندان عادی لرد و مرگخوارا اشاره کردین. خودم دو پست قبل از شما پست زدم و این موضوع رو فراموش کرده بودم.کلی درباره ردای با ابهت لرد نوشتم و بعد یادم افتاد که لباس های اینا عادی نیست و نوشته مو اصلاح کردم.


سوژه صف نذری سوژه خیلی خوبی بود. شما این سوژه رو شروع و تموم کردین. اینجا می تونستین بدون اشاره به مقصد بعدی بگین لرد و یارانش آپارات کردن. و انتخاب مقصد رو بذارین به عهده نفر بعدی. ولی شما شهر بازی رو انتخاب کردین که به نظر من سوژه خیلی خوبی هم هست و شاید حیف بود اگه بهش اشاره نمی شد.
شما سوژه ها رو به خوبی می گیرین. ایده های خوبی هم برای ادامه دادن یا حتی ایجاد سوژه های جدید دارین. و شاید همین موضوع باعث می شه کمی عجله کنین. چون می خوایین همه اون ایده ها اجرا بشن. این مورد رو باید کنترل کنین. درسته که در یک سوژه ممکنه راه های خلاقانه زیادی به ذهنتون برسه. ولی بهتره خیلی کند و آروم جلو برین. مطمئنا موقعیت های زیادی برای اجرای بقیه ایده ها هم پیش میاد. چه در همون سوژه و چه در سوژه های بعدی. البته در این پست این حالت عجولانه ای که گفتم در حدی که آزار دهنده باشه یا ایراد محسوب بشه وجود نداشت. ولی بهتره کنترلش کنین که در آینده هم مشکلی بوجود نیاد.
طنزتون خیلی خوبه. ازش استفاده کنین. طنزی که در مورد سیاها بکار برده بودین خیلی مناسب و هماهنگ با شخصیت ها بود.

خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ شنبه ۶ دی ۱۳۹۳

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 459
آفلاین
خـــانه ی ریدل ها

سلام
ممنون میشم نقد بشه


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶ جمعه ۵ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
جیمز عزیز...برای شما وقت پیدا می کنیم!


بررسی پست شماره 516 خانه ریدل، جیمز پاتر:

نقل قول:
فرد چراغ دار جیمز پاتر بود ، چوب دستیش رو در آورد و به سمت لرد گرفت و گفت :

کسایی که یه مدتی از ایفای نقش دور بودن معمولا براشون سخته که دوباره وارد جو ایفای نقش و رول نویسی بشن و خودشونو با سوژه ها هماهنگ کنن.
این کاری که شما انجام دادین یکی از روش هاییه که این اعضا می تونن اجرا کنن...یه چیزی در حد مسخره بازی! اونقدر مسخره که خواننده شک نکنه که طرف در اثر بی اطلاعی اینا رو نوشته. مطمئن باشه مطالب عمدی و به عنوان یه سبک نوشته شده. چیزی که شما اینجا نوشتین در این حد مسخره اس ...و به همون دلیله که کاملا قابل قبوله.

به نظر من اگه بین توضیحات مربوط به یک شخص و دیالوگش یه خط فاصله رو نذارین نوشته هاتون مرتب تر به نظر می رسه.

نقل قول:
لرد کمی عقب رفت و بعد نگاهی به دوربین انداخت و با خنده گفت :
-موضوع تاپیک این نیست ، توئم نمیتونی خودت رو وارد داستان کنی همینجوری ، نقد های پستت رو نخوندی ؟

اتفاقا توصیه من معمولا بر عکس اینه! می گم تا جایی که مانعی وجود نداشته باشه همینجوری خودتونو وارد داستان کنین. فقط بهتره کمی اغراق آمیز باشه که به طنز داستان هم کمک کنه. درست نیست که از طرف انتظار داشته باشیم تو هر سوژه ای منتظر باشه تا موقعیت مناسبی برای ورودش فراهم بشه. مخصوصا در پست های طنز این ورود های یهویی اشکالی ایجاد نمی کنه.


