هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   5 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۲۷ یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 106 سرزمین سیاهی، آرسینوس جیگر:


مواظب باشین که درگیر سوژه ها نشین. شما طنز خوبی دارین. احتیاجی به سوژه ندارین. درباره موقعیت ها و نکات فرعی به راحتی می تونین بنویسین. خیلی از نویسنده ها بعد از مدتی احساس می کنن این کافی نیست و باید تاثیر مشخصی روی سوژه بذارن. در حالی که مسیر موفقیت همون راه قبلیه! مثلا در همین سوژه. داستان کلی بسیار بی مزه اس! مرلین و مورگانا عاشق هم شدن! چیزی که جالبه اتفاقاییه که اون وسط میفته. حرفاییه که زده می شه. شما هم در همین مسیر بمونین.


نقل قول:
مرگخواران قبل از اینکه لرد اتاق را روی سرشان خراب کند، با تمام سرعت، مرلین را که به مورگانا چسبیده بود بلند کردند! چرا که تمام تلاشهایشان برای جدا کردن مرلین از مورا به شکست منتهی شد.

این صحنه بسیار جالب بود. احساس می کنم اون جوری که حقش بود توصیف نشده.اگه قسمت دوم رو اول توضیح می دادین بهتر می شد. و البته کمی مفصل تر! یعنی می نوشتین که مرگخوارا سعی کردن مرلین رو ببرن. ولی چسبیده بود به مورگانا...حتی اون وسط می تونستن چند تا دیالوگ هم رد و بدل کنن. این صحنه ها و موقعیت ها بسیار جالب تر از اصل سوژه هستن. اینا رو از دست ندین.


نقل قول:
مرلین در همان حال در میان مرگخوارانی که او و مورا را حمل میکردند قربان صدقه ی مورگانا میرفت.:kiss:

مورا نه...مورگانا!
اسامی مخفف مال دیالوگه. گذشته از این ممکنه خواننده فکر کنه مورا شخص دیگه ایه! چون بلافاصله بعدش از مورگانا استفاده کردین. شاید خواستین جلوی تکرار رو بگیرین. ولی می شد این کار رو به شکل دیگه ای هم انجام داد. مثلا به جای مورگانا از "همسر آینده اش" استفاده می کردین.
بهتره در قسمت های غیر دیالوگ از شکلک استفاده نکنین. کمتر پیش میاد که شکلک بتونه حالت های این توضیحات رو به خوبی برسونه. استفاده از کلمات و جمله ها مناسب ترن. گذشته از این مورد شکلک هایی که در این قسمت می ذارین به شخص نویسنده بر می گرده! نه شخصیتی که دارین دربارش می نویسین. مگه اینکه مثلا بنویسین "مرلین به حالت :kiss: قربان صدقه مورگانا می رفت". که اونم همونطور که گفتم لازم نیست و جمله کافیه.


پادری شدن لودو و عبور مرگخوارا از روش صحنه خیلی جالبی بود. مواظب شکلک چکش باشین! گاهی(مثل همین جا) می تونه تاثیر طنز جمله رو کمتر کنه. در طنز های عادی ازش استفاده نکنین. این شکلک بیشتر مال موقعیت های مسخره و غیر منطقیه.


نقل قول:
مورگخواران با عبور از روی لودو (!) همراه با تعظیم به اتاق لرد وارد میشوند

مورگخواران؟!
روی طنزتون تاکید نکنین. این علامت تعجب، یه جور تاکیده. شکلک چکش در بالا هم همین کار رو انجام می داد. شخصی رو در نظر بگیرین که داره جوکی تعریف می کنه. وسط جوک دائم مکث کنه و بخنده...تاثیر جوکش چقدر کمتر می شه؟
بهتر نیست بی تفاوت و سریع بگه و رد بشه؟


کلافگی و بی حوصلگی لردتون خیلی خوب بود. همینطور ایده دزدیده شدن مورگانا توسط مرلین. سوژه رو خوب پیش بردین. گرچه اگه پیش نمی بردین هم مورد قبول بود! ظاهر پستتون بسیار منظم و خوانا بود.


ایرادهای جزئی ای که از پستتون گرفته می شه شما رو به اشتباه نندازه. کارتون خوب بود.

_______________________

مورگانا

نقل قول:
یک راک وود چه ای در درون ما رخنه کرده و می گوید اگر باز بیایم درخواست نقد کنیم ما را بیرون میکنید!
بیرون میکنید؟

نخیر...ما هیچ مشکلی با درخواست های نقد نداریم. اگه سرمون شلوغ باشه حتما بهتون اعلام خواهیم کرد. ایشون می خوان شما رو کنار بزنن و خودشون چپ و راست درخواست نقد بدن!

بررسی پست شماره 107 سرزمین سیاهی، مورگانا لی فای:


نقل قول:
- اي مرلين عالم به عالم رفته، داري آپارات ميكني يا ما را خانه خراب ميكني.

