دانش آموزان در حالی كه از روز جمعه منتظر ورود كينگزلی به گلخونه بودن، روی زمين افتاده بودن و به شكل متوالی و با اين حالت
دهنشون رو به اندازهی قطر دهن گوريل انگوری باز میكردن
. تا اينكه بعد از بيست و چهار ساعت ديركرد، كينگزلی شكلبوت، استاد درس گياه شناسی وارد گلخونه شمارهی يازده شد و لبخند زنان به دانش آموزان كاملا" سرحال و شاداب كلاسش چشم دوخت
:
- سلام بچه ها! ببخشين يكم دير شد! از اين به بعد سر وقت ميام!
در همين لحظه دست اسكورپيوس مالفوی بالا رفت و رو به كينگزلی پرسيد:
- استاد، چرا اينقدر دير اومدين؟ بيست و چهار ساعته تو گلخونه منتظريم!
كينگزلی لبخندی زد و در حالی كه با احتياط گياه حجيمی رو از قفسهی بزرگ كنارش برمیداشت، گفت:
- ديگه چی كار كنم اسكورپيوس؟ اين نت بگير نگير داره ديگه، ديروز وصل نمیشد!
كينگزلی بعد از گفتن اين حرف، گياهی رو كه برداشته بود روی ميز قرمز رنگ رو به دانش آموزان گذاشت و با حركت سريعی توسط چوبدستی اش، تكاليف بچه ها و نتايج اون ها رو به طرفشون فرستاد.
[spoiler=نمرات جلسهی اول]
هافلپاف: 24 نيكلاس استبنز: 23
اولا" توی رولت اون طور كه توی درس اشاره شده بود ماگما رو نابود نكردی! بعدش توی رولت غلط املائی و غلط نگارشی هم داشتی... سوژه هم خوب پيش نرفته بود... اين همه دلايل ميزان نمرهی كسر شده است.
فلورين فوتيسكو: 20
من منظورم اين بود كه جادوگر آفريقايی از ماگما استفاده كنه، حتی اگه تو متن سوال نگفته باشم، توی درس اشاره كردم... رولت هم جالب پيش نرفته بود، غلط املائی و نگارشی هم داشت...
اسكورپيوس مالفوی: 28
از درس توی رول خوب استفاده كردی... اما رولت مشكلی خيلی خفيف شدهی نفرات قبلی رو داشت، اما قشنگ بود.
رز ويزلی: 25
خوب بود. از متن درس هم خوب توی رولت استفاده كردی. داستانت قابليتش رو داشت كه بيشتر بهش بپردازی.
گريفيندور: 9 امتياز روبيوس هاگريد: 26
خوب بود. به خاطر اشكالات نگارشی و يكم پردازش ضعيفت روی داستان ازت نمره كسر شد، ولی سوژهی جالبی بود. يادت باشه ما علامتی به نام هزار نقطه نداريم
. فقط سه تا نقطه بذار: « ... »
اسليترين: 9 امتيازدراكو مالفوی: 28
اصالتت بخوره توی سرت
!
راونكلاو: 0 امتيازيه خسته نباشيد توپ به همهی راونی ها میگم
![/spoiler]
- خوب، اميدوارم از نمرات راضی نباشين، چون من نهايت هدفم اينه كه با ديدن نمراتتون به هيچ وجه غرور بهتون دست نده
.
كينگزلی با ديدن چهره های غم زدهی دانش آموزان فهميد كه به هدفش رسيده و در حالی كه لبخند كمرنگی رو روی صورتش جا داده بود، انگشت اشارهاش رو به طرف گلدونی گرفت كه مدتی پيش اون رو روی ميز گذاشته بود و با لحنیشتاب زده تدريسش رو شروع كرد:
- خوب، من امروز وقت ندارم و در نتيجه سريع درسم رو میدم. كسی به جز مشكل چيز ديگه ای كه نداره؟
- نخير
!
- خوب، پس به ادامهی درسمون میپردازيم. اين گياهی كه جلوی روتونه...
نگاه دانش آموزان از صورت كينگزلی به طرف گياه بزرگ روی مير چرخيد...
- ... گياه فوق العاده خطرناكيه و اسمش رگاله. دراكو، ميشه خواهش كنم بيای و كمكم كنی؟
دراكو در حالی كه كمی نگران به نظر میرسيد، جواب داد:
- بله استاد.
دراكو با گام هايی بلند به طرف كينگزلی رفت و با نگرانی به رگال روی ميز چشم دوخت. كينگزلی در حالی كه لبخند میزد، گفت:
- دراكو، اگه ميشه اين گياه رو لمسش كن و در مورد كلفتی يا نازكی پوستش به بچه ها توضيح بده، اصلا" هم نگران نباش... هيچ اتفاقی واسه ات نميفته
.
دراكو سرش رو تكون داد و با دستش رگال درشت هيكل روی ميز رو لمس كرد، در اين لحظه بلافاصله توضيحات كينگزلی شروع شد:
- هر كس كه قسمتی از بدنش به رگال بخوره به شدت مست ميشه و شروع میكنه به چرت و پرت گفتن و بعد از چند دقيقه تصميم میگيره كه رگال رو بخوره... اگه احيانا" رگال رو بخوره و كسی جلوش رو نگيره درجا میميميره! الآن میتونين خودتون دراكو رو ببينين
!
ملت همه به دراكو خيره شدن كه در حال انجام حركات پشتك بارو بود و با صدای بلند، همون طور كه كينگزلی گفته بود به شكل متوالی و پيوسته در حال بلغور كردن چرندياتی بود:
- من چقدر خرم... من عاشق بوی معطر كثافت كاری شرت مرلينم
... من چقدر احمقم، من چقدر بیشعورم، من جقدر اسكورپيوسم
... من چقدر گوش درازم، من چقدر مو طلايی ام...
ملت:
در اين لحظه دراكو با شيرجهی بلندی روی گياه پريد و با صدای بلندی گفت:
- من بايد تو رو بخورم ای رگال! ای خوشمزه! ای جيگر!
و به اين ترتيب دراكو بعد از خوردن گياه، به ملكوت اعلی پيوست و كينگزلی هم در حالی كه تكاليف رو با چوبدستيش روی هوا نقش بسته بود، از كلاس خارج شد و بچه ها رو با دراكو تنها گذاشت. ( به خاطر خستگی، با ماست مالی به سرعت داستان رو به پايان میرسونيم!
)
مراسمی در بعد از ظهر روز دوشنبه، جهت تسلی روح آن مرحوم در بهشت زهرا برگزار خواهد شد!
تكاليف:1. به خاطر غروب ناگهانی عمر دراكو و از اين حرف ها (
)، به اسكورپيوس مالفوی، تنها بازماندهی آن مرحوم بدبخت بيچارهی بیشعور
، تسليت بگين! ( 2 امتياز )
2. رولی بنويسيد كه در اون اسكورپيوس مالفوی به عنوان پسر دراكو، بياد و با كمك گياه رگال، از كينگزلی انتقام بگيره. ( 23 امتياز )
3. گياه رگال رو يك جادوگر سياه پديد آورد و اون رو در سراسر دنيا پخش كرد، گرچه خوشبختانه اين گياه ديگه كاملا" مهار شده. در مورد اون جادوگر سياه و نحوهی پديد آوردن گياه به طور مختصر توضيح بدين. ( 5 امتياز )