هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۲۳:۵۱ پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
هری پاتر جان برای اینکه به تو ثابت کنم که حرفام رو از خودم در نیاوردم و شما به مطالعه بیشتر در زمینه هری پاتر نیاز دارید برای شما متن زیز رو مینویسم از کتاب ویدا اسلامیه صفحه 352 پیش گویی بر باد رفته که نشون میده اسنیپ اعضای محفل رو خبر کرده:
کریچر دیشب به من گفت آخه وقتی که تو به پروفسور اسنیپ اون هشدار رمزی رو دادی اون فهمید که تو غیب بینی داشتی و سیریوس رو دیدی که در اعماق سازمان اسرار گیر افتاده اونم مثل تو فورا با سیریوس تماس گرفت باید بگم که اعضای مفحل ققنوس برای بر قراری ارتباط با همدیگه از روش هایی استفاده میکنن که از آتش دفتر دلورس امبیریج خیلی مطمئن تره پروفسور اسنیپ فهمید که سیریوس زنده هست و در میدان خانه گریمولد در امن و امانه اما وقتی که تو با دلورس آمبیریج از جنگل بر نگشتی پروفسور اسنیپ نگران شد و حدس زد که تو ممکنه هنوز فکر کرده باشی سیریوس در چنگ ولدمورت اسیره و بلافاصله بعضی از اعضای محفل ققنوس رو از این ماجرا با خبر کرد
حالا این متن رو بخون:
دامبلدور با خونسردی گفت:
هری خودتم میدونی که پروفسور اسنیپ در حضور دلورس آمبیریج چاره ای نداشت جز اینکه حرف تو رو جدی نگیره اما همون طور که قبلا هم برات توضیح دادم اون در اولین فرصت حرف تو رو به گوش اعضای محفل رسوند وقتی تو از جنگل بر نگشتی این او بود که حدس زد ممکنه تو کجا رفته باشی وقتی پروفسور آمبیریج میخواست تو رو وادار کنه جای سیریوس رو بهش بگی این پروفسور اسنیپ بود که محلول راستی تقلبی به اون داد...
خب متن بالا رو که عین کتاب نوشتم نشون میده که من حرفام رو از خودم در نیاوردم و همش عین کتاب هست و در بعد این متن هم باز در مورد همین موضوعه پیشنهاد میکنم که این قسمت رو حتما مطالعه کنین تا شاید از این به بعد اینطوری آدم رو ضایع نکنین اونم موقعی که حق با منه
در مورد مطلب بعد هم البته من که فکر میکنم به طور کامل براتون توضیح دادم ولی بخاطر شما با یک بار دیگه توضیح میدم :
پروفسور تریلانی به هری گفت که اسنیپ مصاحبمون رو قطع کرد خب ما میدونیم که تریلانی در وسط مصاحبه ناگهان پیشگویی کرده و همچنین میدونیم که وقتی که پیشگویی میکنه متوجه اطرافش نمیشه پس وقتی میگه اسنیپ اومده توی اتاق یعنی بعد پیشگویی یعنی پیشگیی تموم شده یعنی اینکه اسنیپ یا اصلا پیشگویی رو نشنیده یا اگر شنیده هم قسمت اول رو شنیده هم قسمت دوم چون که در کتاب پنجم گفته بود وقتی که اون شخص جاسوس قسمت اول پیشگویی رو شنید از ساختمون کافه بیرون شد در صورتی که اسنیپ تا پایان پیشگویی در کافه بوده و استراق سمع میکرده و بعد از پایان پیشگویی تازه گرفتنش توی کتاب پنجم دامبلدور به هری میگه که من فکر کردم تریلانی پیشگویی بلد نیست و به طور غیر مستقیم بهش فهموندم که شما شایستگی تدریس رو ندارین و وقتی میخواستم برم یکهو پیشگویی کرد خب تا اینجا میشه گفت دیگه آخرای جلسه مصاحبه هست و هنوز هم اسنیپ وارد اتاق نشده چون که بر طبق کتاب پنجم اسنیپ رو تازه وسطای پیشگویی گرفتند خب بعدشم که ناگهان تریلانی شروع به پیشگویی میکنه و اما وقتی که پیشگویی تموم میشه تریلانی در هنگام پیشگویی که متوجه اطراف خود نمیشه پس حتما اسنیپ زمانی با صاحب کافه وارد اتاق میشه که پیشگویی تریلانی به پایان رسیده پس یعنی اسنیپ از شروع تا پایان پیشگویی در کافه حضور داشته پس احتمالا تمام پیشگویی رو شنیده
به هر جهت امیدوارم توضیحاتم آقای هری پاتر رو راضی کرده باشه