دیالوگ خوبه...ولی اصطلاح "عالم به عالم رفته" ذهن خواننده رو درگیر می کنه و این درگیری از نوع خوبش نیست. اینجور اصطلاحای جادویی باید شباهت واضحی به اصطلاح مشنگی داشته باشن. طوری که خواننده به محض خوندن بگه این همون اصطلاحه...فکر نکنه!


نقل قول:
اين غرولند هاي ملوكانه سبب شد تا كسي حواسش نباشد جلوي آپارات كردن مرلين و مورگانايش را بگيرد. و لرد سياه وقتي متوجه اين موضوع شد با عصبانيت نجيني را به سمت جيگر فرستاد تا او را در آغوش ماريانه(!) خود بفشارد.

این بخش اول پست اگه حذف می شد هم موردی نداشت! مرلین با همون "پاق" پست قبلی می تونست آپارات کرده باشه. اصطلاح "ماریانه" قشنگ بود.


نقل قول:
- ارباب معجون پيدا شوندگي بدم؟ :zogh:
طبق معمول اين هكتور بود كه خود را با فرمت به درون مكالمه پرتاب ميكرد.

دیالوگ و حالت هکتور خوب بود. شکلک وسط جمله هم خوب بود. ولی لزومی نداشت دو تا باشه. یکی کافی بود. پست رو بیخودی شلوغ نکنین.


نقل قول:
مورگانا كه معلوم نبود از بين اين همه جا در ‌آن باغ كذايي چرا روي يك بوته خار فرود آمده بود، لحظه به لحظه نسبت به اين ازدواج بدبين تر ميشد

توصیفتون خیلی خوب بود. صحنه ساده ای بود. با یه توصیف قشنگ و استفاده از نکته ساده ای مثل ازدواج، تبدیلش کردین به یه صحنه طنز جالب. این توانایی مفید و مهمیه. ازش استفاده کنین.

دیالوگ های تکراری مورگانا جالب بود. حالت گیج و منگ مرلین هم همینطور که ظاهرا چیزی نمی شنیدو حرف خودش رو می زد.


نقل قول:
صداي شترقي بحث آنها را از وسط به چند تكه نامساوي تقسيم كرد

به نظر من پست بهتر بود اینجا تموم نمی شد. یا این خط نباید نوشته می شد و یا بهتر بود ادامه داده می شد. چون الان نفر بعدی باید تعیین کنه این صدای "پاق" چی بوده. احتمالا صدای ظاهر شدن شخصیه...ولی این تعیین کردن ممکنه برای نفر بعدی جالب نباشه. بهتره این کار رو خودتون انجام بدین.

خوب بود.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۴ ۲:۳۶:۴۶



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
ارباب؟
یک راک وود چه ای در درون ما رخنه کرده و می گوید اگر باز بیایم درخواست نقد کنیم ما را بیرون میکنید!
بیرون میکنید؟


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۹:۵۵ شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
درود بر ارباب

ارباب میشه این رو هم برام نقد کنید؟

سرزمین سیاهی، پست شماره ی 106

با تشکر فراوان



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
مزاحم نیستین. هر چقدر دلتون می خواد درخواست نقد بدین. ما برای همین اینجا هستیم.

بررسی پست شماره 61 زمان برگردان مرگخواران، آرسینوس جیگر:


نقل قول:
مرگخوار ها و لرد:

ولی لرد حواس جمع تر از این حرف ها بود که بخواهد مقابل چند مشنگ کم بیاورد پس سریعا گفت:
- ما در حال حاضر دقیقا آموزش رو یادمون نمیاد از اول شروع کنید!

پست قبلی با جمله ساده ای مثل "از جلو نظام" تموم شده بود.کمتر کسی ممکن بود سعی کنه از همین جمله سوژه دربیاره. ولی شما این کار رو انجام دادین. این کارتون خیلی خوب بود. این که سعی کردین از جزئی ترین موارد هم استفاده کنین.


نقل قول:
- ببند اون فکو باو!

- چی؟

- اممم.... هیچی هیچی شما خودتو ناراحت نکن اصلا!

جمله اول برای لرد مناسب نبود. برای طنز نوشتن در مورد شخصیت ها تا جایی می تونین پیش برین که خواننده اون جمله رو از اون شخصیت قبول کنه. چنین جمله ای رو در هیچ حالتی نمی شه از لرد قبول کرد. ولی دیالوگ دوم لرد و ترس پنهانیش جالب بود. لرد در کتاب هم شخصیت خیلی شجاعی محسوب نمی شد. وقتی احساس خطر می کرد می تونست فرار کنه. می تونست پشت مرگخوارا پنهان بشه. برای همین طنز نوشتن در این مورد آزاده!
معمولا توصیه می کنم که دیالوگ های پشت سر هم رو بدون فاصله بنویسید. ولی اینجا بین دیالوگ ها یه مکث کوتاه هست. برای همین فاصله ای که بینشون گذاشتین اشکالی ایجاد نمی کنه.


