هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ شنبه ۸ مهر ۱۳۸۵
#69

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
خب
با سلامی دوباره
در خبرها خوندید که رولینگ این شایعه رو که اسنیپ در شب مرگ پاترها زیر شنل بوده تکذیب کرد و این قضیه تمام شدست
ولی شما رو به نوع جواب دادن رولینگ به این سئوال جلب میکنم
نقل قول:

Snape was hiding under the Invisibility Cloak on the night the Potters died
No, he wasn't
آیا اسنیپ در شب مرگ پاترها ،زیر شنل نامرئی بوده است؟
نه او نبود


او در جواب به این سئوال نمیگه همچین چیزی اتفاق نیفتاده
بلکه میگه:نه او نبود!
----
این هم باز ثابت میکنه یکی در شب مرگ پاترها در خانه اونها بوده ولی کی؟
من نظریه خودمو قبلا دادم که اون شخص آلبوس دامبلدوره!!
ولی شنل و دامبلدور؟
خیلی به این مسئله فکر کردم و به نتیجه جالبی رسیدم
فقط یک سئوال ذکر میکنم و نتیجه گیری رو به شما واگذار میکنم

اگر کسی بتونه نامرئی بشه و در حال ناپدید شدگی شنل نامرئی هم بپوشه...چه اتفاقی رخ میده؟آیا حتی ولدمورت هم میتونه این شخصو ببینه؟

من همچنان به تئوری خودم معتقدم


[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۱:۵۱ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#68

ادوارد بونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۵ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۹ جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۹
از اینوره!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 475
آفلاین
من نمی فهمم این تاپیک برای مرگ البوس کبیره یا شنل جیمز. هر چیزی برای خودش جایی داره دوستان رعایت کنید
جیمز برای این شنلو به دامبلدور داد تا در روز هایی که اون مخفی بقیه ی اعضای محفل از اون استفاده کنند
ما نه می تونیم بگیم دامبلدور فهمید که ولدی می خواد شنلو جانپیچ کنه چون دامبلدور اون موقع از جانپیچها خبر نداشت نه اینکه اون یه گنجینه است چون نیست اصلا کی گفته که شنل مال گریفیندوره ؟؟!؟!؟ فقط به خاطر این شنلو به دامبلدور داد که بقیه ازش استفاده کنند چون این شنل ها گرا است و همه یاعضای محفل نمی تونن از اونا بخرن همین ..


می تراود مهتاب..


"وقتش رسیده که همه‌ی ما بین چیزی که درسته و چیزی که آسونه، یکی رو انتخاب کنیم."
- پروفسور دامبلدور



Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱:۴۲ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#67

moein_malfoy


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۳ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۲۶ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
خوب به نظر من برای پیدا کردن جاودانه ساز هستش البته این یکم بعیده ولی خارج از تصور نیستش
در کتاب شش دیدیم که دامبلدور به هیچ وجه جادو نکرد برای وارد شدن به غار و تمام مانع ها از طریقی غیر جادو از میشد ازشون رد شد
***
این یه نظریه هستش



Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۰:۳۱ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#66

Mohsen


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۲۴ دوشنبه ۴ آبان ۱۳۸۸
از کویت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 77
آفلاین
شنل برای کاری مهم به دامبلدور داده بود.
شنل برای نامرئی کردن کسی در جایی استفاده شده این مضوع میتونه به راب ربط داشته باشه ولی دامبلدور نمیدونسته که ولدمورت هوراکس داره.
شاید هر دو خوانواده میدونستن که ولدمورت دنبالشونه و جیمز برای هری این رو به دامبی داده


جهان آنقدر بزرگ نیست که ما تصور می کنیم...جهان آنقدر بزرگ است که ما نمی توانیم تصور کنیم.
آرتور چارلز کلارک


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۰۳ یکشنبه ۲ مهر ۱۳۸۵
#65

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
این تاپیک داره میشه مرگ دامبلدور به خدا.
نمیشه یه کاری کنین؟
فقط درمورد شنل بحث کنین!


I Was Runinig lose


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱:۵۷ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۵
#64

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
اي دامبل نامرد اين روح جيمز همش ميومد به خوابم ميگفت يکي شنلم دزديده ها همش تقصير دامبل بوده!!!


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۲۳:۲۹ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵
#63

میراندا  گوشاک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۹ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۶ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 107
آفلاین
به نضر من دامبلدور میتونه یک جانورنما باشه چون در کتاب 3 هرمیون گفت که در قرن حاضر 2 تا جانور نما وجود داره که یکی از اونا مکگناگال و من فکر میکنم اون یکی دامبلدور و دلایل دیگه که در همین تاپیک گفته شد


kimia


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵
#62

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
نقل قول:
اون موضوع دو تا دلیل غیر از این داشت . اول اینکه دامبلدور میخواست جلوشو بگیره اما نه به صورت علنی به همین دلیل خودش به اسنیپ گفت مواظبش باشه .


خب اولا که دامبلدور نه از نظر علنی و نه از نظر پنهانی هیچکدوم نمی خواست جلوی دراکو رو بگیره! چون همون طور که گفته تو اخرای کتاب 6، نمی خواسته ولدمورت با خبر بشه که دامبلدور این قضیه رو میدونه و برای نجات جون دراکو اصلا نمی خواسته اونو بیش از این تحت فشار بذاره!البته به شدت دورادور مراقبش بوده! یعنی هیچ فرقی نمی کرده که دامبلدور دراکو رو تنها جایی ببینه و مچشو بگیره یا پیش همه. چون در هر صورت ولدمورت میفهمیده!

