مستند توهمیالیستیدر توهم ... در تولد!! مظنونین این برنامه : سوروس.ا ، مرلین.کـ و سرژ.تـ
مجری برنامه : هلگاهافلپاف
-نگیر آقا فیلم نگیر !
-نه فیلمو بگیره معروف شیم ولی شطرنجی کن !
-کدوم بی ناموس بوق بوقی مارو لو داده !؟
مجری : لطفا سکو کنید ! خب به بررسی موضوع یک کنفرانس نیمه شبانه می پردازیم ... تعریف کنید اون شب چه شد و چه اتفاقاتی افتاد .
مرلین : اول من بگم ؟ بگم بگم ؟؟؟
م : بفرمایید.
مرلین : همش تقصیر این دو تاس ... اینا منو اغفال کردن همین اسنیپ خائن بود ! خودش گفت !
م : از اول تعریف کنید که چه شد .
مرلین : هیچی ، من نشسته بودم داشتم فیلد می ساختم برا سایتم یهو اینوایت شدم به یه کنفرانس ...
م : خب ... ؟
تو کنفرانسه فقط دو نفر بودن .. اونم این دو تا خائن بودن ...
سرژ : دروغ می گه ! دروغ می گه بوق بوقی بوق بوقی ] سانسور[
م : خب مثل این که هیچ جوره نمی شه ...
- من بگم ؟
همه : تو کی هستی ؟
-من وجدان مرلینم !
مرلین : جون مادرت ... کمک ... این دروغگوی بوقی بوقی ای بیش نیست !
هلگا پس از تامل کوتاه مدت گفت : بگو
-اول اول مرلین داشت فیلد برا سایتش می ساخت بعد اینوایت شد به یه کنفرانس که تو کنفرانسه اسنیپ بود و سرژ ... ( تصویر تار میشه ... سپس خاکستری بر می گرده به چند روز پیش )
مرلین :
-قضییه ی این کنفرانسه چیه !؟
اسنیپ : من تولد می خوام ... می خوام
سرژ : بیا مرلین جان می خوایم بریم توهم تولد !
مرلین : نه ... الان میرم از این کنفرانس !
سرژ : اگه با ما بیای می تونی از عله بپرسی که چطوری میشه از اف تی پی ...
مرلین : منم ببرید ... منم می خوام !
اسنیپ : خب ... سرژ بخون !
سرژ یکی از آهنگایی که مال همین سیستم فلان بسال اش هستو می خونه...
اسنیپ : ما که رفتیم تو فاز تولد ...
مرلین : وایسا وایسا ! گه بخواین در مورد دختراا این سرژ حرف بزنه نمی یام ها !
اسنیپ : بیا من می پامش !
مرلین : اومدین تو فـــــــــاز !
دو دقیقه بعد هر سه خیابوون ونک !
سرژ: ... وک آپ تو دی ...
اسنیپ : اه سرژ ساکت شو دیگه ... دیگه اومدیم تو توهم ... استارت اولو باید خوب میومدی که نیو مدی !
مرلین : ا ! این که همین خیابون شهدای گلزار بوشهر خودمونه !
سرژ : چی می گی بابا ... این جا میدون نفت ساروی یه !
اسنیپ : یه دقه ساکت ! ... ساعت چنده !؟
مرلین : یه دقه صبر کن ...
مرلین یهو می پره وسط خیابون جلو یه موتوری رو می گیره !
مرلین : آقا ببخشید ساعت چنده ؟؟
موتوری یه گاز میده می ره :
- برو بینم بچه ]بوق بوق ![
اسنیپ : ولش ! بیاین بریم ! ... سرژ یه دهن بخون بریم تو توهم بوف ! من درسشو بلد نیستم
دو دقیقه بعد ...
هر سه دم درب بوف !
مرلین : ایول فن آوری ! یادمه زمانی که من هم سن شما بودم باید از دیوار خونه می پریدیم تو خونه ! حالا اینجا در هاش خودشونباز می شن ... ببینید !
و چشم بسته می ره سمت در شیشه ای !
تق !
مرلین با صورت میره تو شیشه ولی چون شیشه هه از قشر نسل سومی ها بود نمی شکنه .. به جاش مرلین دو متر پرت میشه عقب !