نقل قول:
لرد در همان حین که جلوی صف می ایستاد رو به مرلین گفت:
- مطمئن باش بعد از این ماجرا اون زمان برگردونت رو توی حلقت میکنیم.

همین که لرد در این موقعیت هم سعی می کنه جلوتر از بقیه قرار بگیره، توجه و دقتت شما رو می رسونه. حتی می تونستین این مورد رو کمی پر رنگ تر کنین. مثلا یکی دیگه می رفت جلوی لرد و لرد یقه شو می گرفت و پرتش می کرد عقب!


شخصیت هاتون خوب و قوی هستن. حتی با وجود داشتن یک دیالوگ ساده. شخصیت لودو و هکتور نقش زیادی ندارن ولی با همون نقش کم به خوبی شخصیتشونو نشون دادین. شخصیتی که کاملا با چیزی که ما ازشون می شناسیم مطابقه.


نقل قول:
لرد با دیدن یک عدد ماشین مشنگی گفت:
- هر طور و به هر قیمتی که شده باید از اینجا برویم .

ایده ماشین فوق العاده بود. مثلا این ایده هرگز به ذهن من نمی رسید. اینکه لرد و مرگخوارا سعی کنن سوار یه ماشین مشنگی بشن و سعی کنن حرکتش بدن و باهاش فرار کنن. امیدوارم نفر بعدی متوجه این اشاره شما بشه چون ایده جدید، خلاقانه و بسیار جذابی بود.


اشکالی که در نقد اولتون در مورد سوژه ها و ایده ها گفتم کاملا برطرف شده. انتظار نداشتم در یک یا دو پست این اشکال از بین بره. ولی پست های جدید شما سوژه رو خیلی آروم پیش می برن. از همه موقعیت ها استفاده می کنن و در پایان ایده بسیار خوبی به نفر بعدی می دن. و این دقیقا همون چیزیه که در ذهن من بود. خیلی سریع پیشرفت کردین.

خوب بود.

____________________

بررسی پست شماره 102 سرزمین سیاهی، تراورز:


ما وقتی پست کوتاه می بینیم مشعوف می شیم!
البته وقتی لازم یا جالب باشه می تونین طولانی هم بنویسین.

ظاهر پستتون خیلی مرتبه. وقتی این مورد رو به کوتاه(متعادل) بودن اندازش اضافه کنیم تبدیل به یه عامل ترغیب کننده برای خونده شدنش می شه.


نقل قول:
مورگانا که حس می‌کرد لحظات آخر زندگیش سر آمده به سرعت دنبال چاره‌ای گشت که ناگهان لامپی روشن بالای سرش ظاهر شد. مرلین و لرد خود را برای آپارات آماده کردند که هکتور گفت:
- ارباب، این بی‌هوش شده چرا؟

بیهوش شدن ایده خوبی بود. ولی بهتر بود اون قسمت رو هم توضیح می دادین. خیلی سریع از روش رد شدین. ممکنه خواننده متوجه نشه. یه راه دیگه هم این بود که اونجا یه فاصله می ذاشتین:
مورگانا که حس می‌کرد لحظات آخر زندگیش سر آمده به سرعت دنبال چاره‌ای گشت که ناگهان لامپی روشن بالای سرش ظاهر شد!

مرلین و لرد خود را برای آپارات آماده کردند که هکتور گفت:
- ارباب، این بی‌هوش شده چرا؟

اینجوری خواننده می فهمه که مکثی این وسط وجود داره و اتفاقی افتاده. ولی باز هم به نظر من بهتر بود قسمت مربوط به بی هوش شدن مورگانا رو هم می نوشتین.


نقل قول:
مرلین با شوق و ذوق گفت:
- انقدر ذوق کرده بی‌هوش شده، اِوا قوربونش برم چقدر قشنگه وقتی بی‌هوش می‌شه.

دیالوگ مرلین و شکلکش خیلی خوب بود. اون حالت عاشقانه گیج و منگش رو خوب توصیف کردین.


نقل قول:
- ما که سایز های این رو نداریم، یکی باید سایز هاش رو اندازه بگیره، ما که از این کار عارضیم.

عارضیم؟ منظورتون عاجزیم بود؟!
ایده گرفتن سایز ایده خوبی بود. همیشه می گم که باید از همه اجزای سوژه استفاده کنین. سوژه رو کند پیش ببرین. بیهوش شدن مورگانا و گرفتن سایزش هم به این نکته کمک می کنه.


اشکال پست شما لردش بود. البته نه در حد شدید! ولی لردکمی از قالبش خارج شده. دیالوگ هاش از طرف هر مرگخواری گفته می شد موردی نداشت. ولی از طرف لرد کمی غیر قابل قبول بودن. سوژه عشق و عاشقی با شخصیت لرد هماهنگ نیست. می تونه حضور داشته باشه ولی ظرفیتش کمه! زود دل خواننده رو می زنه. در چنین سوژه هایی یا باید لرد رو بفرستین دنبال نخود سیاه و یا همش از یه گوشه سوژه غر بزنه و دستور بده!