نقل قول:
حالا اینکه اسنیپ به دستور دامبلدور عمل نکرده به بحث دیگست .


بله از نظراتتون در مورد اینکه اسنیپ یه جاسوس دو طرفه س و فقط میخواد خودش به قدرت برسه و ولدمورت رو هم عین دامبلدور به زمین بزنه فیض بردم!

نقل قول:
دوم اینکه دامبلدور به هیچ وجه احتمال نمیداد که دراکو موفق بشه . به همین دلیل زیاد پافشاری نمیکرد . این دو دلیل هر دو مال کتاب هستن .


طبق چیزی که من فهمیدم دامبلدور فقط از این که دراکو تونسته بوده مرگ خوارا رو وارد قلعه کنه تعجب کرده بوده! بعدش هم دامبلدور به هیچ وجه احتمالش رو هم نمیداد که دراکو موفق بشه که نزدیک بود دو نفر بمیرن سر این قضیه.کتی بل و رون ویزلی! مگه دامبلدور به راحتی از سر این قضیه میگذره؟ اون میدونسته که بازهم ممکنه یه همچین چیزی پیش بیاد!

نقل قول:
آها ! اولا اینکه دراکو موفق شد . ثانیا تو باید این نکته رو در نظر بگیری که دامبلدور زمان بسیار بدی رو برای خارج شدن از هاگوارتز انتخاب کرده بوده . اگر دقت کنی وقتی برگشتن و دوباره وارد هاگوارتز شدن دامبلدور خیلی ضعیف شده بود و تمام اینا در صورتیه که دامبلدور نه از زمان حمله مرگخوارا آگاه بود و نه اصلا فکر میکرد دراکو بتونه موفق بشه . چهارتا دلیل که حرف شما رو رد میکنه امیدوارم قبول داشته باشید که این موضوع نمیتونسته برنامه رویزی شده از قبل باشه .


اها! اولا که دراکو نتونست موفق بشه! چون نارسیسیا بلک تو فصل دوم کتاب میگه وقتی لرد سیاه خودش نتونسته این کارو انجام بده پس دراکو چه جوری میتونه انجامش بده! دراکو هم تا اونجایی که من میدونم فقط موفق شده مرگ خوارا رو وارد قلعه کنه! که این هم فکر نمی کنم اون کاری بوده که لرد سیاه ارزوشو داشته و هیچ وقت هم نتونسته انجامش بده! هدف اصلی کشتن دامبلدور بوده که دراکو خودش موفق نشد! در مورد ضعیف بودن دامبلدور هم که من خودم گفتم چون اون تو این مرحله ضعیف بوده نتونسته اومدن مرگ خوارا رو تشخیص بده!در مورد اینکه اصلا احتمال نمیداده دراکو موفق بشه هم نظرمو بالا دادم. هیچ کدوم از 4 تا دلیلت هم حتی انقدر اهمیت نداشت که بخوام واسه هرکدومش فکر کنم و جواب بدم!در ضمن اون مطلبی هم که من در مورد دلایل گفتم در این باب نبود در مورد شواهدی بود که واسه ققنوس بودن دامبلدور بود!در ضمن من یادم نمیاد گفته باشم این قضیه برنامه ریزی شده باشه! من قضیه مردن دامبلدور و ارامگاه شو گفتم نه اینو!

نقل قول:
واقعا جالبه من حرفتو قبول ندارم . تو یه جوری میگی انگار یهو به دامبلدور وحی میشه که یکی به کمک احتیاج داره در صورتی که اینجوری نیست . اگر دقت کنی وقتی هری و دامبلدور به هاگزمید قدم گذاشتند تا زمانی که مادام رزمرتا بهشون نگفته بود اونا نفهمیدن چه اتفاقی افتاده . دیدی که دامبلدور میخواست اونجا استراحت کنه ! پس اینجا هیچ چیزی نبوده که دامبلدور بخواد بفهمه یا یهو متوجه خطر بشه بلکه حرف مادام رزمرتا بوده .


وحی که نمیشه گفت ولی یه چزی که من اسمشو بلد نیستم! چون در نظر من دامبلدور یه انسان معمولی نیست! در دید من اون قبل از اینکه انسان باشه یه چیزی مثل ققنوس بوده! اصلا دلیل اصلی من در مورد بحث راجع به این موضوع همین ویژگی دامبلدوره.اینکه اون فقط یه انسان نیست! بعدش هم در مورد اینکه وقتی به هاگزمید رسیدن دامبلدور هنوز پی نبرده بود که خطری مدرسه رو تهدید می کنه که من قبلا هم گفتم! چون اون تو اون زمان خیلی ضعیف شده بوده و دیگه قدرت سابقش رو نداشته!

نقل قول:
در مورد کتاب یک فکر کنم جوابش معلومه چون دامبلدور وقتی رفت لندن دید کسی به ملاقاتش نیومده و کسی نامه رو براش نفرستاده خوب میتونسته خودش حدس بزنه جریان از چه قراره و برگرده.


خب اون حدس زده که یه نفر رفته دنبال سنگ جادو ولی از کجا فهمیده که هری هم رفته دنبالش؟ چون اون طور هم که تو اخرین فصل کتاب یک به هری میگه: من همش میترسیدم که یه وقت دیر برسم و تو جونتو از دست داده باشی یا یه چیزی تو همین مایه ها!

