شب هنگام - اتاق كار رولينگرولينگ در حال نوشتن قسمتي از كتاب :
و جيمز نفريني روانه سورس كرد و سورس سر و ته شد و به انها فحش داد و ليلي امد از سورس دفاع كرد و سورس به او گفت خون كپكي و ليلي قهر كرد و سورس شكسته عشقي خورد.
رولينگ:اي ول عجب صحنه درامي اشك ادمو در مياره
براي امشب ديگه بسه برم بخوابم فردا بايد اين صحنه فيلمبرداري بشه.
چند ساعت بعد - همان مكانخر پف .. خر پف ( افكت خر خر رولينگ )
پسر رولينگ: به ارومي وارد اتاق شد و با خوشحالي به نوشته هاي مادرش كه روي ميز كارش چشمك ميزد نزديك شد و شروع كرد به خوندن.
پسر رولينگ: اه اه .. چقدر مسخره اصلا خوشم نيومد بهتره يه كم اكشن ترش كنم.
فردا صبح - هاگوارتزريموس: مو روغنيه داره مياد اين طرف.
جيمز:پخ پخ(افكت خنديدن)
سيريوس: عجب دماغي داره.
اسنيپ از كنار اونا عبور ميكنه.
سيريوس:دماغش شونصد متر جلو تر از خودش راه ميره.
جيمز:پخ پخ
اسنيپ كه اين حرف توهين اميز رو ميشنوه با سرعت برميگرده.
_ببينم تو در مورد دماغ من داشتي نظر ميدادي؟
_مگه اينجا دماغ گنده ي ديگه اي هم هست.
صحنه به صورت اسلوموشن در مياد -->
مشت اسنيپ به هوا ميره و با تمام قدرت جهت گسترش فضاي سبز يك مزرعه بادمجان زير چشم سيريوس ايجاد ميكنه سيريوس به زمين ميفته و مشغول بالا اوردن خون ميشه.
پق پق (افكت بالا اوردن)
صحنه از حالت اسلوموشن خارج ميشه <--
جيمز:تو رفيق منو كشتي ... بگير كه اومد .. سكتوم سمپرا.
نفرين نارنجي رنگي خودشو از چوبدستي جيمز جدا ميكنه و اسنيپ رو هدف ميگيره اما ناگهان ليلي از ناكجا پيداش ميشه و خودشو جلوي نفرين قرار ميده.
ليلي غرق در خون سقوط ميكنه .
اسنيپ:تو يه خون كپكي كثيفي ليلي
ليلي در حالي كه خون بالا مياره:نامرد من به خاطر تو خودمو به خطر انداختم.
اسنيپ:مهم نيسم من هيچ وقت احساسي به تو نداشتم .. خون كپكي قوهاهاهاها.
روبينگ دوان دوان وارد صحنه ميشه:بابا اين ديگه چه كاري ميكنيد شما با اين كارتون فلسفه وجودي هري پاترو از بين برديد .. ليلي رو بايد لرد ميكشتش.
يكي از حاضران خل و چل:مطمئني كه ليلي رو لرد ميكشه؟
رولينگ:اره بابا ، من خودم اين داستانو نوشتم.
خل و چل:يا مرلين !! اين لرد ولد مورته كه به شكل اون پسر ظاهر شده بگيريد بكشيدش.
رولينگ : نه نه اونو ديگه نكش...
حرف رولينگ تمام نميشه چون تمام افراد حاضر در هاگوارتز در يك زمان به سمت جيمز حمله ور ميشن و رولينگ لاي دست و پا ميره.
يه ربع بعد_پخ پخ(اين ديگه افكت خنده نيست ، افكت اخرين نفسهاي جيمز است كه از بالاترين برج هاگوارتز حلق اويز شده.)
يك ساعت بعد از مرگ جيمزملت:مگه بعد مرگش نبايد اثر معجون تغيير شكل تغيير كنه و دوباره به شكل لرد برگرده؟؟؟
رولينگ در حالي كه شباهت عجيبي به گوجه لهيده پيدا كرده:شما اين بنده خدا رو اشتباه كشتيد هري پاترو منحدم كرديد اينم بايد لرد ميكشت.
خل و چل:يا مرلين لرد هنوز ميان ماست ... اواداكداروا .. اوادا كداروا .. اوا دا كداروا.
چند نفر از حاضرين به صورت ميت روي زمين ميفتن.
درگيري سختي شكل ميگيره و تمام حاضرين هاگوارتز كشته ميشوند و لرد ولد مورت سياه ترين جادوگر قرن حكومت دنياي جادو را در دست ميگيرد و همه چيز به خوبي و خوشي تمام ميشود .
______________
من دابي هستم مسلما پستهاي منو در ايفاي نقش ديديد و خونديد فكر ميكنم در حدي باشه كه بتونم دوباره وارد ايفاي نقش بشم متاسفانه بنده مريضي حالم و اين پستم زياد خوب نشد اميدوارم شما با توجه به اون پستها به من جواب بديد با تشكر.
مشخصه كه مريض بودي!! بعله...
بايد زيباتر مي نوشتي ولي چون مي دونم اگه بخواي مي توني...
تأييد شد.