سوژه رو خوب پیش بردین و جای خوبی رها کردین. نفر بعدی سوژه های خوبی برای ادامه دادن داره.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۱ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳

تراورز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۶ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۱۹ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
از تبار مشتای آهنیم، زنده تو شهر دزدای پاپتیم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 520
آفلاین
سلام حاج ولدمورت؟ خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ وقتتون خالی شد این رو هم یه نگاه بهش بندازین:


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۱۶ چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام

ارباب اگه میشه این یکی رو هم واسه من نقد کنید قول میدم دیگه کم تر مزاحم بشم:

زمان برگردان مرگخواران، پست شماره ی 61


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۰ ۲۰:۲۵:۵۰


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
آرسینوس

سیاه بودن نوشته یعنی شما از زاویه دید یه جادوگر سیاه داستان رو بنویسین. علایق و جبهه تون مشخص باشه.
پست ها گاهی درباره یک مفهوم خاص هستن. مثلا فداکاری-محبت-عشق!
اینا ویژگی هایی هستن که سیاها رو از سفیدا جدا می کنن. سیاها الزاما بد نیستن. خیلیا این اشتباه رو می کنن. فکر می کنن سیاه بودن یعنی پست و دروغگو و خبیث بودن. اینطور نیست. سیاها هم می تونن فداکاری کنن. ولی خیلی محدود تر. سیاها یه سری عقاید خاص داشتن. مثلا استفاده از جادوی سیاه و طلسم های ممنوعه. مبارزه با مشنگ ها...
روی این ویژگی ها باید تاکید کنین. مرگخوار ها عموما قدرت طلب هستن. به دلیل عشق و علاقه نیست که دور لرد جمع شدن. بهش احترام می ذارن. دلیل این احترام می تونه ترس باشه...می تونه شیفتگی غیر منطقی(مثل بلاتریکس) باشه و می تونه قدرت طلبی باشه.
طنز یک سیاه با طنز یک سفید فرق می کنه. در پست یک مرگخوار هم می شه درباره لرد طنز نوشت.ولی نوعش فرق می کنه. غیر مستقیمه...بصورت واضح حالت تمسخر آمیز نداره. یادتون باشه که مرگخوارها حتی تو ذهنشون هم لرد رو مسخره نمی کنن. مثلا:
لرد:رودولف! چوب دستیتو بده به من.
رودولف با خودش فکر کرد که :این ارباب کچل ما هم پول نداره چوب دستی بخره...هی چوب دستیای ما رو می گیره و منهدم میکنه.کاش محفلی بودم! حداقل اختیار چوب دستیمو داشتم.

این شکل طنز از یه سیاه قابل قبول نیست. یا مثلا در پست شما لوسیوس بیاد جونشو فدای بارتی کراوچ کنه...اینم قابل قبول نیست.
در مورد سفید ها قضیه برعکسه. اینجا شما باید مستقیما روی نقاط ضعفشون تکیه و تاکید کنین. چه ظاهری و چه باطنی. چه چاق بودن مالی و چه دزد بودن ماندانگاس.
در پست های سیاه ها هم لرد اشتباه می کنه...حماقت می کنه...مرگخوارا هم همینطور. ولی بصورت نا محسوس و غیر مستقیم. مثلا لرد هرگز اشتباهشو قبول نمی کنه! مرگخوارا بعد از اینکه مرتکب اشتباهی شدن با پررویی سرشونو بالا می گیرن و به کارشون ادامه میدن. ولی سفیدا...احتمالا عذرخواهی می کنن و شرمنده می شن!
روی این صفت های سیاه و سفید تاکید کنین. وقتی وارد گروه بشین مطمئنا پست هاتون بیشتر از قبل به سمت سیاهی متمایل می شه. چون با بقیه مرگخوارا آشنا می شین. با جو گروه و روش طنز نویسی درباره اعضای این گروه و گروه مقابل آشنا می شین.

حالا من این موارد رو برای شما گفتم؟....خیر! برای کسایی گفتم که شاید بخونن و به دردشون بخوره. چون پست های شما به نظر من از نظر سیاه بودن ایرادی نداره.

بررسی پست شماره 521 خانه ریدل، آرسینوس جیگر:


بابت خلاصه ای که گذاشتین ازتون تشکر می کنم.

پستتون خیلی طولانیه. طول پست محدودیتی نداره. ولی پستی به این طول، عملا خواننده رو فراری می ده. و اینجا هدف ما جذب خواننده اس. تا جایی که مجبور نبودین یا دلیل خاصی نداشتین سعی کنین کوتاه تر بنویسین. لازم نیست حتما به نقطه خاصی از داستان برسین.

نقل قول:
لرد:
- باشه برو، ولی حواست باشه این ردا خوا.... ببخشید شلیطه خواری باعث نمیشه از مجازاتت کم بشه.