نقل قول:
در مورد کتاب دومم دامبلدور خودش به هری گفت علت کمک ققنوس این بوده که هری اونجا خیلی به دامبلدور وفادار بوده !


منم دقیقا همین عقیده رو دارم! اینکه دامبلدور ارتباط خیلی نزدیکی با ققنوس ها داره! حالا این ارتباطشو چجوری برقرار کرده و یا چرا اصولا ققنوسی مثل فاوکس خیلی با دامبلدور جفت و جوره؟ و یا چرا دامبلدور کارایی رو تو کتاب انجام داده که خیلی هاش فقط از یه ققنوس بر میاد؟به نظرم تو کتاب اخر معلوم میشه!

نقل قول:
هزار بار گفتم . اول اینکه اون ققنوس به صورت دود بوده نه جسم مادی . دود با یه ققنوس عادی خیلی فرق میکنه . شاید ققنوس نمادی از دامبلدور باشه ولی در اینجا مطمئنن اون دود ققنوس مانند میخواسته به روح دامبلدور اشاره کنه . چون گفته با شادی در آسمان پرواز میکرد . من از این جمله این برداشت رو میکنم که روح دامبلدور آزاد شده و خود دامبلدورم برای همیشه رفته !


در مورد اینکه اون دودی بوده که منم گفتم به اون ابزار نقره ای مربوط میشده! ولی با بقیه حرفات تا یه جاهاییش موافقم. اینکه روح دامبلدور ازاد شده و به ماهیت اصلی خودش یعنی ققنوس برگشته!

نقل قول:
هیچ بویی به مشام من نمیرسه شما نمیخواهید حقیقت رو باور کنید . منم مثل شما دلایل زیادی برای اثبات مردن دامبلدور دارم ولی دیگه ترجیح میدم این دلایل رو بر زبون نیارم چون حرف رولینگ رو قبول دارم .


ایشالله تو کتاب هفتم معلوم میشه! من که میگم دامبلدور به صورت ققنوس تو کتاب اخر برمی گرده! نه به شکل البوس دامبلدور! چون به نظر من ماهیت اصلیش یه ققنوسه!

نقل قول:
من دلایلتو رد کردم تو نمیخواهی قبول کنی . اما اینجا موضوع رد کردن نیست فقط . اینجا موضوع اینه که بعضی از چیزا رو شاید نشه با کتاب ثابتش کرد و این هم از همون موارده و برعکس فکر شما تقریبا نظر من در مورد هاگرید و دامبلدور یکیه اگر تو میگی دامبلدور جانور نماست منم با اطمینان میگم هاگریدم جانور نماست اگر تو با اطمینان بیشتری بگی دامبلدور جانور نماست منم با اطمینان بیشتری میگم هاگرید جاور نماست !

دلایل :
1- هاگرید ارتباط نزدیکی با جانوران داره پس شاید خودشم بخواد تبدیل به جانور بشه
2- هاگرید در کتاب اول از بالای دریا پرواز کرده شاید تبدیل به هیپوگریف بشه
3- در داستان خیلی به چشمای هاگرید اشاره میکنه که گریه میکنه و از طرفی همه هم قبل از نزدیک شدن به هیپوگریف باید به چشماش نگاه کنن .

این نظر منه . اگر تو فکر میکنی دامبلدور جانور نماست منم میتونم فکر کنم هاگرید جانور نماست ( دقت کن من میخوام تو رو با یه چنین مثالی راضیت کنم که بعضی چیزا انقدر بی ربط به موضوعن که کسی نمیتونه مثال درست حسابی بیاره تا تو رو متوجه اشتباهت بکنه .
خوب حالا بی زحمت دلایلمو رد کن


به! از این قسمت خیلی خوشم اومد! چون یه جورایی تیکه انداخته بودی و منم خیلی خوشم میاد جواب تیکه تو بدم و یه جورایی سرم درد میکنه واسه جارو جنجال! که اگه خواستی واسه این وقت دارم! ولی واسه اینکه بیام به یه سری مسائل مسخره جواب بدم و وقتمو هدر بدم نه من علاف نیستم! تو هم اگه فکر میکنی تو قضیه دامبلدور یه همچین حسی رو راجع به نظرات من داری، کی گفت بیای واسم نقل قول بزنی و یه سری جواب بی معنی به من بدی؟ از نظر تو که حرفای من مزخرفن من نمیدونم چرا پاشدی اومدی با من بحث میکنی! قبول نداری نداشته باش! تو کتاب اخر همه چیز معلوم میشه!


نقل قول:
راستی در مورد اینکه گفتی هدویگ و دامبلدور در هوا به هم خوردن اگر واقعا میخواهی علت ها رو بدونی باشه میگم . در کتاب پنجم گفته که دامبلدور بسیاری از سفرهاشو با تسترال ها انجام میده . چون هم جهت یابی خوبی دارن و هم سرعتشون خوبه . ببینم میتونی انکار کنی که امکان نداشته دامبلدور اون موقع سوار تسترال ها شده باشه یا نه ؟


تا اون جایی که من اطلاع دارم. تسترال ها روی زمین هم حرکت میکنن!ممکن بوده دامبلدور از اونا تو زمین استفاده می کرده! در نظر من که میگم دامبلدور یه ققنوسه این مسئله بدیهیه!

نقل قول:
این که در کتاب اشاره ای به چنین طلسم هایی نشده دیگه مشکل من نیست و اصلا هم باز به موضوع ربط نداره . مثلا در کتاب چهارم بیل و چارلی میزا رو جادو کرده بودند که با هم بجنگند . آیا شما میدونید اون طلسمی که اونا اجرا کرده بودند چی بوده ؟ قاعدتا نمیدونید . زمانی حرف شما درسته که رولینگ بیاد هر چی طلسم در دنیای جادویی هست رو یه جا بنویسه بعد شما نگاه کنید ببینید اون طلسم خاص در اون لیست هست یا نه !


نخیر! مثل همیشه شما درست برداشت نکردی! منظور من اسم طلسم نبوده! شما گفته بودی اون اتش باعث بوجود اومدن ارامگاه شده بود!که اصلا این به نظر من خیلی بی معنیه! چون میشد با یک طلسم این کار انجام بشه!در مورد بیل و چارلی هم که اونا طلسم اجرا کرده بودن.کاری نکرده بودن که میز و صندلی ها بوسیله و اب یا اتش با هم بجنگند!

نقل قول:
به هر حال من برعکس شما کاملا عقیدم فرق داره و مطمئنم اون به وجود آمدن آتیش جزء مراسم بوده و از نشانه هاشم میتونم به ظاهر شدن آرامگاه اشاره کنم .


خب جوابو بالا دادم! که از اتش فکر نمی کنم یه چیزی بوجود بیاد.مثلا اتیش به ادم شام بده. یا بشه از اتش یه خونه درست کرد دو طبقه با جکوزی و سونا! اتش ممکنه یه واسطه واسه بوجود امدن چیزی باشه اما مسلما به تنهایی نمیتونه از تو خودش جسم تولید کنه!

نقل قول:
من نبودم . اما شما هم نبودید ! شما دلیلتون اون آتشه که من میگم بخاطر ظاهر شدن آرامگاهه و کاملا با توجه به کتاب . این شمایین که این قسمت رو قبول نداید ! اینم کاملا با توجه به کتابه نمیدونم هرجاش که فکر میکنید از غیب هست بگید من کاملا ظاهرش کنم براتون با توجه به صفحات کتاب توضیح بدم !


در این مورد به دو تا نقل قولای بالای مراجعه کن!

نقل قول:
خب اولا هیچ گاه کار دقیق ابزار نقره ای مشخص نشده غیر از یه موردش که فکر کنم تونسته باشم یک نوع از کارکردهاشو تشخیص بدم . به هر حال هیچ مدرکی نیست که ثابت کنه حرف شما درسته .

اما در مورد دوباره زنده شدن خود دامبلدور در کتاب چهارم وقتی که هری داشت جریان پدر مادرشو موقعی که از چوبدستی بیرون میامدند رو توضیح میداد به طور قطع گفت که هیچ طلسمی وجود ندارد که بتواند انسان ها رو دوباره زنده کند و قاعدتا دامبلدورم انسان هست ( نکته ای مهم از داناترین فرد کتاب با توجه به کتاب )

همچنین رولینگم در مصاحباتش گفته من هیچ وقت مرده ها رو زنده نمیکنم . امیدوارم این دلایل برای نغز گفتارتون کافی باشن .


در مورد ابزار نقره ای که من قبلا هم گفتم به نظر من اون کارایی دیگه ای هم داره!

در مورد دامبلدور بالا گفتم که در نظر من اون قبل از اینکه انسان باشه یه ققنوس بوده! و حالا هم به ماهیت اصلی خودش برگشته!

نقل قول:
خیلی سادست . من بارها گفتم کتاب پنجم دونباله کتاب ششمه یعنی به نوعی ارتباطات در این دو کتاب بیشتره . فکر میکنم خودتون اگر اون قسمت رو خوب بخونید و حرفهای اون قسمت رو با فصل جاودانه سازها در کتاب ششم اونجا که داره در مورد نجینی صحبت میکنه تطبیق بدید بتونید حدس بزنید که کار اون وسیله چی بوده . به هر حال نمیگم فقط اگرم قبلا روی کلمه فقط تاکید کردم همین جا میگم شاید اون وسیله کابردهای دیگه ای هم داشته باشه . ولی به هر حال اونجا مطمئنن دامبلدور از اون وسیله برای شناسایی اون موجود استفاده کرده .


من زیاد راجع به این حرف زدم. به نظر من ربط داشته!

نقل قول:
خوب من که هی دارم میگم . دامبلدور وقتی موضوع جانور نما شدنشو نگه یک قانون مهم جادوگری رو زیر پا گذاشته و اونوقت حتی باید به ازکابانم بره . اما بقیه موضوعات شامل توانایی هاییه که لازم نیست ثبت شه و همچنین اطلاعاتیه که حتما باید خودش بدونه .


به نظر من که دامبلدور میتونسته به راحتی اینو مخفی کنه! و در ضمن من فکر میکنم من یه خورده بد فهموندم.اینکه به نظر من دامبلدور ققنوس بوده و انسان شده.نه اینکه انسان بوده و ققنوس شده!


نقل قول:
اگر در کتابم دقت کنی میبینی که کسی نمیتونه دامبلدور رو برای اینکه اطلاعات رو فاش نمیکنه دستگیر کنه فقط افرادی رو دونبالش میفرستادن اونم به صورت مخفیانه که از کاراش سر در بیارن که هر دفعه هم با شکست مواجه میشدند . اما اگر بفهمند دامبلدور جانور نماست و تا حالا اطلاع نداده بدون چون و چرا میامدند دستگیرش میکردند . دیگه نمیدونم چطوری بهت بگم



اولا که اگه هم بخوان نمیتونن دامبلدور رو دستگیر کنن! چون دامبلدور میتونه تو هر زمانی فرار کنه! اون خودش به فاج گفت که حتی اگه اونو به ازکابان هم ببرن باز هم میتونه فرار کنه به راحتی اب خوردن! ولی نمی خواد وقتشو تلف کنه!(کتاب پنج، فکر می کنم فصل سانتور و خبرچین بود!)
و بعدش هم دامبلدور انقدر خدمت به جامعه جادویی کرده که حالا بخوان بیان اونو به خاطر این موضوع دستگیرش کنن!و به ازکابان بفرستن!

نقل قول:
اول از همه اینکه آتش ققنوس اونقدر به هوا نمیره که اون آتشه رفته


منم که گفتم اون اتش ققنوس نبوده! اون اتشو یه نفر مثل ابرفورث یا همچین کسی به نظر من درست کرده بوده!

نقل قول:
دوم اینکه اون ققنوس به صورت بخار و دود بود ( هزار بار )


منم که گفتم و میگم که اون ققنوس تو اون لحظه مادی شده بوده چون روح دامبلدور درونش قرار داشته! این واسه هزارو یکمین بار!

نقل قول:
سوم اینکه با توجه به متن کتاب اون ققنوس نشانه ازاد شدن روح دامبلدور بوده .


که من گفتم با این موافقم. و روح دامبلدور به ماهیت اصلی خودش یعنی ققنوس برگشته!

نقل قول:
چهار اینکه من شخصا ربطی بین اون ابزار نقره ای و دامبلدور نمیبینم . دوباره این نکته رو یادآوری میکنم که هم دامبلدور و هم رولینگ گفتن مرده ها رو زنده نمیکنن !


در مورد ابزار نقره ای چون من زیاد مدرک ندارم بحث نمی کنم دیگه ولی در مورد قضیه اینکه رولینگ گفته دیگه مرده ها رو زنده نمی کنه قضیه دامبلدور جداس! چون من میگم که دامبلدور با ویژگی های انسانی برای همیشه از بین رفته و تو دیگه دامبلدور رو با اون عینکش و دماغ قوز دار و ریش بلند سفیدش نخواهی دید اما کاملا مطمئنم که دامبلدور به شکل ققنوس در کتاب هفتم برخواهد گشت. و این حرفو از روی هوا هم نمی زنم. واسش کلی دلیل دارم که ثابت میکنه دامبلدور ویژگی های یه ققنوس رو داره!

نقل قول:
آها ! من فکر میکردم رولینگ گفته دامبلدور نمیتونه دیگه برگرده . حالا نمیدونم چطوری هم شما حرف رولینگ رو قبول دارید هم حرف خودتونو !


ای خدااا! من نمیدونم باید به چه زبونی بگم؟ که من حرف رولینگ رو تایید می کنم! میگم که دامبلدور مرده ولی دوباره میتونه زنده بشه چون یه ققنوسه! یعنی اصلا به نظر من ماهیت اصلیش ققنوسه! منم معتقدم که همون جور که رولینگ گفته دامبلدور نمی تونه نقش گاندلف تو ارباب حلقه ها رو تو هری پاتر هم بازی کنه چون دیگه به شکل اون البوس دامبلدوری که ما میشناسیم به نظر من برنخواهد گشت بلکه به صورت یه ققنوس برخواهد گشت!

نقل قول:
اگر به من بگن در مورد خودت نظر بده که من میگم اگر حرف منطقی باشه صددرصد قبول میکنم و یا اگرم قبول نکنم دیگه مخالفت نمیکنم . پس بدون اگر دارم پست میزنم و جوابتو میدم علتش اینه که حرفات از نظر من منطقی نیستن . در مورد گردن آویز خانه بلکه ها هم که تا جایی که یادمه نظرتو با کمال میل در مورد اینکه ریگلوس ر.آ.ب هست پذیرفتم و گفتم مقاله خوبی بود . حتی با هری پاترم صحبت کردم که باید این مطلب رو به صورت یک خبر در سایت چاپ بشه . اگر شما اون مسئله رو اینجوری برداشت کردید دیگه وای به حال جاهایی که من سرسختانه دارم مخالفت میکنم .


خب من در مورد این نظری دیگه نمیدم چون با حرفات در مورد روبیوس هاگرید و تیکه هایی که میخواستی بندازی من دیگه تا اخرشو خوندم!
بگم که من که سعی می کنم در مورد کتاب ها با تو بحث نکنم! در هر صورت تا یه سال دیگه کتاب اخری میاد و خیال همه رو راحت می کنه!


جواب در تاپیک مربوطه داده شد !


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۲۹ ۱۸:۵۷:۴۹

یک زن چیزی ج


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#61

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
از دوستان به عنوان مدیر سایت خواهشمندم بحث زنده بودن یا مرده بودن دامبلدور رو به تاپیک خودش ببرند
در اینجا راجب شنل و موضوعاتی که ممکنه به اون ربط پیدا کنه صحبت میکنم

خواهش میکنم رعایت کنید
با تشکر مدیریت سایت

ارباب جون اون تاپیکه قفله . من به شخصه ریسک نمیکنم دوباره بازش کنم ! در جریان هستین که !