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۴/۸/۲۰ ۱۱:۲۷:۰۱



Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۴

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
1- در مورد آوردن اسم راپرت:
Had a house-elf taste every bottle after what happened to your poor friend Rupert


این جمله ای هست که توش اسلاگ هورن به جای رون گفته راپرت توجه کنید که :
1- اسلاگ هورن در حالت مستی اسم رو اشتباهی گفته
2- اسلاگ هورن اصولا توجهی به اسامی غیر معروف نداره و اونا رو هر چی به ذهنش برسه میگه در نتیجه چون رون براش اهمیتی نداشته یه چیزی پرونده

اینکه به جای رون یه اسم دیگه گفته به خاطر نشون دادن عدم توجه اسلاگ هورن به اسامی غیر معروف بوده ولی البته گفتن راپرت به جای رون نکته جالبی هست

2- با توجه به تعویض جلد کتاب معجون سازی چطور در فصل 11 هری تاریخ روی جلد رو حدود 50 سال پیش میخونه؟
این متن اصلیه:
There he turned its pagessearchinguntil he finally foundat the front of the book
the date that it had been pub-lished.

توجه کنید که نوشته هری صفحات رو ورق زد و در اوایل کتاب تاریخ رو پیدا کرد. همونطوری که کریچر عزیز گفته تاریخ انتشار رو معمولا در صفحات داخلی و اولیه کتاب میزنن. در اینجا مترجم محترم یعنی اسلامیه at the front رو روی جلد ترجمه کرده و باعث گمراهی خواننده شده حتی جالب اینجاست که مترجم اینقدر آی کیو بوده که متوجه نشده اگه تاریخ کتاب روی جلدش نوشته شده چرا هری صفحات داخلی رو برای پیدا کردنش ورق میزده؟

3- در مورد اسنیپ و پیشگویی:
من به همه توصیه میکنم که بدون مطالعه وارد این قسمت های advance نشن به خصوص پیش گویی رو
به زابینی
نقل قول:
اول اینکه اسنیپ در کتاب پنجم نشون داد که کاملا طرف محفل هست چونکه به اعضای محفل خبر داد که بچه ها رفتند به وزارت سحر و جادو تا آنها بروند جون بچه ها رو نجات بدهند و اسنیپ با این کارش باعث شد که هم جون بچه ها رو نجات بده هم باعث بشه که همه بفهمند ولدمورت برگشته و هم اینکه یکی از مهمترین نقشه های ولدمورت رو خراب کنه


آقای زابینی کجای کتاب ها نوشته یا گفته شده اسنیپ به محفل خبر داد تا برن و جون بچه ها رو نجات بدن؟ بنده به شما و تمام افراد توصیه میکنم به طور کلی در مورد چیزی که میخواید بنویسید تحقیق کنید و به عنوان سند از کتاب جمله بیارید تا جایی که من یادم میاد از طریق کریچر متوجه شدن که بچه ها رفتن به وزارت

نقل قول:
در کتاب پنجم دامبلدور به هری گفت اون شخص جاسوس(اسنیپ)بعد از شنیدن قسمت اول پیشگویی از کافه بیرون شده پس یعنی قسمت دوم پیشگویی رو نشنیده ولی در کتاب ششم نوشته:(جمله عین جمله کتاب.زمانی که تریلانی داشت در مورد دخالت اسنیپ در بین جلسه مصاحبه با هری حرف میزد)
در آن لحظه هری برای اولین بار با دقت به او توجه کرد زیرا میدانست بعد از آن چه اتفاقی افتاده است پروفسور تریلانی چیزی را پیشگویی کرده بود که به کلی مسیر زندگی هری را تغییر داده بود درباره ی هری و ولدمورت پیشگویی کرده بود
_...ولی بعدش سیوروس اسنیپ در کمال گستاخی مصاحبمون رو متوقف کرد!
خب این عین جمله کتاب هست و در آن به طور غیر مستقیم گفته که اسنیپ بعد از شنیدن پیشگویی وارد اتاق شده چون که تریلانی هنگام پیشگویی کردن که متوجه چیزی نمیشه پس مسلما وقتی که دیده اسنیپ در درون اتاق هست و صاحب کافه او را در هنگام جاسوسی کردن گرفته یعنی اینکه بعد پیشگویی وارد اتاق شده پس در نتیجه میشه گفت که اسنیپ تمام پیشگویی رو شنیده


دوست عزیز زابینی برای من خیلی جالبه که وقتی نوشته شده گفتگوی تریلانی و دامبلدور توسط اسنیپ قطع شده شما چطور از اینجا نتیجه گرفتی که اسنیپ همه پیش گویی رو شنیده؟
در ضمن اسنیپ به هیچ عنوان وارد اتاق نشده بلکه دقیقا نوشته شده:
Yesthere was a commotion outside the door and it flew open, and there was that rather 
uncouth barman standing with Snape
,


یعنی صدای هیاهو از بیرون میاد بعدش در یهو باز میشه و پشت در کافه دار به همراه اسنیپ وایستاده بودن. در نتیجه اسنیپ پشت در فال گوش وایستاده بوده که کافه دار مچشو میگیره.

البته اینا رو باید در جای دیگه بنویسم ولی فعلا همینجا مینویسم. یک سوالی که قبل از انتشار کتاب ششم همیشه توی ذهنم بود این بود که ایا به صرف وجود پیشگویی اون لازم الاجرا هم میشه؟ یعنی وقتی یه گوی به وجود اومد حتما اتفاقات توش هم رخ خواهد داد بدون اینکه اختیاری برای جلوگیری ازش وجود داشته باشه؟ بعد رولینگ قبل از انتشار کتاب ششم اشاره ای به مکبث کرد و تلویحا گفت این پیش
گویی هم مثل همونه اونجا ما دقیقا میبینیم که اگه مکبث به پیشگویی که در موردش شده بود عمل نمیکرد هیچ وقت اون سرنوشت وحشتناک رو پیدا نمیکرد و نابود نمیشد. در کتاب ششم عین همین سوال رو دامبلدور در فصل 23 جواب میده:
"If Voldemort had never heard of the prophecy, would it have been fulfilled? 
Would it have meant anything? Of course not! Do you think every prophecy in the 
Hall of Prophecy has been fulfilled?


دامبلدور میگه که اگه ولدمورت دنبال پیشگویی رو نمیگرفت قطعا هیچ کدوم از این اتفاقات نمیافتاد و اگه ولدمورت بی خیال پیشگویی میشد پیبشگویی کاملا بی معنی میشد. یعنی کل کتاب های هری پاتر سوت میشد و ولدمورتم دست نخورده سر جاش باقی میموند. تازه نکته جالبی رو اشاره میکنه و میگه " هری تو فکر میکنی اون همه پیشگویی در تالار پیشگویی [ که شکست و از بین رفت] همشون لازم الاجرا بودن؟"
ببینید اینجا نکات ظریفی وجود داره که به سرنوشت و اختیار برمیگرده به عنوان مثال برای فرعون پیش گویی کردن که فلان پسر در بنی اسراییل به وجود میاد که تو رو نابود میکنه بعد اونم دستور داد تمام پسران رو بکشن که نهایتا این کار خودش منجر به این شد که موسی تو قصر خودش بزرگ بشه ایا اگه فرعون میگفت بی خیال بابا و هیچ کاری نمیکرد اصولا موسی داستانش به این صورت درمیومد و باعث سقوط فرعون میشد؟این یه اصل کلی رو نشون میده که مبنای بسیاری از داستان ها قرار داشته و داره : کسانی که مثل فرعون و ولدمورت در راس قدرت قرار دارن همواره در ترس هستند که مبادا یکی پیدا بشه که بیاد و جای اونا رو بگیره یا ساقطشون کنه و این ترس باعث میشه که به کوچکترین احتمالات واکنش شدید نشون بدن.