کمتر پیش میاد که لازم باشه شکلکی در اول یا وسط دیالوگ استفاده بشه. بی دلیل حواس خواننده رو پرت نکنین! "ببخشید" رو می شه حذف کرد. زیاد برای لرد مناسب نیست. ولی هر دو اصطلاح "رداخواری" و "شلیطه خواری" جالب بودن. شما ظاهرا استعداد خوبی در این مورد دارین. فقط لطفا بعد از درخواست نقد پستتونو ویرایش نکنین. من این پست رو دیشب نقد کرده بودم. امروز اتفاقی دیدم که عوض شده.


نقل قول:
لودو که بار اولش بود قبل از لرد وارد جایی میشد با هیجان شدیدی اول نگاهی به مرگخوارا که با حسادت به او نگاه میکردند کرد: و سپس با حالت به لرد نگاهی کرد و آب دهانش را به سختی قورت داد و وارد مغازه شد.

شکلک ها اصولا مال دیالوگ هستن...و معمولا برای آخر دیالوگ. ولی همیشه استثناهایی برای این اصول وجود داره.
اینجا اشکالی نداشت که دو شکلک هم در قسمت غیر دیالوگ و هم در وسط جمله استفاده شدن. چون باعث شدن منظورتونو به خوبی به خواننده برسونین.


این بار در پست شما خبری از عجله نیست. نمی خوایین هر چه سریع تر از مغازه خارج بشین و به سمت سوژه مهیج دیگه ای برین...برعکس! تمایل دارین از همه گوشه و کنار های این مغازه برای نوشتن استفاده کنین. این عالیه.

فوق العاده و غیر عادی به یک معنی هستن. ازشون پشت سر هم استفاده نکنین!


نقل قول:
این گل بر سر ها اول چهره ی مرلین رو پیش از چهره ی زیبای ما نشان میدهند،

این یه نکته طنزه که درباره لرد نوشته شده. یه حرکت و توجیه مضحک برای کاری که لرد انجام داده بود...ولی آیا این طنز پست شما رو سفید کرده؟...اصلا! چون لرد شما بطور واضح و مستقیم حالت احمقانه ای نداره!


نقل قول:
- ارباب همین الان یه آیه ای نازل شد مبنی بر اینکه من باید این کت و شلوار رو بپوشم.
- یعنی میگی آیه ای واسه ی لباس ما نازل نشده؟ آخر تو چجور هیپوگریف پیامبری هستی؟ بدیم ببرنت ور دست لودو؟

این قسمت جالب بود. دیالوگ مرلین خوب بود...ولی ور دست لودو؟...می شد از مرگخوار دیگه ای استفاده کرد. مثلا رودولف ایفای نقش، نقش دربان خانه ریدل رو ایفا می کنه. می تونستین بگین ور دست رودولف...یا هکتور و یا حتی مورگانا. به این معنی که دوباره آموزش پیامبری ببینه.


نقل قول:
چرا که تمام کت و شلوار ها و سایر لباس های مغازه در کیف ها و چمدان های مرگخواران جا خوش کرده بود.

اینجا مرگخواراتون یه جورایی خیانت کردن...ولی در ظاهر قضیه چیزی مشخص نیست. برای همینه که می تونیم بگیم کارتونو خوب انجام دادین.

سعی کنین از دو شکلک کنار هم استفاده نکنین. یکی رو انتخاب کنین. هم احساسات شخصیتتون واضح تر بشه و هم پست بی دلیل شلوغ نشه. مثلا برای دیالوگ لرد دو شکلک عصبانی کنار هم زدین. لزومی نداشت.

طنز پستتون ساده و جالب و دوست داشتنیه. همین باعث شده پست شما با وجود طولانی بودن، خسته کننده نباشه. قسمتی که لباس پوشیدن مرگخوارا رو توضیح دادین خیلی راحت می تونه خواننده رو بخندونه. بعضی نکته ها رو می شه به تازه واردا یاد داد...ولی بعضیا استعداد می خوان!طنز نویسی رو هم می شه یاد گرفت ولی کسایی که کمی ذوق و استعداد داشته باشن مطمئنا طنز نویس های موفق تر و برجسته تری می شن. طنز پست شما خوبه.

رفتن به اصفهان ایده جالبی بود. و جای خوشحالی داره که این بار فقط یک ایده در پست شما مطرح شده. اونم در آخر پست و به عهده نفر بعدی گذاشته شده. شما از سوژه مغازه بطور کامل استفاده کردین. این بار خواننده افسوس نمی خوره...لذت می بره!

خیلی بهتر از پست قبلیتون بود.

موفق باشید.

___________________________

آگوستوس

1- لینک پست هاتون رو درست بدین.
2- پستی که با عجله و در مکان و شرایط نامناسبی زده شده باشه پست واقعی شما نیست. اشکالاتش هم ممکنه اشکالات واقعی شما نباشن.
3-تعداد شکلک ها مهم نیست. ممکنه پستی به ده تا شکلک احتیاج داشته باشه. درباره شکلک ها اینجا بیشتر توضیح دادم.

