ساعت 11:10 به نمايشگاه رسيدم. به محلّ برگزاري جلسه رفتم.دیدم اونور تو سايه چند نفر ايستادن.از دور یه نفر آشنا می زد.خوب كه نگاه کردم دیدم كه بله ابرفورث خودمونه. رفتم جلو چند نفر دیگه هم بودن با همه سلام و احوال پرسي کردم.بعد منتظر موندیم كه حاجی بیاد.با این كه حاجی گفته بود كه حتّی 1دقيقه هم بیشتر از ساعت11:20 وای نمی ایسته ولی ما مجبور شدیم تا ساعت 11:40 واسش وايستيم بعد كه حاجی اومد همه با هم رفتيم تو نمايشگاه.اوّل يه كم تو نمايشگاه دور زديم.بعد حدود ساعت1_1:15حاجي گفت بريم ناهار بخوريم.از اونجائی كه من هيچ وقت زود تر از ساعت3_4 ناهار نخوردم يه جوری قضیه ناهاره رو پيچوندم و فقط يه نوشابه خوردم.تا یادم نرفته بگم كه ستاد انتخاباتی حاجی (اَبَر)قبلاً با دادن يه نوشابه به همه رأی همه ي ما رو خرید.بعد از ناهار رفتيم تو سبزه ها نشستیم و نمی دونم يه دفعه این اتفّاق شوم كِی افتاد كه ابر از حاجي يه چیز پرسید و حـــاجـــی هم طِي2 ساعت، تمام اساطیر روم و یونان و مصر رو پیاده كرد كفِ نمايشگاه.در همين زمان دكتر زنگ زد كه من دارم مي آم نمايشگاه.ما هم گفتیم بریم یه دوری بزنیم تا دكتر بیاد.بعد از گذر از غرفه های مختلف يه جا نشستیم تا ستاد اتخاباتی حـــاجــــی دومین نوشابه اش رو هم بده.من هم كه ناهار نخورده بودم از فرصت استفاده كرده و يه ساندویچ خوردم.بعد همه با هم رفتيم به غرفه ي گيگابايت تا حـــاجـــی بازی مورد علاقه اش رو انجام بده.تا ساعت6 اونجا بودیم و همه نمایشگاه جمع شده بودند تا بازی حـــاجـــی رو ببینن.بعد نمايشگاه تعطیل شد و ما رو انداختن بیرون.در مسیر بازگشت شنیدم كه ابر از حـــاجـــی پرسید دكتر اسمش رو تو سایت عوض كرده؟حـــاجـــی هم گفت نه چطور مگه؟
-آخه یکی رو دیدم اسمش رابرت لنگدان بود.تو امضا ش هم نوشته بود:فقط نشر زهره فقط سمیّه گنجی فقط دارك لرد.
-فكر نكنم دكتر باشه (واج آرایی "ك") حالا مي رم نگاه مي كنم.
در این زمان من هم پریدم وسط و گفتم :"اِ...تو هم دیدیش.آره بعد يه عكس از راز داوینچی انداخته و زیرش نوشته:
“With ABS System”
حـــاجـــی:" اِ.. اینم ای بی اسه؟"
من:" آره "
ابر:" این ای بی اس چی هست؟"
حـــاجـــی:" نمی دونم "
وقتی داشتیم از رو پل عابر پیاده ر می شدیم دكتر زنگ زد به گوشی حـــاجـــی كه كجایین می خوام بیام پیشتون.حـــاجـــی هم بهش گفت كه نمی خواد بیای.
بعد بیرون نمايشگاه از هم جدا شدیم و من با همه كسایی كه اونجا بودن خداحافظی كردم و رهسپار منزل شدم.
حــــــــــــــــــــــاجــــــــــــــــــــــــــــــی به گیم نت نرسید قصّه ی ما به سر رسید
رابرت لنگدان؛ شاهزاده نیمه خالص سابق