نقل قول:
لرد کمی عقب رفت و بعد نگاهی به دوربین انداخت و با خنده گفت :
-موضوع تاپیک این نیست ، توئم نمیتونی خودت رو وارد داستان کنی همینجوری ، نقد های پستت رو نخوندی ؟

یکی از مخالفای شکلک چکش هستم. معتقدم موارد خیلی کمی هست که این شکلک کاربرد داشته باشه. یکی از کاربرداش در جاییه که نویسنده یه جمله مسخره می نویسه یا حالت مسخره و غیر ممکنی رو توضیح می ده و می خواد به خواننده بفهمونه که خودمم می دونم این مسخره اس!
چکشی که شما استفاده کردین همین حالت رو داشت و درست استفاده شده بود.


نقل قول:
بقیه ماگل ها به علاوه پیتر خندشون گرفت و مرد چراغ دست دار(!) به لرد نزدیک تر شد و دستش رو گرفت و به زور جلوی خندش رو گرفت.

تکرار یک کلمه یا فعل در فاصله کم می تونه تاثیر منفی روی جمله تون بذاره. اینجا "گرفت" زیاد تکرار شده. گاهی خیلی سخته که جانشینی برای اون کلمه پیدا کنیم. می شه کمی حالت یا زمان یکیشونو عوض کرد که عینا تکرار نشده باشه.مثلا:
بقیه ماگل ها به علاوه پیتر خندشون گرفته بود. مرد چراغ دست دار(!) در حالیکه به زور جلوی خندش رو گرفته بود به لرد نزدیک تر شد و دستش رو گرفت.


نقل قول:
بعد چوبش رو به طرف پیتر گرفت و با آوداکداورا اون رو هم کشت چون هم بی ادبی کرده بود هم قرار نبود تو داستان باشه.

این قسمت خیلی جالب بود. دلیل جالب بودنش سادگیشه! راحتی نویسنده اس. اینه که نویسنده سعی نکرده به زور خواننده رو بخندونه. طنز ساده معمولا بهتر از آب در میاد.


نقل قول:
-عمو جوون از جایی فرار کردی ؟ بیا ببرمت زنگ بزن همون تیمارستان بیان ببرنت سر جات.

به نظر من می تونستین کمی جلوتر برین! حالا که ماگله نمی دونست لرد کیه. می تونستین از این فرصت استفاده کنین! لرد رو بیشتر تحقیر می کردن. بیشتر بهش توهین می کردن.


شما یک پست در اندازه عادی نوشتین. اتفاقای زیادی در پستتون افتاده...ولی آخرش برگشتین سر جای اولتون. تاثیری روی سوژه نذاشتین. و این چیزیه که اگه همه رعایت کنن می شه از سوژه ها نهایت استفاده رو کرد. شما از سوژه به عنوان یک چارچوب استفاده کردی. سوژه به شما گفته که زمان و مکان پستتون کجاست و شخصیت هاش کیا هستن. در مورد بقیه داستان خودتون تصمیم گرفتین. این مورد مهمیه. این کارتون مهارت شما رو نشون می داد و عالی بود.


خوش اومدین.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰ سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 339 انجمن تفرقه ، رودولف دربان!


نقل قول:
_الان چی شد!کی هدویگه و کی هدویگ نیست؟!

احتمالا این سوالیه که خواننده هم داره. شما این کارو قبلا هم انجام داده بودین! به زبون آوردن تردید ها و سردرگمی های خواننده. این کارتون خیلی خوبه. حتی اگه گره های داستان رو باز نکنین این حس رو به خواننده منتقل می کنین که اشکال از سوژه اس! و تنها اون نیست که کمی گیج شده.


نقل قول:
_آره...به بانز اعتمادی نیست.

این دیالوگ خوبیه...ولی جای کار بیشتری هم داشت! چرا به بانز اعتمادی نیست؟ می تونستین به آواتارش اضافه کنین که صورتش مشخص نیست. می تونستین به اسمش اشاره کنین که معلوم نیست اسمه یا فامیلیشه!


نقل قول:
الادورا،لینی،لودو و اماندا همینجوری،بر و بر به هم نگاه میکردن تا بلاخره یه راه حلی از آسمون نازل بشه اما هیچ چیزی از آسمون نازل نشد...

اینجور جمله ها برای اینکه طنزشون بهتر تاثیر خودشو بذاره بهتره عینا تکرار بشن. یعنی:
به هم نگاه می کردن تا بلاخره یه راه حلی از آسمون نازل بشه اما هیچ راه حلی از آسمون نازل نشد!
آخرش هم به جای سه نقطه علامت تعجب گذاشتم. چون به نظر من به یه حالت قطعیت احتیاج داشت. سه نقطه اینجا می تونه سردر گمی رو برسونه.


