هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷

تاتسویا موتویاما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۶ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۲۷ سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
سلام دارین عزیز.
امیدوارم حالت خوب باشه.

خب قبل از این‌که برم سر اعتراضت لازم می دونم یه چیزی رو برات روشن کنم. من این لحنِ توهین‌آمیز و به کار بردن کلماتی مثلِ "انتقاد هوایی" و جمله ای مثل "درضمن ، من که نمی تونم به جای لویی مثلا سدریک دیگوری رو بزارم. چون آخر داستان اون می میره. پس در این صورت دیگه نباید فعالیتی ازش ببینیم" رو می ذارم به حساب تازه وارد بودن و آشنایی کامل نداشتنت با فضای ایفای نقش.
اگه یه کاراکتر تو یه رول بمیره، هیچ مانعی برای فعال بودنش تو سایت وجود نداره.

حقیقتش رو بخوای، من و اساتید دیگه هیچ پول و اعتبار و جایزه ای نمی گیریم برای نمره‌دهی و نقدِ تکالیف و با هیچکسی پدرکشتگی نداریم که بخوایم رولش رو بدون دقت بخونیم و فقط و فقط یه هدف رو دنبال می کنیم؛ اونم پیشرفتِ تک تکِ تازه وارداس و هرکاری برای این‌که این پیشرفت حاصل بشه می کنیم.

منتی هم بر سر کسی نیست و خودمون قبول کردیم، چون دوست داشتیم اما اگه بیایم و با چنین جملات غیر منصفانه و قضاوتگرانه ای رو به رو بشیم... خب... همه ی تلاشم رو کردم که دلخور یا دلسرد نشم و بتونیم این مشکل رو باهم حل کنیم.


خب... حالا بریم سر سوالاتی که برات پیش اومده.

خب... اگه به نمره ات معترضی، باید بگم که اولا هر استاد و نقد کننده ای شیوه و سلیقه ی خودش رو داره. تا جایی بر طبق اصول نمره می ده و مقدار محدودتری هم برای سلیقه اش هست. من طبق این معیارها می تونم برات دلیل بیارم که چرا نمره ی 18 – که دومین نمره ی کلاسه و نمره ی خیلی خوبیه – گرفتی.

هر رول رو بر اساس دوتا مؤلفه نمره دهی می کنیم. ظاهر و محتوا.
همونطوری که تو نقدت به طور خلاصه گفتم، تقریبا توی رعایت علاِم نگارشی خوبی و نه "کاملا" که مستلزم گرفتن نمره ی بیسته و دقت خیلی بالایی می طلبه. تو این دقت رو نداشتی. مثلا:
"ببین کی رو گذاشتن معلم ما."

خب این جمله همونطوری که می بینی، یه جمله ی سوالیه و جمله ی سواالی با علامت سوال تموم میشه، نه نقطه! این فقط یه نمونه ی کوچیکه و اگه ایرادای بیشتری رو می خوای، می تونی برام جغد بفرستی تا بیشتر درموردشون صحبت کنیم.
پاراگراف بندی هات هم ایراد دارن، دارین. نمی تونی هرجا که خواستی اینتر بزنی و یه جاهایی نزنی.

زیاد به اینا نمی پردازم چون اگه طبق امتیاز کلی‌ت تصور کنیم یه نمره اینجا از دست دادی، همینقدر کافیه. هیچکس قرار نیست تو اولین فعالیت هاش بی نقص باشه و مدت زیادی طول می کشه که تو بتونی اونقدر با دقت بنویسی که این هارو رعایت کنی اما اگه اینجا گفته بشه و برطرف بشه، خیلی بهتره.