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۱۲ ۲۰:۱۸:۵۲

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
آره دیگه منظور منم همین بود ولی باز هم پشت این مسئله یک مسئله دیگه هم هست یادته دامبلدور قبلا به هری گفته بود که ولدمورت به این دلیل نتونست تو رو بکشه چون خود اون جاسوس نتونسته بود قسمت دوم پیشگویی رو بشنوه بنابراین نتونسته بود به ولدمورت هشدار بده و در نتیجه ولدمورت هم قدرتش رو از دست دادو.....
خب اگر حرف من درست باشه و اسنیپ هم تمام پیشگویی رو شنیده باشه خب پس باید تمام پیشگویی رو باسه ولدمورت تعریف کرده باشه که در صورت درست بودن این فرضیه باز هم این قسمت با کتاب هم خونی نداره
البته باز خوبه که هنوز دیر نشده منظورم اینه که اگرم که رولینگ اشتباهی کرده باشه باز در کتاب بعدی میتونه اشتباهات خودش رو جبران کنه مثلا بگه:
اسنیپ خودشم نمیدونسته که باید طرف کی رو بگیره ( به کی وفادار باشه ) بناباین برای هر دو طرف هم کار های مثبت انجام داده و هم کارهای منفی(البته این پست رو با توجه به پست قبلی خودم زدم اگر متوجه منظورم نشدین یک نیم نگاهی به پستهای قبلیمم بکنین )
یا در مورد پیشگویی هم مثلا بگه که دامبلدور مخصوصا این موضوع رو به هری نگفته بود که اون جاسوس بعد از شنیدن کل پیشگویی از کافه بیرون شده و در مورد اسنیپ هم میتونه بگه که وقتی که تریلانی داشته قسمت دوم پیشگویی رو میگفته صاحب کافه اسنیپ رو در هنگام آمار گرفتن دیده و چون شروع به دعوا کردن با اسنیپ کرده اسنیپ هم نتونسته قسمت دوم پیشگویی رو بشنوه
این مثال ها رو برای این زدم که بگم رولینگ هنوز هم میتونه سوتی های خودش رو جبران کنه نگران نباشید فقط یکی باید پیدا شه این اشکالات رو در کتابش بهش بگه
نا سلامتی من از طرفدارای پر و پا قرص هری پاترم




Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۴

لي لي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۱:۱۹ شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۶
از لندن-قبرستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 241
آفلاین
Voldemort-Lord of Death
من واقعا" متحیرم چه طوری تونستی متوجه این موضوع بشی که جلد روی کتاب همان جلد قدیمی نیست ( احتمالا" کتاب رو جویدی نه ؟)
به هر حال من در این مورد جلد کتاب تحقیق کردم و ترجمه ی گروهی روی اینترنت این فصل رو [ که ترجمه ی محمد نوراللهی بود] بررسی کردم در این ترجمه هم این جوری نوشته شده { او صفحات را ورق زد تا بالاخره بر روی جلد کتاب تاریخ انتشار آن را ÷یدا کرد } بنابرین کریچر ترجمه ی کتابت این جمله را درست ترجمه نکرده .
بلیز زابینی عزیز این مورد ÷یشگویی که اشاره کردی یه ذره قضیه اش بو میده
متن کتاب محفل ققنوس -ترجمه ی ویدا اسلامیه -فصل [37] پیشگویی بر باد رفته-صفحه 370 :
{لبته وقتی من به دیدن سیبل تریلانی رفتم اصلا فکرشم نمی کردم در اون جا حرفی بشنوم که ارزش استراق سمع رو داشته باشه . تنها شانس اوردم که ...که اوردیم این بود که اون شخصی که استراق سمع می کرد بعد از اینکه اوایل پیشگویی رو شنید از اون ساختمون بیرون انداختن .}
----
{اون فقط اولین قسمتشو شنید که تولد پسری در ماه زوییه پیشگویی شده که پدر و مادرش سه بار در برابر ولدمورت ایستادگی کردن ....}
خوب این مورد میتونه یا اشتباه رولینگ باشه یا اینکه رولینگ در این مورد یه مقصودی داره که به نظر من سهل انگاری رولینگ درصدش بیشتره خوب اگر اشتباه نکرده باشه به جای اینکه بگه قسمت اول یا دوم پیشگویی رو شنید یکباره می گفت کل پیشگویی رو شنید نه ؟


