درب بخش بیلبورد تبلیغات با صدای غژ عجیبی باز میشه چند تن از مسئولین برگزاری انتخابات وزارت سحر و جادو در حالی که گرم صحبت و تبادل نظر با یکدیگر هستند ، وارد میشوند . یکی از کاندیداهای وزارت به سختی مشغول فعالیت تبلیغاتی است و پوستر های بی شماری که مانند کاغذی دیوار سالن بیلبورد را در بر گرفته اند ، این را نشان میدهند !
عله از جمع صمیمی مسئولین خارج شده و کمی جلوتر می آید ، نور مهتاب چهره کک مکی پسر کوتاه قامت مو قرمزی را نمایان میکند که با حیرت توام با ترس ، عله را که لحظه به لحظه نزدیک تر میشود نظاره میکند و در صدد است تا پوستری که او را در حالی که زننده به دوربین لبخند میزند نشان میدهد را در پشت خود مخفی کند .
عله : ببینم پسر جان ، تو کی هستی ؟
استرجس : هوگو ویزلی هست قربان !
عله : کی عضو جادوگران شدی آقای ویزلی ؟
لیلی : فکر میکنم پنج شش ماهی میشه !
عله : این موقع شب اینجا چه کاری میکنی ؟
راجر : فکر میکنم در حال نصب پوستر های تبلیغاتی هست !
عله : اه ! بابا من دارم با این آقای ویزلی حرف میزنم ! به شما آخه چه ارتباطی داره این ؟
کوییرل : هووم ، قربان من فکر میکنم از زمانی که توی اطلاعیه های انجمن مدیران گفتید فقط مطالب مهم را در اینجا مطرح کنید و گرنه بلاک میشوید ، یه مقدار کمبود اظهار نظر بین مدیران ایجاد شده که این خودش باعث میشه پایه های مدیریت سست بشه
عله : دیگه بسه ، من میخوام بصورت خصوصی با آقای هوگو ویزلی صحبت کنم ! دیگه هیـــــــــس ! و گرنه بلاک !
مدیران :
عله : آهان ! این شد جذبه مدیریتی ! من همینجا در حضور یکی از کاندیدای وزارت از خودم تشکر میکنم که چنین جذبه ای رو به مدیرانم نشون دادم ... امیدوارم از این رفتار من ناراحت نشده باشی هوگوی عزیز ، من از خودم بابت این رفتار آستکباری و خشانت آمیزی که با مدیران در حضور یکی از اعضا داشتم عذر خواهی میکنم !
ساعتی بعد عله : خوب من هر حرفی که نیاز بود بزنم با آقای ویزلی زدم ، قرار بر این شد که برای حفظ ارزش تازه واردان سایت ، برای یک بار هم که شده ، یکی از اعضای جدید ما به عنوان وزیر سحر و جادو منصوب بشه !
لیلی با بی قراری گفت : ولی فکر نمیکنم این درست باشه ، ما روی این انتخابات حساب باز کردیم و تا الان هم کاندیدای زیادی داریم نسبت به دوره های قبل و همه منتظر این هستن که با توجه به نظر سنجی وزیر مشخص بشه ! اصلا میخواید با هم در انجمن خصوصی بحث کنیم ، هر کسی موفق شد طرف مقابل رو توجیه کنه ، حرفش ملاک بشه !
راجر با ناراحتی اضافه کرد : دقیقا ! و این باعث میشه که نظر مدیران زیر سوال بره ! گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ! :angel:
عله که علاقه ای به بحث نداشت ، به آلبوم تصاویر کاندیدای این دوره وزارت چشم دوخت و در همان حال گفت : اصلا مهم نیست ! همین که من گفتم ! پس گر خواهی نشوی بلاک ! هم نظر مدیر اول سایت شو ! ببینم ، این آلبوم عکسای کاندیداس ؟ ببینم یعنی یه پسر سفید مفید توی این انتخابات نیست ؟
استرجس متفکرانه گفت : ولی بهتر میدونید که ، ملاک ما برای وزارت توانایی هست ، نه به قول شما چهره و سفید بودن و این حرفا !
عله : یعنی چی ؟! توی علم ثابت شده که چهره خیلی تاثیر داره توی یه مسئولیت اصلی ، مثلا میخوایم رئیس جمهور رو مقایسه کنیم ! قبلی رو با فعلی در نظر بگیرید ! ولی خوب نمیدونم چطور یه فرد سفید چهره کاندید نشده ! من واقعا از ایجاد جادوگران شرمنده شدم
در هر صورت با توجه به این آلبوم عکس ، رای من هوگو ویزلی ! فردای آن روز ، پیام امروز شب گذشته آلبوس دامبلدور توانست با تغییر شکل خود به انجمن مدیران راه یابد و نظراتی در آنجا ارائه کند ؛ با توجه به نظر برخی از مدیران ، وی دیشب در بیلبورد تبلیغات نیز حضور به هم رساند و سعی داشت تصمیمی نادرست را به بار نشاند . مدیران در این باره میگویند که متوجه شده بودند رفتار وی مغایر با سایر اوقات بود !
پرفسور کوییرل : من همون اول متوجه شدم که اون عله دیشب ، عله همیشه نبود ! چون همیشه عله نظر همه رو میپرسه و برای نظر بعضی از مدیرا ارزش بیشتری قائل میشه ، ولی من دیشب حتی دو بار هم نظر ندادم کلا !
لیلی اوانز که در جمع عکاسان ایستاده بود ، در برابر فلاش های متعدد دوربین های جادوگری گفت : من همون اول متوجه شدم که عله تقلبی بود ! من حتی سعی کردم اون رو دعوت کنم که با توجه به فن های ریز بحث و گفتگو ، بفهمم چی توی ذهنش هست ، ولی اون حاضر نشد !
راجر دیویس نیز در ادامه صحبت آنان گفت : کاملا واضح بود ، البته نا گفته نمونه که زمانی که گفت میخواد به هوگو خصوصی صحبت کنه و بعد هم در مورد چهره کاندید ها نظر داد ، من متوجه شدم که عله نیست و تصورم بر این بود که اون فرد پرسی ویزلی هست ، ولی خوب گویا دامبلدور بود !