حالا بهتره بریم سر یه بخشِ مهمتر که همون محتواس!
بهم گفتی ایراد نیست که شخصیتایی که خواننده نمی شناسه رو وارد داستان کنیم. خب... مسئله دقیقا این نیست که ایین شخصیتا توی کتابا نبودن؛ مسئله اینجاست که تو چقدر توی شخصیت پردازیشون موفق بودی.
این تکلیف رو برای کلاس من و نقد من نوشتی، پس نظر منو می خوای. نظر من اینه که تو شحصیت پردازیشون زیاد موفق نبودی.
مثلا شخصیت لویی خیلی... ناگهانیه! شخصیت پردازیش ناقصه و هیچ تصوری نمیشه ازش داشت و نمیشه باهاش ارتباط برقرار کرد. همینطور دوستان دارین.
ار این که بگذریم، اصرار داشتی که قصد دارین برای کشتنِ لویی خیلی درست و منطقیه، چون "روانی"ـه. خب... هیچ توجیهی از این ساده تر نیست که بیای بگی طرف مشکل روانی داره و در عین حال، هیچکاری سخت تر از این نیست که یه شخصیت روانی رو باورپذیر جلوه بدی. و سوال پیش می آد که مجبوری باور پذیر جلوه اش بدی؟

آره مجبوری دارین.

شحصیتای روانیِ قَدَر تو اعماق وجودشون یه باور مستحکم دارن، آرمان دارن، چیزی دارن که باعث تفاوتشون می شه. چیزی که باعث می شه خواننده با خودش بگه: آره! این می تونه یه نفر رو فقط به خاطر یه سر به سر گذاشتنِ بچگونه بکشه!
یه نمونه ی بارز از این شخصیتای روانی خارق العاده مثال بخوام برات بزنم جوکره. نمی دونم چقدر باهاش آشنایی اما اگه قصد داری همین روال رو برای ایفای نقشت در نظر بگیری، پیشنهاد می کنم بیشتر بشناسیش، ازش الگو بگیری و ببینی چه چیزایی تبدیلش کرده به کاراکتری که با وجود روانی بودن، حتی یه نفر که دیدگاه یه آدم معمولی رو داره - مثل من - اینقدر باهاش ارتباط برقرار کرده.
مسئله اینجاست که خب... من به عنوان یه خواننده، عقاید همچون کاراکتری رو قبول ندارم اما عمق روانی بودنش، علاقه اش به کشتار و و درنهایت طز فکرش رو درک می کنم اما درمورد دارین، نه می تونم بپذیرمش و نه درکش کنم.
تو یه رولِ جدی با همچین فضای تلخی – که من مخالفشم چون اکثر خواننده هارو خسته می کنه – خیلی خیلی باید دقت کنی برای کشتنِ شخصیتا اونم با همچین روشی.

درمورد فضای تلخ گفتم... خب، مشخصا تو می خواستی یه رول جدی بنویسی که فضای تاریکی داشته باشه. رولت بیش از حدی که بخواد مخاطب رو راضی کنه تلخه و این تلخی واقعا به اون وجهه ی غیر قابل باورش اضافه کرده.

در نهایت
" اگه من به جای لویی یکی دیگه رو می ذاشتم و آخر داستان می کشتم داستان غیر قابل باور و مسخره می شد."
نمی دونم چی باعث شده که اینطوری فکر کنی. تو ایفای نقش، تو بسیاری از سوژه های موفق و جذاب – چه طنز و چه جدی – شخصیت های فعال زیادی کشته می شن و این اصلا دلیل نمیشه که از ایفای نقش حذف بشن.

خب دارین... امیدوارم سوالاتت ببرطرف شده باشن. من دوست دارم تازه واردا به نوبت جنبه های مختلف نویسندگی شون رو پرورش بدن و رشد و پیشرفت کنن. به هیچ عنوان دلم نمی خواد کسی ئلسرد بشه و نوشتن رو رها کنه اما اگه معتقدی که من با بی توجهی و غرض این نقد و نمره رو تحویلت دادم، ایراداتی که دلت می خواد بدونی رو بهت گفتم.
اگه نقد کامل تر لز این هم می خوای، می تونم تو پیام شخصی برات بفرستم.
موفق باشی.