مردی نیمه کچل و نسبطا چاق که ظاهرا صاحب رستوران بود با صورتی سرخ مایل به خر دلی ! جلو می یاد و
با عصبانیت فریاد می زنه :
- مگه کوری ! نمی بینی اون تابلو رو ؟ نوشته در خراب است !
صدایی شبیه افادن چیزی از دوردست ها شندیده میشه ! چیزی که شاید صندلی باشه !
سپس مرد با عجله به طبقه ی بالا میره ( از قضا در طبقه ی بالا خبرایی بوده ! )
سرژ و اسنیپ در حال که به مرلین هم کمک می کردند تا بتونه با هیکلش از در رد بشه وارد رستوران شدند !
رستوران نسبتا خلوت بود و زوج مشکوکی با بچه ای پر رو و دریده عشقولانه رو یک میز با هم صحبت می کردند و در باب اهداف راستای زندگی اشون نقشه می کشیدند .
ناگهان بچه ی پررو و دریده ی زوج مشکوک به سمت مرلین حمله ور میشه :
- آخ جون مــ ا مـان ... بــ ابا نوئل اومده !
و ریش مرلینو میگیره و شروع می کنه به کشیدن !
- من ... مـــ ی دونـــ م ... این ریشـــ هــات مصنوعی ان !
مرلین : آی ... اوخ ... نکش بچه ! می زنم اواداکودرا ... بکشتت بچه !
مرد کچل که این بار کاملا تابلو می زد که صاحب رستورانه این بار با صورتی آلبالویی رنگ که انسان رو به یاد سدریک می نداخت فریاد کنان به سمتشون می آمد و در راه با عصبانیت چیز هایی زم زمه می کرد ...
- هی ... مردک ! مگه اون تابلو رو نمی بینینی ؟ ورود گیتار ممنوعه ...
اسنیپ چوب دستیشو بالا میاره و وردی زمزمه می کنه !
یه هو آقا هه روشو می کنه اون ور و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده به کارش پشت میز ادامه می ده !
سرژ : ایول اسنیپ ... این کار هم نمی کردی من عمرا گیتامو بهش نمی دادم !
بچه ی پر روی دریده در حالی که آب دهانش دور دهانش رو گرفته بود با هیجان به اسنیپ نیگاه می کنه و داد می زنه :
- آخ جون ... این شاخ گوزن بابا نوئله ... من می خوامش !
سرژ و اسنپ و مرلین در حالی که با کراهت به زوج جوان مخصوصا خانومه نیگا می کرد دنبال اون دو تا رفت ... انگار که انتظار داشته باشه خانومه ازش معذرت خواهی کنه !!
به سمت طبقه ی بالای رستوران می رن
طبقه ی بالا !
ساحره ای که هیچکی نمی دونست پنه لوپه هست یا هلنا گرنجر روی میز به تنهایی نشسته بود و دامبل زحمت کش ؛ در حال جمع و جور کردن و چیدن صندلی !
اسنیپ با صدای آهسته از توی رداش یه پارچه ی بزرگ در میاره و رو به مرلین و سرژ می گه :
-این ردای نامرئی کننده ی هری یه ! ازش پیچوندم اوندفه ! بیاین این زیر !
سپس ردا رو روی سرش میکشه و با سر علامت میده که زود باشن تا دامبل ندیدتشون !
مرلین : گفته باشم ها اگه بخواین اون زیر دخانیات !!! مصرف کنین کنین نمیام ها !
سرژ می پره ریش میرلین رو می کشه که بیاد زیر ردا !
- از کی تا حالا تو انقدر بچه مثبت شدی ؟؟
اسنیپ: بیاین اینور !
و دو نفر دیگه رو با خودش پرت می کنه اوون ور !
سرژ : دیوونه شدی تو ؟
اسنیپ : تو پول داری ؟ هان ؟ پول داری ؟ ... نه پول داری دیگه !
سرژ : هان ؟ چی می گی تو ؟؟
اسنیپ : خنگولی ریموس داشت مشکوک اینجا رو نیگا میکرد ! اگه بیاد ازمون پول
بخواد تو داری ؟؟
یه دفعه دامبل با یه حرکت Hieastrick میخکوب میشه !