[b][size=medium][color=990


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۴

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
البته این سوتی نیست ولی یک جورایی غیر معقول بود و اون قضیه ی کوئیدیچه
اولیش مسابقه ی هافل پاف و گریفندوره توی این بازی دو بار امتیازا اعلام میشه دفعه یاول گریفندور هفتاد به چهل جلوه ولی بعد در آخر 300 به 260 از هافل پاف میبره و گوی زرین رو هم هری میگیره یعنی گریفندور 150 به 260 عقب بوده که این خیلی بعید و عجیبه چطور تیمی که جلو بوده یک دفعه این قدر بد عقب بیفته

مورد دوم هم بازی با ریون بود اونا باد ریون رو با اختلاف 300 میبردن تا اول بشن اینجا رولینگ به نظر من ناشی بازی در آورد و برای این که روابط هری و جینی رو خوب کنه کار کرد که گریف ببره اما بردشون منطقی نبود چون ریون تا قبل مسابقه ی آخر اول وبده پس تیم دست و پا بسته ای نبوه و از همه مهمتر خود هری نبوده و جینی که تجربه ی بسیار پایینی تو کوئیدیچ داره جاش رو میگیره ولی هین جینی می یاد و در مقابل چو پیروز میشه و از طرف دیگه مهاجمهای گریف 31 تا گل به ریون میزنن یعنی چی؟ مگه ریون مالدیوه
خلاصه این که اگر مثلا گریف با اختلاف کمتر پیروز میشد و دوم میشد خیل منطقی تر بود

------------
دو پست یکی شده ....
مدیر خجالت بکش!!!!!


---------
خوب احتمالا شما دچار اشتباه شدید چون تو ترجمه ای که من دارم( مال خانم اسلامیه نیست) این چنین نوشته شده( البته اگه متن انگلیسیش بود خیلی بهتر بود) ,

" رون فورا به خواب رفت اما هری پیش از رفتن به تخت در جامه دانش کند و کاو کرد و نسخه ی معجون سازی پیشرفته را بیرون کشید چند صفحه ورق زد , دنبالش گشت , تا سر انجام آن را یافت در جلوی کتاب تاریخ انتشار آن نوشته شده بود"

از این جمله میفهمیم که هری کتاب رو ورق زده و خود جلدش رو نگاه نکرده بلکه چند صفحه ی ابتدایی رو نگاه کرده و معمولا تاریخ انتشار روی جلد نوشته نمیشه ولی همیشه داخل کتاب نوشته میشه


ویرایش شده توسط سیریوس(God Father) در تاریخ ۱۳۸۴/۱۰/۳۰ ۱۵:۴۰:۵۰

كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۱۱:۴۰ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۳ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۳ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
از The Burrow
گروه:
کاربران عضو
پیام: 597
آفلاین
قسمت عمده اين بحث دوباره به اين برمي گردد که آيا اسنيپ خيانت کرده يا نه؟ آيا دامبولدور توي کتاب 7 اثري از خودش به جا گذاشته يا نه؟ درباره اين دو موضوع در تاپيکهاي «آيا اسنيپ خيانت کرده ...» و « آيادامبولدور در کتاب 7 بر مي گردد» مفصل بحث شد و به هيج جا هم نرسيد و بايد منتظر کتاب 7 بود.(اينقدر در مورد اين دو بحث کرديم که خسته شديم. هر کي ميخواد بدونه، بره اين دو تا تاپيک رو ببينه)

اما به نظر نمي ايد رولينگ اهل سوتي دادن باشد مخصوصا در دو کتاب آخر. آو الان تجربه 6 کتاب موفق را پشت سر گذاشته است. شايد در سه کتاب اول سوتي پيدا مي شد اما کتابهاي 4 و 5 و 6 خيلي خوب پشت سر هم قرار گرفتند.

