هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: پاتریشیا وینتربورن
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴:۰۱ شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲
#3

هافلپاف، محفل ققنوس

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱:۰۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۴۶:۴۲
از خانه ی قرمز
گروه:
کاربران عضو
هافلپاف
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 197
آفلاین
آن شب، بیلی در بغل سوزی خوابیده بود، پیت داشت یک کتاب مشنگی می خواند و پاتریشیا داشت سعی می کرد ورد پاترونوس را انجام بدهد، اما هربار فقط مایع نقره ای رنگی از آن بیرون می زد.
سوزی پرسید:"ببخشید می تونم بپرسم چی کار داری می کنی؟"
پاتریشیا جواب داد:"دارم ورد پاترونوس رو انجام می دم. یه طلسمه برای مراقبت در برابر دمنتورها. هر کارآگاهی باید اینو بلد باشه. من هنوز نتونستم انجامش بدم. پاترونوس هر کس یه حیوونه که با توجه به شخصیتش انتخاب می شه. مثلا اونایی که پیروی صلحن پاترونوس شون گوزنه."
همان موقع جغد قهوه ای رنگی وارد شد. پاتریشیا گفت:"وای نه، امروز نه!" و چوبدستی اش را توی ردایش گذاشت.
جغد به طرف میز رفت و نامه ای را با یک پاکت روی آن انداخت. سپس لبه ی مبل نشست.
سوزی پرسید:"اون چیه دیگه؟"
پاتریشیا جواب داد:"جغد وزیره، وزیر سحر و جادو. ارتباط ما با جغده." او نامه را برداشت و باز کرد. نامه این بود:
"دوشیزه وینتربورن عزیز،
شما کارآگاه وزارتخانه هستید و با اینکه اکنون زمان مرخصی تان است، اما این بسیار حیاتی است. تمام جزئیات پرونده تان در پوشه نوشته شده است. لطفا آنها را بخوانید و سپس پرونده را حل کنید.
با احترام،
وزیر سحر و جادو."
ادامه دارد...


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاسخ به: پاتریشیا وینتربورن
پیام زده شده در: ۱۶:۱۶:۰۶ شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲
#2

هافلپاف، محفل ققنوس

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱:۰۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۴۶:۴۲
از خانه ی قرمز
گروه:
کاربران عضو
هافلپاف
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 197
آفلاین
آن روز پاتریشیا وینتربورن خیلی هیجان زده بود، چون قرار بود برای اولین بار برادرزاده اش را ببیند. دیروز یک نامه از برادر فشفشه اش، پیت به دست او رسیده بود که می گفت پیت می خواهد با همسر و پسربچه ی مشنگش به خانه ی قرمز بیاید و دو هفته بماند. پاتریشیا در جواب به او گفته بود حتما بیاید.
پاتریشیا همه جای خانه ی قرمز را تمیز کرد. اتاق مهمان را آماده کرد و یک ناهار حسابی پخت؛ پیراشکی کدو تنبل با آب کدو حلوایی و کیک.
بعد، پاتریشیا رفت و بهترین ردای شبش را پوشید، ردای شب ارغوانی اش که دامن چین دار و آستین های گشاد داشت. بهترین کلاه نوک تیزش را هم که پر بلندی داشت، بر سر گذاشت.
پاتریشیا نشست و با سگ هاسکی اش، آبی بازی کرد تا آنها بیایند. وقتی در زدند، با خوشحالی در را باز کرد.
پیت و همسر ماگلش، سوزی دم در بودند. سوزی پسر کوچکی را که درست مثل خودش بود، بغل کرده بود. پیت گفت:"سلام پاتریشیا! ما رسیدیم!"
پاتریشیا گفت:"سلام پیت! سلام سوزی. پیت همیشه درباره ی تو حرف می زد."
پیت و سوزی و پسرشان وارد شدند. سوزی انگار کمی با دیدن خانه شوکه شده بود، چون ماهیتابه ای بالای سینک معلق بود و یک فرچه داشت خود به خود آن را می شست. بالای مبل هم دوتا میله ی بافتنی داشتند خود به خود یک جفت جوراب بچه می بافتند.
سوزی گفت:"خب پس خونه ی یه ساحره این شکلیه؟"
پاتریشیا گفت:"می دونم، به نظر شما این خونه غیرعادیه. ولی به نظر ما خونه های شما غیرعادیه. شما هرکاری می کنین، ما برعکسش رو انجام می دیم."
سوزی گفت:"می دونم، پیت قبلا منو با زندگی جادویی آشنا کرده، ولی خب به هرحال یه ذره عجیبه."
پاتریشیا لبخندی زد. سپس به طرف برادرزاده اش رفت. "خب این آقا کوچولو اسمش چیه؟"
پیت جواب داد:"بیلی. اسمش بیلی‌ه. بیلی، این عمه‌ته."
پاتریشیا گونه ی بیلی را نوازش کرد. بیلی خندید و دست هایش را به طرف پاتریشیا دراز کرد.
پاتریشیا گفت:"آخی!"
همه برای ناهار رفتند. پاتریشیا با یک تکان چوبدستی، میز را چید. موقع ناهار، او بیلی را با نوارهای رنگی ای که از چوبدستی اش بیرون می زد سرگرم می کرد. همه چیز خیلی عالی بود.
ادامه دارد...


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."


پاتریشیا وینتربورن
پیام زده شده در: ۱۵:۵۲:۱۰ شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲
#1

هافلپاف، محفل ققنوس

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱:۰۸ دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۴۶:۴۲
از خانه ی قرمز
گروه:
کاربران عضو
هافلپاف
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 197
آفلاین
سلام به همگی.
من برگشتم با یه فن فیکشن دیگه.
امیدوارم خوشتون بیاد.


آدمای متفاوت، همونایی‌ان که دنیا رو تغییر می دن.
زندگی یه کوهه. هیچ راه صافی برای رفتن به بالا نیست و همه‌ش می افتی زمین. ولی اگه از جات بلند شی و به راهت ادامه بدی، قول می دم، به قله می رسی.
جی.کی.رولینگ می گوید:"در زندگی شکست نخوردن ممکن نیست، مگر آنکه آنقدر محتاطانه زندگی کنید که می شود گفت اصلا زندگی نکرده اید، و بنابراین به ناچار شکست را تجربه می کنید."







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.