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۲۸ ۲۲:۵۵:۳۷

[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: شنل جیمز پیش دامبلدور چی کار میکرده ؟
پیام زده شده در: ۱۲:۱۲ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#60

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
دراکو هم تو اون وضعیت تنها بخاطر اینکه جون خودش و مادرش در خطر بود میخواست دامبلدور رو بکشه!بخاطر همینم بود که دامبلدور تو طول سال نخواست دست دراکو رو واسش رو کنه!


اون موضوع دو تا دلیل غیر از این داشت . اول اینکه دامبلدور میخواست جلوشو بگیره اما نه به صورت علنی به همین دلیل خودش به اسنیپ گفت مواظبش باشه . حالا اینکه اسنیپ به دستور دامبلدور عمل نکرده به بحث دیگست .

دوم اینکه دامبلدور به هیچ وجه احتمال نمیداد که دراکو موفق بشه . به همین دلیل زیاد پافشاری نمیکرد . این دو دلیل هر دو مال کتاب هستن .

نقل قول:
اگر دراکو نتونست موفق بشه اون کارو تموم کنه، تصمیم گرفت جوری نقش بازی کنه که صحنه مرگ خودش رو بازی کنه!(


آها ! اولا اینکه دراکو موفق شد . ثانیا تو باید این نکته رو در نظر بگیری که دامبلدور زمان بسیار بدی رو برای خارج شدن از هاگوارتز انتخاب کرده بوده . اگر دقت کنی وقتی برگشتن و دوباره وارد هاگوارتز شدن دامبلدور خیلی ضعیف شده بود و تمام اینا در صورتیه که دامبلدور نه از زمان حمله مرگخوارا آگاه بود و نه اصلا فکر میکرد دراکو بتونه موفق بشه . چهارتا دلیل که حرف شما رو رد میکنه امیدوارم قبول داشته باشید که این موضوع نمیتونسته برنامه رویزی شده از قبل باشه .

نقل قول:
حالا چرا تو کتاب 6 هم که هاگوارتز به کمک احتیاج داشت دامبلدور نفهمید؟


واقعا جالبه من حرفتو قبول ندارم . تو یه جوری میگی انگار یهو به دامبلدور وحی میشه که یکی به کمک احتیاج داره در صورتی که اینجوری نیست . اگر دقت کنی وقتی هری و دامبلدور به هاگزمید قدم گذاشتند تا زمانی که مادام رزمرتا بهشون نگفته بود اونا نفهمیدن چه اتفاقی افتاده . دیدی که دامبلدور میخواست اونجا استراحت کنه ! پس اینجا هیچ چیزی نبوده که دامبلدور بخواد بفهمه یا یهو متوجه خطر بشه بلکه حرف مادام رزمرتا بوده .

در مورد کتاب یک فکر کنم جوابش معلومه چون دامبلدور وقتی رفت لندن دید کسی به ملاقاتش نیومده و کسی نامه رو براش نفرستاده خوب میتونسته خودش حدس بزنه جریان از چه قراره و برگرده.

در مورد کتاب دومم دامبلدور خودش به هری گفت علت کمک ققنوس این بوده که هری اونجا خیلی به دامبلدور وفادار بوده !

نقل قول:
خب خوبه خودت داری ندونسته حرفای منو تایید میکنی! چون اون چیزی که تو اسمون بوده ققنوس بوده!و با اینکه در مورد این فرضیه باهات مخالفم ولی اگه بخوام از دید حرفای تو جلو برم پس ثابت میشه که دامبلدور رابطه نزدیکی با ققنوس ها داره! و تو هم قبول کردی که اون ققنوس نمادی واسه دامبلدور بوده!خب عزیز من تو که اینو باور داری که ققنوس نماد دامبلدوره چرا اینو قبول نداری که دامبلدور بتونه به ققنوس تبدیل بشه؟


هزار بار گفتم . اول اینکه اون ققنوس به صورت دود بوده نه جسم مادی . دود با یه ققنوس عادی خیلی فرق میکنه . شاید ققنوس نمادی از دامبلدور باشه ولی در اینجا مطمئنن اون دود ققنوس مانند میخواسته به روح دامبلدور اشاره کنه . چون گفته با شادی در آسمان پرواز میکرد . من از این جمله این برداشت رو میکنم که روح دامبلدور آزاد شده و خود دامبلدورم برای همیشه رفته !

نقل قول:
حالا رولینگ میاد یه حرفی میزنه که کاملا هم درست گفته. به نظر من رولینگ میدونه که داره چی کار میکنه.رولینگ جوری فصل های اخر کتاب 6 رو تموم کرده که همش بویی از امید برگشتن دامبلدور میده! خواستی بهش اشاره میکنم!


هیچ بویی به مشام من نمیرسه شما نمیخواهید حقیقت رو باور کنید . منم مثل شما دلایل زیادی برای اثبات مردن دامبلدور دارم ولی دیگه ترجیح میدم این دلایل رو بر زبون نیارم چون حرف رولینگ رو قبول دارم .

نقل قول:

دوما من به حد کافی دلیل و مدرک که ثابت میکنه دامبلدور یه ققنوسه رو قبلا اوردم!این که تو نتونستی تک تک دلیلای منو رد کنی دیگه مشکل من نیست!چون من که تو پستای قبیلت ندیدم بتونی حتی دو تا از دلایل منو واسه اینکه دامبلدور ققنوسه رو رد کنی!


