کالين:بسه ديگه!!!اکسيو جاسمز...
يهو چهارتا کاميون جاسم تو کارخونه پيدا ميشن...
-اوشگول ممد به هر جاسم يه بيل بده هر کي خواست دعوا کنه بيل مالش کنن
اوشگول ممد ميره بيل ويزلي رو ميزاره لاي دستگله کپي به هر کدوم از جاسم يه کلنگ ميده که خوش باشن
کالين:در راستاي گشاد کردن مکان نه ببخشيد توسعه کارخانه آفتابه سازي براي تمام کساني که از آفتابه هاي سوراخ ضرر کردن چون ما ضمانت ريش مريلين داريم بيارن آفتابه هاشونو تا با ريش مريلين عايق بندي شون کنيم
جمعيت:
-خوب يه دستگاه جکوزي هم تو مريلينگاه ميسازيم واسه خانواده شهداي راه آفتابه...
ققي:من به دليل اينکه زن چهارم از نگراني من فوت کرده يه دستگاه جکوزي ميخوام..
هدي:نوک منم درد گرفته منم ميخوام
جاسم :منم منم ميخوام!
کالين:تو ديگه چي ميخواي؟؟؟
جاسم:من نورممدو ميخوام ميخوام باهاشد ازدواج کنم
کالين:هيي چه بيناموسي!!!مگر اينجا اينگيليس است!!!
چون اين کلام از کالين به گوش رسيد ناگهان مريلين آن شيخ فرزانه ظاهر بگشت و ريشش تمام سطح کارخانه را بگرفت!
مريلين:
اگه يه دفعه ديگر در اين کارخانه حرف مسائل بي ناموس زده بشود پلک ميزنم که همه دود شيد برين هوا...درگوشي به اوشگول ممد:پسرم توالت کجاست؟
اوشگول ممد:در سمت چپ برو تو بعد بپيچ سمت راست اونجا يه در نوشته که هست خروج رفتي اونجا يه دور دور کارخونه بزن يه در ميبيني نوشته ورود بيا تو بيا سمت راست ميرسي تو همين سالن بعد دقيقا پشت سر من نوشته دابليو سي...که البته واسه گول زدن خارجيهاست همون مرلينگاه خودمونه
مريلين:
کالين:مريلين جان خودتو ناراحت نکن فريضه اللهي شما دير ميشه برو تا مورد خشم غضب خداوند واقع نشديم
چارلي:پس بحث راجب اين فروش کارخونه چي شد؟هان؟
سرژ:چه ريشي داشت اين مريلين ها اي کاش ريش منم اونقد دراز بود
چارلي:
کالين:لشکر شماره 1 جاسم آماده
همه:
کالين:خوب هر کي ميخواد عضو واحد فروش کارخونه بشه"0يعني استخدام بشه" بايد اين فرم رو پر کنه و يه فرم رو شپلخ ميچسبونه به دستگاه زيراکس ميده دست همه:
1-نام ونام خانوادگي: (در اين جا چيزي ننويسيد):
2-سابقه کاري:
3-انگيزه:
4-نظر خود را درباره گراپ بنويسيد:
5-جاسم بهتر است يا نور ممد:
6-حيوان مورد علاقه:
7-آفتابه را در يک کلمه توضيح دهيد:
8-ريش بز بزاي عايق بندي بهتر است يا ريش مريلين(اگر ريش ديگري مورد نظر است بنويسيد:
9-گراپ کجاست؟:
10-اثر انگشت پاي چپ: