هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴

ahmad6900


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۱ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۰:۲۹ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۴
از shiraz
گروه:
مـاگـل
پیام: 2
آفلاین
بسیار زیبا



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴

گلرت پرودفوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۳ یکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱
از قلعه ی نورمنگارد
گروه:
مـاگـل
پیام: 512
آفلاین
ورلاک: جادوگر های ارشد جامعه ی جادوگری
کرس و جینکس: گونه هایی از طلسم های جادوی سیاه
*****

ورلاک تاپ

(صدای بکاپ سینگر)
(ها ها هاااااا ... ها ها هااااا ... ها ها هاااا)
از بچگی دلش میخواست ورلاک بشه

نگاها همش دنبال اون

نه کاری و نه باری و شب زنده داری

بخوابه تا آفتاب لب بوم

ورلاک شدن یعنی کروشیو زدن

میگفتن تو دورمسترانگ خوب میزنه

کجا باید بره دم کیو ببینه

راه و چاهشو نمیدونه

فقط میخواد ورلاک بشه

مث همه اونا پولدار بشه

بین مرد و زن محبوب بشه

تا زنده‌اس نخ بده...

تی تاپ تی تاپ تاپ

دس بزنید واسه ورلاک تاپ

تی تاپ تی تاپ تاپ

دس بزنید واسه ورلاک تاپ

میگن واسه ورلاک شدن

پارتی ‌بازی و پول میخواد

(بله بله حتما میخواد)

میگن واسه ورلاک شدن

سواد جادویی میخواد

(نه نه هرگز نمیخواد)

آخ نمیتونه طلسمی بنوازه

کرس و جینکس بسازه

باید بله بله قربان کنه

باید هر چی گفتن بکنه

اون ساحره ها که ورلاک میشن

وای وای وای وای واویلا...

فقط میخواد ورلاک بشه

مث همه اونا پولدار بشه

بین مرد و زن محبوب بشه

تا زنده‌اس نخ بده...

تی تاپ تی تاپ تاپ

دس بزنید واسه ورلاک تاپ

تی تاپ تیپ تاپ تاپ

دس بزنید واسه ورلاک تاپ

صحبت از نجابت کردن

از خانواده گفتن

تو هاگوارتز آمدن

دخترا رو تور کردن

ورلاک ملی شدن

سمبل آن و این شدن

در خلوت نشستن

چیز کشیدن و گیج شدن...

میگه به همه ازدواج نکرده

یار و همدمی نداره

کس نگفت این تارک دنیا

این همه سال چیکار میکرده

سن و سالشو هرگز نمیگه

آخ که مردم میگن فسیله

فقط میخواد ورلاک بشه

مث همه اونا پولدار بشه

بین مرد و زن محبوب بشه

تا زنده‌اس نخ بده...

تی تاپ تی تاپ تاپ

دس بزنید واسه ورلاک تاپ

تی تاپ تی تاپ تاپ

دس بزنید واسه ورلاک تاپ



هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

!Only Raven
!Only Raven

تصویر کوچک شده

!I am THE PROUDFOOT
!Only Raven
OnlyRaven


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۵ شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
رون وقتی از هرمیون بدش میومد

تو نفسه دوباره بودی
وقتی تو شبم ستاره بودی
تو زمزمه بارون تو قلبمو ازم ربودی
این روزا دلتجای دیگست
چشات محو چشای دیگست
برو که کشتی احساسم و
نگو چیزیفقط برو
برو برو برو برو برو
برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام چوب تو رو
برو نگو که من و تو مال همیم
حرفی نمونده که با هم بزنیم
برو برودیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام اکسپلیارموس تو رو
برونگو که شنل من مال تو یه
حیف ویزلی ای که گرفتار تو یه
برو برو برو برو برو برو
میدونی دلم برات می سوزه
چوبت یه روز تو تنهایی می پوسه
من و تو شدیم دو قرمز موازی
خودت خواستی تو زندگی ببازی
آره چشمتو تو پس دادم و
نمی خوام بمونی تو یادم و
برو که کشتی احساسمو
نگو چیزی فقط برو
برو برو برو برو
برو برو دیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام شنل تو رو
برو نگو که من و تو مال همیم
حرفی نمونده که با هم بزنیم
برو برودیگه از اینجا برو
نه دیگه نه نمی خوام اکسپلیارموس تو رو
برونگو که چوب من مال تو یه
حیف دلی که گرفتار تو یه
برو برو برو برو برو برو