پست شما یه نکته خاصی داره که خیلی از نویسنده ها می دونن بهتره رعایت کنن...می خوان رعایت کنن...ولی نمی تونن!
جایی که احساس می کنین لازم نیست توضیحی بدین، دیالوگ ها رو پشت سر هم می نویسین. به جمله اجباری و خشک کلیشه ای به پست اضافه نمی کنین. این کارتون خیلی خوبه. همیشه هینقدر راحت بنویسین. درگیر قالب ها نشین. چون وقتی یکی درگیرشون می شه عوض کردن سبکش خیلی سخته.


پست شما شدیدا به شکلک احتیاج داشت. کمتر پیش میاد یه پست طنز که این همه دیالوگ داره، بدون شکلک بتونه مفهوم و منظورش رو بطور کامل برسونه. البته گاهی دلایلی برای استفاده نکردن از شکلک وجود داره. مثلا یکی از اعضای سایت می گفت با گوشی نمی تونم از شکلک استفاده کنم. اگه برای شما همچین موردی وجود نداره شکلک ها رو ( هر چند کم) وارد نوشته تون کنین.


حالت گیج و منگ رودولف فوق العاده بود.این یه سوژه جالب و بدرد بخوره که به نظر من در سوژه های دیگه هم می تونین ازش استفاده کنین. حتی اگه سرمای هوا رو به جغد ها ربط نمی دادین هم به همین خوبی می شد. لازم نیست فکراش منطقی باشن!


نقل قول:
_جغد ها رو میزاریم تو قفس...میبریمشون بیرون...یه مدت میزاریم اونجا بمونن...جغد نما ها به صورت غیر ارادی شروع میکنن به لرزیدن ولی اونی که واقعا جغد هست نمیلرزه...میفهمیم اون همون هدویگه!

ایده ای بسیار مضحک، مسخره، بی معنی و جالب بود! یه ایده ساده...ولی همین ایده های ساده هستن که صحنه ها و موقعیت های فوق العاده ای خلق می کنن.
سوژه رو خیلی خوب پیش بردین. وقتش بود که یه راه حل جدید داده بشه. طنزتون خوبه. جمله ها تون ساده و روشن و رسا هستن. شخصیت رودولفتون عالیه. شخصیت های دیگه تون هم پرداخته شده و پخته هستن.


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۰۲ سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۳

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
ارباب...مدتهاست درخواست نقدی ندادم...البته چون رول زیادی ننوشتم!
به هر حال این رو اگه میشه نقد کنین تا قبل از اینکه یادم بره رول نوشتن رو!
با تچکر و معذرت!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 345 زندگی به سبک سیاه، لینی وارنر:


نقل قول:
طولی نمی‌کشه که ایده‌های ناب مرگخوارا شروع به تراوش کردن می‌کنه.
جذب کردن خواننده از همون جمله اول کار ساده ولی مهمیه!با یه همچین جمله ساده ای خواننده رو بدون اینکه متوجه بشه می شه کشید توی داستان!


نقل قول:
هکتور در یک چشم به هم زدن بساط پاتیل و معجون درست‌کنیشو رو میز پهن می‌کنه و می‌گه:

- یه معجون می‌سازم. هنوز نمی‌دونم دقیقا قراره چه اثری داشته باشه اما هدف اینه که اونو از دور، فاصله‌ای خیلی دور، دورتر از اونچه تصور کنین، به صورت قطره‌ای می‌پاشیم رو گیلبرت! معجون اثر می‌کنه و گیلبرت از آن ما می‌شه. به همین سادگی!

به نظر من بهتره بین شخص و دیالوگش فاصله گذاشته نشه. فکر می کنم اونجوری نوشته تون مرتب تر به نظر می رسه.
هکتور سوژه فوق العاده ایه. و از این سوژه های فوق العاده باید استفاده کرد. وگرنه به هیچ دردی نمی خورن. اینجا هیچ اهمیتی نداره که گیلبرت چی می شه و کجا می ره. ولی همین دیالوگ ها و رفتارهای مسخره هکتور جالبه. خوندن ایناس که برای خواننده جذابه، نه سرنوشت گیلبرت! شما هم به خوبی از این سوژه استفاده کردین. گرفتن نکته های ریز این شخصیت ها کار سختی نیست...ولی کار دقیق و حساسیه! با کمی تلاش و دقت می شه این کار رو انجام داد. مثل قسمتی که شما به ناامید نشدن هکتور اشاره کردین.