اون چيزي رو هم که پروفسور گريفيندور بهش اشاره کرده عنصر مشهور و معروف ادبي هست: Suspense / Surprise . به زبان خودماني يعني خواننده رو تو کف بزار تا لحظه آخر، بعدم جوابي به معما بده که اصلا انتظارشو نداشته تا کف بُر بشه. البته رولينگ در اين کار بسيار حرفه اي عمل کرده است.


Soon we must all face the choice
between what is right and what is easy




تصویر کوچک شده


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۹:۵۲ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴

آرمين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۹ یکشنبه ۸ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
از نا کجا آباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
حقيقتش من کمتر در قسمت غير رول فعاليت ميکنم...يعني هر وقت ميام به خودم فشار بيارم که يه نظري چيزي در مورد کتاب بدم هيچي به نظرم نمياد ولي اين دفعه داشتم نظرات شما را ميخوندم يه چيزي به ذهنم رسيد...
اگه دقت کنيد جي کي رولينگ هميشه عادت داره که خواننده ها رو وارد شوک بکنه...در واقع چيزي رو به خواننده تحميل بکنه که اصلا انتظارشو نداره...حالا اين ميتونه يه مرگ باشه يا يه اتفاق ديگه...براي مثال بيايم تمام 6 کتاب رو بررسي کنيم تا منظورمو بيشتر متوجه بشيد :

کتاب 1 :
توي کتاب اول اتفاق مهم حظور ولدمورت بود اونم از پشت سر يکي ديگه...و اون کس کويرل بود...اگه دقت کنيد رولينگ توي کتاب اول سعي کرد کويرل رو هيچ کاره شون بده...کسي که درست حرف نميزنه...هيچ کاري بلد نيست...ترسوه ، و همه بخاطر دستارش مسخرش ميکنن...اما آخر داستان تمام اتفاقات بر ميگرده به کويرل... درست مثل داستاناي پليسي...کسي که اصلا فکرشو نميکني قاتله!!! در اينجا اسنيپ تبرئه ميشه از همه اتهامات اما خواننده هنوز مطمئن نيست اسنيپ چجور آدميه...

کتاب 2 :
توي کتاب دوم مهم ترين سوال اينه که چه کسي در جفره رو باز کرده؟ و اون جيني بود!!! کدومتون فکر ميکردين جيني باشه؟ کسي که توي کتاب 2 کمتر نقشي داشت...يه دختر کوچک که اولين سالشه مياد هاگوارتز...و همه به صداقتش اطمينان دارن...و وقتي ميگه: هري ميخوام يه چيزي بهت بگم همه فکر ميکنن ميخواد به هري ابراز علاقه کنه...کي فکرشو ميکنه که جيني به ريدل کمک کنه؟ و اين هنر رولينگه...توي کتاب دو نويسنده بارها به اسنيپ اعتماد ميکنه...اما خواننده هنوز در مورد اسنيپ مطمئن نيست!

کتاب 3:

اين يکي از همه جالب تره! موضوع اصلي اينجا اينه که چه کسي به لرد کمک خواهد کرد؟ و آيا سيريوس خائنه؟ يا اينکه پيتر کجاست و آيا واقعا مرده؟ کتاب سه شوک هاي زيادي داشت...رولين توي طول کتاب چهره منفوري از سيريوس درست ميکنه وپيتر رو يک قرباني بي گناه جلوه ميده و بعد در 30 صفحه آخر کتاب تمام معادلات بهم ميخوره...سيريوس آدم بدي نيست بلکه بهترين دوست جيمزه...پتي گرو خائنه و نمرده بلکه پيتر موشه! کدومتون فکر ميکردين گير دادنهاي کج پا به خال خالي يکي از مهم ترين قسمتاي داستان باشه؟ اين هنر رولينگه...رولينگ توي کتاب سه بارها نشون ميده اسنيپ طرف هري و دامبلدوره...و ميخواد جون هري رو حفظ کنه...مثل قسمت آخر کتاب...در کتاب 3 خواننده فکر ميکنه اسنيپ سياه نيست بلکه يه آدم عقده ايه خرفته...پس رولينگ تونسته اعتمادها رو به اسنيپ جلب کنه...

