پرسی در حالی که درون دفترش قدم میزد و ناخون هایش را میخورد منتظر بود تا ساعت 21 بر روی انتن برود!
شعار های مردم همچنان تمامی نداشت و کماکان در حال خواندن اهنگ یار هاگوارتزی من بودند!
پرسی لغطی جانانه به سطل اشغال نواخت و فریاد زد : پس کی این برنامه شروع می شه من باید زور تر ور بزنم!
-قربان باید همین الان حرکت کنیم تا به موقع به برنامه برسیم.
-پس گمشیم بریم ... !
شروع برنامه مجری برنامه مردی خپل و کچل بود که صدایش مثل گوسفند میلرزید.
در طرف چپ پرسی نشسته بود و در طرف راست هری پاتر !
-با نام خدا این برنامه رو اغاز میکنیم تا اقای هری پاتر انتقاداتشون رو بگن و اقای پرسی از برنامه هاشون بگن خوب اقای پرسی 100 دقیقه شما شروع شد!!!
-هوی کچل چرا 100 دقیقه این برنامه همش نود دقیقه هست.
-شما داری وقت منو میگری اقای پاتر ، تو زمان خودت اعتراض کن!
-
- .... .... ... و مستشهدین بینه یدیه سلام به شما جادو گران معترض و خس خاشک مهترم.
-باید بگم ما مدرسه رو اباد کردیم بله نموداراش هست هوی بیار اینو نشون بده بله میبینید کار مدرسه در زمان کارگاروف 1% بوده و در زمان ما شده شونصد در صد بعله ما اینیم( از اعضای پشت صحنه تعدادی شعار میدن:تو رکوردارو شکستی تو خود نمره بیستی ) ممنونم از این همه لطف.
پرسی برگه های جلشو تمیز میکنه و مقداری اب کدو تنبل هم مینوشه و ادامه میده: من خونم 7 متریه که نصفشو واسه انتخابات فروختم الان ما تو نطفش زندگی میکنیم.
هری که کم کم میخواست کله پرسی رو بخوره گفت: مردک بوقی تو استخر خونه ات دوبرابر هاگوارتزه ...
-چرا دروغ می گی از مرلین نمی ترسی .
پرسی عکسی رو بر میداره و جلوی پاتر میگره : بگم بگم بگم بگم بگم بوقی بگم این جنیی ویزلی چه ها کرده بگم.
به هر هال من خیلی بهت از دامبلدورم اون پسراش همه پولای هاگوارتزو دزدیدند .
مجری که از ترس درون صندلیش فرورفته بود گفت: بسه دیگه بسه این برنامه به پایان کار خودش رسید و اگر اقای پرسی مایل باشن چون پشت سرشون غیبت شده!200 دقیقه وقت اضافه دارن.
دفتر پرسی-این چه چرتایی بود که من گفتم اون امارو کی به من داده بود چرا شما ها این قدر خرید.
شعار های مردم که هر از گاهی به فهش تبدیل میشد از بیرون شنیده میشد.
برادر شهیدم پستتو پس میگرم.
برادر محفلی چرا تو ادم کشی.
- یک فکری بکنید همه ناظرا رو بیار اینجا جلسه خوصوصی داریم و گراپ برو کسانی که این اشوب هارو راه انداختند دسکیر کن بنداز ازکابان.
-قربان همین الان جلسه میزارید؟!!
-اره هرکی خر بزرگیه رو وردار بیار اینجا گمشو.