نقل قول:
- چطوره روونارو سپر بلا کنیم؟ بعنوان روح می‌فرستیمش جلو، اژدهاهه هم تا دلش می‌خواد اونو فوت می‌کنه! ولی فایده نداره که! آتیش از توش رد می‌شه.

این جبهه گیری همراه با حسادت نامحسوس مرگخوارا در مقابل روونا خیلی جالبه! انگار یه جورایی می خوان سرشو زیر آب کنن!


نقل قول:
لرد از این همه اظهارنظر پیاپی مرگخوارا که واسه خودشون می‌بریدن و می‌دوختن و حواسشون از خودش پرت شده، دلخور می‌شه. بنابراین گلوشو صاف می‌کنه تا توجه مرگخوارارو دوباره به خودش جلب کنه ...

بحث مرگخوارا درباره گیلبرت و اژدهاش و ایده هاشون جالب بود. این همون چیزی بود که سوژه در این قسمت بهش احتیاج داشت. ولی وقتی لرد وارد ماجرا می شه اوضاع کمی فرق می کنه. لرد معولا حرف آخر رو می زنه و ممکنه نفر بعدی ایده های بیشتری برای این بحثا داشته باشه.
خوشبختانه شما اشاره ای نکردین که لرد چی می گه و قصدش چیه...نفر بعدی هنوز هم فرصت داره بحث رو ادامه بده.


پست شما یک پست متوسط مایل به خوبه! چیزی که خوبش کرده قسمت های مربوط به هکتوره و چیزی که متوسطش کرده دیالوگ های قسمت دومشه که به هیچ عنوان بد نیستن...ولی عالی هم محسوب نمی شن. یه کمی بی حالن! انگار شخصیتا حرف زدن که چیزی گفته باشن...پست رو پر کرده باشن! فسمت مربوط به هکتور این حالت رو نداره. هدف داره. طنز خوبی داره. ظرافت داره. البته از کل رول شما انتظار نداریم این حالت رو داشته باشه. ولی مثلا اگه اون حالت در آخر پست هم وجود داشت(حتی برای یه تیکه کوچیک) بهتر می شد. پست شما از اوج شروع می شه و کم کم می ره پایین.


برای شروع دوباره کاملا قابل قبول بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
ارباب، لطفا نقد. رول‌ـه بعد از رول‌ـه افتتاحیه‌ی بازگشت.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۴۲ چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 115 برج وحشت، آگوستوس راک وود:


نقل قول:
- ولدمووووووورت ! نمیتوانی اسم با ابهت ما را به زبان بیاری مردک کر ؟
پدر سوخته مارا می خواهی خاکستر کنی ؟ بزنم پدر پدر سوخته ات را در بیاورند پدر سوخته ؟ حال که اصلا اینطور شد ...

حالا که قراره لرد اعتراض کنه بهتر نبود اعتراضش رو شدید تر می کردین؟! هم اون و هم ما می دونیم که صدا قرار نیست به حرفش گوش کنه. برای همین لرد می تونست به جای تکرار مداوم کلمه "پدر سوخته" روی محترمانه تر خطاب شدن تاکید کنه. چون تا جایی که می دونیم لرد سیاه خوشش نمیومد کسی کلمه ولدمورت رو هم به زبون بیاره.


نقل قول:
لرد دستش را روی نشان شومش بالا پایین برد . هر مرگخواری از جنوبگان تا شمالگان ، از مشرق تا مغرب از زیر آب تا روی آب ، بر خود لرزیدند . حتی مورفین در حال هم هر چه زده بود ، کاملا پرید ! مرگخواران به استثنای جمعی که ایستاده از درد به خود پیچیدند ، بقیه روی کف زمین فذیادشان به هوا رفت . اما احضار نشده بودند . لرد فقط عصبانی بود.

لرد عصبانیتش را با شکنجه مرگخوارانش خالی کرد. بی شک سوزش تا مغز استخوان نشان شوم، شکنجه حساب می شد.

