هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#86

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#85

فنریر گری‌بک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۱ جمعه ۱ تیر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲
از زیر سایه ارباب
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 552
آفلاین
زنگ اولین در خونه سر راهشون نتونست وزنِ انگشت های ده ها مرگخوار رو تحمل کنه و جان به مخترعش تسلیم کرد. منفجر شد. بعدشم روحش که از جسمش آزاد شده بود، بال بال زنان رفت به بهشتِ زنگ های در خونه ها.

بالاخره بعد از چند ثانیه در خونه باز شد و دوتا بچه کوچولو که لباس های دلقک قاتل و دراکولارو پوشیده بودن، با کوهِ مرگخوارا رو به رو شدن.
در همین حین یهو کله یک عدد فنریر با لباس مبدلی که به نظر میرسید از پوست طبیعی باشه، از بین جمعیت مرگخوارا خارج شد.
- آقا قبول نیست، من قبل از این بچه دراکولا شده بودم!


ویرایش شده توسط فنریر گری بک در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۹ ۲۲:۲۶:۲۲


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#84

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
همه داشتند روی کراب سوار می شدند!

زانوی کراب اصلا از این وضعیت راضی نبود و در ایجاد صدای ترق و توروق با کمر کراب مسابقه گذاشته بود!

-کراب...به زانوت بفهمون ما اربابی هستیم سبک وزن و سنگین مغز. هر چند کمی خرگوش! بگو سرو صدا نکنه.

کراب این را به زانویش گفت...ولی زانو گوش نداشت. نشنید. مغز نداشت. نفهمید!

عوضش لرد سیاه دو جفت گوش داشت.

-ملت...حرکت کنیم! دل ما دارد ضعف می رود!

مرگخواران به همراه لرد و بلاتریکس و لینی ای که سوار دوش کراب شده بودند، از خانه ریدل ها خارج شده و زنگ در اولین خانه سر راهشان را فشردند!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#83

مرگخواران

بلاتریکس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۴:۱۸ چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
از زير سايه لرد سياه
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 828
آفلاین
بلاتريكس حسود بود. خيلى هم بود... همه تغيير قيافه بدن و اون نده؟
همه از سر و كول اربابش آويزون شن و اون نشه؟
مگه داريم؟... مگه ميشه؟
در نتيجه دوان دوان رفت و دقايقى بعد، خزان خزان بازگشت!

-به نام مرلين... ارباب و روح السالازار! اين چه قيافه ايه؟!

بلاتريكس چشم غره اى به ديانا رفت. او در حالى كه يكى از پوست هاى قديمى نجينى را روي خودش كشيده بود و به اطراف مى خزيد، بسيار هم جذاب بود... اگه بقيه متوجه اين جذابيت نمى شدن، مشكل چشماشون بود.
دور پاى كراب پيچيد و خودش رو بالا كشيد و دور گردن لرد سياه جا خوش كرد.

كراب كم كم در حال كم آوردن زير بار وزن طبقاتش بود!


I was and am the Dark Lord's most loyal servant
I learned the Dark Arts from him


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۹ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#82

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
لینی که می‌خواست مثل لرد حتما تغییر چهره بده، با نیشش سرگرم بریدن بخشی از ردای دیانا که زرد رنگ بود می‌شه و بعد از اون به سراغ ردای سیاه‌رنگ ملانی می‌ره. مرحله‌ی آخر، کش رفتن یکی از گل‌سرهای کراب بود. میله‌ی داخلشو در میاره و برای خودش لباس زنبوری می‌دوزه.

لینی که حالا از پیکسی به زنبور تغییر چهره داده بود، ویز ویزکنان به سمت کله‌ی مبارک لرد حرکت می‌کنه و روی اون می‌شینه. شدت بوی جورابی که روی سر لرد کشیده شده بود اونقد زیاده که بلافاصله از جا می‌پره. چیزی نمونده بود بیهوش شه!

اما اون شب، شب هالووین بود! شب هالووین هیچ‌کس نباید از بوی چیزی خفه یا بیهوش می‌شد!

بنابراین لینی با تصور بوییدن گل‌های خوش‌بوی صحرا، به اقامتش رو سر لرد ادامه می‌ده.




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۲ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#81

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#80

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۴:۱۵ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
هکتور که عمرا نمی تونست از قافله عقب بمونه با ویبره ای روی اون یکی شونه ی کراب شیرجه زد.
هکتور که لباس گلابی پوشیده بود با ذوق زدگی روی اون یکی شونه ی کراب بندری می زد. و کراب که حالا دماغش با زمین مماس شده بود به فکر این بود که له شدن در روز هالووین ممنوعه. پس اون باید هر جور شده استوار بمونه.

هکتور که دید کراب نتونسته خط چشم موشی بکشه، تصمیم گرفت بهش کمک کنه برای همین ملاقه ای رو از پاچه ی شلوارش بیرون می کشه و اون رو صاف توی گوش چپ کراب فرو میکنه. طوری که از گوش راستش میزنه بیرون.
- مرد ملاقه ای!

کراب که از این حجم از محبت و علاقه و سنگینی یک جا غافلگیر شده بود، کلا زبونش بند اومده بود. داشت میترکید. ولی ترکیدن هم توی روز هالووین ممنوع بود.

اما از اونجایی که محبت هکتور قلمبه شده بود میخواست به همه ابراز محبت کنه. جورابش رو از پاش در آورد و در حالی که نجینی با علاقه به دود سبز خارج شده از جوراب خیره شده بود و اون رو با مار رقصون اشتباه گرفته بود، هکتور هم دو تا سوراخ تو جوراب ایجاد کرد و اون صاف کشید رو سر لرد!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#79

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#78

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#77

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
-ارباب اگه شما خرگوش باشین که ما موشیم! میتونم خط چشم موشی بکشم؟

لرد سیاه برخلاف همیشه لبخندی زد و تایید کرد و در حرکت بعدی با پرشی بلند روی دوش کراب پرید!
-ما همینجا راحتیم. لازم نیست برامون وسیله نقلیه بیاورید! همینجوری میاییم.

کراب کمی داشت له میشد. ولی له شدن در روز هالووین ممنوع بود. برای همین با قامتی استوار سر جای خود ایستاد.
کیسه ای پر از هویج به گوش راستش آویزان کرد.
-ارباب گرسنه شدین اطلاع بدین. شوکولات هم خواستین تو گوش چپم بگین.

صدای لینی از گوشه ای به گوش رسید.
-حرکت کنیم؟ بریم؟

-نمیدونم. از طبقه دومم بپرس!


ویرایش شده توسط وینسنت کراب در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۹ ۲۱:۱۳:۵۶

ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.