The true meaning of the
'samurai'
is one who serves and adheres to the power of love.

"Morihei ueshiba"


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۲:۱۵ سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷

دارین ماردنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۹ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 97
آفلاین
سلام.

من به نمره ی کلاس فلسفه و حکمت که خانم تاتسویا معلمش هستن ، اعتراض دارم. یعنی راستشو بخواین به نظرم بعضی از ایراداتی که گرفته شده اشتباه هستن. اینطور به نظر میاد که خانم تاتسویا خیلی سریع و بی دقت داستان رو خوندن و به خاطر همین ، همچین انتقاد هوایی کردن.

گفته شده که داستان باور پذیر نیست و دلیل قانع کننده ای برای کشتن لویی در داستان دیده نمیشه. در حالی که من بار ها و بار ها به صورت غیر مستقیم در داستانم به این موضوع که دارین چرا می خواد لویی رو بکشه اشاره کردم. مثال:

به نفس نفس افتاده بود و صورتش از ترس مچاله شده بود. لب هایش از وحشت کج و آویزان شده بودند. بریده بریده گفت:
- دارین خواهش می کنم ، این کارا برای چیه؟

خنده های دارین یک دفعه قطع شد.

- یادت نمیاد؟ تو صبح مسخرم کردی ، قلبمو آتیش دادی. حالا وقتشه که منم قلبتو آتیش بدم.
- منظورت چیه؟

دارین به تندی داد زد:
- می خوام بکشمت. چون ازت متنفرم. تو اینجا می میری و هیچ کس هم نمی فهمه.


به متن دقت کنید. اون آخر دارین می گن: چون ازت متنفرم!
نفرت - یک دلیل.
یک جای دیگه دارین می گن: تو صبح مسخرم کردی ، قلبمو آتیش دادی. حالا وقتشه منم قلبتو آتیش بدم.
انتقام-دلیل دوم.

حالا به این یکی مثال دقت کنین:

دارین دو دل ماند. از طرفی عطش کشتن در درونش مرگ می طلبید و نصیحت پدر و مادرش در دلش سنگینی می کرد. چاقو را کمی عقب برد. تکه ی خالی ای در قلبش بود که فقط با کشتن ارضا و پر می شد.

روانی بودن و لذت از کشتن- دلیل سوم.

و خیلی جاهای دیگه مثل اون تیکه ای که یک دفعه دارین با چاقو پیرهن لویی رو جر می ده و بعد قهقه می زنه به دلیل سوم تاکید کردم.

من که نمی تونم همینطوری مستقیم به خواننده بگم:
خواننده ی گرامی ، دارین ماردن به این دلیل می خواست لویی رو بکشه که یک روانی تمام عیار بود ، از کشتن لذت می برد و فقط دنبال یه بهونه بود و اینکه شدیدا کینه به دل می گرفت.

اگه این کارو می کردم خواننده همونجا می زد روی تاپیک دیگه و داستا‌ن رو ول می کرد. نویسنده باید این مطالب رو به صورت غیر مستقیم به خواننده برسونه و اینطور خواننده درگیر داستان خواهد شد و به زیبایی اون رول اضافه میشه. درضمن نویسنده نباید همه ی موضوعات رو برای خواننده باز کنه. چون این کار توهین به شعور مخاطبه و در خیلی جاها این خود خواننده است که باید یه سری موضوعاتو کشف کنه.

درضمن خانم تاتسویا که فکر می کنم به دلیل تند و بی دقتی موقع خوندن باشه ،از دیدگاه دارین به دنیا نگاه نکردن و اصلا خودشونو جای شخصیت نذاشتن. به خاطر همین براشون باور پذیر نشده. ایشون به دارین به چشم یک آدم عادی و متعادل نگاه کردن و انتظار داشتن که مثلا دارین برای انتقام مثل خود لویی اونو مسخره کنه. در حالی که من دارم یک شخصیت تا متعادل و روانی و آدمکشو رو نشون می دم نه یک آدم عادی و نرمال.