این صحنه خیلی جالب بود. اینکه لرد نمی تونه کسی رو احضار کنه ولی خشمش رو این جوری خالی می کنه. توصیف شما جدی بود؛ وگرنه توصیه می کردم کمی بیشتر وارد جزئیات بشین. این قسمت اونقدر جالب بود که می تونستین بی خیال سوژه و ادامش بشین و صرفا همین قسمت رو توضیح بدین. مثلا یکی دو مرگخوار رو مثال می زدین که در چه حالتی و در حال انجام چه کاری هستن و در اثر این اتفاق چه بلایی سرشون میاد.


اتصال مورگانا و مرلین از عالم بالا و دیالوگ های رد و بدل شده بین اونا و لرد جالب بود.


نقل قول:
مرلین که نمیخواست از قافله عوالم مختلف عقب بیافتد ، به سرعت به کهکشان های مختلف سر زد و با مغز گنده ها به شور نشست .
مورگانا نیز همانجا در خلسه ای یوگایی - مدیتیشنی به تلاش برای بررسی احتمالات و جواب های مختلف پرداخت.

مرلین و مورگانا و عالم بالا سوژه های جدیدی هستن که داریم. بعد از سالها ایفای نقش کمتر پیش میاد با سوژه های جدید مواجه بشیم. ولی اینا جدیدن و می شه روشون کار کرد. فراموش نکنین که در سوژه های دیگه هم ازشون استفاده کنین.


نقل قول:
ساعاتی گذشت . لرد بر سنگی تکیه زده بود . شنلش که بدورش پیچیده شده بود ، حکم منبع گرمایی در آن هوای سرد را داشت. پایش را روی پایش انداخته بود و با تلفن ، با دخترش حرف میزد . واقعا نجینی هنرمندانه این وسیله مشنگی را با دمش گرفته بود ! البته بیچاره مجبور بود هر چند لحظه دمش را کمی پایین بیاورد تا خستگی در کند .

این صحنه هم جالب بود. شما ایده های خوبی دارین. سریع ازشون رد نشین. اینا سوژه های کوچیک و موقتی هستن که می تونن پست شما رو جالب تر کنن. همین گفتگوی تلفنی می تونست فضای بیشتری اشغال کنه. وقتی می گم سوژه رو ول کنین و بیشتر به جزئیات اهمیت بدین منظورم همینه. سوژه اصلی اونقدر جالب نیست که این موارد فرعی می تونن جالب باشن.

نقل قول:
ناگهان دودی سیاه فضای اطراف آن ها را فرا گرفت . لرد تلفن را قطع کرد و همزمان آن را رها کرد . صدای تق افتادن گوشی هم نتوانست نگاه جمعیت را از این صحنه بگیرد .شخصی با پیکره تیره و مبهم همراه شنلی در اهتزاز به سمت آن ها میامد .

شخص تازه وارد می تونست شخصا وارد سوژه نشه. گاهی بهتره سوژه رو شلوغ نکنیم. جواب سوال رو می تونستیم از همون عالم بالا توسط مرلین یا مورگانا بگیریم ولی به این شکل هم اشکال زیادی نداره. این شخص هم می تونه بمونه و هم می تونه بره. بستگی به تصمیم ادامه دهنده داره.


خوب بود.

موفق باشید.
__________________________

بررسی پست شماره 150 فرهنگستان ریدل، آبی!


نقل قول:
وینکی در حالی که با دقت به گیگیلی آشا نگاه می کرد،سرش را خاراند:
-خب،وینکی یادش نیومد که چرا اینو گفت!شد این حرف وینکی رو نشنیده گرفت!

این قسمت گذشته از چندش آور بودنش(!) دو نکته مثبت و یک نکته منفی داشت.
یک نکته مثبتش اینه که سوژه مسخره و کوچیکی رو که از چند پست قبل داره بهش اشاره می شه ادامه دادین. این نوع حرکات گروهی در تاپیک های دنباله دار بسیار مورد نیاز ما هستن.
نکته منفیش اینه که سوژه ای رو که در پایان پست قبلی داده شده یه جورایی ماست مالی کردین. همین که گفتین حرف دابی رو نشنیده بگیرن. سوژه قبلی مشخص بود. کافی بود ملت جاشونو با هم عوض کنن...حتی اگه می شد برای چند دقیقه! بهتره تا جایی که واقعا مانعی در کار نباشه سوژه های نفرات قبلی رو ادامه بدیم. عوضشون نکنیم.
نکته مثبت دومش این بود که زیاد بی دلیل و ناگهانی این کار رو انجام ندادین و برای پس گرفتن اون سوژه از شخصیت گیج و منگ(!) وینکی کمک گرفتین.