کتاب 4 :
و اما کتاب 4...مساله اصلي توي اين کتاب اينه که چجوري هري تونسته وارد مسابقه بشه و چجوري اينهمه مراحل سخت رو راحت پشت سر گذاشته و اينکه چه کسي جام رو تبديل به دريچه سفر کرده؟ من به شخصه فکر ميکنم نظر بعضي ها بازم به طرف اسنيپ بر گشت... اما رولينگ باز هم به همه شوک داد...مودي...معلمي که دامبلدور استخدام کرده و يک سال پا به پاي هري در داستان پيش ميره و معلم مورد علاقه هريه...يک دفعه در فصل آخر تمام اتفاقات رو به عهده ميگيره که اين بابا اصلا مودي نبوده...بارتي کراوچ مامور لرد بوده...و اين واقعا شوک بزرگي بود...مودي براي لرد کار ميکرده! در اين کتاب باز هم اسنيپ طبرئه ميشه و ديگه خواننده اسنيپ رو طرف سفيدها ميبينه...البته تقريبا! در واقع در قسمت آخر لرد اسنيپ رو از خودش ميرونه...

کتاب 5 :
توي اين کتاب شوک اصلي رو رولينگ روي مرگ يکي از اعضا پايه گذاري ميکنه...شخصيتي که محبوبه...دوست داشتنيه و با مزه س و خواننده خاطرات زيادي رو باهاش گذرونده...يعني سيريوس بلک...که ميميره و واقعا خيليا رو ناراحت ميکنه مثل خود من...توي کتاب 5 رولينگ حرکت خودش رو در رابطه با اسنيپ کامل ميکنه...همونطور که ميدونيد در کتاب 5 اسنيپ براي محفل ماموريت انجام ميده و دامبلدور بارها ذکر ميکنه که من به اسنيپ اعتماد کامل دارم...اسنيپ مامور آموزش چفت شدگي به هري ميشه و قراره هري رو از خطراتي حفظ کنه...دامبلدور ميگه اسنيپ فورا اومد و خبر خوابي رو که در مورد سيريوس ديدي به من داد و در واقع اين واقعيتو که اسنيپ مواظب هريه و براي دامبلدور کار ميکنه تکميل ميکنه...تا پايان جلد 5 خواننده آمادس که اسنيپ رو جزو محفليهاي پر و پا قرص بدونه...و فکر نکنم ديگه شکي براي سياه بودن اسنيپ باقي بمونه...

کتاب 6 :
کتابي من ميخواستم بهش برسم...از کتاب 1 تا 5 شوکهاي زيادي به خواننده وارد شده بود و اسنيپ در ذهن خواننده فردي قابل اعتماد جا افتاده بود...فردي که دامبلدور بهش اعتماد کامل داره...رولينگ باز هم بايد هنرشو بروز ميداد...با يه شوک ديگه...شوکي بزرگتر و مرگبار تز از همه چيز...شوکي که خواننده رو در اعماق ذهن رولينگ حل کنه...و اينبار جي کي رولينگ مرگ رو با اتفاق ديگه اي ترکيب کرد تا اتفاقي غير قابل انتظار اتفاق بيفته...از يک طرف رولينگ 100 ها بار بر قدرتمند بودن دامبلدور تاکيد کرده...جادوگري که هيچگاه شکس نميخوره و بزرگترين جادوگر دنياست...و تنها چيزي که ولدمورت ازش ميترسه دامبلدوره...از طرف ديگه اسنيپ ديگه حالا جزو اعضاي ثابت محفله و خواننده نميتونه گناهکار بودنشو هضم کنه...ولي چي ميشه اگه تمام اين معادلات بهم بخوره؟...پس رولينگ شوک شماره 6 رو با مرگ بزرگترين جادوگر زمان دامبلدور شروع ميکنه...و بعد چه کسي دامبلدور رو کشته کسي که حالا انتظارش نميره...هيچ کس فکر نميکرد اسنيپ باشه...چون ديگه کسي اسنيپ رو سياه نميدونست اما رولين هميشه به خواننده شوک وارد کرده و خواهد کرد...
------------------
راستش اين نميتونه سوتي باشه و قابل پذيرشه که دامبلدور مرده و اونو اسنيپ کشته...رولينگ نظرشو در باره اسنيپ عوض نکرده...اسنيپ بازيچه ي رولينگ بوده تا شوک کتاب 6 عظيم و عظيم تر جلوه کنه...نميدونم واقعا جاي تمام اين صحبتا اينجاست يانه...اما حالا که بحثش پيش اومد زدم...اگه فکر ميکنيد جاي بهتري براي اين پست هست انتقال ميدم...با تشکر!