بررسی پست شماره 519 خانه ریدل، آگوستوس راک وود:

نقل قول:
لودو مانند راهنمایی خبره در راهنمایی عده ای از پشت کوه های سر به فلک کشیده بریتانیا آمده ، دستش را جلو گرفته و پیشاپیش با سری از خضوع پایین جماعت مرگخوار را رهنمون می نمود .

فکر نمی کنم کسی با یک بار خوندن این جمله متوجه مفهوم دقیقش بشه! خواننده احاس می کنه یه جای کار ایراد داره و بر می گرده و جمله رو از اول می خونه...و در شروع پست این ریسک بزرگیه. پستتونو با همچین توضیح طولانی و غیر عادیی شروع نکنین.

نقل قول:
پیاده شد و چیزی مانند قیف معجون سازی هکتور را جلوی دهانش گرفت :

این قسمت خیلی خوب بود. تشبیه با مزه ای بود.


نقل قول:
- شما جماعت :pashmak:ِ ، ِ ، خوارِ ، ِ ، ِ ، زادهِ همون جایی که هستید وایستید !

این همه شکلک در این دیالوگ واقعا لازم نبود. با یکی دو کلمه می تونستین بهتر منظورتونو برسونین. اینجا خواننده باید به تک تک شکلک ها دقت کنه و مفهوم مورد نظر شما رو ازش در بیاره! خواننده موجود چندان با حوصله ای نیست. زیاد روش حساب نکنین.


نقل قول:
سپس نگاهی مرگخواری کردند که مانند آن جنگلی کارتون های کودکان مشنگ ، لباس پوشیده و سپس به ریش دراز و طویل مرلین که عده ای حور العین دربار مرلین ادامه آن را جمع کرده بودند .

جمله هاتونو اونقدر کش می دین که زیبایی شون از بین میره!


نقل قول:
اما لرد کسی نبود که به راحتی تسلیم عده ای مشـــــــــــــنگ ، آن هم مـــــشــــــنـــــــــگـــــــــــ بشود .

منظورتون از جمله واضحه. ولی معنی مشنگ دوم و منظورتون اصلا واضح نیست. بهتر بود از توصیف یا کلمه دیگه ای استفاده می کردین.

نقل قول:
پس چوبش را ز غلاف کشید و روی سقف یکی از آن ماشین چراغ گردان ها پرید :

لرد حتی در یک سوژه طنز هم چنین حرکتی انجام نمی ده. موقع طنز نوشتن دقت کنین که شخصیت ها رو از قالب اصلیشون خارج نکنین. لردتون بیشتر شبیه یه مرگخوار بی تجربه و هیجان زده اس!

نقل قول:
پلیس های فهیم که گویی این مرد را دیوانه ای بیش نمی پنداشتند ولی با این حال باید جوانب امنیت ملی را رعایت می کردند ، سلاح های خودکار خود را بسمت لرد گرفتند .

جمله هاتون به شکل آزار دهنده ای به هم وصل می شه.اگه از هم جداشون کنین هم خوندنشون راحت تر می شه و هم منظورتونو بهتر می رسونین. منظورم این نیست که همه جمله های طولانی رو ساده کنین. ولی جمله هایی مثل این اگه ساده بشن جذاب تر می شن:
پلیس های فهیم گویی این مرد را دیوانه ای بیش نمی پنداشتند! ولی با این حال باید جوانب امنیت ملی را رعایت می کردند. برای همین سلاح های خودکار خود را بسمت لرد گرفتند .
یا
پلیس های فهیم که گویی این مرد را دیوانه ای بیش نمی پنداشتند سلاح های خودکار خود را بسمت لرد گرفتند . چرا که به هر حال باید جوانب امنیت ملی را رعایت می کردند.

پستتون نسبت به پست های قبلی و سطح شما ضعیف تر بود. دلیلش هم همون چیزیه که در شروع نقد گفتم. خودتون هم اشاره کردین که وقت و تمرکز کافی برای نوشتن این پست نداشتین.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳

آگوستوس راک وود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۵ جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰
از زیر سایه ارباب .... ( سایشون جهان گستره خوو ...)
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 118
آفلاین
اربابمان؟!

حضرت پست رو نقد مینمایید؟

شکلکاش فقط یه کم زیاد شد... گفتم شاید جالب بشه!!!

پ.ن : پست در طی پنج دقیقه نوشته و زده شده... در جایی ( همون مدرسه خراب شده !) بودیم و سر کلاس پست زدیم.. به بزرگواری خودتون خرابکاری هاشو ببخشید!


آخرين فرصت ماست ....




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام

ارباب میشه این رو هم برام نقد کنید؟

خـــــانــــه ریـــــــدل !!