من دلایلتو رد کردم تو نمیخواهی قبول کنی . اما اینجا موضوع رد کردن نیست فقط . اینجا موضوع اینه که بعضی از چیزا رو شاید نشه با کتاب ثابتش کرد و این هم از همون موارده و برعکس فکر شما تقریبا نظر من در مورد هاگرید و دامبلدور یکیه اگر تو میگی دامبلدور جانور نماست منم با اطمینان میگم هاگریدم جانور نماست اگر تو با اطمینان بیشتری بگی دامبلدور جانور نماست منم با اطمینان بیشتری میگم هاگرید جاور نماست !

دلایل :
1- هاگرید ارتباط نزدیکی با جانوران داره پس شاید خودشم بخواد تبدیل به جانور بشه
2- هاگرید در کتاب اول از بالای دریا پرواز کرده شاید تبدیل به هیپوگریف بشه
3- در داستان خیلی به چشمای هاگرید اشاره میکنه که گریه میکنه و از طرفی همه هم قبل از نزدیک شدن به هیپوگریف باید به چشماش نگاه کنن .

این نظر منه . اگر تو فکر میکنی دامبلدور جانور نماست منم میتونم فکر کنم هاگرید جانور نماست ( دقت کن من میخوام تو رو با یه چنین مثالی راضیت کنم که بعضی چیزا انقدر بی ربط به موضوعن که کسی نمیتونه مثال درست حسابی بیاره تا تو رو متوجه اشتباهت بکنه .
خوب حالا بی زحمت دلایلمو رد کن

راستی در مورد اینکه گفتی هدویگ و دامبلدور در هوا به هم خوردن اگر واقعا میخواهی علت ها رو بدونی باشه میگم . در کتاب پنجم گفته که دامبلدور بسیاری از سفرهاشو با تسترال ها انجام میده . چون هم جهت یابی خوبی دارن و هم سرعتشون خوبه . ببینم میتونی انکار کنی که امکان نداشته دامبلدور اون موقع سوار تسترال ها شده باشه یا نه ؟

نقل قول:

من که تاحالا تو کتاب به طلسمی برخورد نکردم که بگه از اتیش میشه ارامگاه درست کرد!هیچ دلیل مشخصی هم تو کتاب نداره!
اون موقع قرار بوده ارامگاه در اون مکان قرار بگیره که درست تو اون لحظه اتش بوجود اومده و ادامه ماجرا از نطر من!


این که در کتاب اشاره ای به چنین طلسم هایی نشده دیگه مشکل من نیست و اصلا هم باز به موضوع ربط نداره . مثلا در کتاب چهارم بیل و چارلی میزا رو جادو کرده بودند که با هم بجنگند . آیا شما میدونید اون طلسمی که اونا اجرا کرده بودند چی بوده ؟ قاعدتا نمیدونید . زمانی حرف شما درسته که رولینگ بیاد هر چی طلسم در دنیای جادویی هست رو یه جا بنویسه بعد شما نگاه کنید ببینید اون طلسم خاص در اون لیست هست یا نه !

به هر حال من برعکس شما کاملا عقیدم فرق داره و مطمئنم اون به وجود آمدن آتیش جزء مراسم بوده و از نشانه هاشم میتونم به ظاهر شدن آرامگاه اشاره کنم .

نقل قول:
بعد هم اینکه شما که اونجا نبودید که به طور صد در صد میگید بخاطر اینکه اونا از ماجرا بی خبر بودن!من سعی میکنم بر اساس کتاب دلیل بیارم ولی نه اینکه از غیب حرف بزنم!


من نبودم . اما شما هم نبودید ! شما دلیلتون اون آتشه که من میگم بخاطر ظاهر شدن آرامگاهه و کاملا با توجه به کتاب . این شمایین که این قسمت رو قبول نداید ! اینم کاملا با توجه به کتابه نمیدونم هرجاش که فکر میکنید از غیب هست بگید من کاملا ظاهرش کنم براتون با توجه به صفحات کتاب توضیح بدم !

نقل قول:
جواب اینو بالا تو نقل قول اولت دادم! چون به نظر من دامبلدور کمک داشته! و همین طور وجود اون ابزارهای نقره ای!


خب اولا هیچ گاه کار دقیق ابزار نقره ای مشخص نشده غیر از یه موردش که فکر کنم تونسته باشم یک نوع از کارکردهاشو تشخیص بدم . به هر حال هیچ مدرکی نیست که ثابت کنه حرف شما درسته .

اما در مورد دوباره زنده شدن خود دامبلدور در کتاب چهارم وقتی که هری داشت جریان پدر مادرشو موقعی که از چوبدستی بیرون میامدند رو توضیح میداد به طور قطع گفت که هیچ طلسمی وجود ندارد که بتواند انسان ها رو دوباره زنده کند و قاعدتا دامبلدورم انسان هست ( نکته ای مهم از داناترین فرد کتاب با توجه به کتاب )

همچنین رولینگم در مصاحباتش گفته من هیچ وقت مرده ها رو زنده نمیکنم . امیدوارم این دلایل برای نغز گفتارتون کافی باشن .

نقل قول:
خب من نمیدونم تو از کجا کشف کردی کار اون ابزار نقره ای فقط ازمایش کردنه؟ بقیش تو کتاب هفتم معلوم میشه! من نمیتونم به زور کسی رو متقاعد کنم!