مرلین : بد بخت شدیم دیدمون !
دامبل : عجب توهمی ! این تیکه کلام* منو کی گفت ؟؟
اسنیپ : بیاین اینور ! اوخ اوخ یه کفتر دارم می بینم از دور دست ها داره میاد !
مرلین : این ققی ای که می گن همینه ؟
و به گوشه ی یکی از میز ها پهلو می گیره !
اسنیپ : سرژ بیا اینور دیگه !
...
مرلین : هووی ... سرژ کجا رو داری نگا می کنی ؟
سرژ : هان ؟ هیچ جا ! اِ اِ اِ اِ چی می گی تو ؟
مرلین : نه تو داشتی تو خیابونو نیگا می کردی !
سرژ : نه خیرم ... تو داشتی نیگا میکردی خیابون رو !
اسنیپ : ای بابا ... یه دقه ساکت ! الان اکانتم تموم میشه ها !
مرلین :
الان ابنجا چی کار کنیم ما رو ورداشتی اوردی ؟ بیکار که نیستم بشینم سرژ رو ارشاد کنم !
ققی از پله ها میاد بالا و چنان سلامی به دامبل می کنه که دامبل دوباره مجبور میشه مثل Hieastrincking ها سیخ بپره !
مرلین :
اسنیپ ... بیل* می زنی !؟
اسنیپ : الان وقت بیلیارد بازی کردنه ؟ ... ؟
مرلین : آخه می خوام یه دست دیگه ببرمت !!
اسنیپ : اهه ... 100 ار من تو رو بردم 1 بار تو ... تازه فکر کردی من نمی فهمم وقتی داری می بازی اینویز می شی الکی می گی من دی سی شدم ؟؟!؟
مرلین : نه دیگــ ...
دست پیرمردی پس کله ی سرژ را نوازش می دهد !
سرژ : ! اِ اِ بره چی می زنی ؟
مرلین : باز که داری اون ور رو نیگا می کنی !
سرژ : خب تو بگو من چه غلطی بکنم ؟
مرلین : چمی دونم ... شماره موبایل دامیل رو داری ؟
سرژ : ها ! دارم !
مرلین : مزاحم تلفنی الان خیلی حال میده ...!!
سرژ : خنگولی ! الان که عصر شما نیست که ! الان عصر موسیقی پاپه !
اسنیپ : چه ربطی داره !؟
سرژ : چون که زنگ بزنی شماره می افته !
دامبل برای سومین بار مانند مریضان صدر آسلام (Hieastrick ها) سیخ می پره !
دامبل : این دفعه 100 دصد دیگه یکی تیکه کلام منو گفت !
ققی : هووومک ؟
دامبل : یکی گفت خنگولی ... خودم شنیدم !!
ققی : اینجا که کسی نیست برادر خودمون دو تاییم ... ریموس هم که اون پایین داره پول در میاره ! زده رو دست سهام دارا !
دامبل : اون ساحره ای که اون طرف نشسته ، اون کیه ؟
ققی : اون ؟ پنه لوپه کرزه فکر کنم ... شاید هم هلنا گرنجر ... نه همون پنه لوپس ... شاید هم هلنا باشه !! تو علامت بزن پنه لوپه ! ... می خوای 10 ، 20 ، 30 ، 40 کنیم ؟
مرلین : ببین ! تقصیر سرژ شد ... هی رو مغز من راه رفت !
اسنیپ : خاصییت جیمز جیگگر همینه دیگه !! اگه شنله نبود ما الان معلوم نبود کجا باشیم !
!
----
*تیکه کلام دامبل : خنگولی
*بیل : در چت های خصوصی مراد از بیلیارد !
---
با تشکر از :
جنبه های :
سرژ
دامبل
و همه ی کسانی که در تولد شرکت داشته اند ( همه یه جورایی پاشون گیره
)
سازنده کامپیوتر !!
کیبرد فراسو که ما را در حرف حرف این پست یاری کرد !
و آن دو زوج عقشولانه !
----
پی نوشت : 8 دقیقه از عمرت هدر رفت ! فکر کن تو این هشت دقیقه چه کارایی به جز خوندن پست چرت من می تونستی بکنی ؟
----
ادامه دارد ... شاید توسط مرلین !!