یک جای دیگه خانم تاتسویا می گن که آدم های نا آشنا تو داستان زیاد بود و آدم های آشنا کم. این حرفو قبول دارم. ولی به نظرم ایراد محسوب نمی شه. چه عیبی داره که شخصیت های خیالی و غیر سایت وارد داستان بشن؟ درسته اولش خواننده باهاشون تا آشناست و احساس دوری می کنه ولی مثل هر داستان دیگه وقتی به خوندن ادامه می ده با اون شخصیت ها هم آشنا می شه و درکشون می کنه. مثلا ما فهمیدیم لویی پسریه که شیطونه و اهل تمسخر دیگرانه.

ولی اینطور هم نیست که اصلا شخصیت های آشنا تو داستان نباشن : گرنت پیج بود ، لایتینا بود لیسا هم حضور داشت. دارین و خود تاتسویا هم بودن.

درضمن ، من که نمی تونم به جای لویی مثلا سدریک دیگوری رو بزارم. چون آخر داستان اون می میره. پس در این صورت دیگه نباید فعالیتی ازش ببینیم ، اما شخصیت های سایت فعال هستند و تو تاپیک ها ایفا ی نقش می کنن. اگه من به جای لویی یکی دیگه رو می ذاشتم و آخر داستان می کشتم داستان غیر قابل باور و مسخره می شد.



عشق نیروی وحشتناکی است. نیرویی که مثل یک تیر در قلبتان فرو می رود و زهرش آرام آرام همه ی وجودتان را می گیرد.

یک روز چشم هایتان را باز می کنید و می بینید عاشق شده اید. عاشقی که همه ی وجود و هستی اش ، همه ی ذهن و نیرویش همه ی آرمان ها و همه ی زندگی و دنیایش در چنگال معشوقی گرفتار شده.
وقتی به خود می آیید که می بینید تبدیل عروسک خیمه شب بازی ای شده اید که معشوق نخ هایش را در دست دارد.

خوشحالم که هیچ وقت در این مرداب فرو نرفتم.


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۸:۵۵ دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۷

هوريس اسلاگهورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۳ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۳۳ شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰
از می عشق تو چنان مستم، که ندانم که نیست یا هستم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 279
آفلاین
× با توجه به تاخیر پروفسور تورپین برای اعلام نمرات جلسه دوم کلاسشون، قانون زیر در مورد ایشون اجرا می‌شه:

- ... به ازای هر ثبت با تاخیر 5 امتیاز از گروه او کسر خواهد شد.


× با توجه به تاخیر پروفسور زلر برای برگزاری جلسه سوم کلاسشون و اعلام نمرات جلسه قبل، دو قانون زیر در مورد ایشون اجرا می‌شه:

- در صورتی که استادی با تاخیر تدریس خود را ارسال کند، بار اول بدون جریمه و از بار دوم به بعد ...

- ... به ازای هر ثبت با تاخیر 5 امتیاز از گروه او کسر خواهد شد.


ز خاک من اگر گندم برآید،
از آن گر نان پزی مستی فزاید! تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷

ریونکلاو، مرگخواران

لیسا تورپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۶ چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۰۹:۱۷
از من فاصله بگیر! نمیخوام ریختتو ببینم.
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 539
آفلاین
سلام ارنی خوبی؟

ببخشید من اعتراض تورو ندیده بودم وگرنه زودتر پاسخ میدادم.
ببخشید به هر حال.

ببینید شما به طور کلی به سوال دوم پاسخی ندادید!
پس طبیعیه که ۳ نمره از شما بره!
پاسخ اولتون هم خوب بود منتهی عادی بود. جزو پاسخ هایی بود که همه دادن!

از اون طرف آستریکس به سوال دوم پاسخ دادن
ولی اشتباه! پس من ۱ نمره ازش کم کردم. ( به هر حال برای پاسخ به همون سوال هم به مغزش فشار آورده و زحمت تایپ هم کشیده)
در رابطه با سوال اولشون هم همونطور که گفتین طولانی نبود ولی به نظر "من" خلاقانه بود.