امروز خودم را زخمی کردم تا ببینم آیا هنوز درد را حس میکنم یا نه....درد تنها واقعیت است...

-- جانی کش


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۸:۴۷ سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۴

زاخاریاس اسمیت(old)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۴۷ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۰۱ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
از نميگم تا تو خماري بموني ...!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 138
آفلاین
بليز جان .. آروم مينويسم كه نكنه يه وقت (...) .. (واي ننه زبونتو گاز بگير ...

خب اين كه رولينگ يه دفعه نظرشو در باره ي اسنيپ عوض كنه معقولانه (بر وزن عشقولانه ) نيست . كلا رولينگ بعضي چيزا رو از كتاب 3و4 به بعد نوشت كه با كتاباي 1و2 همخوني نداشت و نشون ميداد كه نظرشو در باره ي يه چيزايي عوض كرده ... ولي ديگه بعد از اون اين طوري نشد.
ولي ايني كه تو نوشتي در باره ي شنيدن پيشگويي تا آخر رو قبول دارم و .. ممكنه رولينگ دليلي براي اين كار داشته باشه

در ضمن طبق گفته ي ناظر محترم تو متن اصلي «روپرت» نوشته بوده كه رولينگ يه ذره از خودش مزه در وكرده



كسي كه كوههاي شامخ را زير پا ميگذارد ، به همه شدايد اعم از شوخي و جدي ميخندد .


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴

زونکو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۳۹ یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 9
آفلاین
من به هیچ وجه فکر نمیکنم رولینگ یه همچین کار احمقانه ای کرده باشه.یعنی یکهو نظرشو در مورد اسنیپپ تغییر داده باشه.به نظر من اون نویسنده ای نیست که با مسئولیت بزرگی مثل نوشتن این کتاب اینقدر سهل انگارانه برخورد کنه . اون کاملا به کاری که داره میکنه واقفه و به نظرم داره با آگاهی تمام عمل میکنه.این چیزهایی هم که تو گفتی سوتی نیستن.دلیلی هستن به این موضوع که اسنیپ با مرگ خوارها نیست. چیزی که رولینگ هم از همون اول میدونسته و میخواسته ما رو بین این همه حقایق ضد و نقیض در مورد اسنیپ سردرگم کنه.
این نظر من بود.ببینم سکته ای چیزی که نکردی!


Any generalization is dangerous,even this one


Re: بررسي سوتي ها و اشكالات كتاب 6
پیام زده شده در: ۱۹:۴۱ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴

هلگا هافلپافold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۲
از كجا باشم خوبه؟!؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
بليز جان خوبه حالا حضور ذهن نداشتي و اين همه نوشتي

من الان فقط يه سوتي از نشر تنديس يادم مياد و اونم اينكه يه جا به جاي "رونالد ويزلي" نوشته بود "روپرت گرينت" كه خيلي ضايع بود خداييش!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش ناظر: ای بابا من نمی‌دونم این چه قضیه‌ایه که همیشه یه مطلب باید چندین بار بحث بشه!

اولاً که اون ننوشته «روپرت گرینت»، نوشته «روپرت»! دوما که اگه متن اصلی کتاب رو هم ببینید متوجه می‌شید که اونجا هم نوشته روپرت!

بعدشم پست بلیز خیلیم طولانی نبود. در واقع یه پست عادی و سایز نرمال بود! شما هم باید سعی کنید مطالبی که می‌خواید برسونید در همین حد باشه. الکی هر چی به ذهنتون رسید نزنید. روی پستتون کار کنید. فکر کنید دارید انشا می‌نویسید! پست الکی مثل این نزنید!


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۴/۸/۱۶ ۲۳:۲۵:۲۵

هاف[size=large][color=FF0066]ل[/co







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.