1- در مورد آوردن اسم راپرت:
Had a house-elf taste every bottle after what happened to your poor friend Rupert
این جمله ای هست که توش اسلاگ هورن به جای رون گفته راپرت توجه کنید که :
1- اسلاگ هورن در حالت مستی اسم رو اشتباهی گفته
2- اسلاگ هورن اصولا توجهی به اسامی غیر معروف نداره و اونا رو هر چی به ذهنش برسه میگه در نتیجه چون رون براش اهمیتی نداشته یه چیزی پرونده
اینکه به جای رون یه اسم دیگه گفته به خاطر نشون دادن عدم توجه اسلاگ هورن به اسامی غیر معروف بوده ولی البته گفتن راپرت به جای رون نکته جالبی هست
2- با توجه به تعویض جلد کتاب معجون سازی چطور در فصل 11 هری تاریخ روی جلد رو حدود 50 سال پیش میخونه؟
این متن اصلیه:
There he turned its pages, searching, until he finally found, at the front of the book,
the date that it had been pub-lished.
توجه کنید که نوشته هری صفحات رو ورق زد و در اوایل کتاب تاریخ رو پیدا کرد. همونطوری که کریچر عزیز گفته تاریخ انتشار رو معمولا در صفحات داخلی و اولیه کتاب میزنن. در اینجا مترجم محترم یعنی اسلامیه at the front رو روی جلد ترجمه کرده و باعث گمراهی خواننده شده حتی جالب اینجاست که مترجم اینقدر آی کیو بوده که متوجه نشده اگه تاریخ کتاب روی جلدش نوشته شده چرا هری صفحات داخلی رو برای پیدا کردنش ورق میزده؟
3- در مورد اسنیپ و پیشگویی:
من به همه توصیه میکنم که بدون مطالعه وارد این قسمت های advance نشن به خصوص پیش گویی رو
به زابینی
نقل قول:
اول اینکه اسنیپ در کتاب پنجم نشون داد که کاملا طرف محفل هست چونکه به اعضای محفل خبر داد که بچه ها رفتند به وزارت سحر و جادو تا آنها بروند جون بچه ها رو نجات بدهند و اسنیپ با این کارش باعث شد که هم جون بچه ها رو نجات بده هم باعث بشه که همه بفهمند ولدمورت برگشته و هم اینکه یکی از مهمترین نقشه های ولدمورت رو خراب کنه
آقای زابینی کجای کتاب ها نوشته یا گفته شده اسنیپ به محفل خبر داد تا برن و جون بچه ها رو نجات بدن؟ بنده به شما و تمام افراد توصیه میکنم به طور کلی در مورد چیزی که میخواید بنویسید تحقیق کنید و به عنوان سند از کتاب جمله بیارید تا جایی که من یادم میاد از طریق کریچر متوجه شدن که بچه ها رفتن به وزارت
نقل قول:
در کتاب پنجم دامبلدور به هری گفت اون شخص جاسوس(اسنیپ)بعد از شنیدن قسمت اول پیشگویی از کافه بیرون شده پس یعنی قسمت دوم پیشگویی رو نشنیده ولی در کتاب ششم نوشته:(جمله عین جمله کتاب.زمانی که تریلانی داشت در مورد دخالت اسنیپ در بین جلسه مصاحبه با هری حرف میزد)
در آن لحظه هری برای اولین بار با دقت به او توجه کرد زیرا میدانست بعد از آن چه اتفاقی افتاده است پروفسور تریلانی چیزی را پیشگویی کرده بود که به کلی مسیر زندگی هری را تغییر داده بود درباره ی هری و ولدمورت پیشگویی کرده بود
_...ولی بعدش سیوروس اسنیپ در کمال گستاخی مصاحبمون رو متوقف کرد!