و همینطور اگه میشه بهم بگید چطور میتونم پست هامو سیاه تر بکنم تا بتونم به پیروان شما بپیوندم.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
ملت جادوگر، ساحره، جک و جانور!
همونطور که قبلا اعلام کردیم درخواست نقد اعضایی که از نقد کننده های دیگه درخواست نقد کردن پذیرفته نمیشه. دلیلش هم اینه که سلیقه ها و نقد ها با هم متفاوت و گاهی متضاد هستن و من فکر می کنم این روش(خوندن نقد های متضاد) کمکی به پیشرفت اعضا نمی کنه.
___________________________
بررسی پست شماره 518 خانه ریدل، آرسینوس جیگر:


نقل قول:
مرگخواران شدیدا مجذوب بازی های کامپیوتری، غرفه های فروش ماسک و وسایل شوخی، ترن هوایی و تونل وحشت شده بودند که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یه گوشه گفت:
- لودو اون اتاقه اون گوشه چیه؟

در این سوژه همه سوال ها از لودو پرسیده می شه. نکته ساده ایه... ولی رعایت کردنش هم دقت شما رو نشون می ده و هم توجه و احترامتون به پست های قبلی رو.
ورود مرگخوارا جالب بود. گرچه می تونستین کمی بیشتر دربارش بنویسین. می تونستین همین مواردی رو که گفتین کمی بیشتر توضیح بدین. مثلا به چند نفر از مرگخوارا اشاره کنین که چطور تعجب کردن. عکس العملشون چی بوده. این قسمت به اندازه کافی ظرفیت طولانی شدن رو داشت.


نقل قول:
- اون سینما سه بعدیه! مثل همون جایی که لرد میخواست بره صحبت کنه توش...

سینما سه بعدی ایده فوق العاده ای بود. حتی با وجود این که بلافاصله بعد از ایده سینما داده شده بود. پیدا کردن ایده هایی که به پیشرفت داستان کمک کنه استعداد مهمیه!


از شکلک ها به شکل جالبی استفاده کردین. به جای استفاده از چندین جمله برای توصیف حالت مرگخوارا و لودو، سه چهار تا شکلک زدین. این کارتون خیلی بجا و مناسب بود. شکلک ها گاهی بهتر از کلمات عمل می کنن. خیلی خوبه که این موقعیت های خاص رو درست تشخیص می دین.


نقل قول:
لودو با نوش جان کردن یک عدد پس گردنی به سرعت رفت و بلیط تهیه کرد، مرگخوارا به سرعت روی صندلی هاشون نشستند

به تکرار ها دقت کنین. این تکرار ها موقع نوشتن توجهتون رو جلب نمی کنن ولی وقتی خواننده داره پست شما رو می خونه می تونن بار منفی داشته باشن. بعد از نوشتن پست یک بار بخونینش...در صورت امکان کلمات و عبارت هایی رو که به فاصله کمی تکرار شدن تغییر بدین.


نقل قول:
که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یه گوشه گفت:

پستتون رو به هر لحنی که مایل باشین می تونین بنویسین. ولی مواظب باشین بیش از حد محاوره ای نشه. این "یه" زیادی محاوره ایه. می شد کمی تغییرش داد. مثلا:
که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یک گوشه(یا گوشه ای) گفت:

یا در اینجا:
نقل قول:
مردی جلو آمد و عینک هایی به اونها داد

جمله رو می شه کمی تغییر داد که شکل بهتری پیدا کنه. مثلا به جای "عینک هایی" از "چند عینک" استفاده بشه. به جای "اونها" از "آنها" استفاده بشه. اگه مایلین محاوره ای بنویسین هم می تونین از "اونا" یا "چند عینک بهشون داد" استفاده کنین. جمله ها رسا تر می شن.


نقل قول:
لرد و مرگخوارا با حالت هجومی و همگی با چهره هایی سبز از سینما بیرون پریدند

تا جایی که ممکنه سوژه ها رو سانسور نکنین. به جای رد شدن از روی سوژه های فرعی ازشون استفاده کنین. اینجا می تونستین درباره اتفاقایی که داخل سینما میفته توضیح بدین. البته به این شکل هم جالبه. چون خواننده می تونه حدس بزنه که چه اتفاقی افتاده. این مورد رو برای آینده و سوژه های بعدی گفتم. از سوژه ها و شخصیت ها و موقعیت ها استفاده کنین.


نقل قول:
- ارباب من حلزون بی صدف قورت دادم من جوهر ماهی مرکب قرقره کردم تو رو به مرلین ببخشید.

اصطلاح هایی که پیدا کردین جالب و جدیدن! در انجمن زیر سایه تاپیکی برای اصطلاح های جادویی وجود داره. اینجور اصطلاح ها اگه جادویی و خلاقانه باشن و به جا استفاده بشن می تونن کمک زیادی به ایفای نقش بکنن. کافیه چند بار در پست ها تکرار بشن و جا بیفتن.


این که بین اون همه وسیله تونل وحشت توجه لرد رو جلب کرد حرکت جالبی بود. شما ایده های خوبی برای سوژه دارین. ولی نذارین سرسری رد بشن...ازشون استفاده کنین. تونل وحشت خیلی سوژه جالبی بود. کاش اجازه می دادین لرد و مرگخوارا واردش بشن.