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۱ جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴

گلرت پرودفوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۳ یکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱
از قلعه ی نورمنگارد
گروه:
مـاگـل
پیام: 512
آفلاین
لردک تک تک
تک تک لردک
لردک تک تک
تک لردک

لردکی تنها
به روی آبه
چشماشو بسته
می خواد بخوابه

اون بالا بالا
ولدکی پیداست

مثل این لردک
ولدکه تنهاست

کاشکی که ولدک
دوست شه با لردک
تا که نباشن
این دو تا تک تک

لردک تک تک
تک تک لردک
لردک تک تک
تک لردک

این شعر کهن و زیبا اشاره به تکه تکه بودن روح ولدمورت داره و راه یکی کردن این تکه ها با قسمت اصلی رو هم به صورت رمزآلود بیان می کند.


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

!Only Raven
!Only Raven

تصویر کوچک شده

!I am THE PROUDFOOT
!Only Raven
OnlyRaven


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۳۷ جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴

marna


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۷ شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۴
از فعلا سطح زمین
گروه:
مـاگـل
پیام: 6
آفلاین
این شعر موج نو هستش و دراصل رو بیته یعنی موسیقی داره
جادویی ترین شعرازشفق "[color=CCCC33] رویای طلایی" به قلم مارنا بانوی تاریکی[/color]

بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما / بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما
برقی درچشم ما/ شادی درقلب ما/آسمان دست ما/ رویای طلایی ما...

نغمه ی باد در پرتو نور ...
آهنگ آب دربستر رود...
آوای خاک درعمق سکوت...
آوازخروش درآتش وسور...

بربال باد نشستن و اوج گرفتن، به آسمان رفتن وابر ساختن،باران شدن و به زندگی باریدن
بر روی چمن گوهر وار غلتیدن، برروی زمین جاری شدن و رقصیدن، بر رود رسیدن و به خود بالیدن
از ماهی رود نام او پرسیدن، دریا شدن و به سخره ها کوبیدن...

بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما / بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما
هرچه باشیم باهم هستیم / بند غصه را گسستیم/برج تنهایی شکستیم /رویارا معنی بکردیم

عشق بامن باتو/ رویابامن باتو/ تنهایی معنا ندارد
عشق بامن باتو/ رویابامن باتو/ غصه ها رنگی ندارد

برقی درچشم ما/ شادی درقلب ما/آسمان دست ما/ رویای طلایی ما...
بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما / بربام آسمان،هور و ستارگان، آغوش رویاهای ما


وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
مرگخوار
جـادوگـر
پیام: 1272
آفلاین
نمونه شعری از خیس نوشته های رودولف لسترنج ملقب به رودولف قمه کش که در ایام دوری نوشته شده...این شعر،شعری است در وصف قمه!


قمه یک...
قمه دو...
قمه سه...
قمه دنده به دنده
قمه تو جیب بنده
قمه بشقاب پرنده
قمه تیز و برنده

قمه دوای درده
قمه حلوای ارده
قمه هدیه مرده
قمه ماله نبرده

قمه هوای گرمه
قمه برای جنگه
قمه سفید برفه
قمه آخر حرفه

قمه ناز و قشنگه
قمه شهر فرنگه
قمه از همه رنگه
قمه خیلی زرنگه

قمه قالب دسته
قمه دستا رو بسته
قمه نقش رو تخته
قمه گاهی چه سخته

قمه رفیق بنده
قمه برگ برنده
قمه موضوع بحثه
قمه نباشه نحسه

قمه رو خط برده
قمه اگزوز فورده(فورد یکی از ماشین های بسیار خوب مشنگی است!)
قمه شیرین و ترده
قمه قالبه ورده(word)

قمه مغزا رو خورده
قمه دل ها رو برده
قمه خیلی عزیزه
قمه باغ برینه

قمه ماله رودولفه
قمه جون رودولفه
قمه رقیب نداره
قمه ادامه داره...



ویرایش شده توسط رودولف لسترنج در تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۶ ۲۰:۱۲:۲۴



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۸:۵۴ شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۳

فلورانسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۴ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 350
آفلاین
يه سوال! محبت و عشق چيه؟ ميشه بگى؟
راسته؟ همش دروغه و کشککى؟

يکى داره مى سوزه توى آتيش
يکى داره فيلم مى گيره با گوشيش

يکى داره تایپ مى کنه غماشو
بعد اون يکى مى خونه ميگه: حالا چى خو؟

يکى تو ملأعام بهش توهین ميشه
يکى مى خنده و ميگه: خب بشه!