خب این عین جمله کتاب هست و در آن به طور غیر مستقیم گفته که اسنیپ بعد از شنیدن پیشگویی وارد اتاق شده چون که تریلانی هنگام پیشگویی کردن که متوجه چیزی نمیشه پس مسلما وقتی که دیده اسنیپ در درون اتاق هست و صاحب کافه او را در هنگام جاسوسی کردن گرفته یعنی اینکه بعد پیشگویی وارد اتاق شده پس در نتیجه میشه گفت که اسنیپ تمام پیشگویی رو شنیده
دوست عزیز زابینی برای من خیلی جالبه که وقتی نوشته شده گفتگوی تریلانی و دامبلدور توسط اسنیپ قطع شده شما چطور از اینجا نتیجه گرفتی که اسنیپ همه پیش گویی رو شنیده؟
در ضمن اسنیپ به هیچ عنوان وارد اتاق نشده بلکه دقیقا نوشته شده:
Yes, there was a commotion outside the door and it flew open, and there was that rather
uncouth barman standing with Snape,
یعنی صدای هیاهو از بیرون میاد بعدش در یهو باز میشه و پشت در کافه دار به همراه اسنیپ وایستاده بودن. در نتیجه اسنیپ پشت در فال گوش وایستاده بوده که کافه دار مچشو میگیره.
البته اینا رو باید در جای دیگه بنویسم ولی فعلا همینجا مینویسم. یک سوالی که قبل از انتشار کتاب ششم همیشه توی ذهنم بود این بود که ایا به صرف وجود پیشگویی اون لازم الاجرا هم میشه؟ یعنی وقتی یه گوی به وجود اومد حتما اتفاقات توش هم رخ خواهد داد بدون اینکه اختیاری برای جلوگیری ازش وجود داشته باشه؟ بعد رولینگ قبل از انتشار کتاب ششم اشاره ای به مکبث کرد و تلویحا گفت این پیش
گویی هم مثل همونه اونجا ما دقیقا میبینیم که اگه مکبث به پیشگویی که در موردش شده بود عمل نمیکرد هیچ وقت اون سرنوشت وحشتناک رو پیدا نمیکرد و نابود نمیشد. در کتاب ششم عین همین سوال رو دامبلدور در فصل 23 جواب میده:
"If Voldemort had never heard of the prophecy, would it have been fulfilled?
Would it have meant anything? Of course not! Do you think every prophecy in the
Hall of Prophecy has been fulfilled?
دامبلدور میگه که اگه ولدمورت دنبال پیشگویی رو نمیگرفت قطعا هیچ کدوم از این اتفاقات نمیافتاد و اگه ولدمورت بی خیال پیشگویی میشد پیبشگویی کاملا بی معنی میشد. یعنی کل کتاب های هری پاتر سوت میشد و ولدمورتم دست نخورده سر جاش باقی میموند. تازه نکته جالبی رو اشاره میکنه و میگه " هری تو فکر میکنی اون همه پیشگویی در تالار پیشگویی [ که شکست و از بین رفت] همشون لازم الاجرا بودن؟"
ببینید اینجا نکات ظریفی وجود داره که به سرنوشت و اختیار برمیگرده به عنوان مثال برای فرعون پیش گویی کردن که فلان پسر در بنی اسراییل به وجود میاد که تو رو نابود میکنه بعد اونم دستور داد تمام پسران رو بکشن که نهایتا این کار خودش منجر به این شد که موسی تو قصر خودش بزرگ بشه ایا اگه فرعون میگفت بی خیال بابا و هیچ کاری نمیکرد اصولا موسی داستانش به این صورت درمیومد و باعث سقوط فرعون میشد؟این یه اصل کلی رو نشون میده که مبنای بسیاری از داستان ها قرار داشته و داره : کسانی که مثل فرعون و ولدمورت در راس قدرت قرار دارن همواره در ترس هستند که مبادا یکی پیدا بشه که بیاد و جای اونا رو بگیره یا ساقطشون کنه و این ترس باعث میشه که به کوچکترین احتمالات واکنش شدید نشون بدن.
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.