نقل قول:
ارباب سریع گفت:

"ارباب" لقبیه که مرگخوارا برای لرد بکار می برن. شما به عنوان نویسنده در قسمت های غیر دیالوگ، بهتره از این لقب استفاده نکنین. فرقی نمی کنه سیاه باشین یا سفید.


نقل قول:
- آپارات میکنیم، لودو راه رو نشون بده

شکلک مناسب لرد نیست...ولی پایان پستتون خوب بود. این قسمت رو تموم کردین و مقصد بعدی رو هم تعیین نکردین. اینو گذاشتین به عهده نفر بعد. همین مورد می تونه عامل تشویق کننده ای برای خواننده باشه که پست شما رو ادامه بده.

خواننده در حین خوندن پست های شما کمی افسوس می خوره! از سوژه ها و ایده هایی که داده می شن ولی به اندازه کافی بهشون پرداخته نمی شه. حرکتتون رو کمی کند تر کنین. آروم تر پیش برین. از تک تک این ایده ها استفاده کنین. عجله ای برای پیش بردن داستان نداشته باشن. همین نکات ریزه که مهمه...نه اینکه داستان به کجا می رسه. شما استعداد خوبی برای خلق سوژه های فرعی و ایده های جدید دارین. از این استعداد استفاده کنین.

خوب بود.

موفق باشید.

________________________________________

بررسی پست شماره 95 جانور نماها، مورگانا لی فای:


تا وسط پستتون فشار خون ما هی داشت بالاتر می رفت!
من معمولا اهمیت زیادی به سوژه ها نمی دم. ولی اینجا سوژه به شکلی منحرف شده بود که نمی شد ندیده گرفت! خیلی هم تعجب کردم...مورگانا اونقدر بی تجربه نیست که سوژه رو به این شکل ادامه بده و فکر کنه داستان در مورد اشک ریختن سیبله!
خوشبختانه نظرم درست بود! مورگانا سوژه رو منحرف نکرده بود. از نوشتن اینا هدفی داشت. قصد داشتم آموزش شما رو از صفر شروع کنم...ولی خیالم راحت شد!

نقل قول:
- برای در آوردن اشک این، راه های بهتری هم هست پسرک سنگ و چوب من !

اصطلاح سنگ و چوب اصطلاح بامزه ایه. پیدا کردن لقب های مناسب برای اعضا می تونه جو ایفای نقش و همچنین حال و هوای پست ها رو صمیمی تر کنه. لقب های نامناسب هم به همون اندازه می تونه تاثیر عکس داشته باشه. مثلا:
نقل قول:
- مثلا چی ماما مورا؟

خوشبختانه مورگانا هم به این لقب اعتراض کرده! واقعا جالب نبود!


نقل قول:
آنهم با گوش هایی که الان قد گوش موش باد کرده و بزرگ شده بود.

توانایی خاص مورگانا رو در سوژه ها خوب اجرا می کنین. ولی این اشاره خیلی غیر مستقیم بود. هنوز برای این روش کمی زوده! اشاره غیر مستقیم مال وقتیه که این موضوع جا افتاده باشه و همه ازش مطلع باشن. شما الان در مرحله جاانداختن هستین. کمی بیشتر دربارش توضیح بدین. مثلا بنویسین که وقتی مورگانا سر راک وود داد می کشه به دلایل نامعلومی گوش هاش شروع به بزرگ شدن می کنن. در یک پست هم زیاد تکرارش نکنین. توضیح دادن یک یا حداکثر دو مورد کافیه.
شاید بتونیم در یک تاپیک دیگه سوژه ای جداگانه درباره این موضوع بدیم که بهتر بین اعضا جا بیفته و شناخته بشه.


دیالوگ هایی که بین مورگانا و راک وود رد و بدل می شه جالبن. مخصوصا جواب های کوتاه و تکراری راک وود!


نقل قول:
مورگانا در حالیکه سعی میکرد به هر جایی نگاه کند جز ارباب... با ترس و لرز گفت:

ارباب نه...لرد!
شما اینجا نویسنده هستین. لرد برای شما ارباب نیست. در قسمت های غیر دیالوگ یا از " لرد" استفاده کنین و یا یه "ش" به آخر ارباب اضافه کنین که اون کلمه "ارباب" به مورگانا نسبت داده بشه.


آخر پستتون برگشتین به سر جای اولتون. کار خوبی انجام دادین. استفاده از عبارت هایی مثل "خر سوژه رو نچسبین" هم خیلی جالب بود.
خیلی ساده و راحت نوشتین. این حالت نوشتنتون عالیه. خودتونودرگیر چارچوب ها و قالب ها و سوژه ها نکنین. همینجوری راحت بنویسین. کارتون خوب بود. شما وقتی به قول خودتون "خر سوژه رو نمی چسبین" خیلی بهتر می نویسین.

خوب بود.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵:۱۸








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.