مرگخواران شدیدا مجذوب بازی های کامپیوتری، غرفه های فروش ماسک و وسایل شوخی، ترن هوایی و تونل وحشت شده بودند که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یه گوشه گفت:
- لودو اون اتاقه اون گوشه چیه؟
لودو بعد کمی فکر کردن و نگاه کردن به تابلوی راهنما و عکسا گفت:
- اون سینما سه بعدیه! مثل همون جایی که لرد میخواست بره صحبت کنه توش...
البته لودو با دیدن چشم غره ی خطرناک لرد به سرعت دهانش را بست و لرد بلافاصله گفت:
- خیلی خوب ایندفعه سخنرانی نمیکنیم ولی خیلی دلمون میخواد بریم ببینیم اون تو چطوریه.
مرگخواران با نگرانی به هم نگاه کردند و لرد نگاهی خفن به مرگخوارا انداخت و گفت:
- پرابلم؟
مرگخوارا غیر از لودو:
لودو در یک گوشه دور از چشم لرد: :vay:
و بدین ترتیب لودو با نوش جان کردن یک عدد پس گردنی به سرعت رفت و بلیط تهیه کرد، مرگخوارا به سرعت روی صندلی هاشون نشستند و مردی جلو آمد و عینک هایی به اونها داد.
مرگخوارا با تعجب به عینک ها نگاه میکردند و لودو پس از مقداری سرخ و سفید شدن به اونها طرز استفاده از عینک رو یاد داد و بالاخره فیلم شروع شد.
5 دقیقه بعد:لرد و مرگخوارا با حالت هجومی و همگی با چهره هایی سبز از سینما بیرون پریدند و لرد که صورتش به حالت
در آمده بود رو به لودو غرید:
- فقط صبر کن تا این سفر تموم شه، به خدمتت میرسیم مجبورت میکنیم سه ماه پیش تسترال هامون بخوابی و زیرشون رو تمیز کنی
لودو:
- ارباب من حلزون بی صدف قورت دادم من جوهر ماهی مرکب قرقره کردم تو رو به مرلین ببخشید.
لرد دیگه جوابی نداد ولی با دیدن شکلک های ترسناک مربوط به تونل وحشت به آن سمت رفت و گفت:
- این چیه دیگه؟
لودو که به طرز جالبی بغض ته گلوشو گرفته بود گفت:
- این تونل وحشته ارباب سوار یه واگن میشید میرید اون تو و یه سری چیز مسخره که به نظر مشنگ ها ترسناکه میاد جلوتون همین.
ارباب سریع گفت:
- حیف پولمان! چی تو این دنیا از سیاه ترین جادوگر قرن ترسناکتره آخه؟
مرگخوارا:
- هیچ کس.
- من که کسی به خاطرم نمیرسه.
لرد:
- خوبه یکم بهتون امیدوار شدیم و متوجه شدیم اونقدرا هم بی مغز نیستید.
مرگخوارا به آرامی باز هم به حرکتشان در شهربازی پرداختند و بازی های مختلفی را انجام دادند که یهو صدایی از اون طرف اومد:
- آوداکداورا!مرگخوارا مثل قوم مغول به اون طرف دویدند و لرد رو مقابل فردی دیدند که صورت لرد رو داشت!
لودو با وحشت گفت:
- ارباب چرا کشتید این بدبختو آخه؟
- این کره تسترال به ما گفت دزد بوووققق!
- خوب ارباب این یه فروشنده بوده شما هم چهرتون شبیه به ماسک این یارو هست بیچاره فکر کرد ماسکشو کش رفتید.
لرد:
-
حالا هرچی! ما میخواهیم باز هم در اینجا بچرخیم.
اما لودو سریعا جلوی لرد را گرفت و گفت:
- ارباب شما الان آدم کشتید الان این مشنگ ها میرن پلیس خبر میکنن بدبخت میشیم! باید هرچه زودتر از اینجا بریم بیرون.
لرد پس از ثانیه ای تفکر به سرعت کنترل اوضاع را در دسترس گرفت و گفت:
- آپارات میکنیم، لودو راه رو نشون بده