خیلی سادست . من بارها گفتم کتاب پنجم دونباله کتاب ششمه یعنی به نوعی ارتباطات در این دو کتاب بیشتره . فکر میکنم خودتون اگر اون قسمت رو خوب بخونید و حرفهای اون قسمت رو با فصل جاودانه سازها در کتاب ششم اونجا که داره در مورد نجینی صحبت میکنه تطبیق بدید بتونید حدس بزنید که کار اون وسیله چی بوده . به هر حال نمیگم فقط اگرم قبلا روی کلمه فقط تاکید کردم همین جا میگم شاید اون وسیله کابردهای دیگه ای هم داشته باشه . ولی به هر حال اونجا مطمئنن دامبلدور از اون وسیله برای شناسایی اون موجود استفاده کرده .

نقل قول:

چرا دامبلدور باید بیاد یه همچین چیزی رو به همه بگه؟ مثلا دامبلدور فقط به چند نفر خاص گفته که میتونه بدون نیاز به شنل ، نامرئی بشه! چون اگه گفته بود تو کارت شکلاتی قورباغه ای که به خصوصیات منحصر به فرد و کارای مهم افراد اشاره میکنه گفته میشد.به نظر من که مثل خیلی چیزهای دیگه ش میتونست این یکی رو هم مخفی نگه داره!


خوب من که هی دارم میگم . دامبلدور وقتی موضوع جانور نما شدنشو نگه یک قانون مهم جادوگری رو زیر پا گذاشته و اونوقت حتی باید به ازکابانم بره . اما بقیه موضوعات شامل توانایی هاییه که لازم نیست ثبت شه و همچنین اطلاعاتیه که حتما باید خودش بدونه .

اگر در کتابم دقت کنی میبینی که کسی نمیتونه دامبلدور رو برای اینکه اطلاعات رو فاش نمیکنه دستگیر کنه فقط افرادی رو دونبالش میفرستادن اونم به صورت مخفیانه که از کاراش سر در بیارن که هر دفعه هم با شکست مواجه میشدند . اما اگر بفهمند دامبلدور جانور نماست و تا حالا اطلاع نداده بدون چون و چرا میامدند دستگیرش میکردند . دیگه نمیدونم چطوری بهت بگم

نقل قول:

بله کاملا درسته! ققنوس واسه اینکه دوباره متولد بشه نیاز به اتش داره! و فکر میکنم که تو کتاب خوندم اتش هم بود تو اون لحظه( اتشی که از تابوت زبانه کشید!)!خیلی عجیبه که درست وقتی که اتش بوجود میاد یه ققنوس هم تو اسمون ظاهر میشه! و ما هم همون طور که شما گفتی اینو میدونیم که ققنوس وقتی دوباره متولد میشه که اتش بگیره! در مورد این که گفته بودی ققنوس بالغ بوده نه جوجه! باهات موافقم! اصلا واسه همین قضیه اون ابزار نقره ای رو وسط کشیدم که بگم اونم ممکنه به این قضیه ربط داشته باشه!


اول از همه اینکه آتش ققنوس اونقدر به هوا نمیره که اون آتشه رفته .
دوم اینکه اون ققنوس به صورت بخار و دود بود ( هزار بار )
سوم اینکه با توجه به متن کتاب اون ققنوس نشانه ازاد شدن روح دامبلدور بوده .
چهار اینکه من شخصا ربطی بین اون ابزار نقره ای و دامبلدور نمیبینم . دوباره این نکته رو یادآوری میکنم که هم دامبلدور و هم رولینگ گفتن مرده ها رو زنده نمیکنن !

نقل قول:
من کی گفتم رولینگ دروغ گفته؟ حالا خوبه صد بار مثل نقل قول زیر اشاره کردم که من حرف رولینگ رو تایید میکنم!


آها ! من فکر میکردم رولینگ گفته دامبلدور نمیتونه دیگه برگرده . حالا نمیدونم چطوری هم شما حرف رولینگ رو قبول دارید هم حرف خودتونو !

نقل قول:

و نکته اخر! ببین بلیز به نظر من تو هرچی رو که خودت قبول داشته باشی رو قبول میکنی ولی به چیزهایی که مورد نظرت نیست حتی فکر هم نمی کنی!
اینو من از ماجرای اسنیپ و اون گردن اویز تو خانه بلک ها برداشت کردم که تو اونجا یه نظر دیگه در مورد شیوه سرنخ دهی رولینگ داشتی ولی جاهای دیگه یه جور دیگه برخورد میکنی و همه اونا رو نادیده میگیری!


اگر به من بگن در مورد خودت نظر بده که من میگم اگر حرف منطقی باشه صددرصد قبول میکنم و یا اگرم قبول نکنم دیگه مخالفت نمیکنم . پس بدون اگر دارم پست میزنم و جوابتو میدم علتش اینه که حرفات از نظر من منطقی نیستن . در مورد گردن آویز خانه بلکه ها هم که تا جایی که یادمه نظرتو با کمال میل در مورد اینکه ریگلوس ر.آ.ب هست پذیرفتم و گفتم مقاله خوبی بود . حتی با هری پاترم صحبت کردم که باید این مطلب رو به صورت یک خبر در سایت چاپ بشه . اگر شما اون مسئله رو اینجوری برداشت کردید دیگه وای به حال جاهایی که من سرسختانه دارم مخالفت میکنم .

خطاب به مدیران : بعد بگید چرا تاپیک دامبلدور زنده است یا یه حقه هست رو قفل نکردید ! علتش این بود که من میدونستم هنوز یه چنین مورد هایی وجود داره . به هر حال ببخشید موضوع تاپیک یکم داره عوض میشه تاپیکی برای بحث کردن در مورد دامبلدور وجود نداره !


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۲۸ ۱۲:۱۵:۳۶








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.