پس در نتیجه متاسفانه در نمرات فعلا تغییری ایجاد نمیکنم.


قهر،قهر،قهر تا روز قیامت!


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۲۰:۰۸ شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷

ارنى پرنگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۷:۴۴ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
درودی دوباره...

اینقدر من حیا دارم و خجالتی ام و از مدیر هم میترسم امشب هم منتظر جواب استاد خوبمون میمونم بعدش اگه جغدی جوابی چیزی نیومد فردا منتقل میکنم به دفتر مدیریت.

با تشکر...


هوریس و لینی عزیز ممنون.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۴:۴۳ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۷

هوريس اسلاگهورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۳ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۳۳ شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰
از می عشق تو چنان مستم، که ندانم که نیست یا هستم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 279
آفلاین
درود بر تمامی اساتید محترم هاگوارتز!

× اول با کسب اجازه از پروفسور وارنر عزیز باید خطاب به جناب ارنی پرنگ عرض کنم که ایشون از مدت‌ها قبل تغییر نمره شما رو به بنده اطلاع داده بودن و من این تغییر رو موکول کرده بودم به وقت حساب نهایی امتیازات که انجام شد.


× در ادامه باید این نکته رو به تمامی اساتید یادآوری کنم که لطفا به تاریخ تحویل تکالیف توجه کنید. در مواردی به دانش‌آموزی که پس از موعد تکلیفش رو تحویل داده بود، نمره تعلق گرفته بود که من در محاسبه امتیازات گروه‌ها این موارد رو کسر کردم.


× همچنین جا داره توضیحی رو به اساتید دروس اختصاصی ارائه کنم بابت اختلافی که بین امتیاز محاسبه شده توسط خودشون در کلاس و امتیاز ثبت شده توسط من هست.

شیوه‌ای که من برای امتیازدهی در این کلاس ها در نظر داشتم این بود که برای تاثیر همزمان کمیت و کیفیت، میانگین نمرات یک گروه، ضرب در کسر n سوم بشه که n همون تعداد دانش آموزان شرکت کرده در کلاسه. متاسفانه در تابلوی اعلانات، به اشتباه به جای میانگین، جمع امتیازات نوشته شده بود که خوب بدیهتا درست نیست و در این صورت امتیازات به صورت تصاعدی افزایش چشمگیری پیدا می‌کنه و فقط تعداد شرکت کنندگان اهمیت پیدا می‌کنه و گروه با اعضای بیشتر، در کلاس‌های عمومی، در هر حالتی امتیاز به مراتب بیشتری رو کسب می‌کنه.

موقع محاسبه نهایی نمرات من متوجه این اختلاف چشمگیر شدم و به دنبال منشا اشتباه گشتم ... نکته ای که موقع اصلاح شیوه محاسبه امتیاز در تابلوی اعلانات متوجهش شدم این بود که شیوه درست، در واقع حالت پیچیده‌تر (جمع امتیازات تقسیم بر 3) هست!

فلذا اولا امتیازات رو با شیوه اصلی محاسبه کردم و ثانیا این نحوه محاسبه که تفاوتی با روش درست قبلی نداره رو در اطلاعیه جایگزین کردم. در نهایت هم با عرض پوزش، پست‌های امتیازدهی شما عزیزان رو ویرایش خواهم کرد و به جهت این که شبهه و اشتباهی برای کسی پیش نیاد، امتیازات گروه‌ها رو از اون ها حذف می‌کنم و صرفا نمرات هر شخص رو باقی خواهم گذاشت.