آره بابا، تو خودتو درگیر نکن! تو؟ من؟
محبت و برادرى کيلو چندن؟

من رو نبین دارم به روت مى خندم
وقتش بشه خوب بلدم بجنگم

وقتش فقط وقت غم دوستمه
شاید تو بيخيالى ولى من نه، طرف دوستمه

ميگى غم دارى ميگم رفيقتم هم درده
بعد مى بينم دارى مى خندى! بازی چند چنده؟!

يعنى ميشه يه عالمه برف بياد؟
يه عالمه خنده و شادى بياد

يه عالمه برف بياد و ببنده
ببنده روى هرچى گنده

اين گندها و اين بدى ها که تموم نميشه
حداقل بذار ما خوش باشيم، اونا ديده نشه

خوشحال باش که من جادوگر نشدم
چون مى زدم مى کشتم همه رو، از دم

اگه تو بچگى نخوردى سيلى
حالا مى خورى از جامعه به همین خوبى

يعنى که جامعه پرتت مى کنه بيرون داوش
دوست و دشمن نداره همه يکين براش

شعر ميگم يا که شر..تصمیم با تو
اينجا" برداشت آزاد"ه بردار برو

تا بوده همین بوده و هستش
يکى زده و اون يکى خورده از دستش

تو اين دنیا يکى همیشه خر سواره
چه جالب! خرشم خر مراده

ولى يکى همیشه ى خدا پياده س..دارى ميرى؟ اونم پياده؟
پياده برادر..پياده

تا بوده همین بوده و هستش
پس نخور اين غم لعنتى رو که همیشه هستش

محبت و عشق چيه؟ ميشه بگى!؟
راسته؟ همش دروغه و کشککى؟

حالت خوبه؟ دوست عزیز چطورى؟
خوبم مرسى..خيلى هم عالى

خيلى هم عالى تو فقط غم نخور
تو سرت تو لاکت باشه، جم نخور!

همین که آسیب نزنى به بنده
صلوات بفرستيد! صلوات داره

فلورانسو


تصویر کوچک شده


I'm James.


پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
پشت درای بسته
یه جادوگر نشسته
تو پاتیلش میپزه
جادوهای خوشمزه
جینی از راه میرسه
با شکمی گرسنه
هاگرید امون نمیده
پاتیله رو میبلعه

دست و جیــــــــغ وهورا



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 459
آفلاین
من آن جادوگر مغرورم که می میرم ز بی یاری
ولی با خفت و خاری پی مرگخوار نمیگردم


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳

آلبوس سوروس پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۸ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
مـاگـل
پیام: 49
آفلاین
زندگی پاتر ها، ویزلی ها، پریوت ها...فصل 1
زندگی یک پاتر

یکی بود، یکی نبود
زیر گمبد کبود
یه بابا نشسته بود...
میگه که میخوام یه داستان بخونم
از دیار جادو و جادوگری من بخونم
گفتم بابا، جون من نخون
اما باز میگه که میخوام بخونم

یه روزی یه بچه به اسم پاتر
سوار یه ماشین شد مثل قاتر

بایه پسر به اسم دادلی
صد درصد سر خود را به باد میداد اونم که خیلی عالی

اما شانس آورد که یک مار بوآ
اومد از تو شیشه گفت غودا

فیس فیس فیس
اومدم دادلیو بخورم هیس هیس هیس

پاتر عینکش را صاف کرد
کمی به خود رسید و قصد دادن پاداش کرد

مار بدبخت که موند از همه جا بیخبر
گفت بیا بریم باو ما که هستیم بی خطر

پاتر همچون یک بی کله کوباند سرش را به شیشه
چو شیشه بشکست شد معتاد شیشه

از آن پس او در اتاق کوچکش چیز میکشید
بعد چند روز گفتند تو پس از این چه خواهی کشید

یک قطار و صد قطار در کینگزکراس
یک برار و صد برار در بیجار سر راس

همه و همه رو به روی او بودند
اما سکوی 9 و 3/4 کجا و سکوی نه و ده کجا؟

یک پسر مو قرمز با ننش
همچو یک بز بر سرش

گفت تو با من هم آواز شو
تو بیا و بامن هم راز شو

آن پسر ویزلی نام داد زد
بیا بچه جون از این وسط

زندگی یک پاتر (فصل اول )
ادامه دارد...








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.