نقل قول:
چند ثانیه گذشت تا جغد به خانه ریدل وارد شود.در تمام این مدت،روونا به شدت در انتظار کروشیو بود.خودش هم نمی دانست چرا.احتمالا چون چند پستی می شد که کسی کروشیو نخورده بود!

لرد با چشمان سرد همیشگی ش، به روونا نگاه کرد.دیگر سخن گفتن لازم نبود؛هوش ریونی روونا به او کمک می کرد تا منظور لرد را در یابد.

اشاره تون به اینکه لرد برای کروشیو زدن احتیاجی به دلیل منطقی نداره خوب بود! همینجوری باید طنز رو به شخصیت های جدی اضافه کنین. و تاکیدتون روی هوش ریونی روونا هم همین حالت رو داشت. بی دلیل بودن این تاکید بود که جالبش کرده بود.


نقل قول:
سلام سیو،نظرت راجع به اینا چیه؟میخوام توی سازمان مشاغل آگهی بدم.جوابت رو برام بفرست.لطفا سریع.قربانم،سیر!

اون "سیر" آخرش و هم قافیه بودنش با سیو عالی بود!


نقل قول:
لرد سری تکان داد:
-متوجه شدی بلا؟کنجکاوی های زیادت رو به دیده اغماض می نگریم!
خانه ریدل در سکوت فرو رفته بود.چند ثانیه بیشتر طول نکشیده بود که صدای ذوق زده روونا در خانه پیچید:
-یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــافتم!
توجه همه به روونا جلب شد:
-البته...خب،من که نفهمیدم!البته من فهمیدم که ارباب فهمید!ارباب فهمید که شاید بهتر باشه ما یک نفر رو برای سازمان بین المللی حمایت از ساحرگان بفرستیم!اینطوری بلا متوجه میشه چرا اربابش باید با ساحره ها درست صحبت کنه و چطوری!

دیالوگ های لردتون عالیه...رفتار مرگخواراتون عالیه! همه شخصیت ها سنجیده و در جای خودشون قرار دارن. روونا کم کم داره خودشو پیدا می کنه. من به عنوان خواننده کم کم می تونم رفتار و عکس العمل های روونا رو حدس بزنم. هوش زیادش...یه جورایی با این هوشش خود شیرینی می کنه و کمی هم لج بقیه رو در میاره! یه وقار خاصی داره ولی اصلا ازش بعید نیست که یهو به شکل بی وقارانه ای شروع به دویدن کنه! همیشه داوطلبه! همیشه حاضره و در حال ابراز وجود! سکوت نمی کنه. قایم نمی شه. خوشش نمیاد که کمرنگ و بی تاثیر باشه. این که روونا شخصیتی پیدا کرده کار بسیار مهمیه که شما دارین انجام می دین.


نقل قول:
توجه همه به روونا جلب شد:
-البته...خب،من که نفهمیدم!البته من فهمیدم که ارباب فهمید!ارباب فهمید که شاید بهتر باشه ما یک نفر رو برای سازمان بین المللی حمایت از ساحرگان بفرستیم!اینطوری بلا متوجه میشه چرا اربابش باید با ساحره ها درست صحبت کنه و چطوری!

سوژه رو خوب پیش بردین. فقط جایی که مکان سوژه عوض می شه سعی کنین بصورتی باشه که دوباره برگرده به مکان اصلی تاپیک. مثلا اینجا بلا قراره بره و تحقیق کنه. باید طوری ادامه داده بشه که اون تبدیل به سوژه اصلی نشه. بلا نهایتا در یکی دو پست تحقیقشو انجام بده و برگرده. البته اینجا این مورد دست شما نیست. اینو برای سوژه های دیگه گفتم که اگه به همچین موقعیتی رسیدین اینجوری رفتار کنین.

پستتون بی شکلکه...اشکالی نداره. ولی با شکلک می تونست زنده تر و جالب تر بشه.


خوب بود. اصلا هم ارزشی نبود.

موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.