× نکته دیگه این که به تمامی شما عزیزان، خصوصا اساتید دروس عمومی توصیه می‌کنم که اگرچه تشخیص این که چه فاکتورهایی در تکالیف باید رعایت بشن و آیا شدن یا نه با خود شماست، بهتره برای جلوگیری از بروز هرگونه اشتباه توسط دانش‌آموزان، موارد مهم و اصلی مدنظرتون برای نمره‌دهی (مثلا طولانی بودن!) رو در هنگام تدریس ذکر کنید تا نیاز به تشریح این موارد در پاسخ به اعتراضات احتمالی نباشه.


× با توجه به تاخیر پروفسور تورپین برای برگزاری جلسه دوم کلاسشون و اعلام نمرات، دو قانون زیر در مورد ایشون اجرا می‌شه:

- در صورتی که استادی با تاخیر تدریس خود را ارسال کند، بار اول بدون جریمه و از بار دوم به بعد ...

- ... به ازای هر ثبت با تاخیر 5 امتیاز از گروه او کسر خواهد شد.


ز خاک من اگر گندم برآید،
از آن گر نان پزی مستی فزاید! تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۷

ارنى پرنگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۷:۴۴ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
استاد وارنر، گویا مدیر برگشتن اگه احیانا فراموش کردین؛ لطفا بگین ویرایش کنن نمره بنده رو.


درود به اساتید نشسته توی دفتر و در حال نوشیدن چای که با چشماشون کسی رو که از در اومده تو، رو قورت میدن.( تراژدی)

استاد تورپین میخواستم بدونم دلیل اصلی نمره ی پایین به تکلیف بنده چی بوده؟


شما در سوال دوم گفتین که :

"چرا گویِ پیش بینی گِرده"؟ ولی من خوندم "چرا گوی پیش بینی کَرده" ؟

که خب مطمئنا جواب ها یکسان نخواهد بود. بعد از فهمیدن این موضوع تقریبا بیخیال اعتراض زدن شدم ولی خب چون یه معترض واقعی هیچوقت عقب نمیکشه کمی بیشتر گشتم و دیدم که دانش آموز استریکس در این تکلیف مثل من چنین اشتباهی کردن و سوال رو اشتباه فهمیدن. ( از اینجا جالب میشه) که من رفتم توی لیست نمره ها و دیدم نمره ایشون شده 9. جواب سوال دوم 3 نمره بوده. ینی به جواب ایشون نمره دادین؟ اگه نمره دادین لطفا به من هم بدین. اگه نمره ندادی چطور ایشون 9 گرفتن؟
اونم در حالی که جواب سوال اول تنها 7 نمره است... !!!

با توجه به اینکه انتظار تکلیف های بلند دارید، من تکلیف ایشون رو بلند نمیبینم که بتونه حتی هفت نمره ی کامل از سوال اول رو بگیره.
( مطمئنا تشخیص اینکه چه نمره ای داده بشه با استاد هستش و بی ادبی نمیکنم ولی با توجه به حرف ها و مدارک میگم.)

حالا نگاه میکنم یا دلیل خوبی دارین که مطمئنا دارین، یا اینکه نمره به من اضافه میشه یا اینکه نمره از اون دانش اموز و بقیه کسانی که اینجوری نوشتن کسر میشه.

موفق باشید استاد تورپین.


تکلیف من
لیست نمرات


ویرایش شده توسط ارنى پرنگ در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ ۲۲:۲۶:۵۰
ویرایش شده توسط ارنى پرنگ در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ ۲۲:۲۷:۳۳
ویرایش شده توسط ارنى پرنگ در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ ۲۲:۳۹:۰۷
ویرایش شده توسط ارنى پرنگ در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۲۶ ۲۲:۳۹:۴۲

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۱:۲۲ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۶

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
سلام.
خیلی خیلی ممنونم آنجلینا، امیدوارم که بهت خوش گذشته باشه و در کنارش یه چیزایی هم یاد گرفته باشی.
با خوندن پستت خوشحال شدم خیلی...
موفق باشی. :rose:





پ.ن: گیبن. ما به استاد بودلر خبر دادیم. منتظر رسیدگیش هستیم تا نتیجه ی نهایی رو اعلام کنیم.



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶

گیبنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۵ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ سه شنبه ۷ تیر ۱۴۰۱
از زیر سایه ی هلگا به زیر سایه ی ارباب
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 255
آفلاین
سلام
پیدا کردم بالاخره اینجارو!

بنده به نمره ام اعتراض دارم.
مرلین شاهده قبل از اینکه توضیحات کلاوس در رابطه با نمره ام رو بخونم هیچ مشکلی باهاش نداشتم. همونطور که میدونید خیلی وقته نیومدم و کمی هم پسرفت کردم.
اما در رابطه با توضیحات دوئل که این بود:

نقل قول:
شخصیت شما به دلیلی که می‌شه کل داستان اصلاً بر مبنای اون بره جلو، در موقعیتی قرار گرفته که معجون راستی خورده. ینی کلاً پته پوته‌ش قراره ریخته شه رو آب. حالا این که سؤال‌های پرسیده شده چی قراره باشن و جوابا چه چیزیو قراره روشن کنن، تمامشون برمی‌گرده به شما و شخصیتی که پرداختید.


و توضیحات استاد گرامی در مورد نمره این بود :

نقل قول:
به‌نظرم، تاکید بر روی شخصیت گیبن و آشکار شدن ابعادی از اون بوسیله‌ی معجون رو فراموش کرده بودی. محدودیتی نبود اما حقیقتا باتوجه به توضیحات، انتظار دیگه‌ای از پرداخت این سوژه داشتم. حتا برفرض، موقعیت‌محورکردن رول، درعوض شخصیت‌محور، همچنان می‌شد مفصل‌تر از امکان بسیار کمیک معجون راستی استفاده کرد. دلایل کاهش رول اینها بود اما به‌طور کلی خوب بود. سعی کن به سوژه‌ت، و کاری که اون می‌تونه برای شخصیتت بکنه توجه کنی، خصوصا وقتی تاکیدی درین زمینه وجود داره.


به اون قسمت هایی که قرمز کردم توجه کنید. شخصیت من معجون راستی رو خورده و در هر موقعیتی که جا داشته پته مته ریخته رو اب! اما دلیلی که حس میکنم استاد نمره کم کرده اینه که چرا پته مته ی خودش رو نریخته رو آب و مال بقیه رو ریخته!
مطمئن باشید اگه سوژه اینطور پیش میرفت که گیبن دست و پا بسته رو صندلی یه قلپ معجون راستی میخورد یه دونه مشت! قضیه فرق میکرد. اما همونطور که با نامحدود بودن سوژه اشاره کردین من به طور دیگه ای پیش بردم که از اون خبرا نبود داخلش. و به نظرم استاد محترم فقط درگیر یک سری کلیشه های قدیمی در مورد معجون راستی هستن. و هدفم همین بود که کلیشه ای ننویسم.

مرسی از کلاوس بودلر استاد عزیز
مرسی از هاگوارتز
مرسی از جادوگران


ویرایش: یه نکته دیگه! و مگر اینکه استاد گرامی به خاطر طول پست نمره کم کرده باشن که اونجوری قابل درکه چون از سال های پیش هم رول های بلند تر نمره ی بیشتری میگرفتند.
اصن هاگوارتز یعنی اینقدر مشق بنویسی تا دستات کبود شه!


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۰:۰۱ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۶

آنجلینا جانسونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۴ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۶
از یو ویش!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 127
آفلاین
چرا اینجا هی ملت میان برای اعتراض فقط؟ شیرینی آوردم براتون

می‌خواستم از استاد ویزلی بابت تدریس خوب و متفاوتشون همین‌طور حرف‌های دلگرم کننده‌ای که به من زدن تشکر کنم
:تازه وارد انگیزه گرفته:


کتی بل عشق منه، مال منه، سهم منه!
قدم قدم تا روشنایی،
از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!





?You want to know what Zeus said to Narcisuss
"You better watch yourself"








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.